سیده منصوره خادم
هدفمند ترین کلمه موفقیت است پس پیش به سوی موفقیت.....
[ همه پیام ها ] پیام های سيده منصوره خادم (49 مورد)
  سوره نساء آیه 82 - تدبر
تدبر
سوره مبارکه نساء آیه شریفه 82
أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفًا کَثِیرًا
آیا درباره ی قرآن نمی اندیشید؟ اگر از سوی غیر خدا بود اختلاف فراوانی در آن می یافتید.
پیام آیه:
سخن انسان ها با تغییر شرایط، متفاوت می شود در جنگ یا صلح، در شکست یا پیروزی، در زمان جوانی یا در ایام سال خوردگی و......... اما شرایط مختلف زندگی پیامبر هیچ تأثیری بر آهنگ قرآن نداشته است.
  سوره زمر آیه 53 - امید
لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ
از رحمت خداوند نومید نشوید
پیام آیه:
اگر چراغ امید در دل ما روشن نباشد حتی یک گام هم نمی توانیم جلو برویم. رحمت خدا، وسیع است، همه ی آفریده هایش را دوست دارد، بدانیم که او همراه و پشتیبان ماست. اگر همه ی سختی های زندگی بر ما فرود آید، باز هم به امید او حرکت می کنیم، زیرا قدرت خدا از همه چیز و همه کس بالاتر است.
  سوره آل عمران آیه 7 - استواران در علم
سوره مبارکه آل عمران آیه شریفه 7

وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ
آنها که در پرتو علم و دانش الهی به همه ی آیات قرآن معرفت دارند می گویند: « ما به همه ی آن ایمان داریم. و تنها خردمندان به این حقیقت توجه دارند.»
پیام آیه:
خداوند کسانی را که در علم استوارند و تزلزل و تردید ندارند ستایش می کند. نمونه روشن « راسخان در علم» پیشوایان معصوم (ع) هستند اما راه رشد و کمال برای همه ی اندیشمندان هموار است. خردمندان و عالمان ربانی به همه ی آیات الهی ایمان دارند و به آنها عمل می کنند، اما بیمار دلان، برداشت شخصی خود را بر آیات الهی تحمیل می کنند.
[ همه نکته ها ] نکته های سيده منصوره خادم (20 مورد)
  سوره توبة آیه 72 - تساوی در درجات
وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ
خداوند به مردان و زنان با ایمان، باغ هایی از بهشت وعده داده.......

چنان که زنان و مردان در پیمودن راه کمال و فضلیت در دنیا یکسان هستند در کسب درجات بهشت نیز تفاوتی بین آنها نیست. آنها که نورانیت و فضیلت بیشتری کسب کردند، درجات بالاتری دارند، خواه زن باشند یا مرد.
  سوره حدید آیه 9 - به سوی نور
سوره مبارکه حدید آیه شریفه 9

هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ لِیُخْرِجَکُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ
او کسی است که آیات روشنی بر بنده اش (محمد) نازل می کند تا شما را از تاریکی ها به سوی نور برد، خداوند نسبت به شما مهربان و رحیم است.

قرآن ما را از تاریکی به نور می برد، تاریکی نشان از جهل، بی ایمانی، خشونت، یأس و........... (صفات ناپسند) است و نور نشانی از خردمندی، ایمان، رحمت، امید و..........(صفات پسندیده) است.
  سوره بقرة آیه 153 - دو پند
سوره مبارکه بقره آیه شریفه 153

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ
ای کسانی که ایمان آورده اید : (در برابر حوادث) از صبر و نماز کمک بگیرید، بدون شک خدا با صابران است.
نماز نردبان آسمان است و صبر کلید حل مشکلات، صبر در گناه تقوی، صبر در شهوت عفاف صبر در عبادت طاعت و صبر در مصبیت آرامش است. خدا با صابران است، خدا با نیکوکاران است، خدا با متقیان است. یعنی به اینان محبت ویژه دارد.
