● سوره عنکبوت آیه 41 - پیام
باید توحه داشت کلمه اولیاء اشاره به نوعی همزیستی و زندگی اجتماعی افراد و هم یاری افراد است تا اشاره به شکل ظاهری خانه عنکبوت که اتفاقا از بهترین سازهای مهندسی است که میتواند مثلا زنبور عسل را با سرعتی نزدیک به ۳۲ کیلومتر بر ساعت و وزنی چند برابر عنکبوت را در دام قرار دهد بدون انکه به سازه اسیب برسد و یا مقاومتی که در باد دارد. بهترن نخ های ماهیگیری و حتی جلیقه های ضد گلوله از الیاف تار عنکبوت است. اما زندگی اجتماعی به شدت ناپایدار و بر حسب منافع دارند از خورده شدن جنس نر توسط ماده تا خورده شدن ماده ها توسط فرزندان و تا زندگی در قسمتهای خاکی و تاریک همگی این معنا را منتقل میکنند که زندگی کسانی که به غیر خدا یاور انتخاب میکنند سرانجامی شوم دارد و حتی اگر فداکاری در این زندگی باشد تباه شدن و هلاک شدن نه ایثار و فداکاری پس بهتر شریکان زندگی خود را درست و بر پایه نزدیک به خدای متعال قرار دهیم که نه زمینه بدبختی خود را فراهم کنیم و نه زمینه زیست جمعی فراهم کنیم که اسیبی فراگیر تر دارد. اولیا شیطان و کسانی که برای شیطان متحمل ضرر میشوند و یا اموال خود را در راه خاموش کردن نور خدا خرج میکنند و یا دوستی هایی و اتحاد هایی که برای کشتن پیامبران شکل می دادند همه از این دسته هستند باشد که خدا نور هدایتی در قلب همه ما روشن کند که خدایی نکرده وارد این دسته بندی ها نشویم.هنگامی که به آخر آیه 41 سوره عنکبوت نگاه می کنیم و متوجه این مسئله باشیم که لو کانوا یعلمون. اگر (بر فرض) می دانستند. اشاره می کند که آنان مقصود (این مثال قرآنی) را نمی دانستند چون این حقیقت علمی، در هنگام نزول قرآن برای بشر شناخته شده نبود.
طبق آیه 43 سوره عنکبوت یعنی " و تلک الامثال نضربها للناس و ما یعقلها الا العالمون"، این مثال را برای مردم می زنیم و جز دانایان در مورد آن خردورزی نمی کنند. "خدا ما و شما را از آنان - دانایان خردورز-" قرار دهد. نیز مشخص است که مقصود از مثال (بیت عنکبوت)غیر از معنای ظاهری آن است.
قالب : تفسیری |
گوینده : نوید چالیک |
منبع : اگاهی شخصی و مرور نظرات از جمله دکتر محمد علی رضایی |
موضوع اصلی : اولیاء شیطان |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره اعراف آیه 49 - پیام
در رابطه با این آیه و آیات متشابه از باب امکان بخشش در صحنه قیامت (مثل ایه ۴۱ سوره انعام ایه ۱۲۸ سوره انعام ایه ۱۲ سوره غافر) همگی امکان بخشش بعضی از انسان ها را در قیامت به ما نشان میدهد ولی نوع بیانی که در این ایه استفاده شده بسته به اینکه چه کسی مخاطب این کلام بوده میتواند متفاوت باشد اگر جهنمیان باشد اشاره به وعده بخشش خداوند نسبت به گناهان مومنین توبه نکرده دارد ولی اگر مخاطب ان را عام تر در نظر بگیرم ان وقت دایره رحمت هم گسترده تر میشود و با توجه به اینکه ذکر قسم در ایه است به نظر رحمت الهی در قیامت بسیار فراگیر خواهد بود با اینکه در ایه شریفه بعدی اشاره به اصحاب جحیم هم دارد که نشان میدهد قضای الهی در رابطه با عذاب بعضی حتمی است . همین طور که در شروع نیز اصحاب اعراف با لفظ لعنة الله علی الظالمین وارد صحنه میشوند (آیه ۴۴ سوره اعراف)که نشان میدهد برای ظالم نجاتی نیست
قالب : تفسیری |
گوینده : نوید چالیک |
منبع : اگاهی شخصی |
موضوع اصلی : آخرت |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
1)
رمضانی (داور) : موضوع این آیه ارتباطی به بخشش در قیامت ندارد و قسم در این آیه بیان گفتار دوزخیان درباره بهشتیان است و معنایش این است که" اینها (مؤمنان) همان کسانى هستند که شما در بارهشان به طور جزم مىگفتید از این راهى که براى عبودیت اتخاذ کردهاند خیرى نمىبینند" و خیر دیدن همان رسیدن به رحمت خدا است و معلوم مىشود که از مؤمنین به طور کلى خیر و رحمت را نفى مىکردهاند.
