هادی غضنفری
[ همه نکته ها ] نکته های هادي غضنفري (2 مورد)
  سوره ص آیه 48 - حضرت اسماعیل صادق الوعد علیه السلام
داستان حضرت اسماعیل صادق الوعد در قرآن
خداوند در قرآن می فرماید: « در این کتاب اسماعیل را یاد کن وى درست وعده، و فرستاده اى پیامبر بود و کسان خود را به نماز خواندن و زکات دادن وادار مى کرد و نزد پروردگار خویش ‍ پسندیده بود(سوره مریم، 54-55 )داستان اسماعیل بن حزقیل پیغمبر جز در این دو آیه در جایى دیگر نیامده، تازه این دو آیه هم بنا به یک تفسیر مربوط به او است، و بنابر آن خداى سبحان او را به ثناى جمیلى ستوده و صادق الوعد و آمر به معروف و مرضى درگاه خویش خوانده وفرموده که: او رسولى نبى بوده است. در دو آیه قبل از این آیات، خداوند داستان ابراهیم و اسحاق را ذکر فرموده و سپس نام موسى و هارون را برده و بعد این آیه است. این خود شاهدى است بر این که اسماعیل صادق الوعد فرزند ابراهیم نبوده وگرنه مناسب آن بود که نام او نیز دنبال نام ابراهیم و قبل از نام موسى برده شود، نه بعد از آن.
داستان اسماعیل در روایات
در علل الشرایع به سند خود از ابن ابى عمیر و محمد بن سنان، از شخصى که نام برده، از امام صادق (علیه السلام ) روایت کرده که ((اذکر فى الکتاب اسمعیل انه کان صادق الوعد و کان رسولا نبیا)) اسماعیل فرزند ابراهیم نیست بلکه پیغمبرى دیگر از انبیاء بوده که خداى عز و جل به سوى قومش مبعوث نمود، و مردمش او را گرفته و پوست سر و رویش را کندند، پس فرشته اى نزدش آمده گفت: خداى عز و جل مرا نزد تو فرستاد تا هر امرى دارى اطاعت کنم، گفت: من باید به دیگر انبیاء اقتداء داشته و آنان را اسوه خود قرار دهم. این معنا را به سند خود از ابو بصیر از امام صادق (علیه السلام ) نیز روایت کرده که در آخر آن آمده: من باید حسین (علیه السلام ) را اسوه خود قرار دهم. اسماعیل به آن فرشته فرمود: مرا به کمک تو نیازى نیست و من در این مصیبت از سایر پیغمبران الهى پیروى کرده و صبر مى کنم.
و در کتاب عیون به سند خود از سلیمان جعفرى، از امام رضا (علیه السلام ) روایت کرده که فرمود: هیچ مى دانى چرا اسماعیل را صادق الوعد خواندند؟ عرض کردم: نه، نمى دانم. فرمود: با مردى وعده کرده بود، در همان موعد در آنجا حاضر شده تا یک سال به انتظارش نشست
دیدگاههای مختلف در مورد اسماعیل در این آیات
در مورد اسماعیل(ع) ذیل آیه شریفه اختلاف شده، که آیا قرآن کریم سخن از یک اسماعیل به میان آورده، که فرزند ابراهیم خلیل(ع) است؟ یا علاوه بروى از اسماعیل فرزند حزقیل نبى(ع) نیز سخن گفته است؟ از این رو دو دیدگاه ابراز شده است:
1 - در هرجاى قرآن که نام اسماعیل(ع) آمده است مقصود فرزند ابراهیم(ع) است.
2 - مقصود از اسماعیل «صادق الوعد» در آیه فوق و آیه بعدش فرزند حزقیل نبى(ع) است که از انبیاء بنى اسرائیل محسوب مى شوند اما در بقیه موارد ذکر نام اسماعیل برفرزند ابراهیم(ع) دلالت دارد، و تنها در همین آیه از فرزند حزقیل سخن گفته است.
تفسیری دیگر از صادق الوعد آمده و این است که مراد از اسماعیل صادق الوعد، حضرت اسماعیل پسر حضرت ابراهیم میباشد و بدین معناست که ایشان به پدرش در ماجراى ذبح قول داد که برمأموریت ذبح صبر نماید و به وعده اش عمل کرد تا پاى جان.
