علی دانشور
[ همه پیام ها ] پیام های علي دانشور (3 مورد)
  سوره ملک آیه 15 - هر چه داریم از خدا داریم
فرمود ما زمین را ذلول کردیم؛ ولی حواستان باید جمع باشد، نگویید من خودم کار کردم: ﴿کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ﴾، وقتی که کنار سفره شدید «الحمد الله الذی رزقنا». نگویید من خودم کار کردم، نگویید زمین به من داده، نگویید باغ به من داده، نگویید باران به من داده. همه اینها را ما دادیم، «کلوا من رزق الله و الی الله نشور» است. این توحید را باید حفظ بکنید، برای اینکه همه کارها را ما کردیم، الآن هم همه کارها را ما می‌کنیم. من می‌خواهم شما عزیز باشید، کریم باشید.
  سوره ملک آیه 19 - عالم محضر خداست
فراز پایانی این شریفه ی کریمه می فرماید: انه بکل شیء بصیر ( همانا او بر هر چیز ی بیناست ) و این صراحتا دلالت بر این حکمت ظریف دارد که: "عالم محضر خداست" و او همه چیز را می بیند
  سوره ملک آیه 2 - رجحان حسن عمل بر کثرت عمل
خداوند سبحان حسن عمل را بر کثرت عمل رجحان داده است و کسی در آزمایش الهی سر بلندتر است که با حسن عمل در پیشگاه الهی حاضر شود نه با کثرت عمل
[ همه نکته ها ] نکته های علي دانشور (8 مورد)
  سوره ملک آیه 7 - فریاد و ناله مشترک "جهنم" و "جهنمی"
چون جهنم و جهنمی شبیه هم‌اند و یک کار مشترک را دارند؛ لذا اوصافی که برای جهنم ذکر می‌کند، برای همین "جهنمی" هم ذکر می‌کند. شهیق و زفیر را هم برای جهنم ذکر می‌کند هم برای جهنمی.
آن فریادی که از سینه برمی‌خیزد می‌گویند شهیق.
آن ناله‌ای که از حلق برمی‌خیزد، می‌گویند زفیر.
برخی‌ها خواستند فرق بگذارند که وقتی این نفس فرو می‌رود شهیق است و چون برمی‌گردد زفیر. همه اینها را لغت قبول دارد. عمده آن است که این شهیق را قرآن هم به "جهنم" نسبت می‌دهد هم به "جهنمی"

- در اینجا فرمود وقتی "جهنمی" را وارد جهنم کردند: ﴿إِذا أُلْقُوا فیها سَمِعُوا لَها شَهیقاً﴾، وقتی این جهنمی‌ها را به جهنم انداختند، یک شهیق از آتش می‌شنوند.
- در سوره مبارکه «هود» آیه 106 دارد که ﴿فَأَمَّا الَّذینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فیها زَفیرٌ وَ شَهیقٌ﴾، یعنی خود جهنمی‌ها هم زفیر و شهیق دارند.
پس گاهی خود این آتش زفیر و شهیق دارد یا شهیق دارد، گاهی جهنمی زفیر و شهیق. سرّش این است که هیزم جهنم خود همین ظالمین هستند: ﴿وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً﴾،[سوره جن، آیه15] این شهیق هم به جهنم منسوب است هم به جهنمی.
  سوره ملک آیه 1 - ملک و ملکوت هر دو در دست خدا
هم ملک و ظاهر هر چیزی در دست خداست و هم ملکوت و باطن هر چیز
بنابر این می توان گفت: بین صدر سوره «مُلک» با ذیل سوره «یس» تقسیم ظاهر و باطن است
خدایی که منشأ برکت است، ظاهر و مُلک به دست اوست : ( تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ ... ) ملک - 1
خدایی که به باطن و غیب آگاه است ملکوت به دست اوست : ﴿ فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ ... ) یس - 83

در آیه پایانی سوره «یس» سخن از ملکوت و باطن است بنابر این، آنجا جای "تبارک" نیست، آنجا جای "سبحان" است. ( فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ ... )
در آیه ابتدایی سوره «ملک» سخن از ملک و ظاهر است بنابر این ، اینجا جای برکت و " تبارک " است، جای " سبحان " نیست. ﴿تَبارَکَ الَّذی بِیَدِهِ ... ﴾

