● حاجيه تقي زاده فانيد -
تفسیر اثنا عشری
8) وَ أَمّا مَن بَخِلَ وَ استَغنی (8)
وَ أَمّا مَن بَخِلَ: و اما کسی که بخل کرده به دادن حقوق مال خود یا کلمه توحید، وَ استَغنی: و بینیاز دید خود را به شهوات دنیا از ثواب الهی، و بدین سبب به موجبات آن که اتیان طاعت و اجتناب از معصیت است، توجه ننمود.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
9) وَ کَذَّبَ بِالحُسنی (9)
وَ کَذَّبَ بِالحُسنی: و تکذیب کرد کلمه نیکوتر را که کلمه توحید است. یا عوض وعده یا غیر آن از کلمات حقّه، یا خصلت نیکوتر که تدین به دین اسلام است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
10) فَسَنُیَسِّرُهُ لِلعُسری (10)
فَسَنُیَسِّرُهُ: پس مهیّا گردانیم او را به جهت آن عناد و سوء اختیار خود تکذیب را، اسباب لطف و توفیق را از او باز گیریم و او را در بادیه خذلان واگذاریم تا آماده شود: لِلعُسری: برای خصلتی یا طریقه یا حالتی که مودی شود به عسر و سختی او، که آن دخول آتش جهنّم است. یا منع الطاف کنیم از او تا طاعت بر او دشوارترین چیزی شود. چنانچه در آیه دیگر فرماید: «یَجعَل صَدرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ».[اینکهما «1»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
11) وَ ما یُغنِی عَنهُ مالُهُ إِذا تَرَدّی (11)
وَ ما یُغنِی عَنهُ مالُهُ: و دفع نکند از او عذاب را مال او که به آن بخل ورزیده، إِذا تَرَدّی: چون هلاک شود. مراد وقت موت یا در قبر یا زمانی که در جهنّم درآید. ممکن است (ما) استفهامیه و برای انکار باشد. یعنی مال او چه چیز را منع کند از او از عذاب و عقاب!
شأن نزول- إبن عباس نقل نموده که مردی از انصار در سرای او درختی از خرما بود که بعضی از شاخههای او در سرای همسایه فقیر عیال بار آویخته بود.
صاحب درخت هرگاه آمدی و از میوههای آن چیدی، اگر احیانا میوهای از آن درخت بیفتادی، اطفال همسایه آن را برداشتندی. آن مرد فورا پائین آمدی و آن را از ایشان بگرفتی و اگر آن را در دهن داشتندی، انگشت در دهن ایشان کردی و بیرون آوردی. مرد همسایه شکایت خدمت حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نمود. حضرت صاحب درخت را طلبید، فرمود فلان درخت که شاخههای او در خانه همسایه است، به من بفروش به نخلهای که در بهشت به تو دهم. آن شخص گفت مرا نخلستان بسیار هست و اینکه نخله بهترین نخلها و خاطر من به آن متعلّق است و بدین جهت به فروش آن راضی نیستم. ابو دحداح چون اینکه بشنید، گفت یا رسول اللّه اگر من اینکه نخله را از او بخرم، از من میخری به آن درخت بهشتی! فرمود: آری از تو میخرم به نخلهای از نخلات بهشت که به او میدادم. پس ابو دحداح نزد آن مرد رفت، طلب بیع کرد. آن شخص گفت تو میدانی که پیغمبر از میخرید آن را به درختی از بهشت و من علاقه دارم.
ابو دحداح گفت مدّعای تو چیست! گفت کمتر از چهل نخله آن را نفروشم.
ابو دحداح هر چه اصرار کرد به کمتر از چهل عدد راضی نمیشد. پس آن درخت را خرید به خرماستان که مشتمل بر چهل درخت بود و آمد خدمت حضرت عرض کرد: نخله را خریدم. حضرت آن را از ابو دحداح خرید به درخت بهشتی. پس به خانه همسایه آمد، فرمود اینکه نخله را به تو و عیالات تو بخشیدم. حق تعالی إبن سوره را نازل فرمود[اینکهما «1» که سعی شما مختلف است، چنانچه مرد انصاری برای دنیا و ابو دحداح برای آخرت بود.
تنبیه- آیه عامّ است عموم مکلّفین را در هر عصر و زمان.
