محمد رجب زاده
[ همه پیام ها ] پیام های محمد رجب زاده (29 مورد)
  سوره قدر آیه 1 - شب قدر
1- شب قدر، شب شکرگزارى و تشکر از خداوند است. زیرا مهم‏ترین نعمت خداوند بر بشر، یعنى قرآن نازل شده است. «انّا انزلناه فى لیلة القدر»
2- ظرف و مظروف باید متناسب باشند. بهترین کتاب در بهترین شب بر بهترین انسان‏ها نازل مى‏شود. «انّا انزلناه فى لیلة القدر»
  سوره انعام آیه 12 - شیوه تبلیغ
- یکى از شیوه‏هاى تبلیغى که پیامبر مأمور به آن است، طرح سؤال و جواب است. «قل لمن... قل للّه»
2- هستى بر اساس رحمت است و رحمت الهى بر همه چیز و همه جا گسترده است. «کتب على نفسه الرّحمة»
3- همان گونه که آفریده‏هاى خدا در دنیا (مثل باد، باران، روز و شب، گیاهان...) رحمت است، معاد هم رحمت است. «لیجمعنّکم»
4- دلیل بر پا شدن قیامت، برخوردارى مردم از رحمت است. «کتب على نفسه الرّحمة لیجمعنّکم»
5 - گرچه رحمت الهى گسترده و لازم است، لکن گروهى خود را محروم مى‏کنند. «خسروا انفسهم»
6- به جاى استدلال، در پى هوا و هوس بودن و به جاى اولیاى خدا، سراغ طاغوت رفتن و به جاى ایمان و اعتقاد به آخرت، کفر ورزیدن و به جاى تسلیمِ نور، تسلیمِ نار شدن، خسارت عظیم کفّار است. (تمام آیه)

  سوره انعام آیه 10 - مبلغ دین نباید از استهزائ ومسخره کردن دلتنگ شود
1- یاد مشکلات دیگران، صبر انسان را زیاد مى‏کند و مبلغ دین نباید از استهزاى مخالفان دلتنگ شود. «لقد استهزى‏ء برُسلٍ من قبلک»
2- استهزا، یکى از جنگ‏هاى روانى دشمن و براى تضعیف روحیه‏ى رهبران است که باید در برابر آن مقاومت کرد. «استهزى‏ء برسل من قبلک»
3- مسخره کنندگان، عاقبت ذلیل مى‏شوند و استهزا، دامن خودشان را مى‏گیرد. «فحاق بالّذین سخروا»
4- استهزاى دین، یکى از گناهان کبیره است که وعده‏ى عذاب بر آن داده شده است. «فحاق بالّذین سخروا...»
5 - خداوند حامى انبیاست واستهزا کنندگان را هلاک مى‏کند. «فحاق بالّذین سخروا...»
6- استهزا شیوه دائمى کفّار است. «کانوا به یستهزءون»
[ همه نکته ها ] نکته های محمد رجب زاده (30 مورد)
  سوره قدر آیه 1 - نزول قرآن
خداوند، امور عالم را از طریق فرشتگان و با واسطه آنان به انجام مى‏رساند. لذا در بسیارى از آیات قرآن، فعل‏ها و ضمیرهاى مربوط به خداوند به صورت جمع آمده است. چنانکه در آغاز این سوره مى‏فرماید: «انّا انزلناه» ما قرآن را نازل کردیم.
بر اساس نظر مفسّران،(31) قرآن دو بار نازل شده است. یکبار به صورت یکپارچه در شب قدر که این سوره به آن اشاره دارد و بار دیگر به صورت تدریجى در مدت بیست و سه سال دوره رسالت پیامبر. تعبیرات قرآن نیز درباره نزول این کتاب آسمانى دو گونه است. برخى با واژه «انزلنا» از ریشه انزال به معناى نزول دفعى آمده و برخى دیگر با واژه «نزّلنا» از ریشه تنزیل به معناى نزول تدریجى آمده است.
از انضمام آیه «انّا انزلناه فى لیلة القدر» با آیه «شهر رمضان الّذى انزل فیه القرآن»(32) معلوم مى‏شود که شب قدر در ماه رمضان است، امّا اینکه کدام یک از شب‏هاى ماه رمضان است، در قرآن چیزى بر آن دلالت ندارد و در روایات نیز به صورت مردّد میان یکى از سه شب آمده است. چنانکه از امام صادق‏علیه السلام در مورد شب قدر پرسیدند: آن حضرت فرمود: در شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم رمضان جستجویش کن.(33) البته معروف میان اهل سنّت آن است که شب بیست و هفتم رمضان، شب قدر است.
--------------------------------------------------------------------------------
31) تفسیر المیزان.
32) بقره، 185.
33) وسائل الشیعه، ج 10، ص 360.
