● مرتضي عزتيان -
برگزیده تفسیر نمونه
33) این هم نشانههاى دیگر: از آنجا که بحث در آیات گذشته پیرامون مبارزه فرستادگان پروردگار با شرک و بت پرستى بود، همچنین در آیه قبل اشارهاى به مسأله معاد شده بود در اینجا نشانههایى از توحید و معاد را توأما بیان مىکند تا وسیلهاى باشد براى بیدارى منکران و ایمان به مبدأ و معاد.
نخست از احیاى زمینهاى مرده و برکاتى که از آن عائد انسانها مىشود بحث کرده، مىفرماید: «زمینهاى مرده براى آنها نشانه آشکارى است (از مبدأ و معاد) ما آن را زنده کردیم، و دانههایى از آن خارج ساختیم و آنها از آن تغذیه مىکنند» (وَ آیَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَةُ أَحْیَیْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ).
مسأله حیات و زندگى از مهمترین دلائل توحید است و با تمام پیشرفتهاى علمى هنوز کسى به درستى نمىداند تحت تأثیر چه عواملى در روز نخست زیده تفسیر نمونه، ج4، ص: 93
موجودات بىجان تبدیل به سلولهاى زنده شده است؟
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
34) این آیه توضیح و تشریحى بر آیه قبل است و چگونگى حیات زمینهاى مرده را بیان مىکند، مىفرماید: «و ما در آن باغهایى از نخلها و انگورها قرار دادیم و چشمههایى از آن جارى ساختیم» (وَ جَعَلْنا فِیها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِیها مِنَ الْعُیُونِ).
در آیه قبل سخن از دانههاى غذایى در میان بود، اما در اینجا از میوههاى نیرو بخش و مغذى سخن مىگوید که دو نمونه بارز و کامل آنها «خرما» و «انگور» است که هر یک غذایى کامل محسوب مىشود.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
35) این آیه هدف آفرینش این درختان پر بار را چنین بیان مىکند:
«غرض این است که از میوه آن بخورند، در حالى که دست آنها در ساختمان آن کمترین دخالتى نداشته، آیا شکر خدا را به جا نمىآورند»! (لِیَأْکُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ أَ فَلا یَشْکُرُونَ).
آرى! میوههایى که به صورت غذاى کامل بر شاخسار درختان ظاهر مىشود بىآنکه کمترین نیازى به پختن و یا تغییرات دیگر داشته باشد به مجرد چیدن از درخت قابل استفاده است، و این نهایت لطف و عظمت پروردگار را در باره انسانها نشان مىدهد.
هدف آن است که حس حق شناسى و شکر گزارى انسانها را تحریک کند تا از طریق شکر گزارى قدم در مرحله معرفت پروردگار بگذارند، که شکر منعم نخستین گام معرفت کردگار است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» برگزیده تفسیر نمونه
36) این آیه سخن از تسبیح و تنزیه پروردگار مىگوید، خط بطلان بر شرک مشرکان که در آیات گذشته از آن سخن بود مىکشد، و راه توحید و یکتا پرستى را به همگان نشان مىدهد، مىفرماید: «منزه است کسى که تمام زوجها را آفرید، از آنچه زمین مىرویاند، و از خود آنان، و از آنچه نمىدانند»! (سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا یَعْلَمُونَ).
بدیهى است خداوند نیاز به این ندارد که خویشتن را تسبیح و تنزیه کند، این برگزیده تفسیر نمونه، ج4، ص: 94
تعلیمى است براى بندگان و دستور العملى است براى پیمودن خط تکامل.
