(وقاسمهما انی لکما لمن الناصحین ):(برای آنان قسم خورد که من برای شما از خثیر خواهان هستم )،(مقاسمه )یعنی مبالغه در قسم ، پس ابلیس با قسمهای مؤکد و شدید به آدم و حوا گفت : که من خیر خواه شما هستم و قصد فریب شمارا ندارم ،چون (نصح )در معنا مقابل (غش )است . [ نظرات / امتیازها ]

برگزیده تفسیر نمونه :
(آیه 21)- آدم با شنیدن این سخن در فکر فرو رفت، اما شیطان براى این که پنجه‏هاى وسوسه خود را بیشتر و محکمتر در جان آدم و حوّا فرو برد «سوگندهاى شدیدى براى آنها یاد کرد، که من خیرخواه شما هستم»! (وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَکُما لَمِنَ النَّاصِحِینَ). [ نظرات / امتیازها ]

تفسیر کشاف
(و قاسمهما) و أقسم لهما (إنی لکما لمن الناصحین ) . فإن قلت : المقاسمة أن تقسم لصاحبک و یقسم لک تقول : قاسمت فلانا حالفته ، و تقاسما تحالفا . و منه قوله تعالی (تقاسموا بالله لنبیتنه ) . قلت : کأنه قال لهما : أقسم لکما إنی لمن الناصحین ، و قالا له : أتقسم بالله إنک لمن الناصحین ، فجعل ذلک مقاسمة بینهم . أو أقسم لهما بالنصیحة و أقسما له بقبولها . أو أخرج قسم إبلیس علی زنة المفاعلة ، لأنه اجتهد فیه اجتهاد المقاسم [ نظرات / امتیازها ]

تفسیر نور
حضرت آدم وهمسرش در آغاز به ابلیس اعتمادى نداشتند و شیطان براى جلب اعتماد آنها سوگند یاد کرد و بر آن نیز تأکید نمود. <48> امام رضا علیه السلام فرمود: آدم و حوّا تا آن زمان سوگند دروغ به خدا را نشنیده بودند و به همین دلیل به او اعتماد کردند و از آن شجره خوردند. البتّه این عمل قبل از نبوّت حضرت آدم بوده و نهى تحریمى و گناه کبیره‏اى که مستحقّ آتش باشد نبوده است. <49> بنابراین اوّلین سوگند دروغ، از شیطان بوده است. قرآن مى‏فرماید: منافقان نیز اهل سوگند دروغ‏اند. <50> و کسى که پى در پى‏سوگند مى‏خورد، لایق رهبرى جامعه نیست. «لاتطع کلّ حلاّف مهین» <51> 1- سوگند دروغ، کار شیطانى است. «قاسمهما» 2- به هر سوگندى نباید اطمینان کرد. «قاسمهما» 3- دشمن، از اعتقادات و باورهاى ما به نفع خود سود مى‏برد. «قاسمهما» 4- گاهى دشمن با ظاهرى دلسوزانه و ادّعاى خیرخواهى، در ما نفوذ مى‏کند و ضربه مى‏زند. «انّى لکما لمن الناصحین» برادران یوسف نیز براى از بین بردن یوسف و جدا کردن او از پدرشان به او گفتند: «انّا له لناصحون» <52> [ نظرات / امتیازها ]

تفسیر کشاف
(و قاسمهما) و أقسم لهما (إنی لکما لمن الناصحین ) . فإن قلت : المقاسمة أن تقسم لصاحبک و یقسم لک تقول : قاسمت فلانا حالفته ، و تقاسما تحالفا . و منه قوله تعالی (تقاسموا بالله لنبیتنه ) . قلت : کأنه قال لهما : أقسم لکما إنی لمن الناصحین ، و قالا له : أتقسم بالله إنک لمن الناصحین ، فجعل ذلک مقاسمة بینهم . أو أقسم لهما بالنصیحة و أقسما له بقبولها . أو أخرج قسم إبلیس علی زنة المفاعلة ، لأنه اجتهد فیه اجتهاد المقاسم [ نظرات / امتیازها ]

تفسیر نور
حضرت آدم وهمسرش در آغاز به ابلیس اعتمادى نداشتند و شیطان براى جلب اعتماد آنها سوگند یاد کرد و بر آن نیز تأکید نمود. <48> امام رضا علیه السلام فرمود: آدم و حوّا تا آن زمان سوگند دروغ به خدا را نشنیده بودند و به همین دلیل به او اعتماد کردند و از آن شجره خوردند. البتّه این عمل قبل از نبوّت حضرت آدم بوده و نهى تحریمى و گناه کبیره‏اى که مستحقّ آتش باشد نبوده است. <49> بنابراین اوّلین سوگند دروغ، از شیطان بوده است. قرآن مى‏فرماید: منافقان نیز اهل سوگند دروغ‏اند. <50> و کسى که پى در پى‏سوگند مى‏خورد، لایق رهبرى جامعه نیست. «لاتطع کلّ حلاّف مهین» <51> 1- سوگند دروغ، کار شیطانى است. «قاسمهما» 2- به هر سوگندى نباید اطمینان کرد. «قاسمهما» 3- دشمن، از اعتقادات و باورهاى ما به نفع خود سود مى‏برد. «قاسمهما» 4- گاهى دشمن با ظاهرى دلسوزانه و ادّعاى خیرخواهى، در ما نفوذ مى‏کند و ضربه مى‏زند. «انّى لکما لمن الناصحین» برادران یوسف نیز براى از بین بردن یوسف و جدا کردن او از پدرشان به او گفتند: «انّا له لناصحون [ نظرات / امتیازها ]