  سوره انعام آیه 12 - رحمت خداوند
موضوع وجوب رحمت بر خدا، در قرآن دوبار آنهم در این سوره (آیات 12 و54) آمده است.
جمله‏ى «لاریب فیه»، هم درباره‏ى قرآن آمده است، هم درباره‏ى قیامت.
خداوند همان گونه که بر ما تکالیفى واجب کرده است، وظایفى را هم بر خود مقرّر فرموده؛ از جمله: هدایت کردن: «اِنّ علینا للهدى» [250] ، رزق دادن: «على اللّه رزقها» [251] ، لطف کردن: «کتب على نفسه الرّحمة» [252] و پیروزى وغلبه‏ى دین خدا: «کتب اللّه لاغلبنّ انا و رسلى» [253] ولى شرط بهره‏مند شدن از رحمت الهى، رحم به بندگان است. چنانکه در حدیث آمده است: «مَن لایَرْحَم لا یُرحَم» [254]
سلمان از پیامبر صلى الله علیه وآله نقل کرده که فرمود: رحمت خداوند، صد درجه است، یک درجه‏ى آن، منشأ همه‏ى الطاف الهى در دنیا شده است، خداوند در قیامت، با همه‏ى صد درجه رحمت خود با مردم معامله خواهد کرد. [255]
قرآن، رحمت الهى را بر همه چیز شامل مى‏داند: «رَحمَتى وَسعت کلّ شى‏ء» [256] و این رحمت، مصداق‏هاى فراوان دارد، از جمله:
باران: «ینزّل الغیث من بعد ما قنطوا وینشر رحمته» [257]
باد: «یُرسل الرّیاح بُشرىً بین یدى رحمته» [258]
شب و روز: «و مِن رَحمته جَعَل لکم اللیل و النّهار» [259]
پیامبر: «و ما أرسلناک الاّ رحمة للعالمین» [260]
قرآن: «هذا بصائر للنّاس و هُدىً و رحمة» [261]
تورات: «کتاب موسى اماماً و رحمة» [262]
آزادى: «فأنجیناه و الّذین معه برحمة منّا» [263]
علاقه به همسر: «و جعل بینکم مودّة و رحمة» [264]
گیاهان و میوه‏ها: «فانظُر الى آثار رحمة اللّه کیف یُحیى الارض بعد موتها» [265]
پذیرش توبه: «لاتَقنطوا من رحمة اللّه» [266]

--------------------------------------------------------------------------------
250) لیل، 12.
251) هود، 6.
252) انعام، 12.
253) مجادله، 31.
254) کنزالعمّال، ج‏3، ص‏162 وتفسیر فى‏ظلال‏القرآن.
255) تفسیر فى‏ظلال‏القرآن.
256) اعراف، 156.
257) شورى، 28.
258) اعراف، 57.
259) قصص، 73.
260) انبیا، 107.
261) جاثیه، 20.
262) هود، 17.
263) اعراف، 72.
264) روم، 21.
265) روم، 50.
266) زمر، 53.
  سوره انعام آیه 10 - تسلی دادن پیامبر اسلام در مورد استهزاء استهزاء کنندگان
این آیه، تسکینى براى پیامبر اسلام است، که اوّلاً: پیامبران پیشین هم مورد استهزا قرار گرفته‏اند. ثانیاً: نه تنها عذاب اخروى، بلکه قهر دنیوى هم دامنگیر استهزا کنندگان مى‏شود.

[ همه سوال ها ] سوال های محمد رجب زاده (8 مورد)
  سوره اعراف آیه 82 - نام اصلی حضرت لوط
نام اصلی حضرت لوط چیست ؟
  سوره قدر آیه 1 - نزول قرآن
داور محترم در پاسخ دوست عزیزی که سوال کردند قرآن به چند صورت نازل شده است فرمودند به یک صورت . لطفا بفرمائید پس تفاوت نزول تدریجی و دفعی قرآن چیست ؟
  سوره آل عمران آیه 109 - نظر اسلام در باره مالکیت
لطفا در صورت امکان نظر اسلام را در خصوص حدود مالکیت انسان مختصرا بیان فرمائید ؟
[ همه ترجمه ها ] ترجمه های محمد رجب زاده (28 مورد)
  سوره نبا آیه 1 - تدبر شخصی
ازچه چیزی از یکدیگر می پرسند
  سوره انعام آیه 12 - تفسیر نور
آنچه در آسمان‏ها و زمین است براى کیست؟ بگو: براى خداوند است که بر خود، رحمت را مقرّر کرده است. او قطعاً شما را در روز قیامت که شکّى در آن نیست جمع خواهد کرد. کسانى که خود را باختند (و با هدر دادن استعدادها، به جاى رشد، سقوط کردند) همانان ایمان نمى‏آورند.
