1)
رمضانی (داور) : برای درک معنی خوف در این آیه، ابتدا باید معنای اوجس بررسی شود. راغب در مفردات مىگوید: ماده:" وجس" به معناى صداى آهسته است، و" ایجاس"، احساس آن صدا در دل است.
پس بنا به گفته راغب: ایجاس خیفه در نفس، احساس آن است، البته آن احساسى که خفیف و پنهانى باشد، یعنى آثارش در رنگ پوست آدمى بروز نکند، و اینکه مىبینیم کلمه "خیفه" را نکره آورده به این معنا اشاره دارد، گویا فرموده: در نفس خود نوعى ترس احساس نمود که خیلى قابل اعتناء نبود.
بنا بر قول علامه طباطبایی در المیزان، معلوم شد خیفهاى که موسى در نفس خود احساس کرد، ترسى بود آنى و زودگذر، نظیر خاطرهاى که بعد از ترس به دل مىافتد، در دل موسى (ع) هم عظمت سحر آنان خطور کرد، و چنین تصور کرد که سحر ایشان هم دست کمى از معجزه او ندارد و به خاطر همین خطور، احساس ترس کرد، اما ترسى که مانند خود خاطرهاش اثرى نداشت.
پس این خیفه، ترس از ایمان نیاوردن مردم و به شک افتادن آنها نبوده چون این معنا با اطمینانى که او به خدا و وثوقى که به امر او داشت منافات دارد، چرا که خداى تعالى قبل از این به او فرموده بود: "بِآیاتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُونَ" «بسبب آیات ما شما و پیروانتان غالبید. سوره قصص، آیه 35».
همچنین ترس حضرت، ترس از غلبه فرعونیان نبوده چون اگر ترسش از این بود، هرگز راضى نمىشد که ابتدا آنها سحر خود را ارائه دهند، علاوه بر این، این وجه با تقویتى که خداى تعالى از دل او کرد و فرمود: " قُلْنا لا تَخَفْ إِنَّکَ أَنْتَ الْأَعْلى" (طه/68) جور در نمىآید.