[ همه سوال ها ] سوال های سيده منصوره خادم (2 مورد)
  سوره عبس آیه 1 - سوال
آیا در آیه اول سوره مبارکه عبس منظور پیامبر است؟ استدلال کنید.
  سوره مطففین آیه 1 - سوال
1- چرا خداوند ابلیس را آفرید؟ او که مى‏دانست وى چکاره است؟ 2- با اینکه ابلیس از جن بود چرا خداوند او را با ملائکه محشور و همنشین کرد؟ 3- با اینکه مى‏دانست او اطاعتش نمى‏کند چرا امر به سجده‏ اش کرد؟ 4- چرا او را موفق به سجده نکرد و گمراهش نمود؟ 5- چرا بعد از آن نافرمانى او را هلاک نکرد؟ 6- چرا تا روز قیامت مهلت داد؟ 7- چرا او را مانند خون در سراسر وجود آدمى راه داده و بر او مسلطش کرده است؟ 8- چرا به لشکریانى تاییدش نمود و بر همه جهات حیات انسانى او را مسلط نمود؟ 9- چرا او را از نظر و احساس بشر پنهان کرد؟10- چرا همه کمک‏ها را به او کرد و به آدمیان کمک نکرد؟ 11- چرا اسرار خلقت بشر را از او پوشیده نداشت تا چنین به اغواى او طمع نبندد؟؟؟؟

از همه کاربران عزیز هم در پاسخ به این سؤالات چشم یاری و تقاضای جواب دارم.
[ همه ترجمه ها ] ترجمه های سيده منصوره خادم (45 مورد)
  سوره بلد آیه 10 - ترجمه نوبری
10- این نعمت‏ها را به انسان داده به راه خیر و شر او را هدایت کردیم و براى اخذ هر یک از آنها انسان را فاعل بالاختیار قرار دادیم و به هیچ وجه بر او زور و جبر ننمودیم.
  سوره بلد آیه 7 - ترجمه نوبری
7- (یا محمد) انسانى که مال خود را در دنیا در مقام فخر و ریا صرف مى‏کند در حالى که در آخرت براى او وزر و بال خواهد شد آیا چنان گمان مى‏کند که هیچ کس حتى خداى تعالى هم او را ندیده و به سر قلب او مطلع نیست؟ لیکن جمیع اعمال او را خداى تعالى مى‏بیند و به اسرار او مطلع شده مطابق اعمالش به او اجر خواهد داد.
  سوره بلد آیه 6 - ترجمه نوبری
6- همین که قیامت شد و انسان عاصى به خداى تعالى، دید که ما مسلط بر او هستیم و به عذاب کردنش قادریم، و دید که مال و ثروت مصرف شده از روى ریا در دنیا به او هیچ فایده نداد آن وقت خواهد گفت مال بسیار به طریق جاهلیت از روى فخر و ریا صرف کرده ضایع نمودم ولى امروز آن اموال به من فایده ندادند.
[ همه تفسیر ها ] تفسیر های سيده منصوره خادم (17 مورد)
  سوره مائدة آیه 16 - تفسیر نمونه
منظور از نور در آیه، قرآن است .البته در روایات متعددى میخوانیم که نور بشخص امیر مؤمنان على ع یا همه ائمه تفسیر شده است، ولى روشن است که این تفسیر از قبیل ذکر" بطون" آیات است، چون میدانیم قرآن علاوه بر معنى ظاهر معانى باطنى دارد که از آن به" بطون قرآن" تعبیر میشود، اینکه گفتیم روشن است که این تفسیرها مربوط به بطون قرآن است دلیلش این است که در آن زمان ائمه وجود نداشتند که اهل کتاب دعوت به ایمان به آنها شده باشند. کسانى که در راه تحصیل رضاى خدا گام برمیدارند نوید میدهد که در پرتو قرآن سه نعمت بزرگ به آنها داده مى‏شود. نخست : هدایت بجاده‏هاى سلامت، سلامت فرد، سلامت اجتماع، سلامت روح و جان، سلامت خانواده، و سلامت اخلاق مى‏باشد (و اینها همه جنبه عملى دارد) دوم: خارج ساختن از ظلمت‏هاى کفر و بى‏دینى بسوى نور ایمان که جنبه اعتقادى دارد. سوم: کوتاهترین و نزدیکترین راه که" صراط مستقیم" است ولى همه این نعمتها نصیب کسانى مى‏شود که از در تسلیم و حقجویى در آیند و مصداق مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ باشند و اما منافقان و افراد لجوج و آنها که با حق دشمنى دارند، هیچگونه بهره‏اى نخواهند برد همانطور که سایر آیات قرآن گواهى میدهند. و نیز همه این آثار از اراده حتمى خداوند سرچشمه میگیرد که با کلمه" باذنه" بان اشاره شده است.
