1 - وسوسه گران، افکار پلید را در سینه هاى مردم جاى داده، آنان را از درون به سمت اهداف خود تحریک مى کنند.
الذى یوسوس فى صدور الناس
2 - لزوم پرهیز از دل سپردن به وسوسه هاى شیطانى و دقت در افکار و اندیشه هاى گرفته شده از دیگران
الذى یوسوس فى صدور الناس
«صدر» ـ که جاى گاه قلب است ـ کنایه از ابزار شناختى است که خداوند، براى روح قرار داده است تا آموخته هاى خود را از دیگران، از این راه فراگرفته، دانسته هاى خود را در آن نگه دارى کند.
[ نظرات / امتیازها ]
آیه بعد تفسیر آیه پیش و بیان وصف آن وسوسه گر است که مى فرماید:
الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ
همان کسى که در ژرفاى سینه هاى مردم، به گونه اى آهسته و نهان وسوسه مى کند و افکار نامطلوب و اندیشه هاى ناروا را مى پراکند و مى نشاند.
[ نظرات / امتیازها ]
الَّذِی یُوَسوِسُ فِی صُدُورِ النّاسِ:
تفسیر کلمه الخناس است و لازم ذاتی و اثر وجودی پلید شیطان آنستکه بطور دایم با خاطرات بشر رابطه دارد و او را بسوی تمایلات نفسانی تشویق وترغیب مینماید و مراد از صدر روح و قلب انسان است به تناسب اینکه یگانه عضو حساس که روح تعلقی که قوام آن بتعلق و تدبیر و اداره قلب صنوبری است و آن عضو حساس و مادی در سینه و صدر انسان جای دارد و منشأ حرارت و حرکت اعضاء است بدین مناسبت از روح تعلقی تعبیر بصدر میشودکه زمام تدبیر را در دست دارد.
شیطان موجود مجرد و نیروی پلید و اخگریست که خرمن سعادت بشر را بآتش میکشد و از نظر غرور و مبارزه با ساحت کبریائی از رحمت برای همیشه رانده شده بدین جهت نیروهای مرموزی که در اختیار دارد جز در باره گمراهی افراد بشر بکار نمیبرد یا گوئی جاذبهای است که با افکار هر یک از افراد بشر بتناسب سنخیت با خاطرات و تمایلات آنان را بسوی خود جلب مینماید و بقدر پذیرش بر آنان حکم فرمائی مینماید.
خلاصه شیطان نیروی مغناطیسی و جاذبه مرموزی است که با اندیشه و تمایلات مردم که ظهور نیروی شهوت و غرور و خودستائی و غضب آنها است تماس میگیرد از همان طریق آنان را بسوی خطر ترغیب مینماید.
نیروی جاذبه و نیرنگ مرموز شیطان نسبت بهر یک از افراد بشر بر حسب ظرفیت و نیروی شهوت و غضب وی در او اثر میگذارد و بتناسب پذیرش وی بر او فرمانروائی مینماید.
از اینکه مثال استفاده شد که کثرت عددی شیاطین محتمل است بمناسبت انشعابات و اشعه نیروی جاذبه او باشد که جهان بشریت را فرا گرفته و از کشش هیچیک از افراد لحظهای صرف نظر نمیکند و جذبه مغناطیسی او با هر یک از افراد خواه ناخواه در هر لحظه برقرار است جز ارواح قدسیه که هرگز بر مرز خاطر نورانی آنان نمیتواند سایه افکند و بر صحنه افکار تابناک آنان لحظهای تیرهگی پدید آورد.
[ نظرات / امتیازها ]