[ همه تفسیر ها ]
تفسیر های سعيده اکبري نژاد (7 مورد)
● سوره بینة آیه 3 - تفسیرالمیزان
منظور از" کتب" که جمع کتاب است جرم کتاب نیست، بلکه منظور مکتوب و مطالبى است که در کتاب نوشته شده، و کلمه" کتاب"، هم بر کاغذ و لوحهاى مختلف اطلاق مىشود و هم بر کلمات و الفاظ نوشته شدهاى که با نقوش حک شده و یا با قلم سیاه شده، از آن الفاظ حکایت مىکند، و چه بسا بر معانى آن الفاظ هم اطلاق شود، به این اعتبار که آن معانى به وسیله الفاظ حکایت شده، و نیز بر حکم حاکم و قضاى رانده شده نیز اطلاق مىگردد، مثلا مىگویند:" کتب علیه کذا- بر فلانى چنین نوشتند" یعنى حکم کردند که باید چنین و چنان کند، در قرآن هم آمده که:" کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ" «سوره بقره، آیه 183»، و نیز فرموده:" کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ" «سوره بقره، آیه 216»، و ظاهرا مراد از کتبى که در صحف است همین معناى آخر باشد، یعنى احکام و قضایایى الهى باشد، که در مورد اعتقادات و اعمال صادر شده است، دلیلش توصیف کتاب است به صفت" قیمه"، چون کلمه" قیمه" از قیام کردن به امر خیرى، و حفظ و مراعات مصلحت آن، و ضمانت سعادت آن است، هم چنان که در قرآن کریم در مورد دین استعمال شده، آنجا که فرموده:" أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ" «سوره یوسف، آیه 40»، یعنى دینى که خدا آن را حفظ مىکند، و بقایش را ضمانت کرده است، و معلوم است که صحف آسمانى قیماند، چون امر مجتمع انسانى را بپا مىدارند، و با دستورات و احکام و قضایایى که متعلق به عقاید و اعمال است مصالح بشر را حفظ مىکنند.
● سوره بینة آیه 1 - تفسیرالمیزان
مراد از جمله" الَّذِینَ کَفَرُوا" در آیه شریفه، همه کافران از دعوت اسلامى است، چه از اهل کتاب و چه مشرکین، و کلمه" من" در جمله" مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ" تبعیض را مىرساند، نه تبیین را، و کلمه" و المشرکین" عطف است بر کلمه" اهل الکتاب"، و مراد از" مشرکین"، غیر اهل کتاب است، حال چه بتپرست باشند، و چه اصناف دیگر مشرکین.
و کلمه" منفکین" از ماده انفکاک است، که به معناى جدایى دو چیز است که به شدت به هم متصل بودهاند، و مراد از آن- به طورى که از جمله" حَتَّى تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ" استفاده مىشود- جدا شدن از مقتضاى سنت هدایت و بیان است، گویا سنت الهى دست بردار از آنان نبوده، تا حجت و بینه بیاید، همین که آمد آن وقت رهاشان مىکند، و به حال خودشان واگذار مىکند.
● سوره قارعة آیه 5 - تفسیر المیزان
کلمه" عهن" به معناى پشمى است که رنگهاى مختلف داشته باشد، و کلمه" منفوش" از مصدر" نفش" است، که به معناى شیت کردن پشم است یا با دست و یا با کمانچه حلاجى، و یا با چیز دیگر. پس" عهن منفوش" به معناى پشم شیث شدهاى است که داراى رنگهاى مختلف باشد، و این تشبیه اشاره دارد به اینکه در آن روز کوهها که رنگهاى مختلف دارند با زلزله قیامت متلاشى، و چون پشم حلاجى شده مىگردند.