1)
تاجری : به درک قران تدبر می گویند نه فهم قران ، قران درک کردنی است نه فهمیدنی .فهم ازدیگری بما میرسد ولی درک ازخودما به خودما با تدبر وتفکر در قران در فرکانس مغری بتا بما میرسد نه ازفرد متخصص دیگری !
فهم را می توان ازطریق مراجعه ترجمه وتفاسیر دیگران ومتخصین دیگر بدست آورد ولی درک را فقط باید با تدبّر وتفکر در خلوت درفرکانس مغزی الفاحاصل نمود .
ازنظر علمی برای فهمیدن که در عالم فیزیک صورت می پذیرد کافیست فرکانس مغزی ما بین 14 تا 50 هرتز یعنی بِتا باشد(مثل بیداری افرادمعمولی) درصورتی که برای درک نمودن که مربوط به عوالم فیزیکی نیست فرکانس مغزی باید به زیر 14 هرتزیعنی آلفابرسد (مثل خواب افراد معمولی وبیداری متفکرانه وتدبریک عارف) وبرای دریافت آگاهی حتما فرکانس مغزی باید کمتر از 8 هرتز یعنی تَتا برسد زیرا مربوط به عوالم متا فیزیکی است (مثل رویای صادقه افراد معمولی وبیداری سالک حق درحال خلسه ومراقبه با قران ویا اذکارالهی )
لذا مرتبه درک بالاتر ازفهم است یعنی : درک مربوط به دریافت های نیم کره راست یا حوزه دل با فرکانس مغزی آلفا می باشد که مختص دریافت هائی از نوع درک وشعور وآگاهی الهی وعرفانی واحساسی والهامات ومتا فیزیکی است . درصورتی که فهم مربوط به دریافت های نیمکره چپ است که کاملاًعقلانی است وداده های عقلی وداده های عقلانی وفیزیکی نظیر کتاب وکلاس درس وفهم به آن داده وبا فرکانس مغزی بتا پردازش می شود .
حافظ می فرماید نگار من که بمکتب نرفت وخط ننوشت بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد
کلمات یفهمون - یعقلون - یُدرکون - یشعرون - یفقهون اولاً با هم فرق دارند ثانیاً بترتیب از مقام دریافت ابتدائی به به مقام دریافت های عالی تراتلاق می شوند، بدین معنی که: فهم درجه ایست بسیار مبتدی که براثر مطالعه وکلاس درس ودیگران حاصل می شود درصورتی که درک وشعور مرتبه بسیار بالاتر از فهم است که براثر تَدبّر وتفّکر حاصل می شود (خداوند می فرماید :افلا یتدبرون القران ! هرگز نمی فرماید افلا یفهمون القران ) لذا قران را باید درک کرد فهمیدن که با مطالعه ترجمه وتفسیر وکلاس حاصل می شود ، ما در قران تدبر میکنیم تاآیات آنرا درک کنیم درصورتی که ترجمه وتفاسیر را مطالعه می کنیم تا آیات آنر بفهمیم .بین درک وفهم اختلاف زیادیست همانطور که بین تدبردر قران ومطالعه تفاسیر فرق بسیار است . حال که فرق بین درک وفهم حاصل شد می توانید بپرسید که چگونه می توان قران را درک نمود آنوقت بموقع پاسخ داده خواهدشد. با احترام غلامرضا تاجری
ابراهیمی (داور) : فهمیدن مربوط به عقل می باشد و بنابراین، یک کافر هم می تواند فهم از قرآن داشته باشد. در قرآن آمده است که افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا. این آیه مخالفان دین و خدا را دعوت به فهم قرآن می کند و بر حقانیت قرآن این استدلال را می کند که چون قرآن از جانب خداوند است در نتیجه اختلافی در هیچ جای آن نخواهد بود و مخالفان دین هم با فهم قرآن می توانند به عدم اختلاف پی ببرند. در نتیجه مراد از تدبر فهم قرآن است.
البته درک قرآن دارای مرتبه ای بالاتر از فهم است که بعد از فهم ایجاد می شود و این درک مخصوص کسانی خواهد بود که با طهارت و فطرت پاک با قرآن روبرو شوند و هرچه طهارت بیشتر باشد، درک نیز بیشتر خواهد شد.
2)
احمدی فقیه : سلام و درود
نکته مهم درک با قلب است و تدبر اگر قلبی نباشد راه به جایی نمی رساند. البته فهم با تفکر همراه است و درک مرحله بالاتر و با قلب همراه است.
اگر فرق تفکر با تدبر را روشن کنیم خیلی از مسایل راحت تر حل خواهد.شد.