  سوره ملک آیه 9 - علما و فقها مصداق " نذیر "
در خصوص عبارت نذیر در این آیه و آیه قبل، لازم بقید است:
نذیر عبارتی عام و اعم از انبیاء، ائمه، علما و حتی آمرین به معروف و ناهیان از منکر می تواند باشد که اتفاقاً سیاق آیه این احتمال را بسیار قوی مینماید. کما اینکه در آیه (122) سوره «توبه» می خوانیم: «وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ»؛ (و شایسته نیست مؤمنان همگى [به سوى میدان جهاد] کوچ کنند؛ چرا از هر گروهى از آنان، طایفه اى کوچ نمى کند [و طایفه اى در مدینه بماند]، تا در دین [و احکام اسلام] آگاهى یابند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید [از مخالفت فرمان پروردگار] بترسند، و خوددارى کنند).
ملاحظه می گردد که در اینجا از فقیهان نیز بعنوان نذیران قومشان یاد شده است.
[ همه ترجمه ها ] ترجمه های علي دانشور (30 مورد)
  سوره ملک آیه 30 -
بگو به من خبر دهید اگر ناگهان آب های [ سرزمین ] شما در زمین فرو رود کیست [ جز خداوند رحمان ] که برایتان آب پاک و روان بیاورد؟
  سوره ملک آیه 29 -
بگو او خداوند رحمان است [ ذاتی که ] ایمان آوردیم به او و بر او توکل کردیم پس بزودی خواهید دانست چه کسی در گمراهی آشکار است
  سوره ملک آیه 24 -
بگو اوست کسی که شما را در زمین رویاند [ و نمو داد ] و به سوی او محشور می شوید.
[ همه تفسیر ها ] تفسیر های علي دانشور (3 مورد)
  سوره ملک آیه 13 - برگرفته از تفسیر آیت الله جوادی آملی
حرف‌های شما چه راز و پنهانی باشد، چه جهر و آشکار، باید دانست خدا نه تنها اسرار قلب را می‌داند، ظاهر شما را می‌داند، باطن شما را می‌داند، آن رازهای نهفته در سینه شما را هم او می‌داند.
او نه تنها علیم به صدور است، علیم به اسرار ذخیره شده در درون درون هم هست، «ذات الصّدور»؛ آن اسرار ذخیره شده در درون درون است.
ما یک صدر داریم، یک راز نهفته در صدر.
صدر مثل اینکه آدم یک ظرف را می‌داند، این خیلی مهم نیست؛ اما چه چیزی در آن ظرف است، آن را هم می‌داند. فرمود او نه تنها به «صدور» عالم است، علیم به «ما فی الصدور» هم هست.

در آیه ذیل تقسیم بندی ای در این خصوص ارائه شده است :
﴿وَ إِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفَی﴾،[ آیه 7 سوره طه ]
انسان سه نوع قول و افکار از یک منظر دارد:
- بخشی الآن در ذهنش است که حضور ذهن دارد که او هم می‌داند دیگران هم می‌دانند، این " جهر " است.
- یک راز درونی است که خود می‌داند و دیگران نمی‌دانند. این سر است. " یَعْلَمُ السِّرَّ ".
- یک چیزی هم هست که در درون درون انسان است. چیزهایی است که خود انسان فعلاً از آن غافل است؛ ولی خدا می‌داند. آن اخفی ست " وَ أَخْفَی "؛ یعنی درون درون را که بشکافی و روان کاوی کنی معلوم می‌شود ( مثلا معلوم می شود که برای دنیا دارد کار می‌کند گرچه خود فکر می کند کارش برای خداست )

