لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ إِلاَّ کَباسِطِ کَفَّیْهِ إِلَى الْماءِ لِیَبْلُغَ فاهُ وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ وَ ما دُعاءُ الْکافِرِینَ إِلاَّ فِی ضَلالٍ «14»
لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِ: براى ذات احدیت الهى است دعوت راست و درست. و در این حق اقوالى است: 1- نزد ابن عباس دعوت حق توحید و کلمه (لا اله الّا اللّه) است. 2- خداى تعالى حق است پس دعوتش حق باشد، و اشاره است به آنکه انقطاع به درگاه سبحانى در دعا او حق است. 3- پرستش وستایش الهى حق و صدق خواهد بود.
تحقیق: موجودات سه قسم مىباشند:
1- آنکه هم ازلى و هم ابدى، و او منحصر است در واجب الوجود بالذات که فنا و زوال در ساحت قدسش راه ندارد؛ زیرا. (ما ثبت قدمه امتنع عدمه).
2- موجوداتى که ازلى نباشد، لکن ابدى خواهد بود مانند انسان.
3- آنکه نه ازلى و نه ابدى بلکه خلقت آنها بالعرض باشد، مانند موالید سهگانه.
و چون ذات احدیت، خالق موجودات است، احق باشد به حقانیت و احق به اعتقادات و احقّ به اذکار. پس ثابت شود که وجود سبحانى حق است در موجودات و اعتقاد به وجود اقدس او حق است در اعتقادات، و ذکر الهى به ثناء و الوهیت و کمال، هرآینه حق است در اذکار؛ و لذا فرمود «له دعوة الحقّ» و به عبارت اخرى، جمیع مراتب حق و حقانیت در دعوت الهى جمع باشد، بنابراین شخص عاقل منصف را پرستش و ستایش چنین حقى لازم آید (فتأمل ایها العاقل) وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ: و آنانکه مىخوانند مشرکان غیر از ذات الهى از اصنام و اوثان و غیر آن، و طلب نمایند حاجات خود را از آنان. لا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ: اجابت نکنند داعیان را به چیزى از خیر و نفعى و دفع مضرتى. إِلَّا کَباسِطِ کَفَّیْهِ إِلَى الْماءِ: مگر مانند کسى که دو کف دست به آب گسترد از مکان دور. لِیَبْلُغَ فاهُ: تا برساند آن را به دهنش به جهت و ساکن شود به آن سوز عطش. وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ: و آن آب نرسد به جهت دورى مسافت بین آندو، پس همچنین آنچه به غیر خداوند متعال ستایش و پرستش کنند، نفع بدیشان نرسد و اجابت دعوت آنها نشود به سبب دورى.بنابراین آیه شریفه ضرب المثلى است براى عابدین اصنام و اوثان و در عرب هم معروف است.
2- ابن عباس گوید: «1» داعیان غیر حق مانند کسى است که بخواند بسوى آب به زبانش و اشاره کند به دستش، هر قدر سعى کند مطلوب و مرادش حاصل نیابد.
3- تمثیل به کسى است که دست به زیر آب و به طرف دهان آورد تا بیاشامد، ناگاه اجل او را مهلت ندهد و به حالت عطشان بمیرد.
4- حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرماید: «2» مثل او چنان باشد که مرد تشنه بر کنار چاه نشسته دست به چاه برد، به آب نرسد، و هیچ فایده و غنائى براى او نخواهد داشت، همچنین مرد بتپرست گمان کند که او را در عبادت اصنام سودى خواهد بود.
5- مثال عابدین غیر حق مانند کسى است که کف دستها گسترده که آب در آن نماند، با این حال خواهد تا بیاشامد فایدهاى ندارد، زیرا تا مادامى که کفدستش چنین باشد، آب در آن قرار نگیرد.
وَ ما دُعاءُ الْکافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلالٍ: و نیست خواندن کافران بتان را مگر در گمراهى، یعنى چیزى بدیشان نرسد و آن را اجابتى نباشد، مانند کسى که به بیراهى و گمراهى رود، البته به مقصد نخواهد رسید.