جمله" ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ"- امرى است از طرف اصحاب اعراف به مؤمنین که پس از تقریر حال آنها به استفهام، امر مىکنند ایشان را تا داخل جنت شوند.
با توجه به قواعد عربی و آشنایی با واژههای قرآنی میتوان به ترجمهای صحیح از آیات قرآن رسید و در غیر این صورت منجر به ترجمهای دلخواه خواهد شد که انسان را نه تنها هدایت نمیکند که به هلاکت میرساند.
● سوره انعام آیه 41 - پیام
نسبت به تخصیص هایی که در قران کریم نسبت به امکان بخشش و یا تخفیف مجازات وجود دارد بسیار میتوان یاد کرد و در باب این ایه هم بر پایه همان سنت بخشش و رحمت که خدای متعال بر خود فرض نموده عمل میشود یعنی حتی در اخرت هم نسبت به دعای خالص گناه کاران میتواند اعمال بخشش کند. بیانش در قران عزیز هم از این باب است که بدانیم رحمت خدای متعال در زمان متوقف نمیشود بلکه در ذات وی جاری است و هر وقت صلاح بداند ان را اعمال میکند. زمان برای ما امری حقیقی است ولی به نظر برای پرودگار امری مفهومی و پدید اورده شده است و بر زمان محیط است. پدیده های خارج از زمان نوعی جاودانگی با خود دارند و فقط بر پایه پایستگی تغییر و تحول تکرار ناپذیر میکنند و بستر جدید ایجاد میکند و مفاهیم جدید. البته که درک کیفیت با توجه به سطح موضوع به نظر سخت می اید ولی قطعا پدید اوردن امر تازه ای برای خداوند کاری در شان او است.
قالب : تفسیری |
گوینده : نوید چالیک |
منبع : اگاهی شخصی |
موضوع اصلی : معاد |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
1)
رمضانی (داور) : مقید کردن جمله" فَیَکْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَیْهِ" به جمله" إِنْ شاءَ" براى این بود که قدرت مطلقه خداى سبحان را برساند، و بفهماند که براى خداى متعال چنین قدرتى هست که حتى گرفتاریهاى اخروى را هم که در آن تردیدى نیست رفع کند، زیرا درست است که قضاى حتمى خدا، وقتى امرى را واجب نمود حتمى مىشود، و لیکن آن طور هم نیست که قدرت بر ترک را هم از خود سلب نماید، پس قدرت او در هر چیز، چه مورد قضایش باشد و چه نباشد مطلقه است، گر چه عملا همیشه ایجاد و آوردن چیزهایى را مىخواهد که قضاى حتمى بر آنها کرده و وعده جزمى به آوردن آنها داده و هرگز خلف وعده نمىکند، و لیکن در عین حال قدرت بر نخواستن هم دارد (دقت بفرمائید).
فساد اشکالى که بر آیه شده است، این است که: از آیه مورد بحث استفاده مىشود که خدا اگر بخواهد دعاى کفار را مستجاب نموده و عذاب را از آن برمىدارد، و حال آنکه این سخن مخالف است با مطلبى که نصوص کتاب و سنت بر آن دلالت دارد، و آن این است که تردیدى در قیامت نبوده و چارهاى جز وقوعش نیست، و همچنین چیزى از عذاب استیصال جلوگیرى نمىکند، چنان که آیه" وَ ما دُعاءُ الْکافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلالٍ- و دعاى کفار جز در ضلالت نیست" «غافر/50» بر آن دلالت دارد.
