از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(ما کان للمشرکین ان یعمروا مساجد الله شاهدین علی انفسهم بالکفراولئک حبطت اعمالهم و فی النار هم خالدون ):( مشرکین را حق این نیست که مساجد خدا را تعمیر کنند، با آنکه خود، بر کفر خویش شاهدند، آنان اعمالشان باطل و بی اجر است و در آتش جاودانه خواهند بود)، می فرماید: مشرکین حق ندارند که مساجد خدا را تعمیر کنند، چون آنها با حالت کفر وعنادشان نسبت به خدا و عبادت او، اگر بخواهند مساجد را آباد کنند، در واقع باید بین دو امر متضادجمع نمایند و حال آنکه این امری محال است و مساجد در اینجا مطلق بوده وهم مسجدالحرام را شامل می شود و هم مساجد دیگر را، و این کفار با اعتراف به کفر به صورت لفظی یا با عبادت بتها بصورت عملی ، به کفر خود شهادت می دهند، لذا آنان عملشان باطل و بی اثر است ، چون عملی که از کفر برخیزد،اثری ندارد و سعادت و بهشت را به همراه نمی آورد، بلکه اینها اعمالشان بگونه ایست که آنها را در آتش جاودان وارد می سازد. و از این آیه استفاده می شود که اولا): بطور کلی عمل جایز آن عملیست که صاحب اثری مفید برای فاعلش باشد، لذا هیچ عمل لغو و بیهوده ای در دین تشریع نشده و این اصل مطابق با قانون طبیعت نیز هست . ثانیا): عمل وقتی جایز است که قبلا خداوند به فاعلش حق انجام آن را داده باشد و مانع از انجام آن نشده باشد، و عمل مشرکین دارای هیچ یک از این دوخصوصیت نیست ، و عبادت تعبیری از عقیده و ایمان است ، پس آباد کردن مساجد، زمانی که قلب افراد بوسیله توحید آباد نشده باشد، ارزشی ندارد. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نيره تقي زاده فايند - یوسفعلی
1266. 'Amara as applied to mosques implies the following ideas: (1) to build or repair; (2) to maintain in fitting dignity; (3) to visit for purposes of devotion; and (4) fill with light and life and activity. For brevity I have only used the two words "visit and maintain" in the translation. Before the preaching of Islam the Pagans built, repaired, and maintained the Mosque, and celebrated Pagan ceremonies in it, including naked circumambulation round the Ka'bah. They made an income out of it. Islam protested, and the Pagans ejected Muslims and their Leader from Makkah, and shut them out from the Ka'bah itself. When the Muslims were strong enough to retake Makkah (A. H. 8), they purified the Mosque and reestablished the worship of the true God. The families who previously held control could not after this be allowed in a state of Paganism to control the Mosque any longer. If they became Muslims, it was a different matter. The further question arose: should they be allowed to visit it and practise their unseemly Pagan rites? Obviously this would be derogatory to the dignity and honour of the Mosque, and was forbidden. This was the particular occasion to which the verse refers. The general deduction is clear. A house of Allah is a place of sincere devotion, not a theatre for vulgar rites nor a source of worldly income. Only sincere Believers have a right of entry. Who the sincere Believers are, is explained in the next verse. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مرضيه علمدار .ب - تفسیر نمونه وبلاگ نمونه
از جمله موضوعاتى که بعد از لغو پیمان مشرکان و حکم جهاد با آنان ممکن بود براى بعضى مطرح گردد، این بود که چرا ما این گروه عظیم را از خود برانیم و اجازه ندهیم به مسجدالحرام براى مراسم حج قدم بگذارند، در حالى که شرکت آنان در این مراسم از هر نظر مایه آبادى است، هم آبادى بناء مسجدالحرام از طریق کمکهاى مالى و هم آبادى معنوى از نظر افزایش جمعیت در اطراف خانه خدا!
قرآن به این گونه افکار واهى و بى اساس پاسخ مى گوید، و تصریح مى کند:
«مشکران حق ندارند مساجد خدا را آباد کنند در حالى که صریحاً به کفر خود گواهى مى دهند» (ما کانَ لِلْمُشْرِکینَ اَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَاللهِ شاهِدینَ عَلى اَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ).
سپس به دلیل و فلسفه این حکم اشاره کرده، مى گوید: «اینها (به خاطر نداشتن ایمان) اعمالشان نابود مى شود و بر بادر مى رود» و در پیشگاه خدا کمترین وزن و قیمتى ندارد (اُولئِکَ حَبِطَتْ اَعْمالُهُمْ).
و به همین دلیل «آنها جاودانه در آتش دوزخ باقى مى مانند» (وَفِى النّارِهُمْ خالِدُونَ).
خداوند پاک و منزه است، و خانه او نیز باید پاک و پاکیزه باشد و دستهاى آلودگان از خانه خدا و مساجد باید بکلى قطع گردد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کوثر
مشرکان مکه همواره به خود مى‏بالیدند که ما متولیان مسجدالحرام هستیم و آن را تعمیر مى‏کنیم و به حاجیان آب مى‏دهیم. در این آیه اظهار مى‏دارد که آنان حق ندارند و آنان را نسزد که مسجد خدا را آباد کنند در حالى که بر کفر خود گواهند. یعنى آنها که خدا و رسول او را قبول ندارند و کارشان بت‏پرستى است چگونه به خود اجازه مى‏دهند که مسجد خدا را آباد کنند؟

