آیا میتوان ابولهب را به همۀ دشمنان اسلام تعمیم داد؟
توضیح : وقتی که ظاهر مصداق است، مثل قریش و قابل تطبیق بر مصادیق دیگر، میشود تعمیم داد، ولی وقتی که ظاهر، مفهوم است، یک صفت است، ما این صفت را نمیگذاریم گم شود. مثلاً در یک سورهای از قیامت به عنوان غاشیه یاد میکند، در سورهای به عنوان قارعه و در سورهای یوم الفصل و….و اگر ما همه را به قیامت ترجمه کنیم، درست نیست. اصلاً این تفاوت مفهومها و مرزگذاریها، همه مد نظر گوینده است. و میخواهد به قیامت با مفهوم غاشیه توجه کنی، با مفهوم یوم الفصل توجه کنی، و با مفهوم قارعه هم توجه کنی و….در اینجا هم خدا میخواهد به مفهوم دشمن خدا با مفهوم ابولهب توجه کنی، و در خودت و در جامعه پیگیری کنی.
خود این مفهوم بار هدایتی دارد. یعنی کسی که اموال و اعمالش را برای از بین بردن دین خدا بکار میبرد، ابولهب است. نه مثل ابولهب! بلکه خود ابولهب است! سوره با مصداق معین کار ندارد.
چیزی که باعث شده ذهنهای ما در یک مصداق توقف کند، و نتوانیم از مرزها بگذریم، رویکرد تاریخی به قرآن است. یعنی قرآن یک متن تاریخی است. که عجب! ابولهبی هم بوده! و بعد با تحلیل خود بگوییم که در هر زمان ابولهبی هست. یا بگوییم که «شمر» آن زمان مرده و «شمر» این زمان را دریاب. و آن وقتی است که «شمر» اسم آدمی است. اما وقتی خدا روی یک مفهوم دست گذاشته ما هم به این مفهوم دقت بیشتری بکنیم.
[ بستن توضیحات ]