سیدکاظم فرهنگ
تالار گفتگوهای قرآن پویانwww.quranpuyan.com
[ همه پیام ها ] پیام های سيدکاظم فرهنگ (6 مورد)
  سوره آل عمران آیه 156 - اگر حج نمیرفتند،کشته نمی شدند!
بنام خدا

می گویند تاریخ نه یک بار بلکه بارها تکرار میشود.

چه تشابهی بین افکار و رفتار انسانهای 1400سال پیش با انسانهای الان وجود دارد.بیهوده نیست که قرآن در موارد متعدد سرنوشت و افکار و رفتار اقوام و امتهای قبل را برای ما بیان کرده است.

زیرا انسان همواره برخی خصوصیات و رفتار های ثابت از خود بروز میدهد.

در این دو روزه پس از حادثه تاسف بار منا در عربستان که منجر به کشته شدن شمار زیادی از حجاج بی گناه شده است،صحبتهای زیادی از همین نوع را می شنویم که چرا حج رفتند ؟اگر حج نمی رفتند ،زنده می ماندند و به این وضع کشته نمی شدند!!

مسلمانان عصر پیامبر این ایراد را به مجاهدان و شهدای جنگ احد می گرفتند و مسلمانان این دوره ،به حجاج خرده می گیرند.خداوند ضمن نکوهش گفتار این ملامتگران و مرددان که در شهر خود ماندند و از همراهی مجاهدین سر باز زدند، ،پاسخی جالب به آنهامیدهد.

جواب سرزنش کنندگان امروز حجاج نیز همان است:اگر میتوانید ،مرگ را از خود دور کنید.(که البته قدرت آنرا ندارید)پس وقتی اختیار کنترل مرگ خودتان را ندارید،چرا کشته شدگان در راه خدا را ملامت میکنید.

البته این آیه به منزله کنار گذاشتن عقلانیت و بی حساب به استقبال مرگ رفتن نیست،بلکه تذکر میدهد که قدرت تمام امور در دست شما نیست و حسابگری شما در محدوده توان و امکانات شماست.اموری مثل مرگ در حیطه قدرت و اختیار شما نیست.

تفکر کنید،برنامه بریزید و سپس با توکل بر خدا بطور جدی اقدام کنید.اگر به نتیجه رسیدید،بهره مادی و معنوی برده اید. .اگر هم شکست خوردید یا کشته شدید (در راه خدا،در جنگ،در حج،در انفاق،در نیکی به یتیمان و ..)بهره اخروی شما محفوظ است.و حرف ملامت گران و سرزنش کنندگان از اجر شما نمی کاهد.

http://quranpuyan.com/yaf_postsm2122_ngwyyd-gr-flny-sfr-y-jhd-nrfth-bwd-khshth-nmy-shd.aspx#post2122
  سوره نمل آیه 89 - هرکس برآیند اعمالش،حسنه باشد از عذاب قیامت ایمن است
فسیر آقای جوادی آملی در سوره زمر در خصوص عبارت من جاء بالحسنة ،که در ذیل ارایه شده بسیار جالب و حاوی نکته روشنگری برای من بود.

چند وقت پیش که این مطلب را در یکی از گروهها خوندم،در ذهنم بود تا به آیه ۸۹سوره نمل برخوردم.

من جاءبالحسنة فله خیر منها و هم من فزع یومئذ ءامنون.
هر کس که حسنه بیاورد،در روز قیامت ،ایمن است و عذابی ندارد.

سوالی در ذهنم ایجاد شد که چرا فقط انجام حسنه،شرط ایمنی است و به ترک سیئة اشاره ای نشده است.

با نکته تفسیری اقای جوادی،این معنا بدست می اید که در قیامت برایند اعمال خوب وبد ما ملاک خواهد بود.یعنی اگر جمع جبری اعمال خوب ما به همراه آثار مثبت آنها از مجموع اعمال بد ما و آثار منفی آنها بیشتر باشد،ایمن از عذاب خواهیم بود.واگر جمع عملکرد ما منفی باشد،همان اعمال منفی به ما تحویل داده شده و مارا معذب میکند.

ومن جاء بالسیئة فلایجزی الذین عملوالسیئات الا ما کانو یعملون

نکته دیگری که حاصل میشود این است که چون همه انسانها اعمال خوب و بد دارند و آثار مثبت و منفی آنها و میزان تاثیر آنها بر جامعه و دیگران را نمی دانند تا پیش خود ،نمره خود را محاسبه کنند،پس باید همواره حالت خوف و رجا را حفظ کرد.

