از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(اذ قال یوسف لابیه یا ابت انی رایت احد عشر کوکبا و الشمس و القمررایتهم لی ساجدین ):(زمانیکه یوسف به پدرش گفت : ای پدر، من در خواب یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من سجده می کنند)،آغاز ماجرای یوسف حکایت خواب اوست ، برای پدرش یعقوب که رؤیت یوسف شامل دونوع رؤیت بوده ، یکی ، دیدن امری مادی و صوری که همان دیدن ستاره ها و ماه و خورشید باشد و دیگری ، دیدن امری معنوی که رؤیت سجده و خضوع وتعظیم آنها و سجده ای از روی اراده و علم و عقل بوده و خداوند با این رؤیای صادقه از ابتدا و شروع تربیت یوسف دورنمای آینده درخشان او را به وی نشان می دهد تابرای او بشارتی باشدکه در برابر ناملایمات تحمل خود راازکف ندهد. در روایت آمده است که این سوره بعد از عام الحزن (سال وفات حضرت خدیجه (س )و ابوطالب (ع )) برای خوشحال نمودن و تسلای خاطر پیامبرنازل شد تا بداند که چگونه خداوند پس از دشواری و سختی به بندگان مخلص خودگشایش می دهد و این داستان کامل به نحو کنایه به ماجرای اخراج پیامبر(ص ) ازمکه و ابتلاء ایشان به شدت و سختی و آزمایش دشوار ایشان اشاره دارد. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اطیب البیان
زمانى که گفت یوسف از براى پدرش یعقوب اى پدر جان من به درستى که من دیدم در خواب یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم براى من سجده مى کردند إِذْ قٰالَ یُوسُفُ اذ متعلق است بقصص در آیه قبل که بیان قصه باشد و او اینست که یوسف شرح خواب خود را بیان کرد و حضرت یوسف بسیار جمیل بود که زنهاى مصرى گفتند مٰا هٰذٰا بَشَراً إِنْ هٰذٰا إِلاّٰ مَلَکٌ کَرِیمٌ و از حضرت رسالت صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم مرویست فرمود اخى یوسف اصبح منى و انا املح منه و فرزند یازدهمى یعقوب علیه السّلام بود و پس از او ابن یامین بود که برادر پدر و مادرى یوسف بود و بقیه برادرانش آن ده نفر بزرگ تر از یوسف بودند و از مادر جدا بودند و داراى مقام عصمت بود چنانچه در شرائط نبوت اولین شرط اینکه باید از ابتداء ولادت تا رحلت معصوم باشد لابیه یعقوب که او هم داراى مقام نبوت بود از حضرت رسالت صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم مرویست فرمود (الکریم بن الکریم بن الکریم بن الکریم یوسف بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم) که هر چهار نفر مقام نبوت و رسالت و عصمت را دارا بودند یٰا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ رؤیا صورت اشیاء خارجیه است که در ذهن مى آید که تعبیر بصور ذهنیه مى کنند و در خواب تصور مى کند که در خارج است عکس بیدارى در بیدارى صورت خارجیه بدون ماده در ذهن نقش مى بندد و در خواب صورت ذهنیه در خارج جلوه مى کند و این صور ذهنیه اگر از خیالات واهیه باشد خواب شیطانیست حقیقت ندارد و تعبیر باضغاث احلام مى کنند و اگر حقیقت داشته باشد خواب رحمانیست که از جانب خداوند الهام بقلب مى شود و چون انبیاء و معصومین شیطان در قلوب آنها راه ندارد خواب آنها خواب رحمانى است به منزله وحى است مثل خواب حضرت ابراهیم در ذبح اسماعیل و خواب حضرت رسول صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم که بوزینه‌‏ها از منبرش بالا میروند و امثال اینها.
أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ از دو آیه بعد استفاده میشود که خود حضرت یوسف علیه السّلام تعبیر خوابش را میدانست از کلمه وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ و حضرت یعقوب هم میدانست بلکه برادرانش هم فى الجمله بى‏‌بهره نبودند و مراد از یازده کوکب یازده برادرش بودند و مراد از قمر پدر بزرگوارش بود و مراد از شمس بعضى گفتند مادرش بوده بعضى گفتند خاله‌‏اش بوده چون مادرش وفات کرده بود بعضى گفتند که مراد حضرت اسحق جدّش باشد و او حیات داشته رَأَیْتُهُمْ لِی ساجِدِینَ بعضى گفتند سجده بمعنى تعظیم و احترام و تکریم بوده بعضى گفتند سجده شکر بوده نظر به اینکه سجده بر غیر خدا جایز نیست.
