از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(واضرب لهم مثل الحیوه الدنیا کماء انزلناه من السماء فاختلط به نبات الارض فاصبح هشیما تذروه الریاح و کان الله علی کل شی ء مقتدرا): (برای آنهازندگانی این دنیا را مثل بزن ، چون آبی که از آسمان نازل کرده ایم و به وسیله آن گیاهان زمین پیوسته شود، آنگاه خشک گردد و بادها آن را پراکنده کند وخداوند بر هر چیز تواناست )، این دومین مثلی است که در سابق به آن اشاره کردیم که خداوند برای بیان حقیقت زندگی دنیا و زینتهای فانی و زایل شدنی آن ، این مثلها را آورده ، می فرماید:برای این انسانهایی که فریفته زینتهای فانی دنیا شده اند و از ذکر پروردگارشان اعراض کرده اند مثالی بزن ، تا حقیقت این زندگی دنیوی و زینتهای آن برایشان آشکار شود، مثل این زندگی مانند آب باران است که گیاهان زمین با این باران مخلوط شده و سبز و خرم می شود وطراوت و سبزی می یابد و به بهترین صورتی نمایان می گردد، اما ناگهان بصورت گیاهی خشک و شکسته می شود که بادها شاخه های آن را پراکنده کرده و به هر طرف می برد، آری خداوند بر هر چیز قوی و قادر است . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مرضيه علمدار .ب - تفسیر نمونه
آغاز و پایان زندگى دنیا در یک تابلو زنده: در آیات گذشته سخن از ناپایدارى نعمتهاى جهان ماده بود، و از آنجا که درک این واقعیت براى یک عمر طولانى به مدت شصت یا هشتاد سال براى افراد عادى کار آسانى نیست، قرآن در ضمن یک مثال بسیار زنده و گویا این صحنه را کاملا مجسم مى‏کند، تا غافلان مغرور با مشاهده آن- که در عمرشان بارها و بارها تکرار شده و مى‏شود- از این غرور و غفلت بیدار شوند، مى‏گوید: اى پیامبر! «زندگى دنیا را براى آنان به آبى تشبیه کن که از آسمان فرو مى‏فرستیم» (وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ).

این قطره‏هاى حیات بخش بر کوه و صحرا مى‏ریزد «و به وسیله آن گیاهان زمین (سر سبز مى‏شود و) در هم فرو مى‏رود» (فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ).

پوست سخت و پر مقاومت دانه در برابر نرمش باران نرم مى‏شود، و به جوانه گیاه اجازه عبور مى‏دهد، سر انجام جوانه نو رس از دل خاک سر بر مى‏دارد. آفتاب
مى‏درخشد نسیم مى‏وزد، مواد غذایى زمین کمک مى‏کند، و این جوانه نو رس با نیرو گرفتن از همه این عوامل حیات به رشد و نموّ خود ادامه مى‏دهند آن چنانکه بعد از مدت کوتاهى گیاهان زمین سر بر سر هم مى‏گذارند و در هم فرو مى‏روند.

صفحه کوه و صحرا یک پارچه جنبش و حیات مى‏شود، شکوفه‏ها و گلها و میوه‏ها یکى بعد از دیگرى زینت بخش شاخه‏ها مى‏شوند، گویى همه مى‏خندند، فریاد شادى مى‏کشند، به وجد و رقص در آمده‏اند.

ولى این صحنه دل‏انگیز دیرى نمى‏پاید، بادهاى خزان شروع مى‏شود و گرد و غبار مرگ بر سر آنها مى‏پاشد هوا به سردى مى‏گراید، آبها کم مى‏شود «و بعد از مدتى (آن گیاه خرم و سرسبز) مى‏خشکد» (فَأَصْبَحَ هَشِیماً).

آن برگهایى که در فصل بهار آن چنان شاخه‏ها را چسبیده بودند که قدرت هیچ توفانى نمى‏توانست آنها را جدا کند آن قدر سست و بى‏جان مى‏شوند که «بادها آن را به هر سو پراکنده مى‏کند» (تَذْرُوهُ الرِّیاحُ).