  سوره انعام آیه 10 - تفسیر اطیب البیان - الکترونیکی
Mocked were (many) apostles before thee; but their scoffers were hemmed in by the thing that they mocked.
[ همه تفسیر ها ] تفسیر های محمد رجب زاده (26 مورد)
  سوره قدر آیه 1 - تفسیر نور
سیماى سوره قدر
سوره قدر در مکّه نازل شده و همانند دیگر سوره‏هاى مکّى، آیاتش کوتاه و موزون است.
این سوره با اشاره به نزول قرآن در شب قدر آغاز و با بیان اهمیّت شب قدر نزد خداوند و برترى آن بر هزار ماه ادامه مى‏یابد و با سلام و درود الهى در آن شب پایان مى‏پذیرد.
روایات متعدّدى در فضیلت تلاوت این سوره بعد از سوره حمد در نماز وارد شده است و به کسى که آن را در نماز واجب بخواند خطاب مى‏شود: «غفر اللّه لک ما مضى فاستأنف العمل»(29) خداوند گذشته تو را بخشید، از نو آغاز کن.
امام رضاعلیه السلام فرمود: کسى که در زیارت قبور مؤمنین، سوره قدر را هفت مرتبه بخواند، خداوند آن مردگان و کسى که این سوره را تلاوت کرده است، مى‏آمرزد.(30)
--------------------------------------------------------------------------------
29) وسائل الشیعه، ج 6، ص 79.
30) تفسیر نورالثقلین.
  سوره قدر آیه 1 - تفسیر نمونه
شب قدر شب نزول قرآن !
از آیات قرآن به خوبى استفاده مى شود که قرآن مجید در ماه مبارک رمضان نازل شده است : ((شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن )) (بقره 185) و ظاهر این تعبیر آن است که تمام قرآن در این ماه نازل گردید.
و در نخستین آیه سوره قدر مى افزاید: ما آن را در شب قدر نازل کردیم (انا انزلناه فى لیلة القدر).
گر چه در این آیه صریحا نام قرآن ذکر نشده ولى مسلم است که ضمیر انا انزلناه به قرآن باز مى گردد و ابهام ظاهرى آن براى بیان عظمت و اهمیت آن است .
تعبیر به انا انزلناه (ما آن را نازل کردیم ) نیز اشاره دیگرى به عظمت این کتاب بزرگ آسمانى است که خداوند نزول آن را به خودش نسبت داده مخصوصا با صیغه متکلم مع الغیر که مفهوم جمعى دارد و دلیل بر عظمت است . نزول آن در شب قدر همان شبى که مقدرات و سرنوشت انسانها تعیین مى شود دلیل دیگرى بر سرنوشت ساز بودن این کتاب بزرگ آسمانى است .
  سوره انعام آیه 9 - تفسیر نمونه
اگر ما او را فرشته قرار میدادیم و به پیشنهاد آنها عمل میکردیم ، باز لازم بود تمام صفات انسان را در او ایجاد کنیم ، و او را به صورت و سیرت مردى قرار دهیم (و لو جعلناه ملکا لجعلناه رجلا).(1)
از آنچه گفتیم روشن میشود، که منظور از جمله ((لجعلناه رجلا)) این نیست که فقط شکل انسان به او میدهیم که بعضى از مفسران پنداشته اند، بلکه منظور این است که او را از نظر ظاهر و باطن به صفات انسان قرار میدهیم .
سپس نتیجه میگیرد که با این حال همان ایرادات سابق را بر ما تکرار مى کردند که چرا به انسانى ماموریت رهبرى دادهاى و چهره حقیقت را بر ما پوشانیدهاى (و للبسنا علیهم ما یلبسون ).
