از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
شماره صفحه : 314 حزب : 63 جزء : شانزدهم سوره : طه
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(قال فمن ربکما یا موسی ): (فرعون گفت : ای موسی پروردگار شماکیست ؟). [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عطيه صفاري - سایت تفسیر قرآن
در اینجا قرآن مجید مستقیما به سراغ گفتگوهاى موسى و هارون با فرعون مى‏رود.

هنگامى که موسى در برابر فرعون قرار گرفت، جمله‏هاى حساب شده و مؤثرى را که خداوند به هنگام فرمان رسالت به او آموخته بود باز گو کرد که در آیات قبل خواندیم.

سپس هنگامى که فرعون این سخنان را شنید نخستین عکس العملش این برگزیده تفسیر نمونه، ج‏3، ص: 124

بود «گفت: بگویید ببینم پروردگار شما کیست اى موسى»؟ (قالَ فَمَنْ رَبُّکُما یا مُوسى‏).

عجیب این که فرعون مغرور و از خود راضى حتى حاضر نشد بگوید پروردگار من که شما مدعى هستید کیست؟ بلکه گفت: پروردگار شما کیست؟ [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) رمضانی (داور) : منبع، برگزیده تفسیر نمونه است لطفا منبع را ذکر نمایید.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
بت‌پرستها منکر نبودند که در عالَم واجب‌الوجودی هست یک، آن واجب‌الوجود خالق کل است دو، آن واجب‌الوجود ربّ‌الأرباب و ربّ‌العالمین است سه، در این سه قسمت موحّد بودند منتها در قسمت ارباب متفرّقه مشکل داشتند و مشرک بودند خیال می‌کردند حیات و ممات انسان، رزق انسان، سعادت و شقاوت انسان، صلاح و فلاح و طلاح انسان به دست این بتهاست اینها را می‌پرستیدند که اینها مستقلاً واسطه باشند برای دریافت فیض از خدا به اینها، شفاعتی که مشرکان قائل بودند شفاعتِ مصطلح ما نبود که دربارهٴ قیامت و بهشت و جهنم و امثال ذلک مطرح باشد چون اینها منکر قیامت بودند شفاعت اینها فقط دربارهٴ مسائل مادّی و دنیایی بود که می‌گفتند ﴿مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَی اللَّهِ زُلْفَی﴾[3] یا ﴿هؤُلاَءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّهِ﴾[4] آنچه را دیگران برای بتها قائل بودند همان را فرعون برای خود قائل بود و قِبطیهای مصر هم همان سِمت را برای فرعون قائل بودند یعنی فرعون معبود آنها بود در بخش چهارم نه در بخش اول که وجوبِ وجود است یا بخش دوم که خلقت کل است یا بخش سوم که ربّ‌الأرباب است هیچ کدام از اینها را فرعون برای خود ادّعا نمی‌کرد فقط می‌گفت که تربیت مردم، هدایت مردم، سعادت مردم، تأمین صلاح مردم برابر اندیشهٴ من است قانون مصر را من باید تدوین بکنم، دین مردم مصر همین احترامِ قانونی است که فرعون تدوین ‌کرد بعد می‌گفت من می‌ترسم که موسی دین شما را از بین ببرد ﴿إِنِّی أَخَافُ أَن یُبَدِّلَ دِینَکُمْ أَوْ أَن یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسَادَ﴾[5] دینی که آنها می‌گفتند بخشی به وَثنیّت و بت‌پرستی دربارهٴ گاوپرستی بود، بخشی هم دربارهٴ احترام به قانون مدوّن فرعون بود خود فرعون هم گرفتار بت‌پرستی بود که می‌گفتند: ﴿یَذَرَکَ وَآلِهَتَکَ﴾[6] و دینِ به این معنا در آیهٴ ﴿لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ﴾[7] هم مطرح شد که مشرکین هم دینی داشتند به این معنا. خب، پس وقتی فرعون سخن از رب می‌گوید یعنی مدبّر مردم، مربّی مردم، کسی که با اندیشهٴ او قانون مملکت تدوین می‌شود و کشور را اداره می‌کند و صلاح کشور در تابعیّت اوست و مانند آن، اما وقتی وجود مبارک موسی و هارون(سلام الله علیهما) فرمودند: ﴿أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ﴾[8] یعنی تو هم مانند دیگران مربوبی، ربّی داری و خدای سبحان همان طوری که ربّ‌العالمین است ربّ همهٴ ما هم هست همهٴ ما باید در تحت تدبیر آن حضرت اداره بشویم، [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  احمد يوسفي - تفسیر المیزان
این جمله حکایت گفتگوى فرعون و موسى است که حکایت مى کند فرعون به آن دو گفت : پروردگار شما کیست ؟ ولى کلام موسى را که به فرعون چه بوده حکایت نکرده، چون احتیاجى به حکایت آن نبوده، زیرا از آیات قبل که خداى تعالى آن دو بزرگوار را ماءمور کرد که نزد فرعون شده، او را بدین توحید دعوت کنند، و از او بخواهند بنى اسرائیل را به ایشان بسپارد، معلوم بود که آن دو به فرعون چه گفته اند، که او در پاسخ گفته پروردگار شما کیست ؟ و حتى از این جواب فرعون هم معلوم مى شود که کلام آن دو چه بوده است.