ان شااله که برایند اعمال همه ما ،حسنه باشد.

آیت الله جوادی آملی:

خداوند در قرآن نفرمود: کسی که در دنیا کار خوب بکند یا کسی که در دنیا ایمان بیاورد اهل نجات است!
در هیچ جای قران نداریم که فرموده باشد: «من فعل الحسنه» بلکه فرمود :«من جاء بالحسنه»
این یعنی انسان باید یک قدرتی داشته باشد که بتواند این اعمال حسنه را با خود «به سرای باقی» ببرد. یعنی اعمالش در دستش نقد باشد.

این طور نباشد که در دستش کار خیر بگذارد بعد گناه کند، غیبت کند و... که با این کارها افعال خیرش بریزد. این «شیوه اخیر» مصداق همان «من فعل الحسنه» است که مورد نظر قرآن نیست . بلکه انسان باید آنطور باشد که بتواند همه افعال نیک و خوب خودش را به همراه خود ببرد.
لذا در صحنه قیامت نمی‌گویند تو در دنیا چه کردی بلکه می‌گویند چه با خودت آوردی؟!! از همین رو خداوند فرمود «من جاء بالحسنه فله عشر امثالها»

اینکه گفته شد: به او ده برابر می‌دهند، اینطور نیست که هر کسی کار خوبی بکند به او ده برابر بدهند!! بلکه کسی از این نعمت بهرمنده خواهد بود که بتوا ند آن را حفظ کند و بتواند آن حسنه را نگه دارد.

http://quranpuyan.com/yaf_postst436_hrkhs-brynd-mlsh-Hsnh-bshd-z-dhb-qymt-ymn-st-yh-89swrh-nml.aspx
  سوره ذاریات آیه 19 - ایا به افراد سائل نباید کمک کرد؟
در زندگی روزمره با افراد سائل زیادی روبرو میشویم که در خواست کمک دارند. افراد زیادی هم با این استدلال

که نمی دانیم انها واقعا مستحق هستند یا خیر ،از کمک به انها خودداری می کنند.اما ایا فقط به افراد مستحق باید انفاق کرد؟

چند وقت قبل که ایه 19 سوره ذاریات را میخواندم ،پاسخ این سئوال نیز در ذهنم روشن شد.

در این سوره در وصف متقین اینگونه امده است:

إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنّاتٍ وَ عُیُونٍ (١٥)آخِذِینَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذالِکَ مُحْسِنِینَ (١٦)


کانُوا قَلِیلاً مِنَ الَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ (١٧)وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ (١٨)


وَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ (١٩)و در اموال آنها حقّى براى سائل و محروم بود. (١٩)

محروم ،همان معنی مستحق را میدهد.اینکه خداوند سائلین را از محرومین جدا کرده و بیان میکند متقین بخشی از انفاق خود را به افراد سائل اختصاص میدهند؛

پاسخ سئوال را برایم مشخص کرد که نباید تمام کمکهای خود را منحصر و منوط به شناخت مستحق کنیم

بلکه سائلین را نیز باید مدنظر داشت.

البته اینکه چه مقدار و به چه نوع سائلینی باید کمک کرد،بحثی عقلی و تابع عرف جامعه میباشد.

حال به تفسیر اقای مکارم هم نگاه کنیم:

"وقتى مى گوید: در اموال آنها چنین حقى است، یعنى علاوه بر واجبات، آنها بر خود لازم مى دانند که در راه خدا از اموال خویش به سائلان و محرومان انفاق کنند، ولى، مى توان گفت: فرق نیکوکاران با دیگران، آن است که آنها این حقوق را ادا مى کنند، در حالى که دیگران مقید به آن نیستند.


«فاضل مقداد» در «کنز العرفان» تصریح مى کند: منظور از «حَقٌّ مَعْلُوم»، حقى است که خود آنها در اموالشان قرار مى دهند، و خویشتن را موظف به آن مى دانند.(7)

در روایاتى که از منابع اهل بیت(علیهم السلام) رسیده نیز تأکید شده که منظور از «حق معلوم» چیزى غیر از زکات واجب است.

در این که، میان «سائل» و «محروم» چه تفاوتى است؟ جمعى گفته اند:

«سائل» کسى است که از مردم تقاضاى کمک مى کند،

ولى «محروم» شخص آبرومندى است که براى معیشت خود نهایت تلاش و کوشش را به خرج مى دهد، اما دستش به جائى نمى رسد و کسب و کار و زندگیش به هم پیچیده است، و با این حال خویشتن دارى کرده، از کسى تقاضاى کمک نمى کند.

