حسین جمالی
[ همه پیام ها ] پیام های حسين جمالي (3 مورد)
  سوره حمد آیه 7 - مغضوب و ظالّیّن چه کسانی هستند؟
در آیه مذکور مراد از مغضوب کسانی هستند که راه رو دارن اشتباه میرن و قوانین رو هم رعایت نمی کنند.مثلاً شما فرض کنید میخواهید با ماشین بروید مشهد.توی این راه افراد مختلفی هستند.یه گروهیش که بد ترین اونا هم هست مغضوب ها هستند.چون دارن راهو اشتباه میرن و وقتی یکی راه رو اشتباه بره قطعاً از مقصد دور میشه.حالا بماند که این مغضوب ها قوانین رانندی رو هم رعایت نمی کنند.
و امّا ضالّیّن ها، ضالّیّن ها کسانی هستند که توی این راه دارن به سمت مقصد میرن ولی قوانین رانندگی رو رعایت نمی کنند.مثلاً سرعت 180 تا میرن و کمربند نمی بندند و در این حال چون فکر میکنند که دارن درست میرن و حالا فرض هم که کمربند ببندند ولی باز سرعت زیاد خودشونو برن و با این حال انتظار دارن که پلیس ها در مقابلشون رکوع کنند که نمیشه....
و نکته آخر اینکه چرا مغضوب اول اومده و ضالّیّن دوم؟
برای مثلاً وقتی شما چند تا بدهی داری به افراد مختلف و یک خیری پیدا شده و میخواد کمک کنه که شما بدهی هاتون رو پرداخت کنید.حالا شما اولین بدهیتون رو کدوم بهش میگید؟ اونی که زیاد یا اونی که کمه رو اول میگید؟خب معلومه اونی زیاد تره و در اینجا هم اونی که بد تر هست اول آورده شده.یعنی خدا اول من از مغضوب ها نباشم.حالا اگه شد من از ضالّیّن ها هم نباشم.
  سوره حمد آیه 1 - رحمت و غضب خداوند
خداوند یه رحمت داره و یک غضب.که فرموده شده غضب خدا دقیقاً پشت سر رحمت اوست.برای مثال اگر عدد 19 غضب خدا باشد، 20 رحمت اوست.(بلا تشبیه)
البته معانی برده شده برای آیه فوق صحیح نیست.چون این آیه رو اگر بخواهیم معنا کنیم برای کلمات معنای متقابلی که بتواند جای خالی کلمه عربی آن را در فارسی پر کند نداریم.وگرنه این آیه به خودی خود چه معنا ها و چه تفاسیری که دارد که بشر برای درک آن ها عاجز است.
  سوره بروج آیه 2 - قسم خداوند و تذکر و یادآوری روز قیامت
[و قسم به روزی که وعده داده شده (روز قیامت، روز رستاخیز) ]
الیوم و موعود؛ یکی از نام های قیامت است و به نظر من دلیل این قسم و خطاب به اصحاب اخدود میتواند یک نوع یاد آوری روز قیامت باشد و اینکه تأکید بر آن خود یک نوع ترس به دل آنان می اندازد که بدانند خداوند با کسی شوخی ندارد و...
[ همه نکته ها ] نکته های حسين جمالي (3 مورد)
  سوره بقرة آیه 1 - کشف جالب در مورد حروف مقطعه
اینکه اگر دقت کنید و حتی خواستید میتونید امتحان کنید.در سوره های که حروف مقطعه دارند.به ترتیب حروف مقطعه بیشترین حروف تکرار شده در آن سره هستند.
برای مثال الم در سوره ی بقره.در سوره بقره بیشترین حرف الف و بعد از آن لام و بعد از آن میم است. اینو یه محقق و یا دانشمند توی قرآن کشف کرده بود.
  سوره غاشیة آیه 11 - معنای لغو
لغو به آن چیزی گفته می شود که گناه نیست، ولی برای دنیا و آخرت ما فایده ای ندارد.
  سوره روم آیه 2 - روم و شکستش
کلمه (روم ) نام اقوامى از انسانهاست که در ساحل مدیترانه در غرب آسیا زندگى مى کنند، در آن ایام این اقوام امپراطورى بزرگ و وسیعى تشکیل داده بودند، به طورى که دامنه آن تا حدود شامات توسعه یافته بود، در ایام نزول این سوره جنگى بین این امپراطورى، و امپراطورى ایران در سرزمینى میان شام و حجاز در گرفت، و روم از ایران شکست خورد.
