وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً (115)
وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ: و هر آینه بتحقیق امر در وصیت فرمودیم به سوى آدم.
مِنْ قَبْلُ: پیش از اینکه با اینان امر و وصیت نمائیم، مراد نهى از خوردن درخت است به نهى تنزیهى، یعنى اولى و شایسته بود که بجا نیاورد آن را. فَنَسِیَ: پس ترک نمود آدم نهى ما را و خورد از درخت. وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً: و نیافتیم ما آدم را بر این ترک قصدى، یعنى غرض او نه مخالفت فرمان بود.
تحقیق: این مطلب محقق شده که نبوت، منصب عظمى و مرتبه علیا و خلافت کبراى الهى است براى تبلیغ فرامین سبحانى به بندگان، و البته به حکم عقل، این مقام منیع با فراموشى و سهو و عصیان سازگارى نخواهد داشت.
اما قبل از نبوت به جهت آنکه مجرم به جنایتى در دستگاه دنیوى از شئون امارت و صدارت، محروم و ممنوع مىباشد، چه برسد به ریاست دینى و خلافت الهى.
اما بعد از نبوت و بعثت هم باید معصوم باشد، زیرا با احتمال صدور گناه، اعتماد و اعتبارى به قول او نخواهد بود؛ چگونه واسطه در وحى و مبلغ احکام واقع خواهد شد. بنابراین مراد از «فنسى» ترک مىباشد، و هر ترکى ملازم با مخالفت نیست، بلکه ترک اولویت باشد، خصوصا با قرینه بعد (وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً) و نیافتیم آدم را بر این ترک قصدى بر مخالفت.
در کافى و علل و بصائر از حضرت باقر: قال: عهد الیه فى محمّد و الائمّة من بعده فترک و لم نجد له عزم فیهم انّهم هکذا
[ نظرات / امتیازها ]
وَ لَقَد عَهِدنا إِلی آدَمَ مِن قَبلُ فَنَسِیَ وَ لَم نَجِد لَهُ عَزماً (115)
و هر آینه قرار داد و عهد کردیم بسوی آدم یعنی با او عهد کردیم از قبل پس نسیان کرد و نیافتیم از برای او عزم و ثباتی اینکه آیه شریفه از مشکلات آیات است و مفسّرین اختلاف زیادی کردند، بعضی گفتند: راجع به شجره منهیّه است بعضی گفتند: راجع به اغوای شیطان است بعضی گفتند راجع بوعید خروج از جنّت است، و اخبار زیادی در برهان نقل کرده که راجع بمقام محمّد صلّی اللّه علیه و سلّم و ائمهاطهار علیهم السلام و حضرت قائم (عج) فرجه است، و ما پس از بیان چند مقدّمه آنچه بنظر میرسد بیان میکنیم و اللّه العالم.
«1» انبیاء و اوصیاء کلا شرط اوّلی آنها عصمت است هم از معاصی در تمام عمر و هم از خطا و نسیان و سهو و شک و نحو اینها.
«2» لفظ نسی دلیل بر نسیان بمعنی فراموشی نیست در قرآن نسبت نسیان را بذات مقدّس خود هم داده در آیه شریفه در همین سوره آیه 123- 126 (وَ مَن أَعرَضَ عَن ذِکرِی الی قوله وَ کَذلِکَ الیَومَ تُنسی).
«3» آیه شریفه (وَ إِذ أَخَذَ اللّهُ مِیثاقَ النَّبِیِّینَ لَما آتَیتُکُم مِن کِتابٍ وَ حِکمَةٍ ثُمَّ جاءَکُم رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُم لَتُؤمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنصُرُنَّهُ قالَ أَ أَقرَرتُم وَ أَخَذتُم عَلی ذلِکُم إِصرِی قالُوا أَقرَرنا قالَ فَاشهَدُوا وَ أَنَا مَعَکُم مِنَ الشّاهِدِینَ) آل عمران آیه 76 شرحش در مجلّد سیّم صفحه 266 بیان شده مراجعه فرمائید پس از اینکه مقدمات میگوییم:
(وَ لَقَد عَهِدنا إِلی آدَمَ مِن قَبلُ) راجع بشجره منهیّه نیست، زیرا نهی از شجره نه تحریمی بود و نه تنزیهی نه فعل حرامی مرتکب شدند و نه مکروهی، بلکه ارشادی بود و اعمال مولویّة در او نشده بود فقط ظلم بخود کردهاید که میفرماید: (فَتَکُونا مِنَ الظّالِمِینَ) که از بقاء در جنت محروم شدهاید و راجع باغوای شیطان هم نیست، زیرا شیطان قسم یاد کرد که من محض نصیحت ارشاد می کنم (وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَکُما لَمِنَ النّاصِحِینَ) و راجع بخروج از جنت هم نیست، زیرا اکل شجره بقصد خلود در جنّت بوده که شیطان گفت (أَو تَکُونا مِنَ الخالِدِینَ) بلکه راجع بهمان اخذ میثاقست آدم هم ایمان بحضرت رسالت داشت لکن در نصرت او اقرار نکرد و انکار هم نکرد و نصرت انبیاء در زمان ظهور حضرت بقیة اللّه است که رجعت کنند بدنیا و در کابش نصرت دین محمّدی صلّی اللّه علیه و سلّم کنند، و بعید نیست که عدم اقرار آدم هم از اینکه جهت بوده که بسیار محزون بود از خروج بهشت متأثر بود که بعد از رجعت بدنیا باز طول کشد زندگانی و گرفتار زخارفدنیوی شود بناء علی هذا هم مفاد اخبار واضح میشود هم مفاد آیه شریفه.
اما اخبار در کافی از حضرت باقر علیه السلام است فرمود:
(عهدنا الیه فی محمّد و الأئمة من بعده فترک)
و همین حدیث از علیّ بن ابراهیم از آن حضرت روایت شده و همچنین از إبن بابویه و از کافی از حضرت صادق علیه السلام فرمود:
(فی کلمات فی محمّد و علی و الحسن و الحسین و الأئمه من ذرّیتهم)
و از مفید از حضرت باقر علیه السلام حدیث مفصل است شاهد مطلب اینکه جمله که در آیه شریفه (أَ لَستُ بِرَبِّکُم الایة) فرمود: اخذ میثاق نمود از انبیاء
(انّی ربکم و محمّد رسولی و علی امیر المؤمنین و الاوصیاء من بعده ولاة امری و خزّان علمی و انّ المهدی انتصر به لدینی و اظهر به دولتی و انتقم به من اعدائی قالوا اقررنا و شهدنا و لم یجحد آدم و لم یقرّ- الحدیث)
و اما آیه شریفه.
(وَ لَقَد عَهِدنا إِلی آدَمَ مِن قَبلُ) عهد همان میثاق است که در آیه (وَ إِذ أَخَذَ اللّهُ مِیثاقَ النَّبِیِّینَ) بیان شد.
(فَنَسِیَ) یعنی فترک که مفاد
(و لم یجحد و لم یقر)
در حدیث مفید است (وَ لَم نَجِد لَهُ عَزماً) عزم بر یاری پیغمبر و نصرت دین او در دولت حقه بقیة اللّه و از مفاد حدیث مفید استفاده میشود که مثل نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمّد صلّی اللّه علیه و سلّم را اولی العزم گفتند و آدم را ندانستند باین معنی است هذا ما عندنا و اللّه العالم.
[ نظرات / امتیازها ]