● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ فَأَبى أَکْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ کُفُوراً (89)
جلد 7 - صفحه 438
وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ: و هر آینه بتحقیق گردانیدیم و مکرّر ساختیم تقریر و بیان را براى تمامى مردمان فِی هذَا الْقُرْآنِ: در این قرآن مِنْ کُلِّ مَثَلٍ از هر نوع و صنف از حکم و امثال و مواعظ و قصص و اخبار و اوامر و نواهى تا فایده آن عام باشد. یا آنکه از هر نوع مثل زدیم تا مکلفان عبرت یابند و پند گیرند فَأَبى أَکْثَرُ النَّاسِ پس ابا کردند و نخواستند بیشتر مردمان إِلَّا کُفُوراً: مگر ناسپاسى را که انکار حق است. در کافى و عیّاشى از ابى حمزه از ابى جعفر علیه السّلام قال: نزل جبرئیل بهذه الایة هکذا فابى اکثر النّاس بولایة على الّا کفورا. «1» بنابراین تأویل آیه شریفه میباشد.
شأن نزول «2»: مفسران نقل نمودهاند که أبو جهل و عتبه و شیبه و جمعى از قریش خدمت حضرت پیغمبر عرضه داشتند که شهر ما کم آب و زراعت مىباشد این کوهها را از اطراف ما دور کن تا زمینهاى ما قابل زراعت شود و نهرها مانند نهرهاى شام و عراق روان گردان تا کشت کنیم و خداى خود را بگو تا ملائکه براى صدق دعوى تو بفرستد و ترا قصرهاى طلا و نقره دهد تا از فقر برهى و بگو تا آسمان را بر سر ما فرود آورد تا از عذاب او آگاه شویم و امثال این سخنان از روى سرزنش مکرر کردند و بعد از الزام حجت بر ایشان باعجاز قرآن این آیات مقترحه خواستند و عبد اللّه بن امیه مخزومى گفت ایمان نیارم تا نردبان بنهى و بر آسمان روى و من در تو نگاه کنم و نسخهاى بیارى بنام هر یک از ما بخوانیم و بدانیم تو پیغمبرى و با وجود اظهار این آیات گمان برم که ترا تصدیق نخواهم کرد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» اطیب البیان
وَ لَقَد صَرَّفنا لِلنّاسِ فِی هذَا القُرآنِ مِن کُلِّ مَثَلٍ فَأَبی أَکثَرُ النّاسِ إِلاّ کُفُوراً (89)
و هر آینه ما صرف کردیم برای انسان در اینکه قرآن از هر مثلی پس اباء کردند اکثر افراد انسان از قبول و کافر شدند وَ لَقَد صَرَّفنا صرف چیزی را برگردانی بچیز دیگر بواسطه مناسبت و مشابهت با یکدیگر چنانچه علم صرف آنست که صیغهها را برمیگرداند بیکدیگر بمناسبت شرکت در ماده اصلیه مثلا ضاد وراء و باء مصدرش ضرب در صیغ ماضی و مضارع و امر و اسم فاعل و مفعول و صفة مشبّهه و صیغه مبالغه و باب مجرد و مزید فیه باب افعال و تفعیل و افتعال و انفعال و و استفعال مشترک است.
(للناس) برای هدایت و ارشاد و تنبیه و تذکر انسان و عبرت گرفتن و تفکر و نحو اینها فِی هذَا القُرآنِ در اینکه کتاب مجید من کل مثل از احوالات انبیاء و امم ماضیه و تغییرات در دنیا از فصول و لیل و نهار و باران و نباتات و اشجار و احجار و حالات مختلفه انسان از تراب تا موت و پیشامدهای روزگار و غیر اینها لکن فقط مؤمنین متنبه میشوند و نتیجه میگیرند و اینها در طرف اقلیت هستند و اما فَأَبی أَکثَرُ النّاسِ از مشرکین و کفار و ضالین بهره برداری که نکردند الا کفورا مزید بر کفر و عناد آنها شد چون قلب که سیاه شد حق را باطل میپندارد و باطل را حق معجزه را سحر صادق را کاذب بد را خوب خوب را بد انبیاء را ساحر و کذابو هکذا و حق بر او پوشیده میشود که مفاد کفور است و باطل جلوه میکند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 89)- این آیه در واقع بیان یکی از جنبههای اعجاز قرآن یعنی «جامعیت» آن است، میگوید: «ما در این قرآن برای مردم از هر چیز نمونهای آوردیم» و همه معارف در آن جمع است (وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ).
«اما بیشتر مردم (در برابر آن از هر کاری) جز انکار ابا داشتند» (فَأَبی أَکْثَرُ النَّاسِ إِلَّا کُفُوراً).