لبس (بر وزن درس ) به معنى پردهپوشى و اشتباه کارى است ، و لبس (بر وزن قفل ) به معنى پوشیدن لباس ‍ است (ماضى اول لبس بر وزن ضرب و ماضى دوم لبس


بر وزن حسب مى باشد) و روشن است که در آیه معنى اول اراده شده است ، یعنى اگر فرشتهاى مى فرستادیم باید به صورت و سیرت انسانى باشد و در این موقع به عقیده آنها ما مردم را به اشتباه و خطا انداخته بودیم و همان نسبتهاى سابق را بر ما تکرار مى کردند، همانطور که خود آنها افراد نادان و بیخبر را به اشتباه و خطا مى افکنند و چهره حقیقت را بر آنها مى پوشانند - بنابراین نسبت لبس و پرده پوشى به خدا از زاویه دید آنها است
[ همه لغت ها ] لغت های محمد رجب زاده (29 مورد)
  سوره قدر آیه 1 - قاموس قرآن
قدر : توانایی، تنگ گرفتن ، تقدیر واندازه گیری ،
 توضيح : (بر وزن فلس) و قدرت و مقدرة به معنى توانائى است. [نحل:75]. خدا عبد مملوکى را مثل زده که بر چیزى قادر نیست. 2- ایضاً قدر به معنى تنگ گرفتن است «قَدَرَ اللَّهُ عَلَیْهِ الرِّزْقَ: ضَیَّقَهُ» این معنى از لفظ «بسط» که در آیات در مقابل قدر آمده به خوبى روشن مى‏شود [رعد:26]. خدا وسعت مى‏دهد روزى را به کسى که مى‏خواهد و مصلحت اقتضا مى‏کند. 3- ایضاً قدر به معنى تقدیر و اندازه‏گیرى و نیز به معنى اندازه است راغب گوید:«اَلْقَدْرُ وَ التَّقْدیرُ: تَبْیینُ کَمِّیَّةِ الشَّىْ‏ءِ». طبرسى ذیل آیه «لَیْلةِ الْقَدْر» فرموده: قدر آن است که شى‏ء با شى‏ء دیگرمساوى باشد بدون زیاده و نقصان «قَدَرَ اللَّهُ هذا الْاَمْرَ یَقْدِرُهُ قَدْراً» یعنى خدا آن را بر مقدارى که مصلحت اقتضا مى‏کرد قرار داد. [طلاق:3]. خدا براى هر چیزى اندازه‏اى معین قرار داده است [قمر:12]. شکافتیم زمین را چشمه هائى پس آب آسمان و زمین به هم رسیدند بر نحوى که تقدیر شده بود بدون زیادت و نقصان. راجع به «اِنّا اَنْزَلْناهُ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ» مستقلاً بحث خواهد شد. [انعام:91]. این تعبیر در سوره حج آیه 74 و در زمر آیه 67 نیز آمده است در معنى آن گفته‏اند: خدا نشناختند حق شناختنش، خدا را تعظیم نکردند حق تعظیمش. این هر دو قابل قبول است، از راغب نقل شد که قدر بیان کمیت شى‏ء است. آن در معانى غیر محسوس نیز به کار مى‏رود گویند قدر فلانکس و از آن احترام، وقار، عظمت و وزنه اجتماعى اراده مى‏کنند چنانکه در کتب لغت هست. پس مانعى ندارد که بگوئیم: خدا را تعظیم نکردند تعظیم لایق، خدا را نشناختند شناختن لایق. آیه‏اى که نقل شد در رد یهود است که براى مقابله با رسول خدا «صلى اللَّه علیه و آله» مى‏گفتند: اصلاً خدا به بشرى وحى نکرده است در ذیل آیه فرموده: «قُلْ مَنْ اَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذى جاءَ بِهِ مُوسى...» و در صدر فرموده: خدا نشناختند حق شناختن (وگرنه مى‏دانستند که لازمه خدایى ارسال رسل است و نمى‏گفتند: خدا به انسانى وحى نکرده است). *** قَدَر: (بر وزن فرس) توانائى. اندازه. در جوامع الجامع گفته: قَدْر و قَدَر (بر وزن فلس و فرس) دو لغت اند. یعنى به یک معنى مثل [بقره:236]. به زنان متاع دهید ثروتمند به اندازه قدرتش و تنگدست به اندازه توانائیش. [قمر:49]. ما هر چیز را به اندازه آفریدیم. [حجر:21]. هیچ چیزى نیست مگر آنکه خزائن آن نزد ماست و جز به اندازه معین نمى‏فرستیم. [طه:40]. شاید مراد از «قدر» مقدار و اندازه باشد یعنى مقدار ابتلاآت و امتحانهائى که به موسى تا رسیدن به نبوت رخ داده بود صدر آیه مؤیّد آن است یعنى اى موسى سپس بر حالى که به قدر کافى امتحان شده بودى آمدى و من تو را خاصه خویش کرده و نبوت دادم.