تتمّه- عیّاشی از حضرت باقر علیه السّلام روایت نمود در تفسیر اینکه آیه:
«فَأَمّا مَن أَعطی» ممّا اتاه اللّه «وَ صَدَّقَ بِالحُسنی» ای بانّ اللّه یعطی بالواحد عشرا الی اکثر من ذلک «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلیُسری». قال: لا یرید شیئا من الخیر الّا یسّر اللّه له «وَ أَمّا مَن بَخِلَ» بما اتاه اللّه «وَ استَغنی وَ کَذَّبَ بِالحُسنی» بانّ اللّه یعطی بالواحد عشرا الی اکثر من ذلک «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلعُسری» فقال: لا یرید شیئا من الشّرّ الّا یسّر له. ثمّ قال ابو جعفر علیه السّلام: «وَ ما یُغنِی عَنهُ مالُهُ إِذا تَرَدّی» اما و اللّه ما تردّی من خیل[اینکهما «2» و لا حایط و لا تردّی فی بئر و لکن تردّی فی نار جهنّم. فرمود: امّا کسی که عطا کند از آنچه داده است او را خدا و تصدیق نماید به حسنی، یعنی: به اینکه عطا فرماید خدا یکی را به ده و اکثر از آن، پس زود است آسان فرماید او را که اراده نکند چیزی از خیر را مگر آنکه آسان فرماید برای او. و امّا کسی که بخل نماید به آنچه عطا فرموده خدا او را و تکذیب نماید به حسنی که خدا عطا نماید یکی را به ده و زیادتر، پس زود باشد میرساند او را به سختی که نخواهد چیزی از شرّ را مگر آنکه آسان شود برای او، و دفع نکند از او مال او از اسبها و خانهها، وقتی که وارد شود در مهلکه، و وارد نشود در چاهی مگر در آتش جهنّم[اینکهما «3».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر خسروی
11) 11- و دارائی او بکار او نخواهد آمد و او را بینیاز نخواهد ساخت موقعیکه در دوزخ سقوط میکند- یا موقعیکه میمیرد و هلاک میگردد.
- بحسن گفتند فلانی مالی جمع کرده است گفت آیا برای آن عمری هم جمع کرده است گفتند نه گفت پس مرده را با اموال چکار.
در دنباله شان نزول آیه بعض مفسرین گفتهاند (فَأَمّا مَن أَعطی وَ اتَّقی) او أبو الدحداح است که درخت را بچهل درخت خرید و تقدیم حضرت کرد و حضرت هم بصاحبخانه بخشید و (أَمّا مَن بَخِلَ وَ استَغنی) صاحب درخت خرماست. و همچنین (لا یَصلاها إِلَّا الأَشقَی) صاحب درخت است و (سَیُجَنَّبُهَا الأَتقَی) أبو الدحداح است (وَ لَسَوفَ یَرضی) وقتی وارد بهشت شود و گویند حضرت بر اینکه درخت که عبور میکرد و خوشههای آویخته را میدید میفرمود (عذوق عذوق لابی الدحداح فی الجنة).
و إبن الزبیر گفته است که آیه در باره أبی بکر نازل شده است. که غلامان را که اسلام آورده بودند میخرید مانند بلال و عامر بن فهیره و غیرهما و آنها را آزاد میکرد.
و صاحب مجمع گوید اولی چنان است که آیات را حمل بر عموم کنیم در باره هر کسی که از مال خود حق خدائی را عطا کند و هر آنکس که بخل کند و حق خدائیرا ندهد.
و عیاشی هم باسناد خود از سعد الاسکاف از أبی جعفر علیه السّلام روایت کرده است که فرمود (فامّا من اعطی ممّا اتاه اللّه و اتّقی و صدّق بالحسنی ای بانّ اللّه یعطی بالواحد عشرا الی اکثر من ذلک (و فی روایة اخری الی مائة الف مما زاد) فَسَنُیَسِّرُهُ لِلیُسری- قال- لا یرید شیئا من الخیر الّا یسر اللّه له و أمّا من بخل بما اتیه اللّه و استغنی و کذب بالحسنی بانّ اللّه یعطی بالواحد عشرا الی اکثر من ذلک (و فی روایة اخری الی مائة الف فما زاد) فسنیسّره للعسری- قال- لا یرید شیئا من الشّر الا یسّره اللّه له) قال ثمّ قال أبو جعفر علیه السّلام (و ما یغنی عنه ماله اذا تردی- امّا و اللّه ما تردّی من جبل و لا تردّی من حایط و لا تردّی فی بئر و لکن تردّی فی نار جهنّم).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر راهنما
8) 1 - دسته اى از مردم، از صرف اموال خود در موارد لازم، بخل ورزیده و همواره درصدد ثروت اندوزى و غنى ساختن خویش اند.
و أمّا من بخل و استغنى
«بخل»; یعنى، دور نگه داشتن اندوخته ها، از مصارفى که منع آنها از آن شایسته نیست (مفردات).
2 - حالت بخلورزى و ثروت اندوزى، ناپسند و نقطه مقابل تقوا است.