مشرکان در عین حال که بت‏پرست بودند، به خدا اعتقاد داشتند ولى براى او شریک قرار مى‏دادند و این انحراف بزرگ و غیرقابل بخششى بود که اعمال نیک آنها را نیز تباه مى‏کرد. آنها هر کار نیکى مانند تعمیر مساجد و آب دادن حاجیان که انجام مى‏دادند چون از روى اخلاص براى خدا نبود، هیچ گونه ارزش معنوى نداشت و در این آیه آنها از تعمیر مسجد نهى شده‏اند چون تعمیر مسجد یک عبادت است و آنها اهل عبادت براى خدا نبودند بلکه بتها را عبادت مى‏کردند.

تعمیر مسجد براى آنان ثوابى نداشت و اعمال آنها تباه بود و جایگاه آنها آتش جهنم بود که جاودانه در آن خواهند ماند
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
و چون حق تعالى امر به قتال مشرکان و نهى از موالات آنها فرمود، در عقب آن مؤمنان را امر مى فرماید به منع کفار از مساجد: مٰا کٰانَ لِلْمُشْرِکِینَ :شایسته و سزاوار نباشد براى مشرکین أَنْ یَعْمُرُوا مَسٰاجِدَ اَللّٰهِ :اینکه عمارت کنند مساجد خدا را و متولى امر آنها شوند و سزاوار آنست که مؤمنین تعمیر مساجد و کارگزار امر آن گردند نزد بعضى مراد مسجد الحرام که معظم مساجد است و به لفظ جمع ذکر فرموده به جهت آن که قبلۀ جمیع باشد، پس کانه عامر او، عامر جمیع مساجد است، و مؤید این سبب نزول آیۀ شریفه است که چون عباس (رضى اللّه عنه) اسیر شد، مسلمانان وى را به شرک، و قطع رحم سرزنش کردند عباس گفت: شما از محاسن ما یاد نمى کنید و بدیهاى ما را گوئید حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: شما چه چیز دارید که از محاسن مى توان شمرد؟ عباس گفت: ما به عمارت مسجد الحرام قیام مى نمائیم و خانۀ کعبه را تعظیم مى کنیم و سقایت حاج، و اسیران را از قید برهانیم، آیۀ شریفه نازل شد که مشرکان را عمارت مسجد الحرام سزاوار نیست شٰاهِدِینَ عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ :در حالتى که شاهد باشند بر نفسهاى خود به کفر، که آن سجود اصنام و تکذیب سید انام علیه افضل الصلاة و السلام است