این تعبیر، اشاره به این نکته است که، هرگز منتظر ننشینید نیازمندان نزد شما آیند و تقاضاى کمک کنند،

بر شما است که جستجو کنید و افراد آبرومند محروم را که به گفته قرآن: یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ : «افراد بى خبر آنها را از شدت خویشتن دارى غنى مى پندارند»(10)

پیدا کنید، و به آنها کمک نموده، گره مشکلاتشان را بگشائید و آبرویشان را حفظ نمائید، و این، دستور مهمى است که براى حفظ حیثیت مسلمانان محروم، بسیار مهم است

نظیر این معنى در سوره «معارج» آیات 24 و 25 آمده است مى فرماید:

«وَ الَّذِینَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»."

توضیح : این متن قبلا ارسال شده بود.عنوانش اصلاح شد.

[ همه نکته ها ] نکته های سيدکاظم فرهنگ (2 مورد)
  سوره زمر آیه 32 - تکذیب صدق
رسیدن اخبار ومفاهیم صدق به افراد،یک نعمت است و تکذیب ان(نپذیرفتن و باورنکردن ان)

کفران وناسپاسی است.وباید مستحق دریافت این نعمت باشد(تصادفی و بدون حکمت نیست).

استفاده از لفظ اذ جاءه به همراه ضمیر ه به معنای به سراغ فرد امدن و رسیدن صدق به فرد،این معنا را تایید میکند

که لزوما خبر صدق به همه افراد جامعه نمیرسد بلکه هرکس بنابر انچه به وی رسیده ،موظف به تصدیق یا تکذیب می باشد.
  سوره احزاب آیه 57 - اذیت کردن خداوند
نظرات متفاوت مفسرین در مورد اذیت کردن خدا(ایه 57)

1-نظر اقای مکارم که درپست بالاتر مشاهده کردید:انجام کاری که حدا را به خشم میاورد و بزرگترین مصداق ان کفر است.

2-نظر علامه طباطیایی در تفسیر المیزان اینگونه است:"خداى تعالى منزه است از اینکه کسى او را بیازارد، و یا هر چیزى که بویى از نقص و

خوارى داشته باشد به ساحت او راه یابد، پس اگر در آیه مورد بحث مى بینیم که خدا را در اذیت شدن با رسولش شریک کرده مى فهمیم

که خواسته است از رسول خود احترام کرده باشد، و نیز اشاره کند به اینکه هر کس قصد سویى نسبت به رسول کند، در حقیقت نسبت به خدا هم کرده،

چون رسول بدان جهت که رسول است، هدفى جز خدا ندارد، پس هر کس او را قصد کند، چه به خیر و چه به سوء، خدا را قصد کرده است."

در خصوص لعنت در دنیا و اخرت هم این نظر را دارند:(لعنت ) به معناى دور کردن از رحمت است، و چون رحمت مخصوص به مؤمنین،

عبارت است از هدایت به سوى عقاید حق، و ایمان حقیقى و بدنبال آن عمل صالح، در نتیجه دورى از رحمت در دنیا، به معناى محرومیت او از این هدایت است،

و این محروم ساختن جنبه کیفر دارد، این معناى لعنت در دنیا، و اما لعنت در آخرت به معناى دور کردن از رحمت قرب است،

3-اقای قرائتی نظر دیگری در تفسیر نور ارایه داده است:آزار خداوند، یعنى انجام کارى بر خلاف خواست و رضاى او که به جاى جلب رحمت الهى،

غضب و لعنت خداوند را به دنبال دارد.شاید مراد از اذیّت خدا، اذیّت بندگان خدا باشد، نظیر قرض دادن به بنده که قرض دادن به خداست
[ همه ترجمه ها ] ترجمه های سيدکاظم فرهنگ (1 مورد)
  سوره احزاب آیه 58 - ترجمه اقای بهرامپور برگرفته از تالار گفتگوهای قران پویان
و کسانى که مردان و زنان مؤمن را با[نسبت دادن]کاری که نکرده اند،آزار مى‏رسانند قطعا تهمت و گناهى آشکار به گردن گرفته‏اند
[ همه تفسیر ها ] تفسیر های سيدکاظم فرهنگ (5 مورد)
  سوره صافات آیه 107 - تالار گفتگو قرآن پویان
برخی از مفسران شیعه از جمله ملا محسن فیض کاشانی در تفسیر صافی، سید هاشم بحرانی در تفسیر برهان، حویزی در تفسیر نور الثقلین، و مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار، طبق حدیثی که در عیون اخبار الرّضا روایت شده است، آورده ‌اند که در این جا منظور از«ذبح عظیم» امام حسین (ع) است که از ذریه ابراهیم‌ است و او قربانی عظیمی بود که جانشین ذبح اسماعیل قرار گرفت.

