از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید پیام ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  سرانجام کفران نعمتها - مسعود ورزيده

در این آیه روى سخن به پیامبر است و در حقیقت ترسیمى از یکى از موارد شجره خبیثه در آن به چشم مى‏خورد.

نخست مى‏فرماید : آیا ندیدى کسانى را که نعمت خدا را تبدیل به کفران کردند ( ا لم تر الى الذین بدلوا نعمت الله کفرا).
و سرانجام قوم خود را به دارالبوار و سرزمین هلاکت و نیستى فرستادند ( و احلوا قومهم دارالبوار).
اینها همان ریشه‏هاى شجره خبیثه و رهبران کفر و انحرافند ، نعمتهائى
همچون وجود پیامبر که نعمتى بالاتر از آن نبوده است در دامانشان قرار گرفت که مى‏توانستند با استفاده از آن در مسیر سعادت ، یک شبه ره صد ساله را طى کنند ، اما تعصب کورکورانه و لجاجت و خودخواهى و خودپرستى سبب شد که این بزرگترین نعمت را کنار گذارند ، نه تنها خودشان که قومشان را نیز در این عمل وسوسه کنند و هلاکت و بدبختى را براى آنها به ارمغان آورند .
گرچه مفسران بزرگ به پیروى از روایاتى که در منابع اسلامى وارد شده گاهى این نعمت را به وجود پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) تفسیر کرده‏اند ، و گاهى به ائمه اهلبیت (علیهم‏السلام‏) و کفران کنندگان این نعمت را گاهى بنى امیه و بنى مغیرة و گاهى همه کفار عصر پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) معرفى نموده‏اند ، ولى مسلما مفهوم آیه وسیع است و اختصاص به گروه معینى ندارد و همه کسانى را که نعمتى از نعمتهاى خدا را کفران کنند شامل مى‏شود .
ضمنا آیه فوق این واقعیت را ثابت مى‏کند که استفاده از نعمتهاى الهى ، و مخصوصا نعمت رهبرى پیشوایان بزرگ که از مهمترین نعمتها است ، نتیجه و ثمره‏اش عائد خود انسان مى‏شود ، و کفران این نعمتها و پشت کردن به این رهبرى پایانى جز هلاکت و سرنگون شدن به دارالبوار ندارد.
قرآن سپس دارالبوار را چنین تفسیر مى‏کند : جهنم است که در شعله‏هاى سوزانش فرو مى‏روند و بدترین قرارگاهها است ( جهنم یصلونها و بئس القرار ) .
در آیه بعد اشاره به یکى از بدترین انواع کفران نعمت که آنها مرتکب
مى‏شدند کرده مى‏گوید : آنها براى خدا شریکهائى قرار دادند تا مردم را به این وسیله از راه او گمراه سازند ( و جعلوا لله اندادا لیضلوا عن سبیله).
و چند روزى در سایه این شرک و کفر و منحرف ساختن افکار مردم از آئین و طریق حق بهره‏اى از زندگى مادى و ریاست و حکومت بر مردم مى‏برند.
اى پیامبر به آنها بگو : از این زندگى ناپایدار و بى‏ارزش مادى بهره بگیرید اما بدانید سرانجام کار شما آتش است ( قل تمتعوا فان مصیرکم الى النار ) .
با اینکه نه این زندگى شما زندگى است که بدبختى است و نه این ریاست و حکومت شما ارزشى دارد که تبهکارى و دردسر و مصیبت است ، ولى با اینهمه این زندگى در برابر سرانجامى که دارید تمتع محسوب مى‏شود ، همانگونه که در آیه دیگر مى‏خوانیم : قل تمتع بکفرک قلیلا انک من اصحاب النار : بگو اندکى از کفر خود بهره گیر که سرانجام از اصحاب آتشى ( زمر - 8).
نکته‏ها:
1 -در تعبیرات معمولى گفته مى‏شود فلان شخص نعمت خدا را کفران کرد ، ولى در آیه فوق مى‏خوانیم آنها نعمت خدا را تبدیل به کفر و کفران کردند این تعبیر خاص ممکن است به خاطر یکى از دو مطلب باشد : الف - منظور تبدیل شکر نعمت به کفران است ، یعنى آنها لازم بود که در برابر نعمتهاى پروردگار شکرگزار باشند ، اما این شکر را تبدیل به کفران کردند ( در حقیقت کلمه شکر در تقدیر است و در تقدیر چنین بوده : الذین بدلوا شکر نعمت الله کفرا ) .
ب - منظور این است که آنها خود نعمت را تبدیل به کفر کردند ،