بلکه تحقیق اینست که آن سجده که مختص بخدا است سجده عبودیت و پرستش است در مقابل عبده اصنام و شمس و نار و گوساله و گاو و سایر آلهه مشرکین و اما سجده از روى اطاعت و تمکین و تسلیم مانعى ندارد چنانچه ملائکه سجده بآدم کردند غایت الامر در شریعت اسلام مطلقا ممنوع شده چنانچه از حضرت رسالت صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مروى است اگر سجده بر غیر خدا جایز بود میگفتم زنها بشوهرها سجده کنند معلوم است مراد این نیست که پرستش کنند و آنها را آلهه خود دانند و این را در باب سجده ملائکه مشروحا بیان کرده‌‏ایم مراجعه فرمائید. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر احسن الحدیث
إِذْ قٰالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یٰا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سٰاجِدِینَ ماجرا از اینجا شروع مى شود که یوسف در خواب مى بیند یازده ستاره با آفتاب و ماه به او سجده مى کنند و این خواب را به پدر خود نقل مى کند آمدن «رأیتهم» بعد از «رأیت» گویند به علّت فاصله زیاد است و گرنه مراد از هر دو یکى است در آیه 100 خواهیم دید که یازده کوکب تأویل شده بیازده برادرش و شمس و قمر تاویل گردیده به پدر و مادرش که همگى به او خضوع و احترام کردند چون وزیر حکومت مصر شده بود، منظور از سجده خضوع و تواضع آنهاست که آن حضرت دید و از جمله وَ رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى اَلْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً 100 که خواهد آمد معنى ساجدین روشن خواهد شد در مجمع البیان از رسول خدا صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم در وصف یوسف و پدرانش علیه السّلام نقل شده: «الکریم بن الکریم بن الکریم یوسف بن اسحق بن ابراهیم» یعنى همه بزرگوار و همه مردان خدا بوده اند [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر عاملی
«یٰا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ» 4 مجمع: ابو جعفر و ابن عامر «أَبَتِ » بفتح خوانده و دیگران با کسر تاء و ابن کثیر «ابه» با هاى ساکن قرائت کرده است، و از ابو جعفر و نافع و طلحه بن سلیمان سکون عین «عشر» نقل شده است، و قرائت عمومى با فتح عین است، وهب بن منبّه گفته است: یوسف هفت ساله بود که به خواب دید یازده چوبدستى بر شکل دائره به زمین استوار شده است و ناگاه یک عصاى کوچک همه ى آنها را از جاى خود کند و بر آنها چیره شد، او این را به پدر نقل کرد،
پدرش گفت: مواظب باش برادرانت از این خواب خبردار نشوند، و چون دوازده ساله شد خواب یازده ستاره و ماه و خورشید دید، و به گفته ى ابن عبّاس و بیشتر مفسّرین از این خواب تا آن روز که یعقوب و فرزندانش بمصر نزد یوسف رفتند چهل سال فاصله شد و حسن بصرى گفته است: هشتاد سال فاصله شد
فخر: خوابهاى خوب به گفته ى علماء اثر و تعبیرش دیر نمایان مى شود، و خوابهاى بد زود، جهتش این است که رحمت حقّ مقتضى است که چون شرّى و پیش آمد بدى نزدیک شد، آن را اعلام کنند تا مدّتى در اندوه و اندیشه ى آن نباشند ولى در پیش آمد خوب اگر به فاصلۀ زیاد از هنگام نمودارى اعلام شود انتظار سرور بیشتر و بهتر خواهد بود
تأویلات کاشانى: در آیت 69 هود « لَقَدْ جٰاءَتْ رُسُلُنٰا إِبْرٰاهِیمَ بِالْبُشْرىٰ الخ» سخنى دارد که ما این گونه ترجمه و توضیح مى کنیم: باید دانست: فیلسوفان دین دار چند نامگذارى دارند که باید آنها را بدانیم تا مطلب روشن شود: 1 عالم لاهوت، یعنى یکتائى آفریدگار که به هیچ روى اندیشه را در آن راه نیست، 2 عالم جبروت یعنى نخستین آفریده که نه ماده و نه زمان در پدیدارى آن بوده است و آن را عالم عقول نیز مى نامند و مى‏گویند بپیغمبر (ص) یا امام (ع) فرمود: اوّل چیزى که خدا آفرید عقل بود و از آن روى عالم عقول بصیغه‌‏ى جم گویند: گویند که چند درجه براى آنها پنداشته‌‏اند و هر کدام واسطه‌‏ى پدیدارى یک دسته از موجودات هستند، 3- عالم ملکوت، که زمان در پدیدارى آن نبوده ولى بوسیله‏‌ى عقول پدیدار شده اند و آنها را نفوس مدبّره‏‌ى سماوى و ارواح مقدّسه‌‏ى فلکى مى‌‏نامند چون مى‏‌گویند آنها داراى روان و قدرت هستند بر پدیدارى موجودات پائین‏‌تر از خود، 4- عالم ناسوت یعنى جهان ناپایدار که از ماده و در یک زمانى پیدا شده‌‏اند که بوسیله‌‏ى موجودات ملکوتى و پس از آنها بوده است.
