در اینجا ممکن است به ذهن کسى برسد که این آیه مردم را در انتخاب دین آزاد کرده است و مىفرماید: هر کس دلش خواست دین شرک را انتخاب کند و هر کس خواست دین توحید را برگزیند. یا به ذهن برسد که آیه شریفه مىخواهد به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) دستور دهد که متعرض دین مشرکین نشود. لیکن معنایى که ما براى آیه کردیم این توهم را دفع مىکند، چون گفتیم آیه شریفه در مقام این است که بفرماید: شما به دین من نخواهید گروید و من نیز به دین شما نخواهم گروید. و اصولا دعوت حقهاى که قرآن متضمن آن است، این توهم را دفع مىکند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : بعضى از مفسرین (مجمع البیان، ج 30، ص 552) براى دفع این توهم گفتهاند: کلمه دین در آیه شریفه به معناى مذهب و آئین نیست بلکه به معناى جزا است مىفرماید: جزاى شما مال شما و جزاى من از آن من است.
بعضى دیگر (مجمع البیان، ج 30، ص 552) گفتهاند: در این آیه مضافى حذف شده است و تقدیرش «لکم جزاء دینکم ولى جزاء دینى» مىباشد؛ یعنى جزاى دین شما مال شما و جزاى دین من مال من.
ولى این دو وجه دور از فهم است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
در الدر المنثور آمده که ابن جریر، ابن ابى حاتم ، و ابن انبارى در کتاب (المصاحف )، از سعید بن میناء مولاى ابى البخترى روایت کرده اند که گفت : ولید بن مغیره و عاصى بن وائل و اسود بن مطلب و امیه بن خلف رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) را دیدند و گفتند: اى محمد بیا خدایانمان را روى هم بریزیم ، ما خداى تو را بپرستیم و تو خدایان ما را در نتیجه غائله و کدورت بین ما بر طرف شود، همه در پرستش معبودها مشترک باشیم ، و بالاخره یا معبود ما حق است و یا معبود تو، اگر معبود ما حق و صحیح تر بود سر تو بى کلاه نمانده ، و از عبادت آنها حظى برده اى ، و اگر معبود تو حق و صحیح تر از معبود ما باشد سر ما بى کلاه نمانده ، از پرستش او بهره مند شده ایم . در پاسخ این پیشنهاد خداى تعالى این سوره را نازل کرد که بگو: هان اى کفار! من هرگز نمى پرستم آنچه را که شما مى پرستید، تا آخر سوره .
و در تفسیر قمى از پدرش از ابن ابى عمیر روایت کرده که گفت : ابو شاکر از ابى جعفر احول از سوره مورد بحث سؤ ال کرد، که مگر یک سخنگوى حکیم اینطور حرف مى زند که در یک سطر مطلبى را دو بار بگوید و تکرار کند؟ ابى جعفر احول جوابى از این اشکال نداشت .
ناگزیر به طرف مدینه روان شد، و در مدینه از امام صادق (علیه السلام ) پرسید حضرت فرمود: سبب نزول این سوره و تکرار مطلبش این بود که قریش به رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) پیشنهاد کرده بود، بیا تا بر سر پرستش خدایان مصالحه اى کنیم ، یک سال تو خدایان ما را عبادت کن و یک سال ما خداى تو را، باز یک سال تو خدایان ما را عبادت کن و یک سال ما خداى تو را، خداى تعالى در پاسخشان عین سخن آنان را یعنى تکرار مطلب را بکار برد، آنها گفته بودند یک سال تو خدایان ما را عبادت کن در پاسخ فرمود: (لا اعبد ما تعبدون )، آنها گفته بودند و یک سال ما خداى تو را، در پاسخ فرمود (و لا انتم عابدون ما اعبد)، آنها گفته بودند باز یک سال تو خدایان ما را عبادت کن در پاسخ فرمود: (و لا انا عابد ما عبدتم )، آنها گفته بودند و یک سال ما خداى تو را در پاسخشان فرمود: (و لا انتم عابدون ما اعبد لکم دینکم و لى دین ).
ابوجعفر احول وقتى این پاسخ را شنید نزد ابى شاکر رفت ، و جواب را بدو گفت ، ابوشاکر گفت : این جواب مال تو نیست این را شتر از حجاز بدینجا حمل کرده ، (یعنى تو نزد جعفر بن محمد رفته اى و پاسخ را از او گرفته اى ).
[ نظرات / امتیازها ]