تفسیر برهان «1»- جابر از حضرت صادق علیه السّلام روایت نموده که مردى خدمت حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم عرض کرد: امر عظیمى دیدم.
فرمود: چه دیدى؟ گفت: مریضى داشتم، براى او آب چاه احقاف وادى برهوت را توصیف نمودند، به جهت شفاى او مشکى و قدحى برداشته روانه سر چاه، مقدارى آب در مشک نموده، ناگاه فرود آمد چیزى در جوّ هوا مانند هیئت زنجیرى، صدائى بلند: اى شخص مرا سیراب نما.
من تا قدح را به او رسانیدم، کشانیده شد تا معلق به شمس شد. پس من پیش رفتم، به مشت آب برداشتم. ثانیا زنجیر آمد در حالتى که صدا بلند:العطش العطش. اى شخص مرا سیراب کن، الساعه مىمیرم.
قدح بلند، تا سیرابش کنم، باز کشیده شد تا معلق به شمس گردید. سه مرتبه چنین کرد، مشک را بسته، او را سیراب ننمودم. حضرت فرمود: او قابیل پسر آدم است، که کشت برادرش را و هو قوله عز و جل «وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ إِلَّا کَباسِطِ کَفَّیْهِ إِلَى الْماءِ ...»
[ نظرات / امتیازها ]
لَهُ دَعوَةُ الحَقِّ وَ الَّذِینَ یَدعُونَ مِن دُونِهِ لا یَستَجِیبُونَ لَهُم بِشَیءٍ إِلاّ کَباسِطِ کَفَّیهِ إِلَی الماءِ لِیَبلُغَ فاهُ وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ وَ ما دُعاءُ الکافِرِینَ إِلاّ فِی ضَلالٍ «14»
از برای خداوند است دعوت حق و کسانی که میخوانند از غیر از خدا آلهه خود را اجابت نمیکنند آلهه آنها را و آنها اجابت نمیشوند از برای خود بشیئی مگر مثل کسی که دست دراز کند بسوی آب برای اینکه برساند بدهان خود و سیراب شود و حال نیست او برساندن آب بدهان و نیست دعوت کفار مگر در ضلالت.
لَهُ دَعوَةُ الحَقِّ چند نحوه میتوان تفسیر کرد 1- اینکه آنچه خداوند دعوت فرموده بتوحید و تصدیق انبیاء و ایمان و سعادت دنیا و آخرت و نجات از مهالک نشأتین حق است و تخلف نپذیرد.
2- دعاء و طلب حوائج باید از جانب خدا باشد بغیر او توجه نباشد دعوتی که نتیجه دارد و بهدف اجابت میرسد از خداوند متعال است که میفرماید وَ قالَ رَبُّکُمُ ادعُونِی أَستَجِب لَکُم إِنَّ الَّذِینَ یَستَکبِرُونَ عَن عِبادَتِی سَیَدخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ مؤمن آیه 62.
3- کلمه اخلاص لا اله الّا اللّه حق است که حضرت رضا علیه السّلام در حدیث سلسلة الذهب فرمود خداوند متعال میفرماید
(کلمة لا اله الّا اللّه حصنی و من دخل فی حصنی امن من عذابی)
لکن بجمیع دلالاتش مطابقی التزامی اقتضایی مطابقی توحید عبادتی است التزامی توحید ذاتی و صفاتی و افعالی اقتضایی تصدیق جمیع فرمایشات او درباره عقائد که حضرت رضا [ع] فرمود
(انا من شروطها)
وَ الَّذِینَ یَدعُونَ مِن دُونِهِ لا یَستَجِیبُونَ لَهُم بِشَیءٍ مفسرین گفتند مراد اصنام هستند که دعوت آنها لا ینفع است ولی آیه عموم دارد هر کس بغیر خدا توجه کرد ناامید میشود چنانچه در حدیث قدسی است که فرمود(و عزّتی و جلالی لاقطعنّ امل آمل غیری).
دست حاجت چه بری پیش خداوندی بر
[ نظرات / امتیازها ]