و اما آیه" وَ ما دُعاءُ الْکافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلالٍ"؟ مراد از آن دعائى است که کفار در
جهنم به منظور رفع عذاب و تخفیف آن مىکنند، و معلوم است که با قطعى بودن حکم و حتمى بودن قضا دیگر دعاى واقعى محقق نمىشود، زیرا از خدا خواهش کردن اینکه:" خدایا مخلوقات را از قبرها مبعوث مکن و یا اهل جهنم را در جهنم عذاب مفرما" به منزله این است که از خدا خواهش شود که:" اى خدا تو خدا مباش" براى اینکه معناى الوهیت خدا همین است که خلق بر طبق اعمالشان به سوى او بازگشت کنند. بنا بر این چنین دعاهایى فقط صورت دعا را داشته و از حقیقت معناى آن خالى است.
از این روى دعائى که در جمله" وَ ما دُعاءُ الْکافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلالٍ" است، دعائى است که کفار در عین کفر کردهاند. آرى، گر چه ممکن است در دنیا با توبه و ایمان به خدا ملکه کفر را از دل پاک کنند، و لیکن روز قیامت ممکن نیست بتوانند آن را از دلها زایل گردانند. پس اینکه در قیامت و یا در جهنم از خدا مىخواهند که عذاب را از آنان بر طرف سازد این دعایشان نظیر همان دروغهایى است که در قیامت به خداى خود مىگویند و خداوند از آنان چنین حکایت کرده:" وَ اللَّهِ رَبِّنا ما کُنَّا مُشْرِکِینَ". همانطورى که چنین دروغهایى را در عین اینکه مىدانند فایده ندارد، مىگویند، و نمىتوانند نگویند، زیرا رذیله دروغ در دنیا ملکه آنان شده، و در دلهایشان رسوخ کرده، و لذا در قیامت هم که روز افشاء و بیرون ریختن اسرار درونى است، از آن چشم نمىپوشند، همچنین است درخواست رفع عذابشان، و همچنین خوردن و آشامیدن و سر و صدایى که در جهنم با یکدیگر دارند و نمىتوانند نداشته باشند.
● سوره انعام آیه 9 - پیام
در رابطه با ایه مربوطه ذکر یک نکته لازم است منظور خداوند این است که اگر ملائکه هم قرار بود به پیامبری برگزیده شوند باز هم با جسمیت انسانی و روحیات انسانی و در کل در غالب انسانی قرار میدادیم و همه نقطه اشتراکات را با دیگران انسان ها از جمله درد بیماری گرسنگی و شادی یکسان قرار میدادیم.و ذکر نکته دیگر اینکه خداوند میفرماید ما طوری عمل نمیکنیم که مثل شما منافقانه است. یعنی شما چیزی که میگویید نیستد و اشتباهی که برای دیگران درست میکنی برای خودتان نیز درست جلوه میکند. یعنی چون خود منافق دروغگو هستید فکر میکنید که یک پیامبر هم نمیتواند انسان باشد و وجودی ملک گونه دارد. پیامبر ذاتی انسانی داشته و به عنوان انسان افریده شده و خدواند نسبت به این امر صادق است. با اینکه در رابطه با حضور فرشتگان در غالب انسان در قران چه فرشتگانی که به حضور حضرت ابراهیم و (ع) و حضرت لوط رفتند(ایات ۶۹ و ۷۰ و ۷۷ سوره هود) و چه فرشته ای که در قامت انسانی زیبا در مواجه با حضرت مریم(ایه ۱۷ سوره مریم(س)) قرار گرفت، ذکر شده است. پس این امکان وجود داشت ولی خداوند میفرماید پیامبر یک انسان بوده و هست.