در حقیقت نعمتهاى الهى وسائلى است که طرز برداشت از آنها بستگى به اراده خود انسان دارد ، همانگونه که ممکن است از نعمتها در مسیر ایمان و خوشبختى و نیکى بهره بردارى کرد ، در مسیر کفر و ظلم و بدى هم مى‏توان آنها را به کار گرفت ، این نعمتها همچون مواد اولیه هستند که به کمک آنها همه گونه محصول و فراورده مى‏توان تهیه نمود ، ولى در اصل براى خیر و سعادت آفریده شده‏اند .
کفران نعمت تنها به این نیست که انسان ناسپاسى خدا گوید ، بلکه هر گونه بهره‏گیرى انحرافى و سوء استفاده از نعمت ، کفران نعمت است.
اصولا حقیقت کفران نعمت همین است و ناسپاسگوئى در درجه دوم قرار دارد.
همانگونه که شکران نعمت - چنانکه سابقا هم گفتیم - به معنى صرف نعمت در آن هدفى است که براى آن آفریده شده ، و سپاسگوئى با زبان در درجه بعد است ، اگر هزار بار با زبان الحمد لله بگوئى ولى عملا از نعمت سوء استفاده کنى کفران نعمت کرده‏اى ! در همین عصرى که ما زندگى مى‏کنیم بارزترین نمونه این تبدیل نعمت به کفران ، به چشم مى‏خورد ، نیروهاى مختلف جهان طبیعت در پرتو هوش و ابتکار خدادادى بشر به دست انسان مهار شده ، و در مسیر منافع او به کار افتاده است .
اکتشافات علمى و اختراعات صنعتى چهره این جهان را دگرگون ساخته بارهاى سنگین از روى دوش انسانها برداشته شده و بر دوش چرخهاى کارخانه‏ها قرار گرفته است .
مواهب و نعمتهاى الهى بیش از هر زمان دیگر است ، و وسائل نشر اندیشه و گسترش علم و دانش و آگاهى از همه اخبار جهان در دسترس همگان قرار گرفته و مى‏بایست در چنین عصر و زمان مردم این جهان از هر نظر انسانهاى خوشبختى
باشند ، هم از نظر مادى و هم از نظر معنوى.
ولى به خاطر تبدیل این نعمتهاى بزرگ الهى به کفر و صرف کردن نیروهاى شگرف طبیعت در راه طغیان و بیدادگرى و به کار گرفتن اختراعات و اکتشافات در طریق هدفهاى مخرب به گونه‏اى که هر پدیده تازه صنعتى نخست مورد بهره بردارى تخریبى قرار مى‏گیرد و جنبه‏هاى مثبت آن در درجه بعد است ، خلاصه این ناسپاسى بزرگ که معلول دور افتادن از تعلیمات سازنده پیامبران خدا است ، سبب شده که ، قوم و جمعیت خود را به دار البوار بکشانند .
همان دار البوارى که مجموعه‏اى است از جنگهاى منطقه‏اى و جهانى ، با همه آثار تخریبیش ، و همچنین ناامنى‏ها و ظلم‏ها و فسادها و استعمارها و استثمارها که سرانجام دامان بنیانگذارانش را نیز مى‏گیرد ، چنانکه در گذشته دیدیم و امروز هم با چشم مى‏بینیم.
وچه جالب قرآن پیش بینى کرده که هر قوم و ملتى کفران نعمتهاى خدا کنند مسیرشان به سوى دار البوار است.
3 -انداد جمع ند به معنى مثل است ، ولى آن گونه که راغب در مفردات و زبیدى در تاج العروس ( از بعضى از اهل لغت ) نقل کرده‏اند ند به چیزى گفته مى‏شود که شباهت جوهرى به چیز دیگرى دارد ، ولى مثل به هر گونه شباهت اطلاق مى‏شود ، بنابر این ند معنى عمیقتر و رساترى از مثل دارد.
طبق این معنى از آیه فوق چنین استفاده مى‏کنیم که کوشش ائمه کفر بر این بوده که شریکهائى براى خدا بتراشند و آنها را در جوهر ذات شبیه خدا معرفىکنند ، تا نظر خلق خدا را از پرستش او باز دارند و به مقاصد شوم خود برسند.
گاهى سهمى از قربانیها را براى او قرار مى‏دادند ، گاهى قسمتى از نعمتهاى الهى را ( مانند بعضى از چهار پایان ) مخصوص بتها مى‏دانستند ، و زمانى با پرستش ، آنها را همردیف خدا مى‏پنداشتند.
و از همه وقیحتر اینکه در مراسم حج خود در عصر جاهلیت که آئین ابراهیم را با انبوهى از خرافات آمیخته بودند به هنگام گفتن لبیک چنین مى‏گفتند : لبیک لا شریک لک - الا شریک هو لک - تملکه و ما ملک ! : اجابت دعوت کردم اى خدائى که شریکى براى تو نیست - بجز شریکى که براى تو است ! - هم مالک او هستى و هم مالک ما یملک او ! .

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه قالب : اخلاقی موضوع اصلی : کفران نعمت گوینده : مسعود ورزیده
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.