ابن عباس گفته: افعال ایشان شاهد کفرشان باشد، یعنى نمى شود جمع کردن میان دو امر متنافى، عمارت خانۀ خدا و عبادت غیر خدا نزد سوى معنى آنکه: اگر از یهودى سؤال کنى چه دیانتى دارى، گوید: یهودى و همچنین نصرانى وقت سؤال گوید: نصرانى، و همچنین مشرک بنا به قولى کلامشان دال است بر بطلان ادعاى ایشان یا سجود به اصنام یا اقرار به آنکه اینها مخلوقند، هرآینه دلالت دارد بر کذب ایشان أُولٰئِکَ حَبِطَتْ أَعْمٰالُهُمْ :آن گروه مشرکان تباه و باطل شده است به واسطۀ شرک اعمال ایشان که بدان مفتخرند بر اقارب از عمارت مسجد، سقایت حاج وَ فِی اَلنّٰارِ هُمْ خٰالِدُونَ :و در آتش جهنم ایشان مخلّد و جاوید و همیشه معذّبند به سبب کفر

تبصره آیۀ شریفه دلالت دارد بر بطلان قول جماعت فلاسفه به اینکه کفار بعد از مدتى که معذب شدند عذاب مبدل به عذاب، و به عبارت اخرى جسم سمندرى پیدا نموده تألمى ندارند؛ و این مخالف ضروریات الهى است از جمله همین آیۀ شریفه که مى فرماید «وَ فِی اَلنّٰارِ هُمْ خٰالِدُونَ » کفار در آتش جهنم مخلدند و مسلم آمده که سوزندگى هم لازم ذاتى آتش، و متعقل نیست که آتش موجود و اثر سوزندگى از آن مفارق باشد؛ پس بنابراین کفار در آتش جهنم ابدالآباد معذّب و خلاصى براى آنها متصور نخواهد بود
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » انوار درخشان در تفسیر قرآن
مٰا کٰانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَسٰاجِدَ اَللّٰهِ : آیه مبنى بر توبیخ بت پرستان و سلب صلاحیت از آنها است حرف لام به معناى ملک و حق است و در صورتى که در سیاق نفى قرار بگیرد به معناى سلب صلاحیت خواهد بود و آیه بت پرستان را از هرگونه تصرف و دخول در مسجد و از هر شعائر الهى محروم و بى بهره نموده است و بقرینه اینکه مساجد به هیئت جمع ذکر شده مراد عمره و زیارت خانه کعبه تنها نیست و نیز بلحاظ اینکه از هرگونه عبادت و عمل قربى محروم و صلاحیت آن را ندارند مراد از آیه دخول آنان در مساجد و تعظیم آنها نیست

ناگزیر مراد از منطوق آیه فقط تعمیر و بناى ساختمان مساجد و ترمیم خرابى آنها است و سلب صلاحیت از بت پرستان نموده که از تعمیر و بناء و ترمیم خرابى هریک از مساجد و شعائر الهى محروم هستند بااینکه تعمیر و ترمیم مساجد از جمله اعمال خیر و آثار نیک و نفع آن عمومى است ولى نظر به اینکه اعمال و آثار آنان ظهورى از شعار بت پرستى و دعوت بشرک و احیاء آنست صلاحیت آن را ندارند که به هیچ یک از شعایر الهى نزدیک شده و اقدام نمایند و از ورود بمسجد الحرام و زیارت و طواف کعبه معظمه و عمارت آن و سقایت حاجیان بطریق اولى محروم و بى بهره هستند

شٰاهِدِینَ عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ : بیان سبب عدم لیاقت آنها است نظر به این که شرک و عناد با ساحت ربوبى در روان آنان رسوخ نموده و صورت و سیرت روان آنها است و از هر فضیلت انسانى و سپاسگزارى بى بهره اند و وجود آنان مجسمه شرک و آثار آنان نیز دعوت و تعظیم شرک و کفران است ناگزیر از حریم شعایر قدس بى بهره اند و چگونه بناى مساجد و یا ترمیم آنها که مظاهر ایمان و اسلام است از آنان پذیرفته و یا تجویز مى شود

أُولٰئِکَ حَبِطَتْ أَعْمٰالُهُمْ : حبط به معناى بطلان عمل صالح و سقوط آن از تأثیر در سعادت فاعل آنست حبط و بطلان از حالات و عوارض اعمال عبادى و هرگونه کارهاى خیر و ذى نفع است و از جمله آثار ایمان عمل نیک است و در پرتو آن باقى مانده و قائم به آنست و در قیامت نیز بصورت نعمت جاودان درمى آید

