● مرضيه علمدار .ب -
تفسیر نمونه
گویى تنها منتظر مجازاتند! در اینجا یک نوع نتیجه گیرى از مجموع بحثهاى گذشته و نیز اشارهاى به بحثهاى آینده مىکند.
نخست مىگوید: «و در این قرآن براى مردم هر گونه مثلى را بیان کردیم» (وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِی هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ).
از تاریخ تکان دهنده گذشتگان و از حوادث دردناک زندگى آنها و خاطرههاى تلخ و شیرین تاریخ، در گوش مردم فرو خواندیم و آن قدر مسائل را زیر و رو کردیم تا دلهایى که آماده پذیرش است پذیراى حق گردد، و بر سایرین نیز اتمام حجت شود، و جایى براى ابهام باقى نماند.
ولى با این حال گروهى طغیانگر و سرکش هرگز ایمان نیاوردند، چرا که «انسان بیش از هر چیز به مجادله مىپردازد» (وَ کانَ الْإِنْسانُ أَکْثَرَ شَیْءٍ جَدَلًا).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِی هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ وَ کانَ الْإِنْسانُ أَکْثَرَ شَیْءٍ جَدَلاً (54)
وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِی هذَا الْقُرْآنِ: و هر آینه بتحقیق بیان کردیم و تفصیل دادیم در این قرآن، لِلنَّاسِ: براى عموم مردمان. مِنْ کُلِّ مَثَلٍ: از هر مثلى که بدان محتاج مىباشند از قصص امم گذشته و غیر آن که سبب عبرت گردد، و دلایل قدرت کامله که موجب ازدیاد بصیرت گردد. حکیم الهى گفته که حق تعالى به محض فضل عظیم در کتاب کریم، آنچه جمله بندگان را به کار آید با حسن وجه بیان فرموده. وَ کانَ الْإِنْسانُ أَکْثَرَ شَیْءٍ جَدَلًا: و هست انسان بیشتر از هر چیزى از جهت خصومت باطله، یعنى آدمى از همه مخلوقات جدل کنندهتر است و خصومت در امر پروردگار بیشتر باشد. ابن عباس گفته:
مراد نضر بن حرث که در قرآن جدل مىنمود یا ابى خلف که در بعث و قیامت خصومت مىنمود.
تبصره: آیه شریفه بیان فرماید که طبیعت نوع انسانى داراى مخاصمه و مجادله باشد، و بدان سبب به گمراهى افتد و هدایت را در نیابد و از ورطه جهالت خلاصى نیابد، و به انواع مختلفه جدال نماید: گاهى در توحید و الوهیت، و زمانى در حشر و قیامت، و مرتبهاى به انکار رسالت و خاتمیت،
جلد 8 - صفحه 75
و گاهى مناقشه در آیات قرآن و بینات حقانیت؛ بالاخره به ممارست این طریقه ناشایسته بتدریج عنود و لجوج گردد به مرتبهاى که حاضر به تصدیق حق نباشد، اگرچه به برهان قاطع محقق یابد؛ لذا در باره او فرماید: جدال انسانى از تمامى مخلوقات بیشتر باشد، و حال آنکه جمادى که پستتر مخلوقات است، در مقام فرمان حق، مطیع و منقاد و خاشع گردد، چنانچه فرماید «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ» «1» لکن انسانى که اشرف مخلوقات است، با این بیانات الهیه و امثال قرآنیه به طرق مختلفه متنوعه، باز هم در مقام مخاصمه و مجادله برآید.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» اطیب البیان
وَ لَقَد صَرَّفنا فِی هذَا القُرآنِ لِلنّاسِ مِن کُلِّ مَثَلٍ وَ کانَ الإِنسانُ أَکثَرَ شَیءٍ جَدَلاً (54)
و هر آینه بتحقیق ما صرف فرمودیم در اینکه قرآن از هر مثلی برای انسان و هست انسان بیشتر چیزی در مجادله وَ لَقَد صَرَّفنا فِی هذَا القُرآنِ لِلنّاسِ مِن کُلِّ مَثَلٍ مثالهایی که در قرآن زده شده تمام برای تنبّه و تذکر و پند بندگانست که از مثل پی بممثّل ببرند چنانچه گفتند من دأب المحصلین اعطاء الحکم بالمثال و معنای مثال اینست که یک امری که بر انسان مخفیست بیک امر واضح روشن بیان کنند که جای شبهه در آن نباشد مثلا احیاء موتی بر بسیاری مخفی است و منکر هستند باحیاء میوهها و اشجار و حبوب که در هر سال مشاهد میشود و قابل انکار نیست مثال میزند ولی انسان خیره سر از اینکه مثالها متنبّه نمیشود و مجادله میکند وَ کانَ الإِنسانُ أَکثَرَ شَیءٍ جَدَلًا مراد منکرین معاد و فضائل و شئونات و امتیازات هستند