به راستی این تنوع محتویات قرآن، آن هم از انسانی درس نخوانده، عجیب است، چرا که در این کتاب آسمانی، هم دلائل متین عقلی با ریزه کاریهای مخصوصش در زمینه عقائد آمده، و هم بیان احکام متین و استوار بر اساس نیازمندیهای بشر در همه زمینهها، هم بحثهای تاریخی قرآن در نوع خود بینظیر، هیجان انگیز، بیدارگر، دلچسب، تکان دهنده و خالی از هرگونه خرافه است.
و هم مباحث اخلاقیش که با دلهای آماده همان کار را میکند که باران بهار با زمینهای مرده! مسائل علمی که در قرآن مطرح شده، پرده از روی حقایقی بر میدارد که حد اقل در آن زمان برای هیچ دانشمندی شناخته نشده بود.
خلاصه قرآن در هر وادی گام مینهد، عالیترین نمونه را ارائه میدهد. به همین دلیل اگر جن و انس جمع شوند که همانند آن را بیاورند قادر نخواهند بود.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر احسن الحدیث
وَ لَقَدْ صَرَّفْنٰا لِلنّٰاسِ فِی هٰذَا اَلْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ فَأَبىٰ أَکْثَرُ اَلنّٰاسِ إِلاّٰ کُفُوراً یعنى: ما در این قرآن هر جریان و مطلب را در قالبهاى گوناگون و اسلوبهاى مخصوص بیان کردیم ولى براى اکثر مشرکان جز انکار نیافزود، تعریف بیان کردن مطالب در اسلوبهاى گوناگون است، منظور از «مثل» وصفى است که مقصود را روشن مى کند در مجمع البیان فرموده: مثل گاهى خود شىء، گاهى صفت شىء و گاهى شبیه شىء است «من» در مِنْ کُلِّ مَثَلٍ براى بیان است ممکن است مراد از «کفور» ناسپاسى باشد که با کفر نیز سازگار است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
وَ لَقَدْ صَرَّفْنٰا لِلنّٰاسِ فِی هٰذَا اَلْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ فَأَبىٰ أَکْثَرُ اَلنّٰاسِ إِلاّٰ کُفُوراً آیه تذکر مى دهد که ما براى افراد بشر در این قرآن همه طور مثالهائى آوردیم چه از حکایات و قصص پیشینیان و چه از انواع و اقسام موجودات از گیاهها و حیوانات و چه راجع باوضاع عالم قیامت و از آنچه صلاح انسانى است و آنچه بدبختى و شقاوت او را ایجاب مى نماید در دنیا و آخرت همه را تصریحا و تلویحا و اشارة باحسن وجه بیان نمودیم و بیشتر مردم اباء و انکار نمى نمودند مگر ازروى کفر و نفاق
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نور
وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ فَأَبى أَکْثَرُ النَّاسِ إِلَّا کُفُوراً «89»
و همانا در این قرآن، از هرگونه مثال براى مردم آوردیم، ولى بیشتر مردم سرباززده، و جز انکار کارى نکردند!
پیام ها
1- تنوّع ودگرگونىهاى بیانى قرآن، از ابعاد اعجاز قرآن است. «صَرَّفْنا»
2- خداوند با آیات قرآن حجّت را بر مردم تمام کرده است. لَقَدْ صَرَّفْنا ...
3- یکنواختى خستگىآور است، پیام دعوت باید متنوّع باشد. «صَرَّفْنا»
4- کتاب هدایت، باید در دسترس همگان باشد. «هذَا الْقُرْآنِ»
5- یکى از بهترین شیوههاى تعلیم وتربیت، ضربالمثل وبیان تمثیلى است. صَرَّفْنا لِلنَّاسِ ... مِنْ کُلِّ مَثَلٍ
6- مردم متفاوتند ومثالهاى متنوّع، هر کدام مىتواند براى گروهى روشنگر باشد. صَرَّفْنا لِلنَّاسِ ... مِنْ کُلِّ مَثَلٍ
7- دلیل انکار مردم، لجاجت آنان است، نه آنکه حجّت براى آنان نیامده است. فَأَبى أَکْثَرُ النَّاسِ ...
8- اکثریّت، نشانهى حقّانیت نیست. «فَأَبى أَکْثَرُ النَّاسِ»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
وَ لَقَدْ صَرَّفْنٰا لِلنّٰاسِ فِی هٰذَا اَلْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ ما در این قرآن هر نوع مثلى را دربارۀ عقیده، شریعت و اخلاق بیان کردیم و براهین قطعى و دلایلى روشن آوردیم فَأَبىٰ أَکْثَرُ اَلنّٰاسِ إِلاّٰ کُفُوراً بیشتر مردم آنها را انکار کردند و از حق نفرت داشتند؛ زیرا حق تلخ و سنگین است و جز پرهیزکاران، کسى را یاراى شکیبایى برآن نیست اندیشیدن از طریق ثروت
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.