[ همه ترجمه ها ] ترجمه های حسين جمالي (17 مورد)
  سوره هود آیه 11 - تدبر شخصی
کسانی که صبر کردند و کار های صالح(چیز هایی که از نظر خدا درسته نه از نظر ما یا دیگران) انجام دادند، فقط برای آنان هست بخشش (گناهانشان) و پاداشی بزرگ.
  سوره هود آیه 4 - تدبر شخصی
بازگشت شما فقط به سوی خداست و او بر هر همه چیز تواناست.
  سوره هود آیه 2 - تدبر شخصی
اینکه جز خدا را عبادت نکنید؛ قطعاً من برای شما از سوی او (خدا) هشدار دهنده و مژده دهنده هستم.
[ همه تفسیر ها ] تفسیر های حسين جمالي (2 مورد)
  سوره زمر آیه 41 - مجمع البیان
در آیات قبل سخن از، هشدار از عذاب پایدار و مرگبار براى بیدادگران و شرک‏پیشگان بود؛ اینک در ادامه سخن مى‏فرماید:
إِنَّا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِ‏
به یقین ما این کتاب پرشکوه را به حق و بى‏آنکه باطل و بیهوده‏اى در آن باشد، براى هدایت مردم بر تو فرو فرستادیم.
در مورد واژه «حق» در آیه دو نظر است:
1- به باور گروهى منظور این است که: ما قرآن را به حق و بى‏آنکه در آن باطل و بیهوده‏اى باشد بر تو فرو فرستادیم، که در این صورت حال از «کتاب» مى‏باشد.
2- امّا به باور برخى منظور این است که: ما قرآن را در حالى که حق و یا براساس حق است براى هدایت مردم بر تو فرو فرستادیم؛ بنابراین باید به کران تا کران آن نگریست و آن گاه آنچه را آیات آن درست مى‏شمارد، درست شمرد و آنچه را باطل و بیهوده مى‏شمارد، دور ریخت و از آنها دورى جست؛ به سوى آنچه تشویق و ترغیب مى‏کند، باید شتافت و آن را به کار بست و از آنچه هشدار مى‏دهد، باید هشدار پذیرفت و دورى کرد. به هرچه قرآن فرا مى‏خواند، آن را رشد و هدایت به حساب آورد و از آنچه روى مى‏گرداند، آن را باطل و ناروا شمرد و روى برتافت.
در ادامه آیه شریفه مى‏افزاید:
فَمَنْ اهْتَدَى فَلِنَفْسِهِ
پس هرکس راه هدایت را پذیرا گردد و با دلیل و برهان به سوى حق راه یابد به سود خود اوست؛ چرا که نتیجه حق پذیرش به خود او باز مى‏گردد.
وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا
و هرکس گمراه گردد و از حق انحراف جوید، به زیان خود گمراه مى‏گردد؛ چرا که کیفر انحرافش به خود او دامانگیر مى‏شود.
وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ
و تو اى پیامبر! بر آنان به عنوان وکیل و مراقب گماشته نشده‏اى، و موظّف نیستى که حق را به قلب و جان آنان رسانده و مراقب باشى که از آن انحراف نجویند؛ چرا که تو نمى‏توانى آنان را به اسلام و ایمان اجبار سازى. تنها وظیفه تو رساندن پیام خداست، نه نگهبانى از دلهاى آنان و یا اجبارشان به پذیرش حق.
  سوره طه آیه 50 - تفسیر نمونه
(فرعون گفت: پروردگار شما کیست؟(آیه قبل))
موسى بلافاصله معرفى بسیار جامع و در عین حال کوتاهى از پروردگار کرد: ((گفت : پروردگار ما همان کس است که به هر موجودى آنچه لازمه آفرینش او بوده است داده ، و سپس او را در مراحل هستى رهبرى و هدایت فرموده است )) (قال ربنا الذى اعطى کل شى ء خلقه ثم هدى ).
در این سخن کوتاه ، موسى اشاره به دو اصل اساسى از آفرینش و هستى مى کند که هر یک دلیل مستقل و روشنى براى شناسائى پروردگار است :
نخست اینکه خداوند به هر موجودى آنچه نیاز داشته بخشیده است ، این همان مطلبى است که در باره آن مى توان کتابها نوشت ، بلکه کتابها نوشته اند.
اگر ما اندکى در باره گیاهان و جاندارانى که در هر منطقه اى زندگى
مى کنند، اعم از پرندگان ، حیوانات دریائى ، حشرات ، خزندگان دقت کنیم خواهیم دید که هر کدام هماهنگى کامل با محیط خود دارند و آنچه مورد نیازشان است در اختیارشان مى باشد.
ساختمان پرندگان آنچنان است که از نظر شکل و وزن و حواس مختلف آنها را براى پرواز آماده مى کند، و ساختمان جانوران اعماق دریاها نیز همین گونه است .
