● عبدالله عبداللهي -
تفسیر إثنى عشری
بعد از آن در تقریر این معنى بیان فرماید: وَ مٰا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقٰاتُهُمْ :و بازنداشت و منع ننمود منافقین را اینکه قبول کرده شود از ایشان انفاقات ایشان و مثاب شوند بر اداى آن إِلاّٰ أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللّٰهِ :مگر اینکه ایشان کافر شدند به وحدانیت الهى وَ بِرَسُولِهِ :و کفر به رسالت پیغمبر سبحانى، یعنى حضرت رسالت پناهى صلّى اللّه علیه و آله
وَ لاٰ یَأْتُونَ اَلصَّلاٰةَ :و اتیان نکنند نماز را یا نماز به جانیاورند به جماعت با پیغمبر إِلاّٰ وَ هُمْ کُسٰالىٰ :مگر در حالتى که ایشان کسلان باشند، یعنى نماز را ادا ننمایند بر وجهى که مأمورند به آن وجه بجاى آرند، بلکه با حالت کسالت و ثقالت و کراهت اتیان کنند نه به رغبت و صدق و ارادت و خلوص نیت
وصف کراهت و ثقالت در نماز، علامت نفاق باشد در تفسیر أبو الفتوح رازى (قدس اللّه سره) مروى است که شخصى خدمت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله عرضه داشت: یا رسول اللّه، مى ترسم من منافق باشم فرمود: اگر تنها باشى هیچ نماز کنى گفت: بلى، فرمود: برو که منافق نیستى در تواریخ نقل شده که بعضى از زنادقه را دیدند نماز نیکو بجاى آرد، گفتند: این فعل مباین طریقۀ تو و اعتقاد ندارى براى چه مى کنى ؟ گفت (عادة البلد و ریاضة الجسد و حمایة الاهل و الولد) یعنى عادت بلد و ریاضت جسد و حفظ اهل و ولد در آنست
وَ لاٰ یُنْفِقُونَ :و انفاق نکنند در راه خدا به زکات واجبه و یا سایر نفقات إِلاّٰ وَ هُمْ کٰارِهُونَ :مگر آنکه آنها کراهت دارند زیرا به اداى نماز و زکات امید ثواب ندارند و به ترک آن از عقاب الهى نترسند، بلکه براى ریا و تستّر به اسلام ادا نمایند نه به جهت رضاى سبحانى
تنبیه آیۀ شریفه تنبیه است بر آنکه مانع قبولى انفاقات آنها سه چیز است: 1 کفر به خدا و رسول 2 اتیان نماز به کسالت 3 اداى زکات به کراهت؛ و ایضا دلالت دارد بر آنکه کفار مخاطب هستند به فروع، چنانچه مکلفند به اصول، زیرا حق تعالى مذمت فرموده آنها را به ترک نماز و زکات، و اگر بر ایشان واجب نبود هرآینه مذمت نمى فرمود، بنابراین کفار معاقب شوند به فروع دین مانند عقابشان به اصول دین
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآنن العرفان در علوم قرآن
وَ مٰا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقٰاتُهُمْ إِلاّٰ أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللّٰهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لاٰ یَأْتُونَ اَلصَّلاٰةَ إِلاّٰ وَ هُمْ کُسٰالىٰ وَ لاٰ یُنْفِقُونَ إِلاّٰ وَ هُمْ کٰارِهُونَ در این آیه سبب لمى عدم قبول اعمال منافقین را تذکر مى دهد و بیان مى کند آنچه را که سبب عدم قبولى اعمال آنها و انفاقات آنها است،اس اساس آن کفر و عدم ایمان است که کفر بخدا و برسول اعمال را هر قدر هم نیک بنظر آید حبط مى کند و همین کفر منافقین بوده که آنها از ترس شمشیر مؤمنین اظهار ایمان مى نمودند و در نماز جماعت حاضر مى گردیدند درحالى که کسل بودند زیراکه ایمان در قلب آنان جایگزین نشده بود و نیز ازروى کراهت و دشوارى انفاق مى نمودند زیراکه امید به وعده هائى که به پاداش انفاق کننده داده معتقد نبودند در کافى از حضرت صادق ع چنین روایت کرده(که با ایمان هیچ عملى ضرر نمى رساند و با کفر هیچ عملى نفع ندارد آیا نمى بینى اینکه خداى تعالى گفته(و ما منعهم ان تقبل منهم نفقاتهم الاّ انهم کفروا باللّه و برسوله صلّى اللّه علیه و آله و سلّم)و عیاشى نیز همین معنى را گفته، [تفسیر صافى]
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نمونه