  سوره حمد آیه 1 - تفسیر رهنما
به نام خداوند گسترده رحمت و مهربان،

1- «اللَّهِ» نام خدا در زبان عرب‏
بِسْمِ اللَّهِ‏
2- قرآن، مظهر نام خدا (الله) است.
بِسْمِ اللَّهِ‏
«بِسْمِ اللَّهِ» در آغاز قرآن را به دو گونه مى‏توان لحاظ کرد:
1- سخنى باشد که خداوند آن را براى تعلیم به مردم بیان کرده است. در این لحاظ «بِسْمِ اللَّهِ» دستورى به مردم است که چگونه کارهاى خویش را آغاز کنند. 2- اخبارى باشد درباره خود قرآن، در این صورت «بِسْمِ اللَّهِ» در آغاز قرآن اشاره به آن است که خداوند، قرآن را با اسم «اللَّهِ» تحقق بخشیده و به ظهور رسانده است؛ یعنى، قرآن مظهر اسم «اللَّهِ» است.
3- قرآن، کتابى آغاز شده با نام خدا و همراه با اعلام رحمت به بندگان‏
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏
4- لزوم آغاز کردن کارها با نام خدا و گفتن «بِسْمِ اللَّهِ ...»
بِسْمِ اللَّهِ‏
از آنجا که قرآن کتاب هدایت است و سخن خویش را با «بِسْمِ اللَّهِ» آغاز کرده این نکته را به مخاطبانش القا مى‏کند که کارهاى خود را با «بِسْمِ اللَّهِ» شروع کنند.
5- همه موجودات و مخلوقات، بهره‏مند از رحمت گسترده الهى هستند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ‏
کلمه «رحمن» صیغه مبالغه است و دلالت بر شدت رحمت و گستردگى آن دارد.
6- خداوند به بندگان خویش مهربان است.
بِسْمِ اللَّهِ ... الرَّحِیمِ‏
در این که چرا دو صفت رحمانیت و رحیمیت در پى یکدیگر آمده‏اند- در حالى که هر دو حکایت از رحمت الهى دارند- چند نظر ابراز شده است. آنچه از کاربرد آن دو صفت در قرآن به دست مى‏آید این است که رحمانیت در رابطه با همه مخلوقات است و رحیمیت تنها در ارتباط با انسان و دیگر مکلفان مى‏باشد. بنابراین رحیمیت خدا به رحمت ویژه الهى به انسانها و سایر مکلفان اشاره دارد.
7- رحمت گسترده خداوند و مهربانى او به بندگان، دلیل لزوم انجام کارها با نام او
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏
توصیف «اللَّهِ» به رحمان و رحیم پس از اشاره به لزوم انجام کارها با نام خدا، گویاى حکمت این دستور است؛ یعنى، چون خدا رحمان و رحیم است، کارها را با نام او آغاز کنید.
8- انجام کارها با نام خدا، مایه جلب رحمت اوست.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏
توصیه به انجام دادن کارها با نام خدا و تذکر به رحمانیت و رحیمیت او به عنوان حکمت این توصیه، گویاى این است که نام خدا در کارها، موجب جلب رحمت الهى و در نتیجه به کمال رسیدن آن کارهاست.