و مسلما بحث از آنها در این مختصر نمى گنجد.
مساله دوم : مساله هدایت و رهبرى موجودات است که قرآن آن را با کلمه ثم در درجه بعد از تامین نیازمندیها قرار داده است .
ممکن است کسى یا چیزى وسائل حیاتى را در اختیار داشته باشد اما طرز استفاده از آن را نداند، مهم آنست که به طرز کاربرد آنها آشنا باشد، و این همان چیزى است که ما در موجودات مختلف به خوبى مى بینیم که چگونه هر کدام از آنها نیروهایشان را دقیقا در مسیر ادامه حیاتشان به کار مى گیرند، چگونه لانه مى سازند، تولید مثل مى کنند، فرزندان خود را پرورش مى دهند، و از دسترس دشمنان مخفى مى شوند، و یا به مبارزه با دشمن برمى خیزند.
انسانها نیز داراى این هدایت تکوینى هستند، ولى از آنجا که انسان موجودى است داراى عقل و شعور، خداوند هدایت تکوینیش را با هدایت تشریعى او به وسیله پیامبران همراه و همگام کرده است که اگر از آن مسیر منحرف نشود مسلما به مقصد خواهد رسید.
به تعبیر دیگر انسان به خاطر داشتن عقل و اختیار، وظائف و مسئولیتها و به دنبال آن برنامه هاى تکاملى دارد که حیوانات ندارند و به همین دلیل علاوه بر هدایتهاى تکوینى نیاز به هدایت تشریعى نیز دارد.
خلاصه اینکه : موسى ( علیه السلام ) میخواهد به فرعون بفهماند که این عالم هستى نه منحصر به تو است و نه منحصر به سرزمین مصر است ، نه مخصوص امروز است
و نه گذشته ، این عالم پهناور گذشته و آینده اى دارد که نه من در آن بوده ام و نه تو و دو مساله اساسى در این عالم چشمگیر است ، تامین نیازمندیها و سپس به کار گرفتن نیروها و امکانات در مسیر پیشرفت موجودات ، اینها به خوبى مى تواند تو را به پروردگار ما آشنا سازد و هر چه بیشتر در این زمینه بیندیشى دلائل بیشترى از عظمت و قدرت او خواهى یافت.
[ همه لغت ها ] لغت های حسين جمالي (3 مورد)
  سوره زمر آیه 53 - تدبر شخصی
نفس : جان
 توضيح : (ن ف س): به چیز مهمی می گویند که دیده نمی شود.
برای مثال:
نَفَس کشیدن: تنفس کردن هوا چیز مهمی هست چون که اگر ما تنفس نکنیم می میریم. ولی تنفس کردن دیده نمی شود.
نُفَساء: یا مثلاً برای زن حامله نُفساء را به کار می برند چون این زن یه چیز مهم به نام بچه در درون خود دارد که با چشم دیده نمی شود.
نَفس: و اما نَفس(جان) که همان چیز سفیدی بود که خدا در درون ما قرار داد و ما با گناهان آن را سیاه کردیم.و نفس نیز با چشم عادی دیده نمی شود. در صورتی که چیز مهمی هست.
  سوره صافات آیه 107 - تدبر شخصی
ذبح عظیم : ذبیح یا مذبوح بزرگ و بزرگوار
 توضيح : ذبح عظیم، لغتاً یعنی ذبیح یا مذبوح بزرگ و بزرگوار. این ترکیب وصفی یک بار در قرآن مجید به کار رفته است: وفدیناه بذبح عظیم؛ «به عوض او، ذبح عظیمی را پذیرفتیم.»
غالب مفسّران شیعه و اهل‌سنّت در این جا گفته‌اند که مراد از «ذبح عظیم»، «کبش» (قوچ) است و به گفته علاّمه طباطبایی چون این ذبح به امر الهی است «عظیم» نامیده شده است؛ وگرنه خود ذبح، فی نفسه عظیم نبوده است.
  سوره غاشیة آیه 11 - تدبر شخصی
لاغِیَةً (لغو) : به معنای اینکه سخنان یا کار هایی که برای دنیا و آخرت انسان ها سودی ندارد.
[ همه صرف ها ] صرف های حسين جمالي (1 مورد)
  سوره فاطر آیه 37 - تدبر شخصی
یَصْطَرِخُونَ
 توضيح : (صرخ) => رفته به باب افتعال و شده (یَصْتَرِخُ) => طبق قاعده دوم باب افتعال تاء به طاء تبدیل شده و شده (یَصْطَرِخُ) => سپس رفته به صیغه 3 و شده (یَصْطَرِخُونَ)