● معنای کلمه «یَعْمُرُوا»
کلمه «یَعْمُرُوا» از «عمارة» است که ضد خرابى است، وقتى گفته مىشود «عمر الارض» که زمین را آباد کرده و در زمین بنائى بالا برده باشد، و «عمر البیت» وقتى گفته مىشود که نقاط مشرف بر خرابى خانه را اصلاح کرده باشد. «تعمیر» هم از همین ماده و بهمین معنا است، و همچنین «عمر»، چون عمر عبارتست از تعمیر بدن بوسیله روح، و اگر هم زیارت خانه خدا را «عمره» مىگویند باز بخاطر همین است که زیارت مردم مایه آبادانى بیت اللَّه الحرام است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج9، ص: 265 و 266 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «مسجد»
کلمه «مسجد» اسم مکانى است که سجده در آن انجام مىشود، مانند خانهاى که بخاطر سجده براى خدا ساخته مىشود، و اگر اعضاء سجده را که عبارتند از پیشانى و دو کف دست و دو سر زانو و نوک شست پاها، مسجد مىنامند براى این است که اینها نیز بنوعى با سجده ارتباط دارند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج9، ص: 266 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : مسجد |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● حق نداشتن مشرکین در تعمیر و مرمت خانه خدا
جمله «ما کانَ لِلْمُشْرِکِینَ» حق و ملک را نفى مىکند، چون حرف لام براى افاده ملک و حق است، و کلمه «کانَ» که گذشته را مىرساند افاده مىکند که مشرکین موجبات داشتن چنین حقى را از سابق واجد نبودند که خانه خدا را تعمیر و مرمت و یا زیارت کنند، هم چنان که این کلمه در آیه «ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْرى» (أنفال/67) و آیه «وَ ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَغُلَّ» (آلعمران/161) نیز همین معنا را افاده مىکند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج9، ص: 266 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : مشرک- مشرکین |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مقصود از «عمارت» در جمله «أَنْ یَعْمُرُوا»
مقصود از «عمارت» در جمله «أَنْ یَعْمُرُوا» اصلاح نواحى مشرف بخرابى، و مرمت آن است، نه آباد کردن آن با زیارت، چون اگر به این معنا باشد باید بگوئیم آیه منحصرا ناظر به مسجد الحرام است که زیارت دارد، و سایر مساجد را شامل نمىشود، و حال آنکه منظور از آیه مطلق مساجد است، گو اینکه سایر مساجد هم با نماز خواندن در آنها رونقى بخود مىگیرند که ممکن است اسم آن را عمارت و زیارت گذاشت، لیکن معهود از قرآن این است که این عمل را دخول در مسجد مىخواند نه زیارت.
علاوه بر اینکه آیه بعدى که مىفرماید: «أَ جَعَلْتُمْ سِقایَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» (توبه/19) گفتار ما را تا حدى تایید مىکند که منظور از عمارت، اصلاح نواحى مشرف بر خرابى است نه زیارت بیت اللَّه الحرام.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج9، ص: 266 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : مسجد |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● منظور از «مساجد خدا»
مقصود از مساجد خدا هر چند مطلق بناهایى است که براى عبادت خدا ساخته شده، و لیکن سیاق آیه دلالت دارد بر اینکه مقصود از آن عمارت، خصوص مسجد الحرام است، مؤید این معنا قرائت کسى است که جمله را: «ان یعمروا مسجد اللَّه»- به صیغه مفرد- خوانده است.
خواهى گفت، اگر مقصود تنها مسجد الحرام بود چرا به صیغه جمع آورد؟ جواب اینکه: تعلیل وارده در آیه مىرساند ملاک حکم مختص مسجد الحرام نیست، و بنا بر این چه مانعى دارد حکم یک فرد مخصوص، به ملاک عامى بیان شود، پس آیه در صدد بیان این معنا است که: «مشرکین را نمىرسد که مسجد الحرام را تعمیر کنند، چون آنجا مسجد است، و مساجد وضعشان چنین است که نباید مشرک آنها را تعمیر نماید».
پس معناى آیه این است که: جایز و حق نیست که مشرکین نواحى فرسوده مسجد الحرام را تعمیر کنند، مانند سایر مساجد خدا، با اینکه خود معترف به اینند که کافرند، چون قول و فعلشان بر آن دلالت مىکند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج9، ص: 266 و 267 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : مسجد |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● منظور از «شهادت کافران به کفر خود»
مقصود از شهادت، اداى آن است، و اداى شهادت همان اعتراف است، حال یا اعتراف قولى، مانند کسى که به زبان خود اعتراف کند به اینکه کافر است، و یا اعتراف فعلى، مانند کسى که بت مىپرستد، و بر کفر درونیش تظاهر مىنماید، همه اینها شهادت دادن، و ملاک در همه واحد است.
پس معناى آیه این است که: جایز و حق نیست که مشرکین نواحى فرسوده مسجد الحرام را تعمیر کنند، مانند سایر مساجد خدا، با اینکه خود معترف به اینند که کافرند، چون قول و فعلشان بر آن دلالت مىکند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج9، ص: 267 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : گواه- شهادت |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● پذیرفته نشدن اعمال خیر از مشرکین
منظور از جمله «أُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ» بیان بطلان اثر و برداشته شدن آن از اعمال آنان (مشرکین) است، زیرا هر عملى را که انسان انجام مىدهد بخاطر اثرى است که از آن منظور دارد، و وقتى عمل حبط، و اثر از آن برداشته شود، قهرا مجوزى براى انجام آن نیست، اعمالى هم که جنبه عبادت دارد از قبیل تعمیر مساجد و امثال آن به منظور اثرى که عبارت از سعادت و بهشت است انجام مىشود، و همین عمل وقتى حبط شود دیگر آن اثر را ندارد.
و منظور از جمله «فِی النَّارِ هُمْ خالِدُونَ» بیان این جهت است که حالا که به بهشت نمىروند کجا مىروند، و به معناى این است که فرموده باشد: این طائفه از آنجایى که اعمال عبادیشان به بهشت راهبریشان نمىکند، بطور دائم در آتش خواهند بود، و چون اثر سعادت را ندارند در شقاوت ابدى بسر خواهند برد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج9، ص: 267 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : حبط عمل |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● بیان دو اصل در عمل جایز
از این آیه دو اصل لطیف از اصول تشریع استفاده مىشود، یکى اینکه بطور کلى عمل جایز (البته جواز بمعناى اعم، که شامل واجبات و مستحبات و مباحات مىشود) آن عملى است که داراى اثر مفیدى براى فاعلش باشد، پس معلوم مىشود هیچ عمل لغوى در دین تشریع نشده، و این اصل مورد تایید عقل و منطبق با ناموس طبیعت نیز هست، زیرا در طبیعت هیچ عملى از هیچ موجودى سرنمىزند مگر اینکه براى فاعلش سودى دارد.
اصل دوم این است که عمل وقتى جایز است که قبلا خداوند به فاعلش حق داده باشد که آن را انجام دهد، و مانع انجام آن نشده باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج9، ص: 267 و 268 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : عمل انسان |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● صلب توفیق انجام کار خیر -
غلامرضا تاجري
خداوند اجازه وتوفیق انجام کار خیر را ازکسی که ازهوای نفس پیروی می کنند(مشرکان) وکسانی که روی حقیقت رامی پوشانند (کافران) صلب می نماید.
(کافران ، خودشان هم میدانند که پوشش بر روی حقیقت گذاشته اند)
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : خیر و شر |
گوینده : غلامرضا تاجری |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.