پس از این مقدّمه مى‏‌گوئیم: روان آدمى با نفس ناطقه از یک سوى وابسته به- عالم جبروت است که روشنى و دانش از آن فرا مى‏‌گیرد و از دگر سوى وابسته‌‏ى عالم‏ ملکوت است که نیروى بدنى و جنبش او از آنجا است و این رابطه باندازه‌‏ى ظرفیّت اشخاص است که تا چه درجه شایسته‌‏ى دریافت فضیلت از آن عوالم باشد چنانکه این آیه 8 «وَ جاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِیدٌ» اشاره باین دو رابطه است و نیز براى روان آدمى یک جایگاه اصلى است که رو بسوى عالم لاهوت شود بشرط آنکه خود را آلوده‏ى پلیدی‌هاى مادى نکند و خاصیت عقلانى و بى‏نیازى از مادیات براى خود فراهم نماید چنانکه نقل از پیغمبر (ص) است ارواح شهداء در قندیل هاى ساخته از نور آویخته بزیر عرشند و مقصود وابستگى ارواح وارستگان می‌باشد بعالم لاهوت. پس اگر آدمى با اندیشه‏‌ى راست و درست دل بعالم بالا بندد و خود را از این رنگ آمیزی‌هاى زندگى برهاند از آن سوى باو کومک میشود و چیزهائى درک مى‏‌کند که دگر آدمیان را فراهم نمى‏‌شود و کارهائى تواند انجام دهد که دیگران نمى‌‏توانند. ولى این گونه نفوس نمى‏‌تواند همیشه روى بسوى عالم بالا باشد و از جبروت و ملکوت استمداد کند چون تا در بند زندگى است گرفتار نیازمندیهاى آن است و هرگاه که خود را از خواصّ و گرفتاریهاى مادى منصرف کرد و بعالم اصلى خود متوجّه شد سه حالت و مزیّت براى او متصوّر است:
1- حقیقتى از حقایق عالم و حادثه‏‌اى از حوادث غیبى جهان براى او مکشوف می‌شود یا بوسیله‏‌ى نمودار شدن صورت آن در نفس و روان که وحى و الهام نامیده‏‌اند، و یا باحساس صوت و آواز مناسب با آن حقیقت غیبى که بنام هتاف و انهاء مشهور است و یا نوشته‏‌اى در جلو چشم نمودار مى‌‏شود، و این وسائل مختلف بواسطه‌‏ى اختلاف عوارض و احوال نفسانى است و چگونگى صفاى لوح ضمیر است که بتواند از راه دل یا گوش و یا چشم بعالم حقیقت متوجّه و مربوط شود و دریابد.
2- صورتى از حقایق در جلو چشم مجسّم مى‏‌شود بیکى از دو طریق: اوّل- از راه ایجاد متخیّله که چون نفسى بواسطه‏‌ى کمال قدرت و ثبات مستقرّ در عوالم حقیقت شد، نیروى متخیّله‌‏ى او از آن حقایق غیبى صورتى راست و درست ایجاد مى‏‌کند که خود آنرا در جلو چشم مى‏‌بیند. دوّم- از راه انعکاس خیال با این مقدّمه‏ که چون براى پیدایش انواع موجودات از حقایق عالم الهى که ماده و زمان در آن متصوّر نیست بایستى صورتهائى کلّى مانند صورتهاى متخیّله‌‏ى انسانى در جائى که متخیّلة الکلّ است منعکس و نمودار شود تا بتدریج بشکل فرد مادى موجود شود.