فأمّا من أعطى و اتّقى ... و أمّا من بخل و استغنى
صاحب «العین» گفته است: فعل «استغنى»، به معناى «به ثروت رسید» است. براساس این معنا، «استغناء»; یعنى، ثروت اندوزى و باب استفعال بودن آن، بر مبالغه در ثروت مندى دلالت دارد.
3 - اعتماد به اموال خویش و احساس بى نیازى در برابر پاداش هاى موعودِ خداوند، خصلتى نکوهیده است.
و صدّق بالحسنى ... فأمّا من ... استغنى
مراد از «استغنى» ـ به قرینه جمله «صدّق بالحسنى» در آیات پیشین ـ ممکن است استغناى از «حسنى» (پاداش هاى نیک خداوند) باشد. بیان فرجام دشوار (العسرى) براى صاحبان این خصلت ها (در آیات بعد) بیانگر نکوهش آن خصلت ها است.
4 - احساس بى نیازى از پاداش هاى موعود خداوند، زمینه بخل ورزى و ترک انفاق
فأمّا من أعطى ... و أمّا من بخل و استغنى
در برداشت یاد شده، عطف «استغنى» بر «بخل»، عطف سبب بر مسبب دانسته شده است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
9) 1 - گروهى از مردم، پاداش هاى موعود خداوند را دروغ پنداشته و وعده هاى الهى را تکذیب مى کنند.
و کذّب بالحسنى
2 - پاداش هاى موعود الهى، نیکو و تکذیب آن ناروا است.
و کذّب بالحسنى
معناى کلمه «الحسنى» (زیباتر)، در خود تمجید و مطلوبیت را گنجانده است. بنابراین وصفى است که خود بیانگر نامطلوب بودن تکذیب آن است و تهدید به فرجام دشوار (در آیه بعد) نیز بر ناروا بودن آن تأکید کرده است.
3 - بخلورزى، ترک انفاق و احساس بى نیازى از پاداش هاى الهى، نشانه بى اعتمادى به وعده هاى خداوند است.
و أمّا من بخل و استغنى و کذّب بالحسنى
از عطف این آیه بر آیه قبل ـ چه عطف سبب بر مسبب باشد و چه عکس آن ـ برداشت یاد شده استفاده مى شود.
4 - وجود زمینه محرومیت از پاداش هاى نیکوى الهى، براى بخیلان و زراندوزان
و أمّا من بخل و استغنى . و کذّب بالحسنى
جمله «کذّب بالحسنى»، بخل و ثروت اندوزى را «تکذیب حسنى» نامیده است; یعنى، کسى که «حسنى» (فرجام نیک) را باور دارد، این دو راه را انتخاب نمى کند; زیرا در این صورت، خود را در معرض محرومیت از آن قرار داده است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
10) 1 - خداوند، بخیلان و زراندوزانى را که تکذیب گر پاداش هاى الهى اند، به آینده اى سخت دچار و راه گرفتارى به آن را برایشان هموار مى سازد.
فسنیسّره للعسرى
تعبیر «آسان ساختن» در این آیه، لزوماً تعبیرى استهزاآمیز نیست; زیرا مى توان گفت: مراد مهیّا ساختن زمینه درافتادن به فرجام سخت است.
2 - دور شدن از آیین اسلام، جز سختى و مشقّت، دستاوردى نخواهد داشت.
فسنیسّره للیسرى ... فسنیسّره للعسرى
بنابر یک احتمال، مراد از «یسرى» در آیات پیشین، شریعت اسلام است. در آن صورت، مصداق «عسرى» نقطه مقابل آن; یعنى، دور شدن از اسلام خواهد بود.
3 - گرفتارى به فرجام سخت، پیامد کردار ناروا است.
و أمّا من بخل و استغنى . و کذّب بالحسنى . فسنیسّره للعسرى
4 - فرجام نیک و بد، در اختیار خداوند است و زمینه هر دو را او فراهم مى سازد.
فسنیسّره للیسرى ... للعسرى
5 - فرجام هر کسى، وابسته به کردار او است.
فأمّا من أعطى ... فسنیسّره للیسرى . و أمّا من بخل ... فسنیسّره للعسرى
6 - بخلورزى و احساس بى نیازى از پاداش هاى الهى و تکذیب آن، مایه محرومیت از امدادهاى خداوند در دنیا و گرفتارى به فرجامى سخت در آخرت است.
و أمّا من بخل و استغنى . و کذّب بالحسنى . فسنیسّره للعسرى
مراد از «عسرى» ـ به قرینه آیه بعد ـ زمان سقوط و هلاکت است و بر دنیا و آخرت تطبیق مى کند. آیه «و إنّ لنا للآخرة و الاُولى» نیز مؤید تعمیم به آن دو است.