پس چیزهایی را ذات أقدس الهی می‌داند که حتی ما بالفعل از او غافل هستیم؛ ولی وقتی درون‌کاوی بشود، به ما نشان بدهند، می‌گوییم همین است، لذا در این بخش فرمود: ﴿وَ أَسِرُّوا قَوْلَکُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ﴾ او ﴿عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ﴾، هر چه که در سینه شماست؛ چه سرّ باشد که شما خودتان می‌دانید، چه اخفای از سرّ باشد که فعلاً غفلت دارید، ما اگر درون‌کاوی بکنیم، درون‌شناسی بکنیم، روان‌کاوی بکنیم، از درونتان دربیاوریم، آن وقت می‌فهمید، همه را می داند
  سوره ملک آیه 1 -

مهم ترین مطالب ارائه شده در سوره مبارکه ملک:

● مباحث خداشناسی و اوصاف و افعال الهی
● آفرینش آسمان و زمین
● مرگ و حیات، وسیله آزمایش الهی
● معاد و حشر و نشر

البته به شیوه دیگر تقسیم مطالب سوره مبارکه ملک به شکل ذیل نیز نافذ است:

◄ گفتار اول؛ آیه ۱-۵
دلایل فرمانروایی خدا بر جهان هستی



← دلیل اول؛ آیه ۱
وابستگی جهان به عنایت مستمر خدا



← دلیل دوم؛ آیه ۲
آفرینش حکیمانه مرگ و حیات انسان



← دلیل سوم؛ آیه ۳-۵
آفرینش هماهنگ و هدف‌دار نظام کیهانی

◄ گفتار دوم؛ آیه ۶-۱۴
تأثیر اعتقاد به ربوبیت خدا در سرنوشت انسان



← مطلب اول؛ آیه ۶-۱۱
کیفر منکران ربوبیت الهی و علت آن



← مطلب دوم؛ آیه ۱۲
پاداش معتقدان به ربوبیت الهی



← مطلب سوم؛ آیه ۱۳-۱۴
آگاهی خدا از عقاید انسان

◄ گفتار سوم؛ آیه ۱۵-۳۰
نشانه‌های تدبیر خدا در زندگی انسان



← نشانه اول؛ آیه ۱۵-۱۸
آماده‌کردن زمین برای بهره‌مندی انسان



← نشانه دوم؛ آیه ۱۹
پرواز پرندگان در آسمان



← نشانه سوم؛ آیه ۲۰-۲۲
یاری‌رسانی خدا به انسان‌ها



← نشانه چهارم؛ آیه ۲۳
قدرت شنوایی، بینایی و تعقل در انسان



← نشانه پنجم؛ آیه ۲۴-۲۷
محشورشدن انسان به سوی خدا



← نشانه ششم؛ آیه ۲۸-۲۹
رحمت خدا بر مؤمنان



← نشانه هفتم؛ آیه ۳۰
جاری نمودن آب روی زمین



  سوره ملک آیه 1 - برگرفته از پورتال ویکی فقه و بررسی شخصی
سوره ملک دارای 7 نام به شرح ذیل است :
← ملک
← تبارک
← مانعه مانعه یعنی بازدارنده
← مناعه مناعه یعنی بسیار بازدارنده
در روایتی از ابن عباس آمده است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در شان سوره ملک فرمودند: «هی المانعة، هی المنجیة، تنجیه من عذاب القبر؛ سوره ملک (برای کسی که آن را تلاوت و به آن عمل کند) مانع عذاب قبر است و او را از آن عذاب نجات می‌دهد». با عنایت به مضمون روایت نبوی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم سوره ملک را مانعه و مناعه نیز نامیده‌اند.
← منجیه
منجیه به معنای نجات‌دهنده است. کسی که سوره ملک را تلاوت و به آن عمل کند؛ براساس روایت ابن عباس از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، از عذاب قبر و جهنم نجات می‌یابد.

← واقیه واقیه از ماده وقی به معنای نگهدارنده و بازدارنده است.
سوره ملک برای کسی که آن را تلاوت و به آن عمل کند بازدارنده از عذاب جهنم است؛ از این رو آن را «واقیه» نیز نامیده‌اند.
← مجادله
مجادله مصدر جادل نوعی مناظره است که برای اظهار و روشن ساختن مطلب حق و واداشتن خصم به پذیرش آن صورت می‌پذیرد. چون سوره ملک در قیامت و در پیشگاه خداوند به مجادله و دفاع از قاری و تلاوت کننده این سوره می‌پردازد «مجادله» نیز نام گرفته است.