علامه طباطبائی می فرماید چون ذبح به امر الهی بوده است و خداوند نسبت داده شده است، واژه عظیم بکار رفته است و گرنه خود ذبح فی نفسه عظیم نبوده است.

فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ تعبیر بعظمت براى اینست که این سنت شد و واجب تا قیامت که در اعمال حج بازاء فرزند خداوند قربانى را واجب کرده و تا قربانى نشود از احرام بیرون نمیآید و ما احتیاج بتوجیهات مفسرین نداریم که بگویند از بهشت بوده یا قربانى هابیل بوده یا چون مخلوق بدون تولید بوده و بعضى گفتند مراد شهادت ابى عبد اللَّه است اینهم بنظر نمیآید زیرا ابى عبد اللَّه را خدا فداى اسمعیل نمیکند و شاهد بر آنچه گفتیم آیه بعد است که میفرماید:

وَ تَرَکْنا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ (108)
و گذاردیم بر او در کسانى که پس از او مى- آیند.

یعنى سنة سنیّه شد از ابراهیم براى دیگران که در اسلام هم جارى شد که بسیارى از سنن حج از ابراهیم است که از آن جمله قربانیست.(تفسیر اطیب البیان)

http://quranpuyan.com/yaf_postst476_dr--mjry-brhym-w-smyl-mnZwr-z-dhbH-Zym-chyst.aspx
  سوره تحریم آیه 4 - تالار گفتگوهای قرآن پویان
آیه 3: آیه با عبارت و اذ شروع شده و از افشای سر پیامبر که به یکی از همسرانش گفته بود،و او آنرا به فرد دیگری میگوید ،خبر میدهد .خدا پیامبر را در جریان بخشی از این موضوع قرار میدهد.پیامبر هم وقتی آگاهی خود بر این موضوع را به همسرش میگوید ،او تعجب میکند و میپرسد از کجا متوجه شدی که پاسخ میشنود از جانب خداوند.

اینکه آیا این آیه داستان جدیدی را روایت میکند یا در ادامه آیات قبلی است،با ابهام مواجه است.یعتی ایا این افشای سر به همان موضوع سوگند و تحریم مربوط است یا اینکه داستان دیگری است که توسط همان زنان مورد اشاره که پیامبر بخاطر رضایتشان سوگند خورده ،اتفاق افتاده است. و یا اینکه اصلا توسط زنان دیگری بوده است.

آیات 4و5:اگر شما دو زن توبه کنید(و از توطئه دست بردارید) برایتان بهتر است(البته در آیه جواب شرط را نگفته و مثلا نگفته اگر توبه کنید ،خدا شما را میبخشد) چرا که قلبهایتان منحرف شده.و اگر هم علیه پیامبر با هم همکاری کنید ،خدا ،جبرییل ،صالح المومنین و حتی ملایکه پشتیبان پیامبرند.
اگر پیامبر شما را طلاق دهد چه بسا خدا زنانی بهتر از شما را جایگزین نماید.

از آیه 5 که خدا تهدید به طلاق زنان توسط پیامبر میکند،مشخص میشود دو زن آیه 4 هم زنان پیامبر هستند و درواقع ،زن ذکر شده در آیه 3،راز را به زن دیگر پیامبر گفته است.

بنابراین آیه 4،دو تا از زنان پیامبر را از اجرای نقشه خود علیه پیامبر شدیدا هشدار داده و انها را به بازگشت دعوت میکند.اگر هم توبه نکنند و به کارخود ادامه دهند،خود را در مقابل خدا و لشگر الهی قرار داده اند.

این بیان نسبت به زنان پیامبر علظت وشدت زیادی دارد .این عکس العمل با اقدم زنان در دو روایت مشهور تناسب ندارد.عبارت "تظاهرا علیه"صراحت کامل در اقدام علیه پیامبر دارد وحال انکه در هر دو روایت مشهور،اقدام دو زن علیه زن سوم است.هم چنین در آیه ده نیز که مثالی بیان کرده،زن نوح و زن لوط را با صفت خائن معرفی کرده است.

لذا،اینکه خدا این مساله را در قران بیان کرده و با این شدت هم هشدار داده ،نباید به امری خصوصی و خانوادگی مربوط باشد بلکه به امری اجتماعی و مرتبط با اساس دین و رسالت برمیگردد.