از این جهت مى‏‌گویند: آسمان بالاى سر ما متخیّله‌‏ى جهان است که صورت آفریده ها در آن متمرکز است و از آنجا بصورت‌هاى فردى مادّى موجود مى‌‏شود. پس از این مقدّمه مى‏‌گوئیم: بعضى از نفوس بشرى بواسطه‌‏ى کمال صفا و ارتباط بعالم حقیقت ممکن است مانند آئینه در جلو متخیّله‏‌ى جهان قرار گیرد و صورتى از آن واقعیّات در نیروى خیال و متخیّله‏‌ى او منعکس شود که عین حقیقت است مثل خوابهاى راست و درست که آنها را رؤیاى صادقه می‌نامند و قسمتى است شبیه وحى و الهام که تفاوت‏شان باین است که یک فرد لایق در بیدارى با اراده خود را از توجّه و اشتغال بخواصّ حیاتى برکنار مى‌‏کند و بآسودگى بعالم لاهوت خود مربوط مى- شود و بمشاهده و کشف حقایق مى‏‌پردازد، ولى در خواب بموجب طبیعت و بى- اختیار رابطه‏‌ى سابق الذّکر یعنى برابرى آئینه خیال با متخیّله‌‏ى جهانى برقرار مى‌‏شود و در خواب حقایق را مى‏‌بیند که محتاج بتعبیر نیست مثل خواب پیغمبر که در قرآن گفته شده است «لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ» تا آخر و مدّت ششماه پیش از وصول بمقام نبوّت مقدّمه‏‌ى وحى بآن حضرت خوابهاى راست و درست بوده است. و گاهى این نمودارى صورت حقایق عالم چه بخواب و چه ببیدارى جورى است که مطابق با اصل صور حقایق نیست و متخیّله چیزیرا درک کرده است که مناسب با اصل حقیقت و لازمه آن است، از این جهت اگرچه راست است و درست ولى باید تعبیر و تأویل شود تا اصل حقیقت معلوم شود.
3- بعضى از این نفوس بواسطه، کمال ورزیدگى و حصول ملکه‏‌ى مخصوص و ارتباط بعوالم ملکوت و مبادى عالیه، گاهى چیزى بر زبان یا دستشان نمودار می‌شود که عقول تیره و ناقص آنرا نمى‌‏پذیرد و براى دلهاى روشن و دور از تیرگی‌هاى جهل‏ و ضلالت جالب است و این دسته نموداری‌هاى قدرت نفسانى و روانى بشر که خوارق عادات و معجزات و کرامات می‌نامند بیکى از دو طریق براى اینگونه اشخاص فراهم مى‏‌شود.
اوّل- به این که نفسى از نفوس بشرى از سوى ملکوت خود یاورى شده است، و پیوسته مبادى عالیه‌‏ى آفرینش پشتیبان او هستند، چنانکه گویند على (ع) فرموده است من در قلعه‌‏ى خیبر را بنیروى بشرى خود نتوانستم از جاى بکنم ولى بنیروى ملکوتى و دل و روان روشن از نور حقّ آن را برکندم و بدور افکندم.
دوّم- باین طور که ملکوت اعلى و مبادى آفرینش باجازه‏‌ى حقّ مطیع بعضى نفوس ملکوتى می‌شوند و دعاى او را مستجاب می‌کنند، و آیات «لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِیمَ» تا آخر مى‌‏فهماند که هر سه حالت و مزیّت براى ابراهیم فراهم شده است: اوّل- بجمله‌‏ى «جاءَتْ رُسُلُنا» حالت دوّم که تجسم صور حقایق در متخیّله است براى او بوده است چون ملائکه را دیده است که آمده‌‏اند. دوّم- بجمله‏‌هاى «قالُوا سَلاماً و إِنَّا أُرْسِلْنا» حالت اوّل براى او پیدا شده است که کشف حقیقت است، بوسیله‏‌ى شنیدن صدا، زیرا سخن ملائکه را شنیده است که باو بشارت داده‌‏اند.