و اینکه امثال را حمل بر طبیعت و اتفاق و سعی انسانی میکنند و میگویند ممثّل مربوط بمثل نیست.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر احسن الحدیث
وَ لَقَدْ صَرَّفْنٰا فِی هٰذَا اَلْقُرْآنِ لِلنّٰاسِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ وَ کٰانَ اَلْإِنْسٰانُ أَکْثَرَ شَیْ ءٍ جَدَلاً این آیه در صدد بیان آنست که انسان لجوج، از گفته هاى خدا کم استفاده مى کند و در عین حال جاى تأسف است از سرسختى انسان در مقابل حق منظور از «مثل» کلام و بیانى است که واقعیت را مجسّم و ممثل مى کند خدا آن مثل ها را در اشکالى گوناگون بیان فرموده است تا مردم متوجه و بیدار شوند ولى انسان با روح جدال و مخاصمه اى که دارد در مقابل آنها مى ایستد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
وَ لَقَدْ صَرَّفْنٰا فِی هٰذَا اَلْقُرْآنِ لِلنّٰاسِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ وَ کٰانَ اَلْإِنْسٰانُ أَکْثَرَ شَیْ ءٍ جَدَلاً خداى تعالى از راه فضل و کرم و امتنان ببشر خاطر نشان مى کند که در این قرآن از هرگونه مثلى و از هرگونه داستانى که از او متنبه گردد و به خود آید و عقل خود را بکار اندازد آوردیم و نیز از اوضاع قیامت و از حال سعداء و نیکوکاران و پاداش اعمال نیک آنها شمّه اى و از حال کفار و سیه بختان نیز اندازه اى کافى بیان نمودیم،خلاصه آنچه باعث سعادت و شقاوت بشر مى شود به نیکوتر وجهى و جامع ترین بیانى به آنها تذکر دادیم لکن آدمى از تمام موجودات جدل کننده تر است ابن عباس گفته که مراد از انسان(نضر بن حارث)است و کلبى گفته که مراد(ابى بن خلف)است و زجّاج گفته که مراد مطلق کافر است بدلیل قوله تعالى در آیه بعدازاین وَ یُجٰادِلُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا بِالْبٰاطِلِ الخ مجمع البیان
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
وَ لَقَدْ صَرَّفْنٰا فِی هٰذَا اَلْقُرْآنِ لِلنّٰاسِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ وَ کٰانَ اَلْإِنْسٰانُ أَکْثَرَ شَیْ ءٍ جَدَلاً مراد از انسان در اینجا اکثریت مردم است؛ زیرا خداوند در چندین آیه مى گوید: «أَکْثَرُهُمْ لاٰ یَعْقِلُونَ » ؛ بیشتر مردم نمى اندیشند «أَکْثَرَ اَلنّٰاسِ لاٰ یَعْلَمُونَ »؛ بیشتر مردم آگاهى ندارند «أَکْثَرَ اَلنّٰاسِ لاٰ یُؤْمِنُونَ »؛ بیشتر مردم ایمان نمى آورند امّا قرآن کریم، همان کتاب خداوند است که بر بندگانش فرود آمد تا آنان را با دلایل و اندرزهایش هدایت و به چنگ درزدن به تعالیم و احکامش تشویق کند خداوند این دلایل و اندرزها را با شیوه هاى مختلف توضیح داده است و به همین سبب، مثل هاى فراوانى زده که برخى از آنها عبارتند از: دو مردى که در آیۀ 32 بیان شد و تشبیه زندگى به آب در آیۀ 45 همین سوره لکن، بیشتر مردم نمى اندیشند و دربارۀ روشن ترین چیزها به خصومت مى پردازند و تلاش مى کنند که به وسیلۀ دروغ، حق را کنار بزنند و از بین ببرند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.