این آیه یکى دیگر از آیاتى است که محدود بودن علم انسان را بیان مىکند و نشان مىدهد که در این جهان حقایق بسیارى است- از جمله «زوجیّت» در موجودات جهان- که از علم و دانش ما پوشیده است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
33) وَ آیَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَةُ أَحْیَیْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ (33)
وَ آیَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَةُ: و نشانه مر ایشان راست بر قدرت ما بر بعثت و حشر ایشان زمین مرده، یعنى خشک شده و بىگیاه که در زمستان مشاهده مىشود به قدرت کامله ما به سبب باران، أَحْیَیْناها: زنده گردانیم آن را که با طراوت و نضارت مىگردد، وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا: و بیرون آوردیم از او حبوبات که قوت انسانى است از گندم و جو و برنج و غیر آن، فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ: پس از آن دانه مىخوردند و به آن رشد و نمو و تربیت مىیابند و ارتزاق انسان از آن، و کمى آن موجب قحط و فقدان آن باعث هلاک است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
34) وَ جَعَلْنا فِیها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِیها مِنَ الْعُیُونِ (34)
وَ جَعَلْنا فِیها جَنَّاتٍ: و آفریدیم در زمین بوستانها و باغات، مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ: از انواع اشجار خرما و اصناف انگور. تخصیص این دو نوع بواسطه کثرت اصناف و منافع ایشان است. چون زروع و اشجار بدون آب مثمر نیست لذا فرماید: وَ فَجَّرْنا فِیها مِنَ الْعُیُونِ: و روان گردانیدیم در زمین از چشمهها تا مزارع و باغات را سیراب نماید.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
35) لِیَأْکُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ أَ فَلا یَشْکُرُونَ (35)
لِیَأْکُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ: تا بخورند از میوه هر نوع از آن، یا از آنچه مذکور شد که خدا به فضل و کرم خود اعطا فرموده، وَ ما عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ: و بخورند از آنچه بجا آورده دستهاى ایشان از آن، مثل دوشاب و سرکه و مویز و غیر آن.
چون این نعمتها موجب است شکر و سپاسدارى منعم را لذا فرماید: أَ فَلا یَشْکُرُونَ: آیا پس چرا شکر نمىکنند بندگان به ازاء این نعمتها و منعم حقیقى را ستایش نمىکنند.
تبصره:
تفکر نما در انواع تدبیر علیم قدیر در اصناف درختان که سالى یکمرتبه مىمیرد و حرارت غریزیه در او حبس و پنهان گردد، و متولد گردد در آن مواد میوهها و در بهار زنده مىشود و به حرکت مىآید و انواع فواکه را حاضر کنند، هر میوه را در وقتش؛ چون خوب تأمل کنى، درختان باردار انواع لطایف میوه به کف گرفته نزد تو دراز کرده و در صحن باغ شاخههاى گل طبقهاى ریاحین و نسرین و یاسمن بدست برداشته هر کدام را خواهى برگیرى، و از طرفى درختان داراى میوهجاتمختلفه به هیأت خاصه.
تأمل کن در درخت خرما چگونه از تار و پود بافته شده مانند جامهها براى محکم بودن و برداشتن خوشههاى سنگین که از بادهاى تند نشکند، و براى بناى سقفها و پلها و غیره بکار رود، و چون مانند انسان آن را نرینه و مادینه خلق فرموده، براى تولید ثمره لازم است از نرینه به مادینه بجهانند و اقسام حبوبات و میوهجات لطیفه لذیذه گوناگون که آدمیان را قدرت آفریدن آن نباشد.
اگر عقل دارى چرا خالق خود را نشناسى و شکر ولى نعمت خود را نمىگذارى که این همه اطعمه و ثمار و ریاحین و گلها در باغ و بستان براى تو مهیا فرموده و تو منکر احسان و عاصى فرمان او هستى و بجاى شکران، کفران، و به نعمت منعم، نافرمانى منعم را نمائى.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
36) سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا یَعْلَمُونَ (36)
سُبْحانَ الَّذِی: منزه و مبرّاست از جمیع نواقص و پاک از همه عیوب، آن ذاتى که به قدرت کامله و حکمت شامله، خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها: بیافرید اجناس و انواع و اصناف اشیاء را تماما، مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ: از آنچه مىرویاند زمین به قدرت او سبحانه مانند نباتات و اشجار که هر کدام شکلى و رنگى و بوئى و خاصیتى دارند، وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ: و از نفسهاى مردمان از مرد و زن و سیاه و سفید و سرخ و غیر آن، وَ مِمَّا لا یَعْلَمُونَ: و از آنچه نمىدانند، یعنى چیزهائى که خداى تعالى ایشان را بر آن مطلع نساخته از مخلوقات و مصنوعات که در قعر دریا هستند و علم ازلى به آن احاطه دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
1)
: در آخر آیه اشاره به مخلوقاتی است که انسان از آن بی خبر است و این بی خبری سوای دیدن است ،، مثلا مخلوقاتی در کرات یا آسمان های دیگر ،، خداوند حتما نباید انسان را در جریان مخلوقات خود بگذارد یعنی به این معنی که نعوذ بالله با انسان هماهنگ نمیکند برای خلق مخلوقات خود در کرات دیگر و نکته شایان ذکر این است که از انسان به عنوان اشرف مخلوقات نام میبرد و این خود مایع مباهات و افتخار انسان است که ما را بهترین مخلوق خود قرار داده و در خلق ما ذات خودش را قرار داده و قدرت تعقل و درک ،،، با حس تمام غرائض مادی
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» اطیب البیان
33) وَ آیَةٌ لَهُمُ الأَرضُ المَیتَةُ أَحیَیناها وَ أَخرَجنا مِنها حَبًّا فَمِنهُ یَأکُلُونَ (33)
و آیت و دلیل است از برای معرفت خداوند و وحدانیّت او و قدرت و علم و حکمت او اینکه زمین مرده را که خشک و ساده است و بدون آب و گیاه است احیا میکنیم آن زمین را زنده می شود و بیرون میآوریم از آن زمین جنس دانه را پس از آن جنس میخورند.