و نیز معلوم مى شود که موسى و هارون یکدیگر را شریک در دعوت معرفى کرده اند، لیکن موسى اصل در دعوت و قیام آن است و هارون وزیر و یاور او است، ولذا فرعون خطاب را تنها متوجه موسى نموده، و از او مى پرسد پروردگار شما (موسى و هارون ) کیست ؟.

مطلب دیگرى که از این گفتگو بدست مى آید این است که در هنگام تلقى وحى ماءمور شدند بگویند: (انا رسولا ربک فارسل معنا بنى اسرائیل و لا تعذب هم قد جئناک بایه من ربک )

کلمه (پروردگارت ) دو مرتبه تکرار شد، با اینکه فرعون براى خود معتقد به پروردگارى نبود، بلکه خود را پروردگار مردم (حتى موسى و هارون ) مى دانست، و به حکایت قرآن مى گفت :

(انا ربکم الاعلى)

و نیز گفته : (لئن اتخذت الها غیرى لاجعلنک من المسجونین ).

بنابراین اگر در پاسخ آن دو گفت : (پروردگار شما کیست ؟) در حقیقت خواسته است از ربوبیت خداى سبحان براى خود تغافل کند و خود را به این راه بزند که من کلمه (پروردگارت ) را نشنیدم لذا مى پرسد پروردگارى که شما رسول او هستید کیست ؟.

یکى از اصول قطعى و مسلم نزد امم بت پرست این است که آفریدگار تمامى عالم حقیقتى است که بزرگتر از آن است که با مقیاسى اندازه گیرى و تحدید شود و عظیم تر از آن است که عقل و یا و هم کسى به او احاطه یابد و محال است کسى با عبادت خود متوجه او شده، و باقربانیش به او تقرب جوید، پس او را نباید اله و رب خود گرفت، بلکه واجب آن است که در عبادت متوجه بعضى از مقربین درگاهش شد و براى آن واسطه قربانى کرد، تا او آدمى را به خدا نزدیک نموده، در درگاهش شفاعت کند، و این واسطه ها همان آلهه و اربابند، و خداى سبحان نه اله است و نه رب، بلکه او اله آلهه و رب ارباب است، پس اینکه کسى بگوید: براى من ربى است، لابد مقصودش یکى از آلهه غیر خدا است، و نمى تواند مقصودش خداى سبحان باشد، و در محاوره وثنى ها و گفتگوهاشان همین معنا مقصود است.

پس اینکه فرعون پرسید (پروردگار شما کیست ؟) نخواست وجود خداى سبحان را که آفریدگار همه عالم است انکار کند، و نیز این سؤال وى انکار اینکه خود او الهى دارد نیست، چون در قرآن کریم در سوره اعراف، آیه 127 مضمونى است که مى رساند خود فرعون نیز آلهه اى داشته و آن این است که : (درباریانش مى گویند آیا موسى را به حال خود وا مى گذارى که مقام تو و آلهه ات را به هیچ بگیرد؟.)

بلکه منظور او این بوده که بفهمد اله موسى و فرعون کیست ؟ آیا غیر فرعون اله و ربى دارند؟ و این همان معنایى است که گفتیم از تغافل فرعون از دعوت آن دو به خداى سبحان در اولین بار دعوتشان استفاده مى شد، پس فرعون چنین فرض کرده (و لو فرض ‍ شخص متجاهل ) که موسى و برادرش او را به سوى بعضى آلهه غیر خدا که معمول در آن روز بوده مى خوانند، لذا مى پرسد آن اله و رب کیست ؟.