بر این اساس عمل نیک چه عبادى باشد و یا قربى که نفع آن عمومى است چنانچه فاعل آن کافر و یا مرتد شود آن عمل صالح از تأثیر ساقط شده هم چنانکه ایمان سبب مى شود اعمال نیک که در حال کفر از او صادر شده حیات تازه اى به آن اعمال دمیده شود و سبب سعادت فاعل آن گردد

به عبارت دیگر تأثیر و رشد هریک از اعمال نیک و قبولى آنها بر محور ایمان و تقوى دور مى زند ازاین رو اعمال عبادى و یا قربى اهل ایمان بطور اقتضاء مؤثر در سعادت فاعل آنها بوده و در صورتى که ایمان تا آخرین ساعات زندگى ادامه بیابد آنگاه بخواست پروردگار بطور حتم سبب سعادت فاعل خواهد بود

و مفاد إِنَّمٰا یَتَقَبَّلُ اَللّٰهُ مِنَ اَلْمُتَّقِینَ نیز همین است هرگونه عمل قربى اهل ایمان بدان جهت مورد قبول و داراى حیات و اثر است که از پرتو ایمان باشد و هر عمل شایسته از آن نظر مورد قبول است که ایمان فاعل آن مورد قبول باشد عمل نیک و رفتار شایسته در صورتى اثر آن نیک و درخشان است که از فاعل لایق سرزند و پرتوى از او باشد زیرا بدیهى است فعل داراى دو جنبه است

1 صلاح و یا فساد ذاتى که بر فعل مترتب مى شود

2 صلاح و یا فسادى که بلحاظ صدور از فاعل برآن عارض مى شود و عمل نیک و آثار آن در صورتى شایسته است که صدور آن نیز شایسته و فاعل آن لایق باشد و هر عمل صالح که از شخص محروم و نالایق سرزند مقرون بقبح فاعلى است اثر آن نیز بیهوده و باطل خواهد بود زیرا از ظلمت محض هرگز نشاید که آثارى درخشان و شعاعى تابان بظهور رسد

وَ فِی اَلنّٰارِ هُمْ خٰالِدُونَ : آیه شئون وجودى و آثار نکبت بار بت پرستان را بیان نموده و این قسمت از آیه سیرت تیره و ظلمانى آنان را معرفى مى نماید که در این جهان از نظر عناد با ساحت ربوبى و خودستائى که بدان خوى گرفته و پیوسته به ناسپاسى خشنود بوده و از هر نسیم رحمت بى بهره بودند هنگام رستاخیز نیز محرومیت آنان از هر رحمت بصورت شعله هاى آتشین ظهور خواهد نمود [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر عاملی
«مٰا کٰانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَسٰاجِدَ» 17 مجمع: بعضى گفته اند: مقصود مسجد الحرام است و بعضى عموم مسجدها دانسته اند، مردم بصره «مسجد» به صورت مفرد خوانده اند، جبّائى گفته است: مقصود از این جمله این است که مشرکین حقّ ورود و ماندن در مسجد ندارند چون عمارة به معنى آبادانى و رفت و آمد هم استعمال مى شود و هم حقّ اصلاح خرابى آن ندارند چون کسى اصلاح مى کند که نماز مى خواند حسن بصرى گفته است: یعنى مشرکین حقّ ندارند اهل مسجد الحرام و مردم آنجا باشند و باید اخراج شوند

کشف الأسرار نوشته است: پیر طریقت گفت: الهى از سه چیز که دارم در یکى نگاه کن، اوّل سجودى که جز تو را از دل نخواست، دیگر تصدیقى که هرچه گفتى گفتم که راست، سه دیگر چون با ذکرم خاست دل وجان جز تو را نخواست

«شٰاهِدِینَ عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ» 17 ابو الفتوح: در معنى این جمله چند قول است: حسن بصرى گفته است یعنى: کارى مى کنند که نشانه ى کفر آنها است 2 سدّى گفته است: یعنى به آشکار مى گویند: ما کافر هستیم چنان که مسیحى، و یهودى مذهب خود را آشکار مى کنند و مى گویند مسیحى و یهودى هستیم