البته در خصوص این همه آثار مترتب که در قرائت این سوره نقل شده است باید توجه داشت که:
هر عمل و هر کاری یک بعد ظاهری دارد که عبارت است از بعد ناسوتی و این سویی، و یک بعد باطنی دارد که عبارت از ملکوت آن عمل است.
پس این آثار سوره مبارکه را باید در بعد ملکوتی جست و نظاره کرد.

عوالم چهارگانه :

عالم ناسوت : ناسوت بمعنای طبیعت، عالم مادی است و برخی از لغت‌شناسان، اصل ناسوت را از ناس می‌دانند و عالم ناسوت، یعنی عالم ماده و حرکت وزمان و مکان، و به عبارت دیگر عالم طبیعت و محسوسات یا عالم دنیا.

عالم ملکوت : عالم ملکوت همان عالم مثال است که مرتبة ظهور حقایق مجرد و لطیف با آثار و عوارض مادى نظیر شکل و مقدار است. از این مرتبه به «خیال منفصل» تعبیر شده است.

عالم جبروت : مراد، همان عالم عقل و عالم معناست و فوق عالم ملکوت است. در اثبات عالم جبروت و عقل گفته شده که برخی فلاسفه معتقدند: از آنجا که عالم لاهوت و ذات الله وسیع و احد و دارای بساطت محض است ، نمی تواند مستقیما و بلاواسطه به وجود آورنده و مدبر و محیط بر عالم طبیعت و عالم ملکوت شود لذا قائل به «صادر اول» شده اند که بدون واسطه و مستقیماً، ذات اقدس خداوند به او توجه کرده است و مدعی شده اند که صادر اول، باید کاملترین و بسیط ترین ممکنات باشد که به سایر موجودات مادون خود، افاضة وجود کند، چنین موجودی باید جدای از ماده و زمان و مکان باشد. این چنین موجودی را به اصطلاح «عقل» می نامند

عالم لاهوت : لاهوت مشتق از الله و به معانی عالم غیب، عالم الهی، جهان مینوی.[۶] عالم لاهوت عالم خداوندی است که برهمه عوالم وجود مستولی است
[ همه لغت ها ] لغت های علي دانشور (11 مورد)
  سوره ملک آیه 30 -
مَعین : جاری و روان
 توضيح :
- آب روان
- آبی که بر روی زمین جاری و روان است.
- جاری و روان .
- به معنی خوب و مطلوب هم آمده است
ماء مَعین:
- آب روان روشن و پاک . ماء معیون .
- آب ظاهر و جاری بر روی زمین که آن را بتوان دید
  سوره ملک آیه 15 -
ذلولا : رام، مسخّر
 توضيح :
- مطیع و رام
- مخالف معنی سرکش و متمرّد
- سحاب ذلول: ابر بدون رعد و برق و آرام
- در اصل لغت عرب به معنى حیوان رام است ( خصوصاً در مورد
شتر زیاد استفاده مى شود ) .
- ذلول من : حیوان رام من، شتر رام من
  سوره ملک آیه 18 -
نکیر : عذاب بزرگ
 توضيح :
نکیر به معنی انکار است ولی در معانی ذیل نیز آمده است :
- دگرگونی حال
- عذاب عظیم
- استوار ( حصن نکیر: قلعه استوار )
- شدید، صعب ( امر نکیر: کار صعب و دشوار )

عبارت " فکیف کان نکیر " چهار بار در قرآن استفاده شده است :
- وَأَصْحَابُ مَدْیَنَ وَکُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَیْتُ لِلْکَافِرِینَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ نَکِیرِ ( الحج آیه شماره : 44 )
- وَکَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَمَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَیْنَاهُمْ فَکَذَّبُوا رُسُلِی فَکَیْفَ کَانَ نَکِیرِ ( سبأ آیه شماره : 45 )
- ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَکَیْفَ کَانَ نَکِیرِ ( فاطر آیه شماره : 26 )
- وَلَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَکَیْفَ کَانَ نَکِیرِ ( الملک آیه شماره : 18 )