آرى در میان وثنى ها نیز رسم بوده که هر کس از هر اله که خوشش مى آمده آن را اله خود مى گرفته و چه بسا که در گرفتن اله تفنن مى کردند، وقتى از یک اله سیر مى شدند رب و الهى دیگر بر مى گزیدند و به زودى در تفسیر جمله (و یذهبا بطریقتکم المثلى ) خواهد آمد.

بله، عوام از بت پرستان گاهى سخنانى مى گویند که با اصول اعتقادیشان سازگار نیست، مثل اینکه به بعضى از بت هاى خود نسبت آفریدگارى و تدبیر مى دهند، با اینکه از نظر اصول اعتقادى آنان خلقت و تدبیر کار ارباب بتها است نه خود بتها.

پس خلاصه مذهب بت پرستان این است که ایشان خداى را منزه از این مى دانند که کسى او را عبادت کند، و به درگاهش تقرب جوید، و اگر بخواهند به درگاه او تقرب جویند، بعضى از خلق خداى را شفیع او قرار مى دهند، و آن واسطه را که یا ملائکه است و یا جن و یا قدیسین از بشر عبادت مى کنند، و بسیارى از بت پرستان سلاطین بزرگ را هم معبود خود بر مى گزینند، و آنها را مظاهر عظمت خدا مى دانند ولى در عین حال معبود بودن یک سلطان را مانع از این نمى دانند که خود آن سلطان نیز معبودى دیگر داشته باشد یعنى از یک سو عابد رب خود و از سوى دیگر معبود دیگران باشد، همچنانکه در روم قدیم که بیشترشان از وثنیت صابئه بودند، صاحب خانه را رب اهل خانه مى دانستند، فرعون زمان موسى هم از آنها بود، که از یک سو معبود مردم بود، و از سوى دیگر ادعاى الوهیت مى کرد، و مردم او را مى پرستیدند، و همین معنا از خلال آیات قرآن کریم نیز به دست مى آید.

اشکالى که به بسیارى از مفسرین متوجه مى شود از اینجا روشن مى گردد. در روح المعانى گفته : بعضى از مفسرین معتقدند که فرعون عارف به خداى عز و جل بود، چیزى که هست چون معاند و لجباز بود، زیر بار دعوت موسى نمى رفت. این گروه از مفسرین بر مدعاى خود به عده اى از آیات استدلال کرده اند و نیز استدلال کرده اند به اینکه سلطنت فرعون از قبطیان تجاوز نکرد و به حدود شام نرسید، به شهادت اینکه موسى (علیه السلام) وقتى از نزد او فرار کرد به مدین آمد و شعیب (علیه السلام) به او گفت : نترس که از مردم ستمکار نجات یافتى، آن وقت چطور ممکن است معتقد باشد به اینکه الهه همه عالم است ؟ و نیز دلیل آورده اند به اینکه فرعون قطعا مردى عاقل بوده، چون به حد تکلیف رسیده بود و هر عاقلى به بداهت و ضرورت مى داند که نیست بوده و هست شده، و کسى که چنین باشد به مدبرى محتاج است پس در نتیجه معتقد به مدبر خواهد بود.

بعضى دیگر از مردم گفته اند: فرعون خدا را نمى شناخته، با اینکه اتفاق دارند که هیچ عاقلى معتقد به این نمى شود که خودش خالق آسمان و زمین و آنچه بین آن دو است باشد، چیزى که هست در کیفیت جهل او به خدا اختلاف کرده اند، عده اى احتمال داده اند دهرى و منکر وجود صانع بوده و یا ممکن است معتقد بوده که ممکن الوجود احتیاجى به مؤثر ندارد و عالم به طور اتفاقى موجود شده است، همچنانکه از ذى مقراطیس و پیروانش نقل شده که چنین اعتقادى داشته اند.

بعضى دیگر احتمال داده اند که او مردى فلسفى بوده، یعنى قائل به وجود علتى براى ایجاد عالم بوده، جمعى دیگر احتمال داده اند که از ستاره پرستان بوده است، و یا احتمال داده اند بت پرست بوده، و یا احتمال داده اند از حلولى مذهبان بوده که براى خدا جسم قائل بوده اند، و اگر براى خود ادعاى ربوبیت مى کرده منظورش این بوده که زیر دستانش باید طوق اطاعت او را گردن نهند و از غیر او اطاعت نکنند، این بود خلاصه گفتار روح المعانى.