7 - بى تقوایى و ترک انفاق، سوق دهنده انسان به سوى فرجامى سخت
فأمّا من أعطى و اتّقى ... و أمّا من ... فسنیسّره للعسرى
8 - خداوند، در تأکید بر تفاوت فرجام انفاق گران با تقوا و بخیلان زراندوز، به سیطره شب و جلوه روز و به ذات خویش، سوگند یاد کرده است.
و الّیل ... إنّ سعیکم لشتّى . فأمّا من أعطى ... للیسرى . و أمّا من بخل ... فسنیسّره للعسرى
9 - «عن أبى جعفر(ع) فى قول اللّه عزّوجلّ «...فسنیسّره للعسرى» قال: لایرید شیئاً من الشرّ إلاّ یسّره له;(1)
از امام باقر(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ «فسنیسّره للعسرى»، روایت شده که فرمود: [هرکه بخل ورزد و خود را از خدا بى نیاز بیند و نیکوترین پاداش الهى را تکذیب کند]، درباره انجام دادن هیچ شرّى تصمیم نمى گیرد; جز آن که خداوند آن را براى او آسان مى سازد».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
11) 1 - ثروت بخیلان و زراندوزان، هنگام سقوط و هلاکتشان، کارساز نبوده و خطرى را برطرف نمى سازد.
و ما یغنى عنه ماله إذا تردّى
«أغنى عنه»; یعنى، او را کافى بود (مفردات راغب) و «أغن عنى شَرَّک»; یعنى، شرّ خود را برگردان و بازدار (نهایه ابن اثیر). براساس این دو معنا جمله «ما یغنى عنه ماله»; یعنى، ثروتش او را بى نیاز نمى سازد و از او [خطرى را] باز نمى دارد. «تردّى» به معناى در معرض هلاکت قرار گرفتن است (مفردات راغب) و فعل «تردّى»; یعنى، سقوط کرد. (قاموس)
2 - بخلورزى، و زراندوزى و تکذیب وعده هاى خداوند، زمینه ساز سقوط و هلاکت
و أمّا من بخل ... إذا تردّى
3 - ترک انفاق و تقوا، ساقط کننده انسان و مایه هلاکت اخروى او است.
فأمّا من أعطى و اتّقى ... و أمّا من ... إذا تردّى
4 - سقوط و هلاکت ثروتمندان بخیل در دنیا و آخرت، گواه بى ثمر بودن ثروت و واهى بودن احساس بى نیازى آنان از پاداش هاى الهى است.
استغنى ... و ما یغنى عنه ماله إذا تردّى
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مجمع البیان
8) سزاى حق ناشناسى و حق کشى
آن گاه در ترسیم کیفر سهمگین کسانى که از نظر اندیشه و عملکرد در برابر آن گروه پرواپیشه و حق شناس و رعایت گر حقوق مردم هستند مى پردازد و مى فرماید:
وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى
و امّا آن کسى که بخل ورزید وخود را بى نیاز پنداشت،
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
10) به زودى راه دشوارى به او خواهیم نمود و پیش پایش خواهیم گذاشت.
فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرى
آرى، آن کسى که از پرداخت حقوق خدا و محرومان از داریى اش بخل ورزد، و با این کار نکوهیده بسان کسانى رفتار کند که خود را از مهر و رحمت خدا بى نیاز مى پندارند و با این کار پاداش پرشکوه خدا و بهشت زیباى او را دروغ شمارد، در آن صورت به کیفر این حق ناشناسى و حق کشى، و موانع میان او و عوامل تیره روزى و نگونسارى در دوزخ و عذاب را بر مى داریم و او را به حال خود رها مى کنیم.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
11) و هشدار مى دهد که:
وَ ما یُغْنِی عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى
و آن گاه که او به دوزخ سقوط مى کند ثروت و امکاناتش براى او سودبخش نخواهند بود.
به باور گروهى از مفسران از جمله «قتاده» منظور این است که: و آن گاه که او در لبه پرتگاه دوزخ قرار گرفت، ثروت و قدرت او نمى تواند او را از سقوط برهاند.
امّا به باور برخى دیگر آن گاه که مرگ به سراغ او بیاید ثروت و امکاناتش او را از مرگ نجات نخواهند داد.