تفسیر کشاف
(و قاسمهما) و أقسم لهما (إنی لکما لمن الناصحین ) . فإن قلت : المقاسمة أن تقسم لصاحبک و یقسم لک تقول : قاسمت فلانا حالفته ، و تقاسما تحالفا . و منه قوله تعالی (تقاسموا بالله لنبیتنه ) . قلت : کأنه قال لهما : أقسم لکما إنی لمن الناصحین ، و قالا له : أتقسم بالله إنک لمن الناصحین ، فجعل ذلک مقاسمة بینهم . أو أقسم لهما بالنصیحة و أقسما له بقبولها . أو أخرج قسم إبلیس علی زنة المفاعلة ، لأنه اجتهد فیه اجتهاد المقاسم [ نظرات / امتیازها ]

و قسم خورد براى آنها که من از باب نصیحت بشما این پیشنهاد را کردم وَ قٰاسَمَهُمٰا قاسم از باب مفاعله و لو غالبا طرفینى است ولى در اینجا بمعنى اتیان بقسم است براى طرف که متعدى باشد و این مفاد قاسم است و الا نفس قسم فعل لازم است و قسم دروغ که یمین غموسش گویند یکى از گناهان کبیره است و این ملعون علاوه از کذب و قسم دروغ ظلم و فریب و خیانت هم مرتکب شده

إِنِّی لَکُمٰا لَمِنَ اَلنّٰاصِحِینَ نصیحت ارشاد بامر خیر است مقابل خیانت و اضلال و افساد و حضرت آدم هم باور کرد گمان نمیبرد که شیطان قسم دروغ بخورد با اینکه این ملعون کافر و مطرود و مرجوم شده و البته از کافر معاند هر گونه معصیتى صدورش بعدى ندارد خذله اللّٰه تعالى [ نظرات / امتیازها ]

وَ قٰاسَمَهُمٰا إِنِّی لَکُمٰا لَمِنَ اَلنّٰاصِحِینَ : بمنظور تاکید درباره نسبت ناروا به ساحت پروردگار و اثبات رفاقت و دوستى با آنها زبان مثالى به سوگند گشود که غرض من از ورود به بهشت و هم نشینى با شما جز پند و رهنمائى نیست که براى همیشه در این بهشت به پادشاهى و کامروائى سرگرم باشید و از نصیحت و صلاح شما هرگز دریغ نخواهم داشت

بدیهى است مقاسمه یعنى گفتار آمیخته به سوگندهاى پى درپى لازم هم نشینى در صحنه مثالى است که نیروى پلید خود را به هیئت هم نشین و همراز در آورد و ارائه دهد و از طرف دیگر روح قدسى نخستین پیامبر آدم (علیه السلام) و همسر او برآن صحنه مثالى و سوگندهاى پى درپى او کاملا آگاه گردند و براى تأثیر گفتار خود وسیله اى نیافت جز اینکه به ساحت آفریدگار سوگند یاد کند و قلب سلیم و روح قدسى وى را که جز به آفریدگار توجه ندارد خاضع کند نام آفریدگار آن چنان در قلب آدم اثر گذاشت و از طرفى نظام کامل چنین مقتضى بود که سکونت آدم در آن مرحله آزمایشى پایان یابد و باین دنیا فرود آید، و محکوم نظام توالد و تناسل گردد و خود نخستین پیامبر و معلم سلسله بشر گردد [ نظرات / امتیازها ]

وَ قٰاسَمَهُمٰا إِنِّی لَکُمٰا لَمِنَ اَلنّٰاصِحِینَ شیطان پس ازآنکه از مقام بلندى که داشت رانده شد و مهلت طلبید اول در مقام اغواء آدم و حوّاء برآمد و باقسام و انواع افسونگرى از جمله قسم یاد نمود که من ناصح و خیرخواه شمایم و سبب اقدام او بر این عمل این بود که از جهت آدم و سجده نکردن بر او رانده شد خواست که آدم و حواء و پس از آن ذریّه آنها را نیز مثل خودش از رحمت خدا دور گرداند و سجیه نفس پلید او وى را بر این عمل سوق مى داد چنانچه مى بینیم در طبیعت هر موجودى است که هر مخلوق غیر خود را جذب مى کند تا اینکه مشاکل خود مى گرداند، ببین چگونه نباتات عناصر را به خود جذب مى کنند که هم شکل آن گردند و همچنین حیوان نباتات و برگها را مى خورد که شکل او شوند،و نیز انسان حیوانات را مى خورد که بشکل او درآیند،و نیز آدم شقى حتّى الامکان سعى مى کند که مردمان صالح را مثل خود گرداند،زن زناکار مى خواهد زنهاى نجیب و عفیف را زناکار گرداند

این است سرّ اینکه پیشوایان و مصلحین بشر این قدر سفارش و توصیه نموده اند که از اشخاص پلید معصیت کار دورى نمائید و ترغیب و تأکید کرده اند که با علماء و صلحاء مصاحبت و مجالست نمائید و شاید یکى از وجوه این آیه در سوره النور آیه 26 که فرموده (اَلْخَبِیثٰاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ اَلطَّیِّبٰاتُ لِلطَّیِّبِینَ ) هم همین نکته باشد که آدم خبیث طیّب را به خود جذب مى کند و برعکس [ نظرات / امتیازها ]