3 ضحّاک گفته است: یعنى بتها را سجده مى کنند، و ابن عبّاس گفته است: چون در بدر اسیر شد و مسلمین ملامتش کردند به کفر و قطع خویشاوندى پیغمبر را و در جواب افتخار کرد به پرده دارى کعبه و عمارت مسجد الحرام، این آیه در جواب او نازل شد

«فَعَسىٰ أُولٰئِکَ » 19 مفسّرین نوشته اند: کلمه ى «عسى» از جانب خدا و در قرآن به معنى ناگزیرى و وجوب است و مقصود این است که مفاد جمله ى بعد از این کلمه، به طورقطع و یقین انجام خواهد شد

«سِقٰایَةَ اَلْحٰاجِّ وَ عِمٰارَةَ اَلْمَسْجِدِ» 20 مجمع: ضحّاک کلمه ى «حاجّ » را با ضمّه قرائت کرده است و «عمارة» را «عمرة» خوانده است و مقصود از سقایت شراب دادن به حاجّ است

(2)عرب هر چیزى را که قابل شرب است و مى نوشند شراب مى گوید و مراد خمر نیست

(مصحّح) حسن بصرى گفته است: در هنگام حجّ مویز در آب خیس کرده «نبیذ الزّبیب» به حاجّ مى نوشاندند

«هُمُ اَلْفٰائِزُونَ » 21 ابو الفتوح: جابر بن عبد اللّه انصارى و دیگران روایت کرده اند که پیغمبر (ص) فرمود علىّ و شیعت او فائزون هستند، و دلیل بر این حدیث سخن آن حضرت است در هنگام رسیدن شمشیر بر سرش فرمود: «فزت و ربّ الکعبة» یعنى سوگند به خداى کعبه که رستگار شدم

«بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوٰانٍ » 21 تفسیر حسینى: در کشف الاسرار فرموده که رحمت براى عاصیان است، و رضوان براى مطیعان و جنت براى کافۀ مؤمنان، رحمت را تقدیم کرد تا اهل عصیان رقم ناامیدى بر خود نکشند که هرچه گناه عظیم بود رحمت از آن عظیم تر است قطعه: گناه ما فزون بود ز شمار عفوت فزون تر از گناه همه قطره اى ز ابر رحمت تو بس است شستن نامه ى سیاه همه روح البیان: همان طور که کافران آشکار با مسلمین مساوى نیستند، مشرکین به نهان نیز با مخلصین در احوال و مقامات و کمالات انسانى برابر نیستند، و زهد و عبادت و تصوّف به ریا و باغراض مادى ارزش ندارد و مانند تخم فاسدى است که از آن گیاه نخواهد روئید

دنیا دارى و آخرت مى طلبى این ناز به خانه پدر باید کرد طنطاوى: در لطیفه ى چهارم دنباله ى این آیات از مسلم روایت کرده است که بکر بن عبد اللّه مزنى گفت: با ابن عبّاس نزدیک کعبه نشسته بودم عربى نزد او آمد و گفت: چرا عموزاده هاى شما به مردم شیر و عسل مى دهند و شما نبیذ مى دهید مگر فقیر هستید یا بخیل ؟ ابن عبّاس در جواب گفت: الحمد للّه که نه فقیر هستیم و نه بخیل، ولى آنگاه که پیغمبر به اینجا وارد شد بر شتر سوارى خود نشسته بود و اسامه بن زید پشت سر او بود آب مطالبه فرمود، ما ظرفى نبیذ تقدیمش کردیم، نوشید و زیادى آن را به اسامه عنایت فرمود و به ما فرمود: چه خوب کردید، به این روش خود ادامه دهید، ازاین جهت ما نمى خواهیم آنچه آن حضرت فرموده است عوض کنیم و نبیذ خرماى خشک است که به صبح نم مى کنند و شب مى نوشند یا شب در آب مى کنند و صبح مى نوشند ولى اگر جوش آمد و ترش شد نوشیدن آن حرام است.