«آرى خداوند بر هر چیزى توانا بوده و هست» (وَ کانَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ مُقْتَدِراً).
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَ کانَ اللَّهُ عَلى‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ مُقْتَدِراً (45)
بعد از آن پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله را امر فرماید به بیان مثل براى تزهید از دنیا و ترغیب در آخرت:
وَ اضْرِبْ لَهُمْ‌: و بیان کن براى مردمان. مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا: مثل زندگى دنیا را در زینت و سرعت زوال آن. کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ: مانند آبى است که نازل فرمائیم آن را از آسمان، یا از ابر، فَاخْتَلَطَ بِهِ‌: پس بیامیخت به سبب آن باران، نَباتُ الْأَرْضِ‌: گیاه رسته از زمین، یعنى گیاههاى زمین به جهت سیرابى در هم پیچیده و از غایت زیادى و پرپشتى بر سر یکدیگر افتاده، یا آن گیاه به آب آمیخته شد به این معنى که آب در جمیع اجزاى آن درآمد و آن را با طراوت و نضارت نمود، و بعد از آنکه آن گیاه به سبب باران در هم پیچیده و با طراوت و نضارت گردید. فَأَصْبَحَ هَشِیماً: پس بامداد کرد، یعنى روز دیگر گشت آن گیاه تازه و زیبا خشک گشته و در هم شکسته به مثابه‌اى که از غایت خشکى و شکستگى، تَذْرُوهُ الرِّیاحُ‌: پراکنده مى‌گردانند آن را بادها و از بیخ برکنند و به هر طرفى مى‌برند. وَ کانَ اللَّهُ عَلى‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ مُقْتَدِراً: و هست خداوند بر همه چیز از ایجاد و افناء، توانا.
بیان تشبیه: حق تعالى در این آیه شریفه تشبیه فرموده زندگانى دنیا را به گیاهى که به سبب باران سبز شود و ببالد و به کمال نموّ رسد، و وقت آن درآید که از آن نفع یابند، ناگاه آب از او منقطع گردد و خشک و بى‌فایده بماند.
همچنین آدمى در دنیا خوش برآید و با طراوت و عیش و عشرت و جوانى و کامرانى رسد و مال بسیار و فرزندان بى‌شمار و خدم و حشم بسیار فراهم آورد و مرادها حاصل؛ خواهد که کامیاب شود، ناگهان نعمت او مبدّل به نقمت، و مکنت او به نکبت، و صحّت او به مرض، و جوانى او به پیرى، و عیش او منغّص، و جمیع احوال او منعکس گردد. در این اثناء دوره عمرش به پایان رسیده، مقتضى اجل درآید، و نهال او را باد صرصر مرگ، خشک، و از پاى بدر آرد، و تمام خرمنهاى آرزوى او را به باد نیستى دهد.
امیر المؤمنین علیه السلام در ذیل خطبه‌اى، این آیه را تلاوت و بعد فرماید:
نباشد مردى از دنیا در سرورى، مگر آنکه در عقب درآید او را بعد از آن خوشى اشک اندوهى. و ملاقات نکند دنیا مردى را از خوشى خود به اقبالى، مگر آنکه عطا کند او را از شدّت و بدى خود به ادبارى. و نبارد در دنیا باران وسعت و سلامتى، مگر آنکه ببارد بر او بلائى. و سزاوار است هر گاه صبح کند دنیا براى شخص در حالى که یاور او باشد، از اینکه شب کند در حالى که دنیا دشمن او باشد. و اگر طرفى از دنیا خوشگوار و شیرین باشد، طرف دیگر آن تلخ سازنده و هلاک آورنده باشد.
عبرت: امالى صدوق (رحمه اللّه) حضرت صادق علیه السلام فرماید که: داود علیه السلام بیرون رفت روزى و «زبور» مى‌خواند، هر گاه زبور خواندى باقى نماندى کوهى و نه سنگى و نه پرنده و درنده‌اى مگر آنکه جواب دادى او را.