9- قرآن، جلوه رحمانیت و رحیمیت خداست.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏
از آنجا که غالباً گوینده در آغاز سخن به اهداف کلى برنامه خویش اشاره مى‏کند، مى‏توان گفت که از اهداف انتخاب دو صفت رحمانیت و رحیمیت خدا در آغاز قرآن، رساندن این حقیقت است که قرآن جلوه رحمت الهى براى بشر است.
10- «رحمن» و «رحیم» از اسما و صفات خداوند
  سوره نور آیه 22 - تفسیر شریف لاهیجی،
وَ لا یَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْکُمْ وَ السَّعَةِ أَنْ یُؤْتُوا أُولِی الْقُرْبى‏ وَ الْمَساکِینَ وَ الْمُهاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بعضى از مفسرین و لا یأتل را به لا یحلف تفسیر کرده‏اند و بعضى به لا یقصر، بنا بر اول مأخوذ از الیه است و «الیه» بر وزن فعیله بمعنى سوگندست و بنا بر ثانى مشتق از «الو» بمعنى تقصیرست و در تفسیر اول یؤتوا بتقدیر ان لا یؤتوا است بحذف کلمه لا یعنى و باید که قسم نخورند صاحبان غنى از شما و وسعت مال بر اینکه ندهند نفقه خداوندان قرابت و درویشان را و هجرت‏کنندگان در راه خداى تعالى را، و در تفسیر ثانى احتیاج بتقدیر کلمه لا نیست و معنى آن چنین است که: و باید که تقصیر نکنند صاحبان غنى و وسعت مال از شما بر اینکه بدهند نفقه مر جماعت مذکوره را مخفى نماند که بعضى از مفسرین را اعتقاد اینست که این آیه در شأن ابو بکر نازل شده در هنگامى که قسم خورده بود که اهل افک را که از جمله آنها مسطح خاله
زاده او بود چیزى بطریق صدقه ندهد و انفاق ایشان ننماید و بعضى دیگر گفته‏اند که «نزلت فى جماعة من الصحابة حلفوا أن لا یتصدقوا على من تکلم بشى‏ء من ذلک» و بعد ازین خواهد آمد که حضرت ابى جعفر الباقر علیه السّلام فرمودند که مراد از «اولى القربا» صاحبان قرابت حضرت رسالت پناه صلّى اللَّه علیه و آله‏اند. بهر تقدیر مشکک رازى گفته که مفسرین اجماع کرده‏اند که این آیه در شأن ابو بکر نازل شده و از اینجا لازم میآید که ابو بکر بعد از رسول اللَّه افضل ناس باشد زیرا که مراد از فضل فضیلت در دین و ثواب اخروى است، پس اگر غیرى مساوى ابو بکر باشد در درجات دین و ثواب اخرى لازم میآید که ابو بکر صاحب فضل نباشد بواسطه آنکه مساوى در فضیلت فاضل نیست. و بدو وجه ثابت کرده که مراد از فضل فضیلت در دین و ثواب اخروى است: یکى آنکه حق تعالى در این آیه در مقام مدح است و جائز نیست که خداى تعالى کسى را مدح بفضیلت دنیوى کند. دیگر آنکه مراد از سعت وسعت در احوال دنیوى است پس اگر مراد از فضل نیز فضیلت در مال باشد تکرار لازم مى‏آید.