سخن ما: آیت اوّل «ما کانَ لِلْمُشْرِکِینَ» تا آخر طورى مطلب آغاز شده است که گویا مسبوق به مطلبى دیگر بوده است، ولى در شأن نزول سیوطى این جمله را اوّل نوشته است و لکن شرح قضیه را به طورى که از او در جاى خود نوشتیم مربوط کرده است به جمله‌‏ى آیت بیستم «أَ جَعَلْتُمْ سِقایَةَ الْحاجِّ» و فقطّ ابو الفتوح و صفى على شاه در تفسیر منظوم خود همان طور که نوشتیم جهت نزول این آیه را سرزنش مسلمین به عبّاس و جواب او نوشته است، و دیگران چیزى ننوشته‌‏اند و خود معلوم است که عبارت ابو الفتوح با ظاهر آغاز آیه توافق ندارد، و شاید مشرکین تقاضاى ساختن مسجد داشته‌‏اند و یا چیزى اظهار کرده‏‌اند که نظیر این گونه مطالب بوده است ولى مفسّرین از آن مطّلع نشده‌‏اند، مگر آن معنى که از جبّائى نقل کردیم مقصود باشد که حقّ ورود به مسجد ندارند. ولى این معنى با جمله‏ى «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ» سازش ندارد، چون ورود مشرک به مسجد عبادت نیست تا اینکه حکم شود به نابودى آن. در هر صورت تشخیص مقصود از این آیه به این سبک مشکل است. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
مٰا کٰانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَسٰاجِدَ اَللّٰهِ شٰاهِدِینَ عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ أُولٰئِکَ حَبِطَتْ أَعْمٰالُهُمْ وَ فِی اَلنّٰارِ هُمْ خٰالِدُونَ تا مِنَ اَلْمُهْتَدِینَ ترجمه آیات شده و محتاج بتوضیح نیست واضح است که مشرکین را منع مى کند از تعمیر کردن مسجدها و در مقام توبیخ و سرزنش آنها برآمده که درصورتى که خودشان با آن کفرى که در باطن خود اندوخته اند مى دانند چگونه متصدى تعمیر مساجد که مخصوص بموحدین است بر مى آیند، [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نور
نکته ها:
گرچه شأن نزول آیه درباره ى تعمیر مسجد الحرام است، ولى حکم آن براى همه ى مساجد است و به همین جهت کلمه ى «مَسٰاجِدَ» به کاررفته است، نه «مسجد الحرام»

تولیت مسجد الحرام و تعمیر و رسیدگى به آن، در صدر اسلام تا قبل از فتح مکّه، در دست مشرکان بوده است

یکى از موارد اعلام شده در برائت، توسّط حضرت على علیه السلام، این بود که مشرکان حق تعمیر مسجد الحرام را ندارند، بلکه حقّ ورود به آنجا را هم ندارند (در آیه ى 27 مى آید) [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
مٰا کٰانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَسٰاجِدَ اَللّٰهِ در کتاب هاى لغت آمده است که مى گویند: عمر المنزل بأهله؛ منزل محلّ سکونت آنان قرار گرفت عمر فلان ربّه؛ فلانى پروردگارش را عبادت کرد این جمله زبان زد مردم است: المساجد عامرة بذکر اللّه؛ مسجدها با یاد خدا آبادند در حدیث آمده است: «خانه هاى من در زمین، مسجدهاست و دیدارکنندگان با من در این خانه ها آبادکنندگان (عبادت کنندگان) آنها هستند جملۀ «یعمروا مساجد اللّه» نیز به همین معناست؛ یعنى نباید مشرکان وارد مسجد شوند و مراسم دوگانه پرستى خود را در آن برگزار کنند، چنان که در دوران جاهلیت چنین مى کردند همچنین، به طریق اولى، نباید مشرکان سرپرست مساجد باشند و مؤید این معنا سخن خداوند است: شٰاهِدِینَ عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ ؛زیرا پرستش بت ها و خواندن لات و عزّى توسط مشرکان، گواهى است از خود آنان بر خودشان و اینکه آنها به خدا کافرند و کسى که به خدا کفر ورزد، حق ندارد وارد خانه هاى او شود

أُولٰئِکَ حَبِطَتْ أَعْمٰالُهُمْ ؛زیرا خدا با وجود کفر، هیچ عملى را نمى پذیرد

وَ فِی اَلنّٰارِ هُمْ خٰالِدُونَ ؛چون شرک تمام اعمال آنان، حتّى عمل هایى را که اگر شرک نمى بود نیکو محسوب مى شدند، باطل کرده است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.