به دانشورى - ضمن وصف از فردى - گفته شد: او ثروتى بسیار هنگفت گرد آورده است. او پرسید، آیا براى نگاهدارى و بهره ورى از آن، عمرى هم فراهم کرده است؟
گفتند: نه، گفت: پس مردگان را با ثروت و امکانات برجاى مانده چکار و چه سود؟ فماتصنع الموتى بالاموال؟
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر منهج الصادقین
8) (8)- وَ أَمّا مَن بَخِلَ و اما کسی که بخل کرده بدادن حقوق مال خود یا کلمه توحید وَ استَغنی و بینیاز دید خود را بشهوت دنیا از ثواب خدای و بدین سبب بموجبات آن که ارتکاب طاعتست و اجتناب از معصیت توجه ننمود.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
9) (9)- وَ کَذَّبَ بِالحُسنی و تکذیب کرد کلمه نیکوتر را که کلمه توحید است یا عوض وعده یا غیر آن از کلمات حقه یا خصلت نیکوتر را که تدین است بدین اسلام.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
10) (10)-
فَسَنُیَسِّرُهُ پس مهیا گردانیم او را یعنی بجهت آن عناد اسباب لطف و توفیق از او باز گیریم و او را در بادیه خذلان فرو گذاریم تا آماده شود لِلعُسری برای خصلتی یا طریقهای که مؤدی باشد بعسر او که آن دخول نار است یا منع الطاف کنیم از او تا طاعت نزد او دشوارترین چیزی شود کما قال یَجعَل صَدرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
11) (11)- وَ ما یُغنِی عَنهُ و دفع نکند از او عذاب را مالُهُ مال او که بآن بخل کرد إِذا تَرَدّی چون هلاک شود اینکه مأخوذ است از ردی که هلاکتست و اینجا مراد موتست یا وقتی که در قبر در آید یا در دوزخ افتد، و میتواند بود که ما از برای استفهام باشد در معنی انکار یعنی مال او چه چیز را منع کند از او از عذاب و عقاب، واحدی باسناد خود بعکرمه میرساند که إبن عباس فرمود که سبب نزول اینکه آیات آن بود که مردی از انصار در سرای وی درختی از خرما بود که بعضی از شاخهایش در سرای همسایه درویش عیال بار آویخته بود و صاحب آن درخت هر گاه که بر بالای آن درخت رفتی و میوههای آن چیدی اگر احیانا میوهای از آن درخت بیفتادی اطفال همسایه آن را برداشتندی آن مرد فی الحال بپائین آمدی و آن را از ایشان بگرفتی و اگر ایشان آن را در دهن داشتندی انگشت در دهن ایشان کردی و بیرون آوردی مرد همسایه شکایت او را به حضرت رسالت عرض نمود آن حضرت صاحب آن درخت را طلبید و گفت ای مرد فلان نخله خود را که شاخ آن بخانه همسایه تو آویخته بمن بفروش بنخلهای که در بهشت بتو دهم آن شخص گفت مرا نخلستان بسیار هست و اینکه نخله بهترین نخلات است و خاطر من بسیار بآن متعلق است و بجهت اینکه فروختن آن را با خود قرار نمیتوانم داد ابو دحداح چون اینکه سخن را از حضرت پیغمبر بشنید گفت یا رسول اللّه اگر من اینکه نخله را از او بخرم تو از من میخری بآن درختی که در بهشت باو میدادی فرمود آری آن را از تو میخرم بنخلهای از نخلات بهشت که باو میدادم پس ابو دحداح نزد آن مرد رفت و طلب بیع آن کرد آن شخص گفت تو میدانی که پیغمبر آن را از من میخرید بدرختی که در بهشت بمن دهد و من بجهت آنکه آن درخت بهترین نخلات من بود و دل بستگی تمام بآن داشتم بوی نفروختم اما اگر تو آن را بر وفق مدعای من میخری بتو میفروشم ابو دحداح گفت مدعای تو چیست گفت اینکه آن را بکمتر از چهل نخله نفروشم ابو دحداح هر چند الحاح میکرد بکمتر از چهل درخت راضی نمیشد پس آن درخت را بخرید از وی بخرماستانی که مشتمل بر چهل درخت بود که در مدینه داشت و مردمان را بدان گواه گرفت بعد از آن نزد حضرت پیغمبر رفت و گفت یا رسول اللّه آن نخله را از صاحبش خریدم آن حضرت آن را از ابو دحداح بخرید بدرختی که در بهشت بوی دهد پس بسرای آن همسایه رفت و گفت اینکه نخله را بخشیدم بتو و بعیالان تو حق سبحانه اینکه سوره را فرستاد و در آن بیان فرمود که سعی آدمی مختلف است یعنی سعی انصاری که از برای دنیا بود و سعی ابو دحداح که از برای آخرت بود پس قوله فَأَمّا مَن أَبَخِلَ بما آتاه اللّه وَ استَغنی وَ کَذَّبَ بِالحُسنی بأن اللّه یؤتی بالواحد عشرا او اکثر من ذلک-علی و فی روایة اخری- الی مائة الف فما زاده فَسَنُیَسِّرُهُ لِلعُسری فقال لا یرید شیئا من الشر الا یسره اللّه له ثم قال ابو جعفر علیه السّلام وَ ما یُغنِی عَنهُ مالُهُ إِذا تَرَدّی ای اما و اللّه ما تردی من جبل و لا حایط و لا تردی فی بئر و لکن تردی فی نار جهنم.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نمونه
8) در آیات بعد به نقطه مقابل این گروه پرداخته ، مى فرماید: اما کسى که بخل ورزد و از این طریق بى نیازى طلبد… (و اما من بخل و استغنى ).