مى‌گذشت تا رسید به کوهى، و بر آن پیغمبر عابدى بود حزقیل. چون شنید زمزمه کوه و صداى پرنده و درندگان را، دانست حضرت داود باشد. داود علیه السلام اذن خواست بالا رود، اذن نداد، پس داود علیه السلام گریست، خداوند وحى فرمود اى حزقیل: عیب مکن داود را و از من عافیت خواه.
حزقیل دست داود علیه السلام را گرفته بالا برد. داود علیه السلام پرسید: آیا هرگز قصد گناه نمودى؟ گفت: نه. پرسید: عجب از عبادت پیدا کردى؟گفت: نه. پرسید: آیا اتکال و میل به شهوات و لذات دنیا نمائى؟ گفت: بلى، بسا عارض شود به قلب من. پرسید: چه مى‌کنى؟ حزقیل گفت: داخل این شعب شوم و عبرت یابم. داود علیه السلام داخل شد دید تختى از آهن، بر آن تخت کلّه کهنه و استخوانهاى پوسیده و لوحى از آهن نوشته: من «اروى بن شلم» هزار سال پادشاهى کردم، و هزار شهر بنا و هزار دختر باکره نکاح نمودم، چون عمرم به آخر رسید، خاک فرش من شد، و سنگ مخدّه من، و کرم و عقربها همسایه من، پس هر که مرا بیند، باید که مغرور نشود به دنیا، پس عاقل نباید به زندگانى دنیا دلبستگى پیدا کند [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » اطیب البیان
وَ اضرِب‌ لَهُم‌ مَثَل‌َ الحَیاةِ الدُّنیا کَماءٍ أَنزَلناه‌ُ مِن‌َ السَّماءِ فَاختَلَطَ بِه‌ِ نَبات‌ُ الأَرض‌ِ فَأَصبَح‌َ هَشِیماً تَذرُوه‌ُ الرِّیاح‌ُ وَ کان‌َ اللّه‌ُ عَلی‌ کُل‌ِّ شَی‌ءٍ مُقتَدِراً (45)
و بزن‌ ‌از‌ ‌برای‌ ‌اینکه‌ متکبّرین‌ و متموّلین‌ و کفّار و مشرکین‌ مثل‌ حیات‌ دنیوی‌ ‌را‌ مثل‌ آبی‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌ما نازل‌ کنیم‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌از‌ طرف‌ بالا، ‌پس‌ آمیخته‌ شود بآن‌ گیاه‌ های‌ زمین‌. ‌پس‌ صبح‌ می‌کند خشک‌ و ‌در‌ ‌هم‌ شکسته‌ پراکنده‌ میکند ‌آنها‌ ‌را‌ بادها و هست‌ خداوند ‌بر‌ ‌هر‌ چیز مقتدر.