از طرفی با توجه به توافق شیعه وسنی بر روی مصداق صالح المومنین که حضرت علی است،پس روایات دیگری که این آیات و افشای سر را به مساله جانشینی پس از پیامبر مرتبط دانسته،موجه تر است.

در آیه 5 اما خطاب از دو زن برگشته و بجای مثنی ،ضمیر جمع بکاررفته .یعنی همه زنان پیامبر را با تهدید طلاق مواجه کرده است.(همانند آیه 1که جمع بکار رفته بود) علت این تغییر ضمیر نیز واضح نیست.اما حداقل همان دو زن را در برمیگیرد.

نکته دیگری که از کنارهم قراردادن آیه 4و5 حاصل میشود این است که چه توبه کنند چه توبه نکنند،پیامبر میتواند آنها را طلاق دهد .خدا هم باین کار رضایت دارد و دراین صورت زنانی بهتر را خدا برایش جایگزین میکند.

با توجه به مطالب فوق ،دو روایت از آیات 1-5 می تواند صحیح باشد:

1-آیات 1-2 و3-4 جدا از هم بوده و هرکدام به یک داستان مجزا اشاره دارند.باینصورت که
ای پیامبر.همسرانت لایق نیستند که بخاطر خوشایند انها،چیزی را بر خود حرام کنی.بنابراین سوگندت را بشکن(آیه 1و2 وبا پذیرش همان دو روایت مشهور)زیرا قبلا هم دو تا از آنها خیانت کردند و با افشای سر تو،نقشه ای علیه تو داشتند که خدا برملا کرد(آیه 3و4 و پذیرش افشای خبر مربوط به جانشینی).بنابراین انها را میتوانی طلاق دهی نه اینکه دنبال رضایت آنها باشی.(آیه 5)

2-همه آیات به یک داستان اشاره دارند و تحریم پیامبر هم ،طلاق ندادن ان دو زن پس از افشای خیانت آنها بوده.

در این حالت ،داستان باین صورت میتواند باشد که پس از افشای خیانت دو زن پیامبر(آیات 3و4)و مخیر بودن پیامبر به طلاق آنها،آنها توبه میکنند و از پیامبر درخواست می کنند که قسم بخورد انها راطلاق نمیدهدو پیامبر موافقت می کنند.اما خدا با نزول این آیات ،ضمن بیان ماوقع ،به پیامبر یادآوری میکند که طلاق ،حلال است و بخاطر جلب رضایت این دو زن با توجه به بنای خیانت انها ،میتوانی سوگندت را بشکنی و انها را طلاق دهی.(که البته بدلایلی از جمله فاصله کم بین نزول این آیات و رحلت پیامبر،این طلاق محقق نمیشود اما خدا مسلمانان را از این وقایع باخبر کرده است)

http://quranpuyan.com/yaf_postst453_swrh-tHrym-khynt-lyh-pymbrHty-twsT-znnsh-mstwjb-dhb-khrwy-w-brkhwrd-dnywy-st.aspx
  سوره احزاب آیه 59 - تالارگفتگوی قرآن پویان-
نظر ایت اله جوادی املی :
قرآن کریم وقتی مسأله لزوم حجاب را بازگو می‏کند، علت و فلسفه ضرورت حجاب را چنین بیان می‏فرماید:
(ذلک أدنی أن یعرفن فلا یؤذین)[2]

یعنی برای این که شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگردند. چراکه آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند"

"تبیین حجاب در بینش قرآن کریم این است که زن باید کاملاً درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرف‏نظر کردم، حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم، حجاب زن مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت بدهند،

حجاب زن، حقی الهی است، حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه ویژه برادر و فرزندانش می‏باشد،

همه اینها اگر رضایت بدهند قرآن راضی نخواهد بود، چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق‏ اللَّه مطرح است

زن به عنوان امین حق‏اللَّه از نظر قرآن مطرح است یعنی این مقام را و این حرمت و حیثیت را خدای سبحان که حق خود اوست،

به زن داده و فرموده: این حق مرا تو به عنوان امانت حفظ کن،

قرآن کریم وقتی درباره حجاب سخن می‏گوید می‏فرماید: حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان

او را از دید حیوانی ننگرند لذا، نظر کردن به زنان غیر مسلمان را، بدون قصد تباهی جایز می‏داند و علت آن این است که زنان غیر مسلمان از این حرمت بی‏ بهره ‏اند
http://www.quranpuyan.com/yaf_postst147_mTlh-w-tdbr-dr-yh-59-swrh-Hzb-Hjb.aspx