در اینکه آیات شریفه خداوند آثار قدرت خود را و تفضّلاتی که بر بندگان فرموده و نعمتهایی که به آنها عطا کرده بیان میفرماید من جمله:
وَ آیَةٌ لَهُمُ یک نشانه و دلیل برای تمام افراد بشر الأَرضُ المَیتَةُ در فصل خزان که گیاهی در روی زمین نیست صحراها تمام قاعا صفصفا است خداوند به نزول باران و وزیدن بادها و تلطیف هوا أَحیَیناها زنده میکند زمین را و سبز و خرّم، نهرها جاری، کشتزارها سیراب وَ أَخرَجنا مِنها حَبًّا گندم، جو، عدس، ماش، نخود، برنج، لوبیا و سایر حبوبات فَمِنهُ یَأکُلُونَ که اگر خدای نخواسته یک سال باران نیامد خشکسالی شد کار بجایی میرسد که یکدیگر را میخورند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
34) وَ جَعَلنا فِیها جَنّاتٍ مِن نَخِیلٍ وَ أَعنابٍ وَ فَجَّرنا فِیها مِنَ العُیُونِ (34)
و قرار دادیم در آن زمین میته باغستانهایی و نخلستانهایی از نخل خرما و رطب و از مو انگور و شکافتیم در آن زمین میته و در آن جنّات چشمههایی از آب.
و ذکر نخیل و اعناب از باب مثال است و الّا فواکه و میوهها بسیار است چه از اشجار باشد مثل سیب، به، هلو، گلابی، شلیل و اشباه اینها، چه فواکه زمینی باشد مثل هندوانه، خربوزه، بادنجان، کلم قمری، شلغم، بقولات، تره، نعناع ترخون، ریحان و غیر اینها از مأکولات انسان و حیوانات جلّ الخالق.
وَ جَعَلنا فِیها جَنّاتٍ جنّات از ماده جنّ است بمعنی مستور و لذا طائفه جن را جن گفتند بر اینکه بر انسان مستور هستند دیده نمیشوند چنانچه می- فرماید در مورد شیاطین إِنَّهُ یَراکُم هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِن حَیثُ لا تَرَونَهُم اعراف آیه 26 و در اینکه باغستانها و نخلستانها چنان اشجار سر بهم آورده و سایه انداخته که خورشید و ماه و ستارگان و آسمان دیده نمیشود.
مِن نَخِیلٍ وَ أَعنابٍ ذکر نخیل و اعناب از باب مثال است و امتیاز اینکه دو از سایر فواکه و میوهها برای شدّت احتیاج بشر است از بسرش تا شیره و سرکهاش و لذا در میان فواکه اینکه دو مورد زکات شد چنانچه در حبوب گندم و جو مورد شد زیرا احتیاج به اینکه دو بیش از سایر حبوبات است که اینها را غلّات اربعه میگویند چنانچه در حیوانات که مأکول انسان هستند انعام ثلاثه: شتر، گاو، گوسفند و بز نیز حکم گوسفند دارد و احتیاجات به آنها از پوست آنها تا شیر آنها و روغن و کره و ماست و پنیر و کشک و سایر فوائد بسیار است و در میان فلزّات طلا و نقره سکه دار چون تمام معاملات بسته به آنها است اینکه نه چیز است که مورد زکاة است.
وَ فَجَّرنا فِیها مِنَ العُیُونِ ضمیر فیها ممکن است به ارض باشد که در آیه قبل فرمود و ممکن است به جنّات باشد لکن اول بنظر اقرب میآید.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
35) لِیَأکُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتهُ أَیدِیهِم أَ فَلا یَشکُرُونَ (35)
برای اینکه بخورید از میوههای آن و آنچه عمل میکند او را دستهای آنها آیا پس از اینکه شکر نمیکنند!