که خواننده عزیز با رجوع به حقیقت مذهب وثنى ها متوجه مى شود که هیچ یک از این اقوال و احتمالات، و هیچ یک از ادله اى که بدان استدلال کرده اند مطابق با واقع نیست.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
قالَ فَمَنْ رَبُّکُما یا مُوسى‌ (49)
خلاصه موسى و هارون به حکم الهى به دربار فرعون آمدند، بعد از مدتى که ملاقات میسر شد، گفتند: ما رسولان پروردگار توئیم و تو را به پرستش و ستایش دعوت کنیم:
قالَ فَمَنْ رَبُّکُما یا مُوسى‌: فرعون گفت پس کیست پروردگار شما اى موسى که مرا به پرستش او مى‌خوانید.
تنبیه: در خطاب فرعون با موسى و هارون و بعد از آن تخصیص موسى به نداء، آنست که موسى اصل بود در تبلیغ رسالت، و هارون وزیر و تابع او بود. یا آنکه فرعون مى‌دانست بر زبان موسى عقده باشد، و هارون در کمال فصاحت است، پس خواست او را نزد حضار مجلس شرمسار کند و از حل عقده او خبر نداشت، لذا خطاب به موسى و از او جواب طلبید، موسى به زبان فصیح و بیان ملیح در مقام احتجاج برآمده: [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر احسن الحدیث
قٰالَ فَمَنْ رَبُّکُمٰا یٰا مُوسىٰ یعنى: آنها پیش فرعون رفتند و گفتند: ما از جانب پروردگار تو آمده ایم بنى اسرائیل را با ما بفرست، هر که تابع هدایت باشد در سلامت است، هر که تکذیب کند و بى اعتنا گردد در عذاب خواهد بود، در این هنگام فرعون گفت اى موسى «رب» شما کیست ؟ آنها گفته بودند: إِنّٰا رَسُولاٰ رَبِّکَ ولى فرعون گویى آن کلمه را نشنیده و «رب» را به موسى و هارون نسبت مى دهد، مفرد آوردن موسى بعد از «ربکما» حاکى از آنست که هارون را تابع موسى مى دیده است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
قٰالَ فَمَنْ رَبُّکُمٰا یٰا مُوسىٰ پس ازآنکه موسى تبلیغ رسالت نمود فرعون در مقام پرسش برآمد و به (من)موصوله که درمورد پرسش از چگونگى شخص مى آورند سؤال مى کند که پروردگار شما کیست که شما فرستاده او مى باشید یعنى پروردگار شما چه کسى است و چگونه است او را بمن بشناسانید و چون شناسایى ذات حق تعالى بدلیل (لمّى)که از علّت و سبب پى بمعلول و مسبّب مى برند براى ذاتى که ما فوق ندارد و ما فوق همه چیزها است تصوّر ندارد چنانچه در جاى دیگر مشروحا بیان شده این است که حضرت موسى بدلیل(انّى)که از اثر پى بمؤثّر بردن است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
قٰالَ فَمَنْ رَبُّکُمٰا یٰا مُوسىٰ موسى علیه السّلام و هارون به سوى فرعون رفتند و برطبق فرمان خداوند به او گفتند: ما فرستادگان پروردگارت هستیم و براى اثبات راستگویى و نبوّت ما حجّت و دلیل آوردیم بنابراین، اگر به دین خدا گرویدى، از خشم و بلاى او در امان خواهى بود، در غیر این صورت، از زمرۀ هلاک شوندگان مى باشى این نخستین بار بود که فرعون واژۀ «پروردگارت» را مى شنید، زیرا او قبول نداشت که برایش پروردگارى باشد، چرا که او خود ادّعا مى کرد که پروردگار بلندمرتبه است و به همین سبب از موسى پرسید: این پروردگارى که تو را به سوى من فرستاده، کیست ؟ او موسى علیه السّلام و هارون هر دو را باهم مورد خطاب قرار داد، زیرا آن دو به او گفتند: ما فرستادگان پروردگارت هستیم، امّا ندا را تنها به موسى علیه السّلام اختصاص داد [ یا موسى] به این دلیل که تنها او صاحب دعوت بود و هارون پیرو او به شمار مى رفت [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.