قالب : تفسیری |
گوینده : نوید چالیک |
منبع : اگاهی شخصی |
موضوع اصلی : پیامبران |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره نمل آیه 42 - پیام
ذکر یک نکته، کلیت مفهومی ایه این چنین بر می اید که پادشاه سبا زن عالمی بوده(عالم به قوانین ) برای همین وقتی تختشو تغییر ظاهر دادند متوجه شد. مثل اینکه یک مسئله ریاضی را طور دیگر مطرح کنند، گاها انسانها فرم خدا شناسیشون خارج از مذهب است، یعنی رویکرد الهیاتی نسبت علمشون دارند ولی نه در چهارچوب شناخته شده در مذهب، لذا به حضرت سلیمان گفت، من اطلاع کافی از این مسائل دارم، نسبت به نتایجی که حاصل میکند تسلیم هستم، در ایه بعد هم عنوان میکند که جو محیطی انجا او را از جمله کافران قرار داده بود، لذا او را به قصر بردند تا نشانهای برتر نشانش دهند تا مطمئن شود علمی بسبار برتر از دانسته های خود وجود دارد و ملکه سبا بعد از دیدن عجائب قصر حضرت سلیمان ایمان به مذهبی اورد. و خدا را در چهار چوب ایمانی پذیرفت
قالب : تفسیری |
گوینده : نوید چالیک |
منبع : اگاهی شخصی |
موضوع اصلی : داستان حضرت سلیمان (علیهالسلام) |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره طارق آیه 3 - پیام
در رابطه با بحث تصور مصداق، اینکه انسان مومن در جهت کشف مصداق نیز باشد و با توجه به گستردگی علوم قرن حاضر میتوان برای بعضی از عناوین مذکور مصداق عنوان کرد، مثلا در رابطه با این ایه بحث طارق و اگاهی بعدی که در ایه سوم نسبت به ان داده شده(نجم ثاقب) میتوان ذکر نوعی از اجرام اسمانی داشت که به شدت هسته سنگینی دارند و اشعه ایکس از خود گسیل میکنند حالت تپنده دارتد(ستاره نوترونی) حال وجه تسمیه اینگونه عنوانین چیست از باب تاویل میتوان اسمان و نگه دارنده اصلی را خدای متعال در نظر گرفت و طارق را پیامبر عزیز اسلام که وجودش برای جهانیان مایه رحمت است و مثل ستاره تپنده که امواج قدرتمند از خود گسیل میکند پیامبر نیز وجودش اینگونه است، اینگونه تاویل در قران بسیار دیده شده مثلا در سوره نجم بحث اشاره پرودگار به ستاره شعرا در ایه ۴۹ و بحث رسیدن پیامبر به دو کمان شایدم نزدیک تر یه مصداق حقیقی هم در دل اسمان دارد که ستاره شباهنگ A وستاره شباهنگ b وجود دارد که حول یک نقطه گرانشی میچرخند و در این گردش نورهای به صورت کمان از خود ساطع میکنند، دید اینگونه به ایات بحث هم افزایی علوم مختلف در درک مطالب میشود نه اینکه لزوما منظور از بیان ایات این موارد بود، بلکه در دل بیان منظور اصلی حقایق دیگری را نیز متبلور میکنند که این از اعجازهای قران است و باید در دل قران حقایق را نیز جستجو کرد بحث معارفی و اخلاقی منتهی به داوری و انشالله رحمت الهی بخشی از مفاد این کتاب عظیم است ولی بخش عظیمی دیگر از قران عزیز در راستا حقایق است، حقایقی که از منبع غیب الهی صادر شده و قلب مومن بزرگترین منبع پذیرنده ان است، الحاقه ما الحاقه وما ادراک مالحاقه، حقیقت چیزی بسیار گران قدری که مومن را در جهتی خاصتر قرار میدهد جهت که انتهاش انشالله اسماء الله است، من الله التوفیق.
قالب : تفسیری |
گوینده : نوید چالیک |
منبع : اگاهی شخصی |
موضوع اصلی : آسمان |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.