توضیح‌ کلام‌: اینکه‌ ‌در‌ بیابان‌ها ‌که‌ وسیله‌ آب‌ ‌از‌ نهر و چشمه‌ و چاه‌ نیست‌ و زمین‌ خشک‌ و ساده‌ ‌است‌ موقعی‌ ‌که‌ باران‌ می‌بارد گیاه‌های‌ ‌خود‌ روی‌ ‌در‌ ‌آنها‌ می‌روید و زمین‌ سبز و خرّم‌ می‌شود، ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ باران‌ قطع‌ شود بفاصله‌ کمی‌ زمین‌ خشک‌ می‌شود و ‌اینکه‌ علف‌ها چون‌ ریشه‌ ثابتی‌ ندارد و آب‌ بآنها نمی‌رسد خشک‌ میشود و بتوسط بادها پراکنده‌ بیابان‌ می‌شود خداوند حیات‌ دنیوی‌ ‌را‌ تشبیه‌ باین‌ گیاهها فرمود چهار صباحی‌ تر و تازه‌ و خرّم‌ میشود، سپس‌ رو بنکس‌ میگذارد ‌تا‌ اجل‌ میرسد خشک‌ میشود، ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ خاک‌ می‌شود چون‌ ریشه‌ ثابت‌ ندارد، مثل‌حیات‌ اخروی‌ نیست‌ ‌که‌ ابد الآبادتر و تازه‌ نه‌ نکس‌ دارد و نه‌ خشک‌ می‌شود و نه‌ پراکنده‌ لذا میفرماید:
وَ اضرِب‌ لَهُم‌ مرجع‌ ضمیر ‌هم‌، کسانی‌ هستند ‌که‌ مغرور بدنیا شدند و علاقه‌مند ‌به‌ مال‌ و جاه‌ و ریاست‌ ‌آن‌ شدند ‌ یا ‌ ‌من‌ بدنیا اشتغل‌‌-‌ ‌قد‌ غرّه‌ طول‌‌-‌ الأمل‌‌-‌ و الموت‌ یأتی‌ بغتة‌-‌ و القبر صندوق‌ العمل‌ مَثَل‌َ الحَیاةِ الدُّنیا ‌که‌ تمام‌ لذائذ و نعم‌ ‌آن‌ مخلوط و مقرون‌ بهزار گونه‌ بلا و مصیبة ‌است‌
دار بالبلاء محفوفة و بالغدر موصوفة
دار محنة و بلیة کَماءٍ أَنزَلناه‌ُ مِن‌َ السَّماءِ ماء، ‌آن‌ ماء الحیوة ‌است‌ ‌که‌ ‌آن‌ بآن‌ افاضه‌ می‌شود مثل‌ باران‌ ‌که‌ قطره‌ قطره‌ نازل‌ می‌شود فَاختَلَطَ بِه‌ِ نَبات‌ُ الأَرض‌ِ نبات‌ روح‌ مال‌ و بنون‌ و عشیره‌ و قبیله‌ و ریاست‌ و غلبه‌ ‌است‌ فَأَصبَح‌َ هَشِیماً ‌که‌ اجل‌ رسید تمام‌ آنچه‌ داشت‌ پراکنده‌ صحرای‌ دنیا ‌شده‌ مالش‌ ریاستش‌ نصیب‌ دیگران‌ شد تَذرُوه‌ُ الرِّیاح‌ُ تمام‌ ‌را‌ باد برد و بهر گوشه‌ای‌ انداخت‌ وَ کان‌َ اللّه‌ُ عَلی‌ کُل‌ِّ شَی‌ءٍ مُقتَدِراً قدرة توانایی‌ ‌است‌، اقتدار تسلط و غلبه‌ ‌است‌، تمام‌ تحت‌ سلطه‌ ‌او‌ هستند، تمام‌ اینها عاریه‌ ‌است‌، یک‌ روز میدهد و یک‌ روز ‌پس‌ میگیرد. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر احسن الحدیث
وَ اِضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا کَمٰاءٍ أَنْزَلْنٰاهُ مِنَ اَلسَّمٰاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبٰاتُ اَلْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیماً تَذْرُوهُ اَلرِّیٰاحُ وَ کٰانَ اَللّٰهُ عَلىٰ کُلِّ شَیْ ءٍ مُقْتَدِراً این مثل دوم است که براى مجسم کردن واقعیت زندگى دنیا بیان شده است، لفظ «لهم» ظاهرا مانند آیۀ سابق راجع به عموم است، آن براى موحدان مزید بینایى و براى مشرکان و بدکاران عبرت و اتمام حجت مى باشد نظیر این آیه در سورۀ یونس 24 گذشت فَاخْتَلَطَ بِهِ حاکى است که آب قسمتى از وجود نبات را تشکیل مى دهد باران از آسمان مى بارد زمینى پر از گیاه و گل و روئیدنى مى شود، آن گاه خزان مى رسد گیاهان را خشک مى کند و به صورت هیزم در مى آورد، بادها آنها را به هر سو مى برد، زندگى انسان نیز چنین است، چندى با طراوت زندگى نفس مى کشد آن وقت خزان مرگ فرا مى رسد، خدا به هر چیز قادر است از جمله اینکه مى تواند، بهار را به خزان مبدل سازد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