سوّم- نمودارى معجزه است به پشتیبانى ملائکه که فراهم شدن فرزند از مرد و زن پیر باشد و نابودى قوم لوط بوسیله‏‌ى این جمله «أَ تَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ» تا آخر این آیات: به این جا تمام شد مطلب تأویلات در آیت سوره‌‏ى هوء «لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا» و در تأویل این جمله‏‌ى ما «یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ» چنین گفته است: این خواب یوسف از آن خوابها است که در سوره‌‏ى هود گفتیم محتاج بتعبیر است زیرا از عالم غیب بر نفس یوسف عرضه شده است که چند نفس شریف براى او سجده کرد و فروتنى، و آنها پدر و مادر و برادران او بودند، لکن متخیّله‌‏اش آنها را بصورت ماه و خورشید و ستارگان نمایش داده است.
روح البیان: در هنگام خواب که حواسّ ظاهرى آدمى از کار افتاده است اگر دلش از تیرگیهاى مادّى و خواسته‌‏هاى بدنى صاف بود پرده‏‌ى جلوگیر از ادراکات‏ قلبى برداشته مى‏‌شود و بموجب صفات و خصوصیّات دل صورتى مناسب با چنین دل از آنچه در لوح محفوظ ثبت است در آن نقش مى‏‌شود ولى چون نیروى خیال در هنگام خواب هم بیکار نیست آن صورت را که از لوح محفوظ در دل نقش می‌شود می‌گیرد و بصورت مناسب با خودش تغییر می‌دهد و بخاطره می‌سپارد و چون انسان بیدار می‌شود فقط آنچه در خیال بوده است بیاد دارد، از این‌جهت تعبیر خواب بایستى بوسیله‏‌ى شخصى زیرک باشد که بتواند تمیز دهد و تطبیق کند آنچه که در خاطر مانده است با معنى حقیقى که بدل نقش بوده است و براى همین است که سنت است نقل خواب براى عالم خیرخواه،

و خواب سه دسته است: اوّل- حدیث نفس یعنى روان انسانى آنچه را در بیدارى مشغول بآن بوده است در خواب خود را بآن مشغول مى‏‌بیند مثل فکر و کار زندگى و روابط عاشق و معشوق که در خواب با همان‌ها سر و کار پیدا می‌شود. دوّم- عمل شیطان است با انسان که او را بازیچه‌‏ى خود قرار می‌دهد و چیزى باو نشان می‌دهد که می‌ترسد و حالت احتلام از این دسته‏2ى دوّم است، و این دو دسته انعکاس صورتى از حقیقت نیست و تعبیر ندارد. دسته‌‏ى سوّم- همان انعکاس از لوح محفوظ است که ملک از امّ الکتاب براى انسان می‌آورد و بشارتهاى خداوندى است. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
إِذْ قٰالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یٰا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سٰاجِدِینَ (إِذْ قٰالَ یُوسُفُ ) بدل(احسن القصص)است بدل اشتمال(یا ابت)تاء تأنیث است و بکسر تاء و فتح آن هر دو قرائت شده و کسره عوض از مضاف الیه است و کسى که فتحه داده الف را از ابتا حذف نموده از ابن عباس نقل شده که یوسف در شب قدر دید یازده ستاره و شمس و قمر از آسمان فرود آمدند و به او سجده نمودند شمس و قمر پدر و مادر او بودند و یازده ستاره برادرهاى او،و بقولى شمس پدر او و قمر خاله او بود زیراکه مادر او راحیل فوت شده بود رؤیا از مبشراتى است که خداى تعالى اولیاء و انبیاء را پیش از القاء وحى ببعض وقایع مطلع مى گردانید تا توطئه بر مهیّا گردیدن و فراگرفتن وحى در آینده باشد این است که گفته اند اول مبادى وحى نسبت باهل عنایت رؤیاى صادقه است و در بعض روایات است که حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم اول چیزى که از مبادى وحى بر او ظاهر گردید رؤیاى صادقه بود که در مدت شش ماه از جهت رؤیا بعضى از حقایق بر حضرتش مکشوف مى گردید این است که گفته اند رؤیاى صادقه یک جزء از چهل و شش جزء نبوّت است و براى مؤمنین بعضى ازاین قبیل رؤیاها هست و آن را مبشرات گفته اند قوله تعالى (أَلاٰ إِنَّ أَوْلِیٰاءَ اَللّٰهِ لاٰ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاٰ هُمْ یَحْزَنُونَ لَهُمُ اَلْبُشْرىٰ فِی اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا وَ فِی اَلْآخِرَةِ ) و در حدیث فرموده(رؤیاى صادقه یک جزء از اجزاء نبوّت است و چنانچه دانشمندان گفته اند رؤیا دو قسم است:رؤیاى صادقه و رؤیاى کاذبه شیخ طنطاوى در تفسیرش نقلا از فارابى رؤیاء را دو قسم نموده:رؤیاى صادقه و رؤیاى کاذبه، [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نمونه
بارقه امید و آغاز مشکلات!