و شاید مراد زمان معین باشد یعنى در وقتى آمدى که براى نبوتت تعیین شده بود. [احزاب:38]. «قَدَراً مَقْدُوراً» ظاهراً عبارت اخراى «وَ کانَ اَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً» است که در آیه ماقبل واقع شده لذا طبرسى و زمخشرى و بیضاوى «قَضاءً - مَقْضِّیاً - حُکْماً مَبْتُوتاً» گفته‏اند، مقدور بودن امر نسبت به خداست پس مى‏شود آن را حتمى معنى کرد یعنى: امر خدا حکم حتمى است و جاى خود را مى‏گیرد قدر گاهى به معنى وقت مقدر و مکان مقدر نیز آید چنانکه راغب گفته مثل [مرسلات:22]. که به معنى وقت معلوم است و مثل [رعد:17]. یعنى نهرها به قدر وسعتشان جارى شدند. *** تقدیر: اندازه‏گیرى و تعیین راغب گفته: تقدیر خدا بر دو وجه است یکى اعطاء قدرت بر اشیاء دیگرى آنکه اشیاء را بر مقدار مخصوص و وجه مخصوص قرار بدهد به اقتضاء حکمت...مثل تقدیر هسته خرما که از آن خرما بروید نه سیب و زیتون و مثل تقدیر منى انسان که از آن انسان به وجود آید نه حیوانات دیگر. پس تقدیر خدا بر دو وجه است یکى حکم به اینکه فلانطور باشد یا نباشد... دوم اعطاء قدرت بر اشیاء... [فصّلت:10]. یعنى در زمین برکت گذاشت و اقوات آن را براى عموم نیازمندان اعم از انسان و غیره در چهار دوران مقدر و تعیین کرد رجوع شود به «ارض». [مدثر:18-20]. مراد از تقدیر همان تعیین و اندازه‏گیرى است که دشمن درباره رسول خدا کردو گفت: ساحرش بنامید [یس:39]. مراد تعیین منازل ماه است در حرکت خویش که هر روز در نظر بیننده در محلى قرار مى‏گیرد. [انسان:15-16]. فاعل «قَدَّرُوا» ممکن است اهل بهشت باشد یعنى ظرفها و اکواب را اندازه‏گیرى کرده‏اند که از آن اندازه کم و زیاد نیست و ممکن است به خدمتکاران و «طائفین» برگردد که آنها اندازه کرده‏اند. [مرسلات:20-23]. «قَدَرْنا» ظاهراً به معنى تقدیر است مثل [عبس:19]. ظاهراً مراد تقدیر نطفه است تا به حالت جنینى بیاید یعنى تقدیر و تعیین کردیم که نطفه از مراحل مختلف گذشته و به شکل انسان درآید مثل [مؤمنون:14]. بعضى از بزرگان آن را اعم گرفته گوید: تقدیر کردیم آنچه از حوادث بر شما رخ مى‏دهد... از طول عمر، کوتاهى آن، هیئت، جمال، صحت، مرض، رزق و غیره. ولى ظاهراً این عموم مراد نباشد بعضى «قَدَرْنا» را از قدرت گرفته یعنى بر اینها توانا بوده‏ایم پس بهتر توانائیم ولى به قرینه آیات دیگر تقدیر بهتر است. * [اعلى:1-3]. ظاهراً آیه ذیل نظیر آیه [طه:50]. است و ظاهراً مفعول «فَهَدى» جمله «قَدَّرَ» یعنى «هَدی اِلی ما قدَّرَ» پروردگارى که براى اشیاء عالم اندازه گرفت، مقادیر و مراحلى معین کرد و آنها را به آنچه تقدیر کرده هدایت نمود و همه تکویناً به آنچه تقدیر کرده مى‏روند مثلا یک پرنده مى‏داند چگونه تخم بگذارد، چگونه بچه در بیاورد، چگونه لانه بسازد، به کدام طعام احتیاج دارد، از دشمن چگونه بپرهیزد، در زمستان چگونه به جاهاى گرمسیر بکوچد و...هکذا انسان و سایر موجودات. و این یکى از عجائب خلقت است گویند آنگاه که بشر خواست از ماشینهاى جوجه کشى استفاده کند نتیجه مثبت نداد، دفعه دیگر درحال مرغ خانگى دقت کردند دیدند که هر روز تخم را زیر سینه‏اش زیر و رو مى‏کند دانستند که باید به تخم از هر طرف حرارت داد آن کار را کردند نتیجه مطلوب به دست آمد و تخمها مبدل به جوجه شدند، پاک و منزه و توانا است پروردگارى که زندگى هر حیوان را تقدیر کرده و طبعاً به آن هدایتش فرموده است، ممکن است هدایت تشریعى و تکوینى هر دو مراد باشند. *** قدیر: توانا. و آن از اسماء حسنى است و چهل و پنج بار در قرآن کریم آمده است [بقره:20]. راغب مى‏گوید قدیر آن است که آنچه را بخواهد مطابق مقتضاى حکمت مى‏کند نه زیاد و نه کم، لذا صحیح نیست غیر خدا با آن توصیف شود، «مقتدر» نظیر قدیر است مثل [قمر:55]. لیکن آن گاهى وصف بشر آید... قدیر یا مقتدر در قرآن پیوسته در وصف خدا آمده است. قِدر: (به کسر قاف و سکون دال) دیک. در مفردات گفته: اسم ظرفى است که در آن گوشت مى‏پزند [سباء:13]. کاسه هایى به بزرگى حوضها و دیکهاى ثابت. لیله قدر لیله قدر یعنى شب تقدیر، شب اندازه‏گیرى، شب تعیین بعضى از اشیاء. از این سوره مبارکه چند مطلب استفاده مى‏شود : 1- قرآن در شب قدر نازل شده، شب قدر در ماه رمضان است زیرا در قرآن مى‏خوانیم [بقره:185]. در «نزل» روشن خواهد شد، چگونه قرآن در یک شب نازل شد حال آنکه در بیست و سه سال به تدریج نازل شده است. 2- شب قدر از هزار ماه بهتر است «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ» آیا از این جهت بهتر است که قرآن در آن نازل شده؟ مثل اینکه بگوئیم روز بیست و هفت رجب از هزار روز بهتر است زیرا در آن روز رسول خدا «صلى اللَّه علیه و آله» مبعوث شده است وگرنه وقت به خودى خود از وقت دیگر بهتر نیست. و یا عمل در آن بهتر از عمل در هزار ماه است که در آنها شب قدر نیست؟ بسیارى از اهل تفسیر شق دوم را اختیار فرموده‏اند، در المیزان بعد از نقل آن فرموده: این به غرض قرآن نزدیک است پس احیاء آن با عبادت بهتر از عمل هزار ماه است طبرسى رحمه‏اللَّه در مجمع و جوامع الجامع آن را اختیار فرموده است از اهل بیت علیهم السلام نیز در همین زمینه وارد شده در برهان از امام صادق «علیه السلام» نقل شده که راوى گفت: «کَیْفَ یَکُونُ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ؟ قالَ: اَلْعَمَلُ فیها خَیْرٌ مِنَ الْعَمَلِ فى اَلْفِ شَهْرٍ لَیْسَ فیها لَیْلَةُ الْقَدْرِ». نیز در همان کتاب از کافى در ضمن روایت حمران از حضرت باقر «علیه السلام» مروى است که: «فَقالَ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ فیها مِنَ الصَّلوُِ وَ الزَّکوُةِ وَ اَنْواعِ الْخَیْرِ خَیْرٌ مِنَ الْعَمَلِ فى اَلْفِ شَهْرٍ لَیْسَ فیها لَیْلَةُ الْقَدْرِ...». درکشاف گوید: ارتقاء فضیلت شب قدر تا این حد، علتش وجود مصالح دینیه است از قبیل نزول ملائکه و روح و تفصیل هر امر از روى حکمت. این کلام همان شق اول است که دراول نقل شد در کافى از امام صادق از امام زین العابدین علیهما السلام در ضمن حدیثى نقل شده که: خداوند به رسول خدا فرمود: «َ هَلْ تَدْرى لِمَ هِىَ خَیْرٌ مَنْ اَلْفِ شَهْرٍ؟ قالَ: لا، قالَ: لِاَنَّها تَنَزَّلُ فیهَا الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ بِاِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ اَمْرٍ...» این روایت در بیان شق اول است یعنى علت خیر بودن آن نزول ملائکه و تفصیل امر در آن است. بنابراین هزار ماه براى بیان کثرت است نه عدد واقعى مثل [توبه:80]. به موجب بعضى از روایات شیعه و اهل سنت مراد خیر بودن از هزار ماه سلطنت بنى امیه است در این باره باید بیشتر تحقیق شود قطع نظر از روایات، شق دوم از نظر نگارنده به ظهور قرآن بهتر مى‏سازد و شاید بهتر بودن عبادت در آن شب غیر از بهتر بودن خود آن شب باشد به عبارت دیگر به موجب روایات عمل در آن شب از عمل هزار ماه بهتر است و خود آن شب در اثر «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ...» از هزار ماه بهتر است. واللَّه‏العالم. چه کارى در شب قدر واقع مى‏شود؟ 3- «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیهَا بِاِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ اَمْرٍ» ظاهر این کلمات مى‏رساند که در شب قدر ملائکه و جبرئیل (روح شاید ملک دیگرى باشد) براى تمشیت همه کارها نازل مى‏شوند. آیا به زمین نازل مى‏شوند؟ آیا براى کارهاى یکساله نازل مى‏شوند تا شب قدر سال آینده؟ آیه به محضر پیغمبر و جانشینان او علیهم السلام مى‏رسند؟ آیا به مؤمنان سلام مى‏دهند؟ اوائل سوره دخان که مستحب است شب 23 رمضان خوانده شود چنین است: [دخان:1-6]. این آیات مى‏گویند: قرآن در شبى با برکت نازل شده، براى انذار نازل شده که خدا به وسیله پیامبران گذشته هم انذار مى‏کرده است، در آن شب هر کار حکیمانه از هم جدا و متمایز مى‏شود، کار حکیمانه‏اى که از جانب خداست، تفریق و متمایز شدن و تعین کارها رحمتى است از جانب خدا که گفتار و در خواست همه را مى‏شنود و به همه چیز داناست اینکه خدا مى‏فرماید: [حجر:21]. آیا قدر معلوم نازل شده‏ها در شب قدر معین مى‏شود؟ از آیات گذشته دو چیز به طور یقین به دست مى‏آید یکى اینکه در شب قدر امور از هم متمایز و منفصل مى‏شوند و تقدیرات از هم جدا و روشن مى‏شوند دیگر اینکه شب قدر همیشه هست و خواهد بود زیرا «فیها یُفْرَقُ...» «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ...» هر دو مضارع اند و دلالت بر دوام دارند، روایاتى که در ذیل براى نمونه نقل مى‏شود مؤیّد استظهارات فوق است: «...اِنَّهُ لَیَنْزِلُ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ اِلى وَلِىِّ الْاَمْرِ تَفْسیرُ الْاُمُورِ سَنَةً سَنَةً یُؤْمَرُ فیها فى اَمْرِ نَفْسِهِ بِکَذا وَ کَذا فى اَمْرِ النَّاسِ بِکَذا وَ کَذا...» (کافى از امام باقر «علیه‏السلام»). یعنى در شب قدر به ولى امر (امام هر عصر) تفسیر امور سال به سال نازل مى‏شود درباره خویش و مردم به دستوارت مخصوصى مأمور مى‏گردد. «...لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ جَلَّ ذِکْرُهُ لَیْلَةَ الْقَدْرِاَوّلَ ما خَلَقَ الدُّنْیا وَ لَقَدْ خَلَقَ فیها اَوَّلَ نَبِیٍّ یَکوُنُ وَصِىٍّ یَکُونُ وَ لَقَدْ قَضى اَنْ یَکُونَ فى کُلِّ سَنَةٍ لَیْلَةٌ یُهْبَطُ فیها بِتَفْسیرِ الْاُمُورِ اِلى مِثْلِها مِنَ السَّنَةِ الْمُقْبِلَةِ...» (کافى از امام باقر «علیه السلام»). این روایت از روایت قبلى اعم است. «...یُقَدَّرُ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ کُلَّ شَىْ‏ءٍ یَکُونُ فى تِلْکَ السَّنَةِ اِلى مِثْلِها مِنْ قابِلٍ من خیر و شر طاعة و معصیة و مولود و احل او رزق فما قدر فى تلک السنة و قضى فهوالمحتوم وللَّه عزوجل فیه المشیة...» تفسیر برهان از امام باقر «علیه السلام». یعنى: در شب قدر هر شى‏ء تا شب قدر آینده درآن سال مقدر و معین مى‏شود از خیر، شر، طاعت، گناه، ولادت، مرگ و روزى و هر چه در آن سال تقدیر شده حتمى است و خدا را در آن مشیت است و خدا در آن مسلوب القدرة نیست. در تفسیر برهان است که ابوذر گوید: به رسول خدا گفتم لیلة قدر چیزى است که در زمان انبیاء مى‏شود و درآن امر بر آنان نازل مى‏گردد و چون رفتند برداشته مى‏شود؟ فرمود: «لابَلْ هِىَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ» امور چطور تفصیل مى‏شود؟ به ملائکه چطور خبر مى‏رسد؟ واقعیت این قضایا چیست؟ خدا بهتر مى‏داند، ولى عبادت آن شب را در سرنوشت نیکوى یکساله تأثیر به سزائى است. در دعاهاى مخصوص آن شب نیز به این قضایا اشاره شده است. 4- «سَلامٌ هِىَ» آن شب سلامتى است. این سلام قهراً شامل حال بندگان خداست و اگر مراد سلام دادن ملائکه باشد چنانکه در بعضى روایات وارد شده آنهم براى بندگان مخصوص است چنانکه در«سلم» از صحیفه سجادیه نقل شد. 5- شب قدر کدام شب است؟ در ابتداى بحث گفته شد که آن یقینا در ماه رمضان است ولى کدام شب از شبهاى ان ماه است؟ نزدیک به یقین آن است که شب بیست و سوم ماه باشد. در مجمع از امام صادق«علیه السلام» نقل شده براوى فرمود: «اُطْلُبْها فى تِسْعَ عَشَرَةَ وَاِحْدى وَ اِحْدى وَ عِشْرینَ وَ ثَلثَ وَ عِشْرینَ» در این روایت امام «علیه السلام» سه شب را لاعلى التعیین فرموده است، ظاهرا براى ان است که هر سه شب را به عبادت و دورى از گناهان به سربرند. باز در مجمع از عیاشى ازامام باقر«علیه السلام» نقل شده که فرمود: آن در دو شب 21 و 23 (رمضان)است راوى گفت: یکى معین کنید فرمود: ضررى ندارد که در هر دو عمل کنى آن یکى از آن‏دو است. شیعه و اهل سنت روایت کرده‏اند عبداللَّه انیس انصارى (جهنّى) به رسول خدا «صلى اللَّه علیه و آله» گفت: منزل من از مدینه دور است شبى را امر کنید که در آن داخل مدینه شوم. حضرت شب بیست و سوم را امر فرمودند. لذا آن شب را شب جهنّى مى‏خواندند. ولى مشهور در میان اهل سنت شب هفدم رمضان است.