  سوره صافات آیه 142 - چرایی به دریا افکندن حضرت
یونس از نینوا خارج شد و به راه خود ادامه داد تا به کنار دریا رسید. در آن جا منتظر ماند، ناگاه یک کشتی مسافربری فرا رسید. آن کشتی پر از مسافر بود و جا نداشت، امّا یونس(ع)از ملوان کشتی تقاضا و التماس کرد که به او جا بدهند، سرانجام به او جا دادند، و او سوار کشتی شد و کشتی حرکت کرد. در وسط دریا ناگاه ماهی بزرگی، سر راه کشتی را گرفت، در حالی که دهان باز کرده بود، گویی غذایی می‎طلبید، سرنشینان کشتی گفتند به نظر می‎رسد گناهکاری در میان ما است که باید طعمه ماهی گردد. بین سرنشینان کشتی قرعه زدند، قرعه به نام یونس(ع)اصابت کرد، حتی سه بار قرعه زدند، هر سه بار به یونس(ع)اصابت نمود. یونس را به دریا افکندند، آن ماهی بزرگ او را بلعید در حالی که مستحقّ ملامت بود.

توضیح : در بعضی روایات آورده شده است دریا طوفانی شد و اهالی کشتی گفتند دریا طوفانی و خشمگین شده و باید از میانمان قربانی بدهیم تا دریا آرام گیرد، بدین لحاظ قرعه زدند و بنام حضرت یونس علیه السلام افتاد.

[ همه تفسیر ها ] تفسیر های هادي غضنفري (2 مورد)
  سوره ص آیه 33 - تفسیرالمیزان-برگرفته
و نیز در مجمع البیان گفته : ابن عباس نقل کرده که از علی (علیه‏السلام‏)از این آیه پرسیدم ، فرمود : ای ابن عباس تو در باره اینآیه چه شنیده‏ای ؟ عرض کردم : از کعب شنیدم می‏گفت : سلیمان سرگرم دیدن از اسبان شد تا وقتی که نمازش فوت شد ، پس گفت اسبان را به من برگردانید ، و اسبها چهارده تا بودند ، دستور داد با شمشیر ساقها و گردنهای اسبان را قطع کنند و بکشند و خدای تعالی به همین جهت چهارده روز سلطنت او را از او بگرفت ، چون به اسبان ظلم کرد ، و آنها را بکشت .
علی (علیه‏السلام‏) فرمود-که گوینده فدایشان بشود. انشاالله- :کعب دروغ گفته و مطلب بدین قرار بوده که سلیمان روزی از اسبان خود سان دید ، چون می‏خواست با دشمنان خدا جهاد کند ، پس آفتاب غروب کرد ، به امر خدای تعالی بهملائکه موکل بر آفتاب گفت تا آن را برگردانند ، ملائکه آفتاب را برگرداندند ، و سلیمان نماز عصر را در وقتش بجای آورد .
آری انبیا (علیهم‏السلام‏) هرگز ظلم نمی‏کنند ، و به ظلم دستور هم نمی‏دهند ، برای اینکه پاک و معصومند.
  سوره ص آیه 39 - تفسیرالمیزان-برگرفته
هذا عطاؤنا فامنن او امسک بغیر حساب یعنی این سلطنت که به تو دادیم عطای ما به تو بود ، عطایی بی‏حساب ، و ظاهرا مراد از بی‏حساب بودن آن ، این است که : عطای ماحساب و اندازه ندارد که اگر تو از آن زیاد بذل و بخشش کنی ، کم شود.
پس هر چه می‏خواهی بذل و بخشش بکن ، و لذا فرمود : فامنن او امسک - می‏خواهی بذل بکن و نخواستی نکن یعنی هر دو یکسان است ، چه بخشش بکنی و چه نکنی ، تاثیری در کم شدن عطای ما ندارد.
ولی بعضی از مفسرین گفته‏اند : مراد از بی‏حساب بودن عطا ، این است که : روز قیامت از تو حساب نمی‏کشیم بعضی دیگر گفته‏اند : مراد این است که : عطای ما به تو از باب تفضل بوده ، نه از باب اینکه خواسته باشیم پاداش به تو داده باشیم.