قرآن داستان یوسف را از خواب عجیب و پر معنى او آغاز مى کند، زیرا این خواب در واقع نخستین فراز زندگى پر تلاطم یوسف محسوب مى شود یک روز صبح با هیجان و شوق به سراغ پدر آمد و پرده از روى حادثه تازه اى برداشت که در ظاهر چندان مهم نبود اما در واقع شروع فصل جدیدى را در زندگانى او اعلام مى کرد یوسف گفت پدرم! من دیشب در خواب یازده ستاره را دیدم که از آسمان فرود آمدند، و خورشید و ماه نیز آنها را همراهى مى کردند، همگى نزد من آمدند و در برابر من سجده کردند ( إِذْ قٰالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یٰا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سٰاجِدِینَ ) ابن عباس مى گوید: یوسف این خواب را در شب جمعه که مصادف شب قدر، (شب تعیین سرنوشتها و مقدرات بود) دید در اینکه یوسف به هنگام دیدن این خواب چند سال داشت، بعضى نه سال، بعضى دوازده سال و بعضى هفت سال، نوشته اند، قدر مسلم این است که در آن هنگام بسیار کم سن و سال بود قابل توجه اینکه: جمله رایت به عنوان تاکید و قاطعیت در این آیه تکرار شده است اشاره به اینکه من چون بسیارى از افراد که قسمتى از خواب خود را فراموش مى کنند و با شک و تردید از آن سخن مى گویند نیستم، من با قطع و یقین دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه در برابرم سجده کردند، در این موضوع شک تردیدى ندارم نکته دیگر اینکه ضمیر هم که براى جمع مذکر عاقل است در مورد خورشید و ماه و ستارگان به کار رفته، همچنین کلمه ساجدین اشاره به اینکه سجده آنها یک امر تصادفى نبود بلکه پیدا بود روى حساب همچون افراد عاقل و هوشیار سجده مى کنند البته روشن است که منظور از سجده در اینجا خضوع و تواضع مى باشد و گرنه سجده به شکل سجده معمولى انسانها در مورد خورشید و ماه و ستارگان مفهوم ندارد. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
إِذْ قٰالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یٰا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سٰاجِدِینَ یوسف پسر یعقوب پسر اسحاق پسر ابراهیم خلیل علیه السّلام است یعقوب را اسرائیل نیز مى نامند و این واژه در آن زمان، به معناى عبد اللّه بود، امّا امروز، اسرائیل به معناى بردۀ استعمار و پایگاه آن است روزى یوسف خوابى دید و آن را براى پدرش نقل کرد وى در خوابش دید که یازده ستاره، خورشید و ماه به او سجده مى کنند پدرش فهمید که این خواب، رؤیاى صادق است و به فرزند مژده داد که او در آینده عزیز و برگزیده خواهد شد در برخى از تفاسیر آمده است که عمر یوسف علیه السّلام در آن زمان، هفت سال بود البتّه، ما براى این تعیین، منبع درستى را سراغ نداریم، لکن این قدر مى دانیم که او کودکى رشید، خوش سیما و خوش اندام بود و حسن و جمال او چنان که از داستان و رویدادهایش برمى آید زبانزد همگان بود مراد از ستارگان، برادران او و مقصود از خورشید و ماه، پدر و مادر وى هستند و دلیل آن هم این سخن خداست: «این است تأویل آن خواب من که اینک پروردگارم آن را تحقق بخشیده است» تفصیل این سخن در آینده خواهد آمد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.