1- شرط امتیاز در داستانها، پندآموزى آنهاست. در ابتداى سوره فرمود: «نحن نقصّ علیک احسن القصص» ودر آخر فرمود: «لقد کان فى قصصهم عبرة»
2- چنانکه حضرت یوسفعلیه السلام على رغم همه کیدها و مشکلات و موانع به عزّت و قدرت رسید، پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله نیز على رغم همهى مکرها و... به عزّت و قدرت خواهد رسید. «لقد کان فى قصصهم عبرة»*
3- تنها خردمندان از داستانها، پند وعبرت مىگیرند. «عبرة لاولى الالباب»
4- عبرتآموزى از قصص قرآن، مخصوص یک زمان نیست. «لاولى الالباب»
5 - داستانهاى قرآن، بیان واقعیّتهاى عینى و عبرت آموز است. (یافتنى است، نه بافتنى.) «ما کان حدیثاً یفترى»
6- گفتار راست و واقعى، تأثیر عمیق دارد. «عبرة... ما کان حدیثاً یفترى»
7- قرآن با کتب آسمانى دیگر همسو است. «تصدیق الّذى...»
8 - قرآن، تمام نیازهاى انسان را مطرح مىکند.«تفصیل کلّ شىءٍ»
9- قرآن، هدایت محض است و آمیخته با هیچ ضلالتى نیست. «هدىً»
10- تنها اهل ایمان از هدایت ورحمت قرآن بهره مىبرند. «هدىً و رحمةً لقوم یؤمنون»
11- نکته سنجى و درس گرفتن عقل لازم دارد؛ «عبرة لاولى الالباب» ولى دریافت نور و رحمت الهى، ایمان نیز لازم دارد. «لقوم یؤمنون»
12- داستان یوسف براى جویندگان حقیقت، آیت «آیات للسائلین» براى خردمندان، عبرت «عبرة لاولى الالباب» و براى اهل ایمان، مایهى هدایت و رحمت است. «هدىً و رحمةً لقوم یؤمنون»*
[ نظرات / امتیازها ]