جلد 15 - صفحه 73
لِیَأکُلُوا مِن ثَمَرِهِ غرض و غایت اینکه اینکه جنّات نخیل و اعناب را قرار دادیم و لو فوائد بسیاری دارد ولی غرض اصلی استفاده از میوه او است که خداوند برای انسان قرار داده چنانچه میفرماید خَلَقَ لَکُم ما فِی الأَرضِ جَمِیعاً و اینکه استفاده خوراک شما علّت غایی خلقت اشجار است که گفتند علّت غایی در تصور مقدّم است بر علّت مادی و صوری لکن در وجود مؤخّر است.
وَ ما عَمِلَتهُ أَیدِیهِم که از اینکه خرما و انگور چه اندازه استفاده از کشمش او شیره او، سرکه او، از برگ او، از قامه او، از هسته او، حتّی اهل فساد از شراب او استفاده میکنند و غیر اینها از فوائد حتّی بر حیوانات آنها.
أَ فَلا یَشکُرُونَ آیا پس از اینهمه نعمت معذلک شکرگزار نیستند! گفتند شکر نعمت شرایطی دارد: اولا اینکه بداند اینکه نعمت از جانب پروردگار است نه مثل طبیعی که مستند به طبیعت میداند و ثانیا اینکه بداند که احدی قدرت ندارد بر اینکه باران بفرستد یا حبّهای از زمین خارج کند تا نخله و اشجار برویاند و ثالثا به ازاء هر نعمتی عملی انجام دهد هم شکر قلبی میخواهیم هم لسانی هم عملی و همین شکر گذاری باعث زیادتی نعمت میشود و کفران باعث سلب نعمت لَئِن شَکَرتُم لَأَزِیدَنَّکُم وَ لَئِن کَفَرتُم إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ ابراهیم آیه 7 با اینکه اینکه نعمت ها در جنب سایر نعم الهی بسیار کوچک و حقیر است و نعم الهیّه بسیار است که میفرماید: وَ إِن تَعُدُّوا نِعمَةَ اللّهِ لا تُحصُوها ابراهیم آیه 37 از نعمت وجود و اعضاء بدن و نعمت عقل و سایر نعم الهیّه و اعظم از همه آنها نعمت ایمان و معرفت به توحید و عدل و نبوّت انبیاء و ولایت و تصدیق به قیامت و توفیق باعمال صالحه است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
36) سُبحانَ الَّذِی خَلَقَ الأَزواجَ کُلَّها مِمّا تُنبِتُ الأَرضُ وَ مِن أَنفُسِهِم وَ مِمّا لا یَعلَمُونَ (36)
منزّه است پروردگاری که خلق فرمود جفتهایی نر و ماده تمام آنها از آنچه روئیده میشود از زمین و از نفوس خود آنها و از آنچه نمیدانند و پی نمیبرند.
سُبحانَ الَّذِی یکی از اذکار اربعه تسبیح است: تکبیر، تسبیح، تحمید تهلیل و بر همه آنها اطلاق تسبیح میشود میگویی تسبیحات اربعه، تسبیح فاطمه
سایر تسبیحات و معنای تسبیح تنزیه و تقدیس حضرت ربوبیست از کلیّه عیوب و نواقص و احتیاجات ذاتا و صفة و فعلا.
خَلَقَ الأَزواجَ کُلَّها تمام جن و انس و نباتات و حیوانات و معادن و آنچه در تخوم ارض، و در قعر دریاها است نر و ماده قرار داده به اشکال مختلفه و رنگهای متعدّده و طعمهای متفرّقه و خواص متفاوته.
مِمّا تُنبِتُ الأَرضُ که در اخبار دارد نطفه نر جزو گرد هوا میشود بتوسّط باران بر ماده مینشیند و میوه و ثمره از آن بیرون میآید.
وَ مِن أَنفُسِهِم که دارد در نطفه انسان و حیوانات سلولهایی هست که هر کدام اقتضای یک اولاد دارد و اینها یکدیگر را میخورند تا باقی ماند یکی یا دو یا چند که بسا بعض حیوانات چندین اولاد زایش میکنند مثل سگ و گربه و در تخوم و حبوب نطفه قرار میگیرد و به ثمر میرسد.
وَ مِمّا لا یَعلَمُونَ در اخبار دارد آنچه در تخوم ارض است و آنچه در قعر دریاها است حتّی دارد صدف دهن باز میکند و نطفه توسّط باران در دهان آن ریخته میشود و مروارید میگردد حتّی در کوهها نر و ماده آنها تماس میگیرد معادن از آنها استخراج میشود حتّی آبها بسا به ملاقات یکدیگر تولید بعض میاه میکنند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.