  سوره قدر آیه 1 - قاموس قرآن
لیلة : شب
 توضيح : شب. لَیْل و لَیْلَة هر دو به یک معنى است. به قولى لیل مفرد است به معنى جمع و لَیْلَة براى واحد است ولى در قرآن هر دو براى مطلق آمده‏اند مثل [آل عمران:27]. و مثل [بقره:187]. جمع آن در قرآن لیالى است [سباء:18]. * [قدر:1]. رجوع شود به «قدر».
  سوره انعام آیه 13 - قلموس قرآن
لیل : شب
 توضيح : شب. لَیْل و لَیْلَة هر دو به یک معنى است. به قولى لیل مفرد است به معنى جمع و لَیْلَة براى واحد است ولى در قرآن هر دو براى مطلق آمده‏اند مثل [آل عمران:27]. و مثل [بقره:187]. جمع آن در قرآن لیالى است [سباء:18]. * [قدر:1]. رجوع شود به «قدر».
[ همه اﻋﺮاب ها ] اﻋﺮاب های محمد رجب زاده (15 مورد)
  سوره عبس آیه 1 - ودم
عَبَسَ
 توضيح : فعل ماضی مبنی برفتح فاعل ضمیر مستتر هو محلا مرفوع
  سوره قدر آیه 1 - خودم
ان- از حروف مشبهة بالفعل
نا- اسم ان محلا منصوب
جمله انزلناه خبر ان محلا مرفوع
انزلنا - فعل ماضی و فاعل ضمیر بارز (نا) محلا مرفوع
ه- مفعول به محلا منصوب
فی - حرف جر
لیلة - مجرور به حر ف جر - مضاف
ال - حرف تعریف
قدر- مضاف الیه و مجرور
  سوره آل عمران آیه 133 - اطلاعات خودم
و- عاطفه
سارعوا - فعل امر مجزوم و فاعل ضمیر بارز واو محلا مرفوع
الی مغفره - جار و مجرور متعلق به سارعوا
من رب -جار ومجرور = =
کم- مضاف الیه محلا مجرور
و- عاطفه
جنه - عطف به مغفره
جمله عرضها تا اخر صفت برای جنه ومحلا مجرور
عرض - مبتدا و مرفوع
ها- مضاف الیه محلا مجرور
السماوات - خبر و مرفوع
و- عاطفه
الارض - عطف به السماوات و مرفوع
اعدت - فعل ماضی مجهول ضمیر مستتر هی نایب فاعل محلا مرفوع
للمتقین - جار و مجرور متعلق به اعدت
[ همه صرف ها ] صرف های محمد رجب زاده (13 مورد)
  سوره عبس آیه 1 - تدبر شخصی
عبس:
فعل ماضی مفرد مذکر غایب ، ثلاثی مجرد، لازم ، معلوم ، سالم

توَلَّى:
فعل ماضی مفرد مذکر غایب -ثلاثی مزید با تغعل - معلوم - لازم - معتل (مثال واوی و ناقص یایی)
  سوره آل عمران آیه 133 - اطلاعات خودم
و- حرف عطف مبنی
سارعوا- فعل امر -جمع مذکر مخاطب - ثلاثی مزید ( باب مفاعله ) سالم(سرع)
الی - حرف جر
مغفره- اسم مفردمونث مجازی -جامد مصدری - نکره- معرب ومنصرف
من -حرف جر
رب-اسم مفردمذکر مجازی -معرفه - معرب و منصرف
کم - ضمیر متصل جمع مذکر مخاطب -معرفه - مبنی
جنه - اسم مفرد مونث مجازی - نکره - معرب و منصرف
عرض - اسم مفرد مذکر مجازی - معرفه - معرب ومنصرف
ها- ضمیر متصل مفرد مونث غایب - معرفه و مبنی
ال- حرف تعریف
سماوات - جمع مونث سالم مجازی - معرفه -معرب و منصرف
ارض - اسم مفرد مونث مجازی - معرفه به ال تعریف - معرب ومنصرف
اعدت- فعل ماضی مجهول مفرد مونث غایب - متعدی - مبنی
ل- حرف جر
متقین - اسم جمع مذکر حقیقی - مشتق ( اسم فاعل ) - معرفه به ال تعریف -معرب و منصرف
  سوره آل عمران آیه 109 - اطلاعات خودم
سماوات - اسم جمع مونث سالم مجازی (سماء) - معرب و معرفه و منصرف
ارض - اسم مفرد مونث مجازی - معرفه - معرب ومنصرف
ترجع - فعل مضارع مجهول - مفرد مونث غایب متعدی - سالم از رجع
امور - اسم جمع مکسر از ( امر) معرفه- معرب و منصرف