در آیه بعد بار دیگر عدم قبول انفاقات آنها را توضیح مى دهد و مى گوید: هیچ چیز مانع قبول انفاقات آنها نشده جز اینکه آنها به خدا و پیامبرش کافر شده اند و هر عملى توأم با ایمان به خدا و توحید نبوده باشد در پیشگاه خدا قبول نیست ( وَ مٰا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقٰاتُهُمْ إِلاّٰ أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللّٰهِ وَ بِرَسُولِهِ ) قرآن کرارا روى این مسئله تکیه کرده است که شرط پذیرش اعمال صالح ایمان است،حتى اگر عمل از روى ایمان سرزند و بعد از مدتى شخص عمل کننده راه کفر پیش گیرد عمل او حبط و نابود و بى اثر مى شود(در این باره در جلد دوم تفسیر نمونه از صفحه 69 الى 72 بحث کرده ایم) پس از ذکر عدم قبول انفاقهاى مالى آنها به وضع عبادات آنان اشاره کرده مى گوید: آنها نماز را بجا نمى آورند مگر از روى کسالت و با ناراحتى و سنگینى ( وَ لاٰ یَأْتُونَ اَلصَّلاٰةَ إِلاّٰ وَ هُمْ کُسٰالىٰ ) همانگونه که انفاق نمى کنند مگر از روى کراهت و اجبار ( وَ لاٰ یُنْفِقُونَ إِلاّٰ وَ هُمْ کٰارِهُونَ ) در حقیقت به دو دلیل انفاقهاى آنها پذیرفته نمى شود یکى به دلیل آنکه از روى کفر و عدم ایمان سر مى زند،و دیگر اینکه از روى کراهت و اجبار است همچنین به دو علت نماز آنها پذیرفته نیست نخست به علت کفر،و دیگر بخاطر آنکه از روى کسالت و کراهت انجام مى گیرد جمله هاى بالا در عین اینکه وضع منافقان را از نظر عدم نتیجه گیرى از اعمالشان تشریح مى کند در حقیقت نشانه دیگرى از نشانه هاى آنها را بیان مى کند، و آن اینکه مؤمنان واقعى را از نشاطى که به هنگام عبادت دارند و از میل و رغبتى که نسبت به اعمال نیک نشان مى دهند و مخلصانه به دنبال آن مى شتابند بخوبى مى توان شناخت همانگونه که به وضع منافقان از طرز انجام اعمالشان مى توان پى برد، زیرا معمولا از روى بى میلى و دلسردى و ناراحتى و کراهت اقدام به انجام کار خیر مى کنند،گویى کسى به اجبار دست آنها را گرفته و کشان کشان به سوى کار خیر مى برد بدیهى است اعمال گروه نخست چون از عشق خدا سر مى زند و با دلسوزى توأم است همه آداب و مقرراتش رعایت مى گردد،ولى اعمال گروه دوم چون از روى کراهت و بى میلى است ناقص و دست و پا شکسته و بیروح است،بنا بر این انگیزه هاى متفاوت آنها دو شکل متفاوت به اعمالشان مى دهد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نور
نکته ها:
در آیه ى قبل، به صورت فرض بیان شد که منافقان، چه با علاقه و چه از روى بى میلى اگر انفاق کنند، پذیرفته نیست اینجا صورت واقعى و وجود خارجى را بیان مى کند که انفاقشان از روى کراهت است، نه علاقه
از امتیازات درآمدهاى دولت اسلامى از قبیل خمس، زکات، صدقات و انفاقات بر دیگر درآمدهاى دولتى، موارد ذیل است:
1 افراد، با اراده و انتخاب و براساس وجدان دینى مى پردازند
2 بدون ترس و با قصد قربت مى پردازند
3 پرداخت هاى مالى را غنیمت و ذخیره ى قیامت مى دانند
4 گیرندۀ مال را عالِم عادل انتخاب مى کنند
5 مورد مصرف را مى دانند و زیر نظر دارند
6 ساده زیستى را شرط گیرنده مى دانند و خدا را شکر مى کنند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
وَ مٰا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقٰاتُهُمْ إِلاّٰ أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللّٰهِ وَ بِرَسُولِهِ ؛ منافقان اموال خود را بخشیدند تا گفته شود آنها اموالشان را براى خدا بخشش کردند، در حالى که آنان به خدا ایمان نداشتند و همین دورویى و ریا سبب پذیرفته نشدن بخشش آنهاست و اگر آنها تنها به جهت انسانیت انفاق مى کردند؛ نظیر کافرى که گرسنه اى را با انگیزۀ مهربانى و دلسوزى اطعام مى کند، مى توانستیم بگوییم: پاداش نیکى جز نیکى نیست، امّا نفاق، بدى است و کسى که کارى بد انجام دهد، همان گونه کیفر داده مى شود به جلد دوم، بخش: «کافر و عمل نیک» نگاه کنید
وَ لاٰ یَأْتُونَ اَلصَّلاٰةَ إِلاّٰ وَ هُمْ کُسٰالىٰ وَ لاٰ یُنْفِقُونَ إِلاّٰ وَ هُمْ کٰارِهُونَ این حالت [نماز از روى بى میلى] پیامد حتمى کفر است؛ زیرا نماز براى خدا و انفاق در راه او فرع بر ایمان داشتن به اوست
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.