کاتب الحروف، گوید که سخافت این کلمات بر صاحبان شعور ظاهر و هویدا است اما دعوى اجماع قبل از این دانستى که بعضى مفسرین را اعتقاد بر اینست که این آیه در شأن بعضى از صحابه نازل شده نه براى خصوص ابو بکر پس با وجود این قول دعوى اجماع درین مطلب مثل دعوى اجماعیست که در خلافت ابو بکر کرده‏اند لیس هذا اول قارورة کسرت فى الاسلام و آنچه گفته که اگر غیر مساوى ابو بکر باشد در درجات فضل باید که ابو بکر صاحب فضل نباشد. هر چند ابو بکر صاحب فضل نیست اما تساوى با فاضل دیگر در درجات فضل دینى و ثواب اخروى منافات با افضلیت او دارد نه با صاحب فضل بودن او چه متصورست که فاضل محمول بر دو شخص شود و میتوان گفت که زید و عمر هر دو فضیلت در درجات دین دارند بدون تنافى در اینکلام و اما وجه اول که براى اثبات اینمقدمه آورده که مراد از فضل فضیلت در
دینست از جمله خبطهاى عظیمست زیرا که مسلم نیست که حق تعالى درین آیه در مقام مدح باشد بلکه ظاهر اینست که در مقام عتاب و تأدیب است چنانچه خود قبل ازین استدلال گفته که اعلم «انه تعالى کما ادب اهل الافک و من سمع کلامهم فکذلک ادب ابو بکر فیما حلف انه لا ینفق مسطحا» و بر تقدیر تسلیم که مقام مقام مدحست خود در وجه دوم اعتراف کرده بر اینکه مراد از سعت وسعت در اموال دنیویست تا تکرارى که ادعا کرده لازم نیاید پس بگفته او لازم مى‏آید که حق تعالى مدح در امور دنیوى کرده باشد و ایضا مدح حق تعالى در امور دنیوى چرا جایز نباشد و حال آنکه در حق یوسف على نبینا و آله و علیه السّلام فرمود وَ کَذلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْها حَیْثُ یَشاءُ و چون مراد از سعت مالیست که زیاده بر حاجت باشد و در فضل اینمعنى معتبر نیست پس تکرار لازم نخواهد آمد و محتملست که «و السعة» عطف تفسیرى «الفضل» باشد و ایراد عطف تفسیرى تنبیه باشد بر اینکه مراد از فضل فضل در دین نیست چنانچه فخر رازى باین حمل کرده بلکه مراد از آن احسانست چنانچه خود نیز از بعضى علماى ادب نقل کرده که «وَ لا یَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ» به این معنى است که:
و لا تقصروا فى ان تحسنوا. و بعد از ادعاء اجماع بر اینکه این آیه در شأن ابو بکر است گفته که «انه سبحانه کنى عن ابى بکر بلفظ الجمع و الواحد اذا کنى عنه بلفظ الجمع دل على علو شأنه» عجب اینست که در آیه کریمه إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ «1» که نزد خاصه و کثیرى از عامه در حق حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام نازل شده بیضاوى گفته که «حمل الجمع على الواحد خلاف الظاهر» و قوشچى گفته که «لیس فى حقه للجمع» و مع هذا در باب رواج متاع کاسد خود میگویند که با وجود وحدت ابو بکر ایراد جمع دلالت بر علو شأن او میکند اما این کلام دلالت بر زیادتى تعصب و عناد میکند وَ لْیَعْفُوا و باید که عفو کنند اصحاب پیغمبر صلوات اللَّه علیه و آله گناهان ایشان را وَ لْیَصْفَحُوا و در گذرند از انتقام
کردن ایشان أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ آیا دوست نمیدارید این را که بیامرزد خداى تعالى مر شما را بمکافات عمل نیک شما که آن عفو و صفحست وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ و خداى تعالى آمرزنده و مهربانست. على بن ابراهیم از حضرت امام صادق علیه السّلام روایت کرده که مراد از اولى القربى صاحبان قرابت پیغمبرند صلوات اللَّه علیه و علیهم و چون عفو و صفح گناه از ائمه هدى صاحبان قرابت رسول اللَّه صلوات اللَّه علیه و علیهم صحیح نیست لهذا در معنى «وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا» فرمود، که باید عفو و صفح کنند بعضى از شما اى مؤمنین از بعضى دیگر. بنا برین حدیث این آیه جمله معترضه خواهد بود.