وَ اِضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا کَمٰاءٍ أَنْزَلْنٰاهُ مِنَ اَلسَّمٰاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبٰاتُ اَلْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیماً تَذْرُوهُ اَلرِّیٰاحُ به پیمبرش امر فرموده که براى این مردمانى که محبّت دنیا در قلب و روح آنان ریشه دوانده،و شاید چنین گمان کنند که نعمتهاى دنیا پایدار است، براى آنان مثل بیاور و حیات دنیا را تشبیه کن به آبى که از آسمان به زمین ریزش مى کند و با نباتات و گیاه هاى زمین مخلوط مى گردد و پس ازآنکه نباتات رشد نماید و سبز و خرم گردد در صبحگاهى آن سبزى و خرّمى و زیبایى که داشت تغییر نموده و خشکیده بطورى که باد آنها را پراکنده مى کند و متفرّق مى گردد وَ کٰانَ اَللّٰهُ عَلىٰ کُلِّ شَیْ ءٍ مُقْتَدِراً خداوند بر هر چیزى مقتدر است تمام موجودات تحت اقتدار و استیلاى او مى باشند و علم و قدرت او بر همه چیز احاطه نموده و او فعّال و درّاک مطلق است چون(کلّ شیء)عموم و اطلاق دارد و شامل همه چیز مى شود این است که شاید آیه اشاره باشد که گمان نشود که ایجاد و آفرینش چیزى و لو از آنچه بنظر محال مى آید از تحت اقتدار او خارج است این در نظر کوته بینان ما است که آفرینش بعض چیزها را بر خدا محال مى دانیم و اگر بشود گفت که بعض چیزها مثل اجتماع ضدّین و متناقضین بر خدا محال است آن نه از جهت محدودیت عموم قدرت او است بلکه از جهت عدم قابلیت ممکن است بایستى شىء ممکن الوجود باشد تا بشود متعلق قدرت لم یزلى الهى واقع گرد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
وَ اِضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا کَمٰاءٍ أَنْزَلْنٰاهُ مِنَ اَلسَّمٰاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبٰاتُ اَلْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیماً تَذْرُوهُ اَلرِّیٰاحُ ظاهر و منظرۀ دنیا بسیار زیبا و خرّم و باطن آن بسیار فریب دهنده و زیان آور است در هیچ یک از توشه هاى آن، جز تقوا خیرى نیست چنان که امام على علیه السّلام این موضوع را بیان کرده است معناى آیه نیز همین است، زیرا خداوند دنیا را از لحاظ زیبایى به بارانى تشبیه کرده که بر زمین فرومى ریزد و این زمین سرسبز مى شود و گیاه تازه در آن مى روید؛ لکن این گیاهان به سرعت خشک و خرد مى شوند و باد آنها را این سووآن سو مى برد منظرۀ زندگى و دنیا نیز چنین است: ظاهرى زیبا و باطنى بیمار دارد وَ کٰانَ اَللّٰهُ عَلىٰ کُلِّ شَیْ ءٍ مُقْتَدِراً خدا توان آن را دارد که جهان را کاملا نابود کند، همان گونه که آن را آفرید و ایجاد کرد ابن عربى در الفتوحات المکیه مى گوید: «خداوند از لحاظ فرمان قادر است و از لحاظ آفریدن، مقتدر» منظور وى این است که خداوند از این لحاظ به قدرت متصف مى شود که به چیز مى گوید: «موجود شو، پس موجود مى شود»، خواه این را به او گفته باشد و خواه نگفته باشد و به اقتدار از این لحاظ متصف مى شود که او این سخن را عملا گفته و آن چیز هم موجود شده است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.