((بخل )) در اینجا نقطه مقابل ((اعطاء)) است که در گروه اول (گروه سخاوتمندان سعادتمند) بیان شد، ((و استغنى )) (بى نیازى بطلبد) یا بهانهاى است براى بخل ورزیدن ، و وسیله اى است براى ثروت اندوختن ، و یا اشاره به این است که او خود را از پاداشهاى الهى بى نیاز مى شمرد،
بر عکس گروه اول که چشمشان دائما به لطف خدا است ، و یا خود را از اطاعت پروردگار مستغنى مى بیند و دائما آلوده گناه است .
و اصولا براى این بخیلان بى ایمان انجام اعمال نیک و مخصوصا انفاق در راه خدا کار سخت و دشوار است ، در حالى که براى گروه اول نشاطآور و روح افزا است . <5>
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
9) و پاداش نیک الهى را تکذیب کند… (و کذب بالحسنى ).
منظور از تکذیب ((حسنى )) همان انکار پاداشهاى قیامت است ، و یا انکار دین و آئین و روش نیکوى پیغمبران .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
10) ما به زودى او را در مسیر دشوارى قرار مى دهیم (فسنیسره للعسرى ).
تعبیر ((فسنیسره للعسرى )) که در واقع دو تعبیر ظاهر متضاد است (ما راه آنها را به سوى مشکلات آسان مى سازیم ) نقطه مقابل ((فسنیسره للیسرى )) است
ولى گروه دوم توفیقاتشان سلب شده پیمودن راه براى آنها مشکل مى شود، و در دنیا و آخرت مواجه با سختیها خواهند بود،
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
11) و در آخر آیه مورد بحث به این بخیلان کور دل هشدار مى دهد و مى فرماید: در آن هنگام که او در قبر یا جهنم سقوط مى کند اموالش به حال او سودى نخواهد داشت (و ما یغنى عنه ماله اذا تردى ).
نه مى تواند این اموال را با خود از این دنیا ببرد، و نه اگر ببرد مانع سقوط او در آتش دوزخ خواهد شد.
((ما)) در آغاز این آیه ممکن است نافیه باشد (چنانکه در بالا گفتیم )
یا براى استفهام ) انکارى یعنى اموال او به هنگام سقوط در قبر یا دوزخ چه سودى به حال او خواهد داشت ؟
((تردى )) از ماده ((ردائت )) و ((ردى )) به معنى هلاکت است ، و به معنى سقوط از بلندى که مایه هلاکت شود نیز آمده است ، بلکه بعضى اصل آن را به معنى سقوط مى دانند، و از آنجا که سقوط از نقطه مرتفع موجب هلاکت مى شود به معنى هلاکت نیز آمده است ، و در آیه مورد بحث ممکن است به معنى سقوط در قبر، یا دوزخ ، و یا هلاکت به معنى مجازات بوده باشد.
و به این ترتیب قرآن در این آیات از دو گروه سخن مى گوید: گروهى مؤ من و با تقوى و سخاوتمند، و گروهى بى ایمان و بى تقوى و بخیل که نمونه هر دو گروه در شاءن نزول به طور وضوح منعکس شده است .
گروه اول با استفاده از توفیقات الهى مسیر خود را با سهولت پیموده و به سوى بهشت و نعمتهاى آن روان مى شوند، در حالى که گروه دوم در زندگى با انبوه مشکلات روبرو هستند ، اموال سرشارى را جمع مى کنند و مى گذارند و مى روند و جز حسرت و اندوه و وبال و مجازات الهى بهرهاى عائدشان نمى شود و متاعى نمى خرند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیرآسان
8) کلمه (بَخِلَ) نقطه مقابل کلمه (أَعطی) است که در آیه- 5- گفته شد. یعنی اما کسی که بخل ورزد و مالی را که خدا به وی داده در راه خدا مصرف نکند و خود را از خدا و حق بینیاز بداند کیفرش همان است که در آیه- 10- خواهد آمد-
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
9) 9- وَ کَذَّبَ بِالحُسنی- یعنی پاداش نیک را تکذیب کند. منظور از کلمه (حسنی) پاداش نیکی است که خدا در عالم آخرت به بندگان داده است. تکذیب یک چنین پاداشی در واقع تکذیب عالم آخرت خواهد بود
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
10) 10- فَسَنُیَسِّرُهُ لِلعُسری- اینکه آیه کیفر و جزای آیه- 8- میباشد یعنی راهی را که او خویشتن را دچار عسرت و سختی نماید برایش فراهم میکنیم. به عبارت دیگر: او را بخود واگذار مینمائیم. تا وسیله هلاکت و عذاب را بدست خود برای خویشتن فراهم سازد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
11) 11- وَ ما یُغنِی عَنهُ مالُهُ إِذا تَرَدّی- ضمیر کلمه (عَنهُ و مالُهُ) به کلمه (مَن) برمیگردد که در آیه- 8- میباشد، کلمه (تَرَدّی) به معنای عذاب و هلاکت است. یعنی هنگامی که اینکه چنین شخص بخیل و لجوجی هلاک و معذب شود اموالش وی را از عذاب و هلاکت بینیاز نخواهد کرد-
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیرهدایت
8) زندگی دقیقتر از آنچه تصور شود، و دقیقتر از آنچه بزرگان از دانشمندان اطلاع دارند، صاحب نظم است، و حتی یکی از ایشان که عظمت نظام عالم او را مبهوت کرده بود، گفته است که جهان به زبان ریاضی نوشته شده است.
یک جزء از یک میلیون جزء از ثانیه در نزد خدا حساب میشود، و ذره بسیار سبکی در نزد خدا صاحب وزن است، مژه زدن و چشم زدن و نیت در نزد خدا به حساب میآید، ولی بعضی از مردم به نادانی خود چنان تصور میکنند که در جنگلی آشفته و بیسامان زندگی میکنند، پس به تکذیب حق میپردازند و بخل میورزند و در زمین استکبار میکنند و نهایت ایشان رو به رو شدن با عسری و دشواری است.
«وَ أَمّا مَن بَخِلَ وَ استَغنی
پس انفاق نکند، و به آنچه دارد بچسبد، و چنان پندارد که مال سبب جاودانی شدن او میشود، و او را از مهلکه نجات میدهد،
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
10) [10] چنین کسی به راه آسانی برای گرفتار شدن به مهلکهها دست مییابد، همچون کسی که از بلندی فرو افتد که هیچ نیازی به تعقل و فهم و اراده و عزم و اختیار ندارد. کسی که در یک راه کوهستانی اتومبیل میراند، اگر از فرمان غفلت ورزد، آیا برای برخورد با صخرهها، یا برای سقوط به ته دره، نیازی به عزم کردن اراده دارد! هرگز.
«فَسَنُیَسِّرُهُ لِلعُسری- راه رسیدن به دشواری را برای او میسر میسازیم.»
چنان که خداوند متعال گفته است: وَ مَن أَعرَضَ عَن ذِکرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً.«3»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
11) [11] از تنگی نفس بشر و محدودیت افق او شادمان شدن به چیزی است که به او داده شده، تا آن حد که با آن از هر چه ندارد خود را بینیاز میپندارد، و غرور او را فرا میگیرد، و بینیازی و کبر او را به طغیان وامیدارد، چنان که خداوند سبحانه و تعالی گفته است: إِنَّ الإِنسانَ لَیَطغی أَن رَآهُ استَغنی.«4»
از فرط غرور شخص به مالی که دارد، چنان گمان میکند که آن مال برای او معجزهها خواهد کرد، و هر بدی را از جانش دور خواهد ساخت، ولی هیهات؟ «وَ ما یُغنِی عَنهُ مالُهُ إِذا تَرَدّی- و مال او، در آن هنگام که به مهلکه افتاد، سودی برای او نخواهد داشت.»
یعنی آن گاه که بر اثر گناهانش به جهنم افتاد، و به قولی آن گاه که مرد.
در حدیثی به جا مانده از امام رضا- علیه السلام- در تفسیر اینکه آیه چنین آمده است: «اینکه آیه درباره ابی الدّحداح نازل شد، و گفت: مردی در خانه یکی از انصار یک درخت خرما داشت، و آمد و رفت برای سرکشی به آن درخت برای آن انصاری مایه ناراحتی بود، و او شکایت نزد رسول اللّه برد، پس آن مرد را بخواست و گفت نخلت را به من بده و در مقابل آن نخلی در بهشت بگیر، و آن مرد امتناع کرد.
داستان را یکی از انصار که کنیهاش ابو دحداح بود شنید و او به دیدار صاحب درخت رفت و گفت درخت را در مقابل زمین محصورم به من بفروش و چنین شد.
پس آن مرد نزد رسول اللّه آمد و گفت: یا رسول اللّه نخل فلان کس را به بهای زمین محصورم خریدم، و رسول اللّه- صلی اللّه علیه و آله- گفت: عوض آن درخت خرمایی در بهشت است، و سپس خداوند متعال اینکه آیات را بر پیامبرش نازل کرد: وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الأُنثی ... الآیات.«5»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» محمد حسینی همدانی
8) وَ أَمّا مَن بَخِلَ وَ استَغنی
عمومی امتناع نماید و غرض جمع مال و منال و ثروت باشد و علاقهای بتأمین مصالح عمومی نداشته باشد و جز خودخواهی و خود پرستی در زندگی هدف نداشته باشد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
9) وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنىو نیز دعوت رسول صلّی اللّه علیه و آله را باداء وظایف دینی و نیز وعده بثواب و نعمتهای عالم قیامت را تصدیق ننماید از نظر اینکه بمعاد روز قیامت که رکنی از ارکان توحید است معتقد نباشد طریقهای را برگزیده که بر خلاف فطرت او بوده و انحراف از اقتضاء ذاتی او است بالاخره از نظر غرور و خودستائی در مقام مبارزه با حق و حقیقت برمیآید و در زندگی برای خود پناهگاهی اتخاذ ننموده و مرامی برای خود انتخاب نمینماید.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
10) فَسَنُیَسِّرُهُ لِلعُسری:
جواب شرط است نظر به اینکه که بشر در صورتی که طریقه غرور و خودخواهی را برگزیند و رذیله بخل و تضییع حقوق اجتماع را در خود تقویت نماید و علاقهای بجز جمع مال و منال و آسایش خود نداشته و خود را مورد نفرت اجتماع قرار داده و در زندگی جز خودخواهی و استقلال نظری ندارد و آنچنان مغرور است که بدعوت رسول صلّی اللّه علیه و آله و ندای آیات قرآنی که طنین آن جهان بشریت را فراگرفته گوش فرا ندهد بلکه اعراض نموده کفر و عناد ناحق را در خود تقویت نموده و صورت اعتقادی او جز افسانه سرائی نبوده اینگونه افراد بیگانه زندگی دشواری خواهند داشت بدلیل اینکه چنانچه ناصح مشفق او را بمسیر و غرض از زندگی خود آگاه نماید و او نیز گوش فرا دهد بطور حتم بحالت حیرت و گم گشتگی خود متوجه خواهد شد و هیچ چیز خاطر او را ایمن نخواهد بخشید جز غفلت از مسیر و اعراض از اینکه منتها سیر زندگی او چه خواهد شد.
نتیجه اینکه کافر و بیگانه در حیرت و ضلالت و گم گشتگی بسر میبرد هیچ چیز او را از اضطراب خاطر ایمن نمینماید جز غفلت از مسیر و منتها سیر و زندگی خود اینکه خود شاهد آنستکه چنانچه متوجه خطر مسیر خود گردد بطور حتم طریقه زندگی اعتقادی و عملی خود را تغییر داده و تجدید نظر در آن خواهد نمود از اینکه بیان استفاده شد یگانه امری که زندگی بیگانه و کافر را تأمین میبخشد همانا غفلت از مسیر و عدم توجه به منتهای سیر و زندگی خود میباشد و آیه فَسَنُیَسِّرُهُ لِلعُسری نیز نظر باین حالت رذیله غفلت دارد که پروردگار از نظر اقتضاء روانی کافر و بیگانه غفلت بر او غلبه خواهد نمود در حقیقت بحالت غفلت و بیخبری دوره آزمایش و زندگی که بسوی پرتگاه نیستی در حرکت و تکاپو است بسر میبرند و خطر آیندهای که در انتظار او است بسهولت و بیخبری بدان سو رهسپار است و هنگامی که بآستانه مرگ در آید مشاهده خواهد نمود سیرت ننگین خود را که تغییر پذیر نخواهد بود.
و در جمله فَسَنُیَسِّرُهُ از نظر توحید افعالی عدم توجه بمسیر و غفلت از منتها سیر خطر آینده را بساحت پروردگار نسبت داده و از نظر اقتضاء روانی او است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
11) وَ ما یُغنِی عَنهُ مالُهُ إِذا تَرَدّی:
بیگانه که علاقه قلبی بمال و منال دارد و رعایت حقوق بینوایان را ننموده و همچنین از بذل مال برای تأمین مصالح عمومی امتناع میورزید و غرض او جمع مال در تأمین مصالح و نیازهای خود بوده هنگامی که بآستانه مرگ در آید برای او مال هیچگونه نفعی و سودی نخواهد داشت جز حسرت از تضییع اداء حقوق بوسیله امساک آن
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.