از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  بیان نوع عذاب اخروی کفران نعمت
از آنجایى که مقام آیات مورد بحث، مقام کفران نعمت بود، و کفران به نعمت هم نظیر خیانت، باعث خست و فرومایگى انفعال و شرمندگى مى‏شود. لذا خداى تعالى در این مقام از میان انواع عذاب‏هاى آخرت، عذابى را ذکر کرد که با حالت شرمندگى مناسبت دارد و حال شرمندگان را ممثل مى‏سازد، و آن عبارت است از سیه‏رویى که در دنیا هم مردم دنیا این تعبیر را در مورد شرمندگان و امثال آنان دارند. هم چنان که جمله «فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إِیمانِکُمْ ...» به خوبى بر این معنا دلالت دارد.
و همچنین از میان همه ثوابهاى اخروى- که مى‏تواند ثواب شاکران این نعمت باشد- مى‏توان ثوابى را نام برد که با شکرگزارى تناسب داشت، و آن رو سفیدى است که در محاورات دنیایى نیز دلالت بر خشنودى و پسند دارد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج‏3، ص: 581 قالب : تفسیری موضوع اصلی : عذاب گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  منظور از این جمله: «أَ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إِیمانِکُمْ»
امیر المؤمنین(ع) در ذیل آیه «أَ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إِیمانِکُمْ» فرمود: منظور، اهل بدعت و هواها و آراى باطل از این امت است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج‏3، ص: 590 قالب : روایی موضوع اصلی : کفر گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سفیدرویی و سیاه‏رویی حقیقی - سيد علي بهبهاني
علامت‏های سعادت و شقاوت جهت شناخت اهل ایمان و کفر با مؤمن و کافر یافت می‏شوند که با آن‏ها معلوم می‏شوند: ﴿یُعرَفُ المُجرِمونَ بِسیمهُم) 4 این نشان‏ها گاهی به صورت رنگ، مانند بیاض، سواد، غَبْرت، قَتْرت و نَضْرت است که در آیات گونه‏گون آمده‏اند و زمانی به صورت هیئت است؛ نظیر ﴿اِذِ المُجرِمونَ ناکِسوا رُءوسِهِم) 5
در برخی از تفسیرها، مانند صافی، المنار و...، این‏گونه از اوصاف برمعنای کنایی حمل شده‏اند 1 ؛ لیکن دلیلی بر حمل بر مجاز نیست، لذا بر معنای حقیقی حمل خواهند شد، چنان‏که امین الاسلام طبرسی به آن عنایت کرده است 2.
براساس آیه مورد بحث، قیامت، روزی است که در آن، عدّه‏ای سفیدرو و دسته‏ای سیه‏رو خواهند بود: ﴿یَومَ تَبیَضُّ وُجوهٌ وتَسوَدُّ وُجوه﴾.
سفیدی و سیاهی چهره، هم معنای حقیقی و هم معنای کنایی دارد. معنای کنایی‏اش این است که در قیامت عدّه‏ای موفّق و کامیاب و مسرورند و گروهی ناموفّق و ناکام و غمگین.
اراده معنای کنایی قرینه می‏خواهد. در این آیه بی‏هیچ قرینه‏ای برخی را روسفید عالم آخرت و بعضی را سیه‏رو می‏خواند؛ یعنی برخی افزون بر داشتن موفقیّت و کامیابی، چهره آنان سفید است و بعضی نیز علاوه بر شکست و ناکامی، چهره‏ای سیاه دارند.
سفیدپوستی و سیاه‏پوستی طبیعی و اقلیمی، هیچ یک نه فخر است و نه وهن، زیرا اثر موقعیت اقلیمی است؛ موقعیّت برخی اقلیم‏ها سبب سفیدی پوست، و موقعیتی دیگر موجب سیاهی آن می‏شود؛ ولی سفیدی و سیاهی برخاسته از عقیده و امر قلبی می‏تواند نشانه فخر یا وهن باشد و این سفیدی، نورانیت اعتقادی و قلبی است که خداوند درباره‏اش می‏فرماید: ﴿اَوَ مَن کانَ مَیتًا فَاَحیَینهُ وجَعَلنا لَهُ نورًا یَمشی بِهِ فِی النّاسِ کَمَن مَثَلُهُ فِی الظُّلُمتِ لَیسَ بِخارِجٍ مِنها کَذلِکَ زُیِّنَ لِلکفِرینَ ما کانوا یَعمَلون) 3 و همین نورانیّت باطنی است که در قیامت آشکار می‏شود: ﴿یَومَ تُبلَی السَّرائِر) 1 چنان که فرمود: ﴿وُجوهٌ یَومَئِذٍ مُسفِرَة ٭ضاحِکَةٌ مُستَبشِرَة) 2 ﴿وُجوهٌ یَومَئِذٍ ناعِمَة ٭ لِسَعیِها راضِیَة ٭ فی جَنَّةٍ عالِیَة) 3 ﴿وُجوهٌ یَومَئِذٍ ناضِرَة ٭ اِلی رَبِّها ناظِرَة) 4 البته این سفیدرویی و نورانیّت معنوی مراتب و درجاتی دارد. عدّه‏ای تنها نورانی‏اند و برخی هم مصداق ﴿نورُهُم یَسعی بَینَ اَیدیهِم وبِاَیمنِهِم﴾ و از خداوند می‏خواهند که نورشان را کامل کند و آنان را بیامرزد: ﴿رَبَّنا اَتمِم لَنا نورَنا واغفِر لَنا) 5
سیاهی چهره به معنای کنایی آن در قرآن کریم آمده است؛ مانند اینکه می‏فرماید: هر گاه به یکی از مشرکان بشارت داده می‏شد که خداوند به او دختری داده است، چهره‏اش سیاه می‏شد: ﴿واِذا بُشِّرَ اَحَدُهُم بِالاُنثی ظَلَّ وَجهُهُ مُسوَدًّا وهُوَ کَظیم) 6 و اینکه مشرکان فرشتگان را دختران خدا می‏دانستند، در حالی که خودشان هنگام باخبر شدن از تولد دخترشان رویشان سیاه می‏شد: ﴿واِذا بُشِّرَ اَحَدُهُم بِما ضَرَبَ لِلرَّحمنِ مَثَلاً ظَلَّ وجهُهُ مُسوَدًّا وهُوَ کَظیم) 7
سرّ کنایی بودن سیاهی چهره در این موارد این است که گرچه هنگام باخبر شدن از دختر بودن نوزاد چهره آنان دژم، در هم رفته و دگرگون می‏شد؛ لیکن سیاه نمی‏شد، مخصوصاً به نحو مستمر که از واژه «ظَلَّ» و مانند آن برمی‏آید.
براساس معنای حقیقی، اگر کافر محضْ سیاه‏رو و مؤمن محضْ سفیدرو باشد، درباره مسلمان فاسق می‏توان گفت او با صورت متمایل به سیاهی محشور می‏شود. البته کافرِ فاجر گذشته از سیه‏رویی غبارآلود هم خواهد بود، چنان که می‏فرماید: ﴿ووُجوهٌ یَومَئِذٍ عَلَیها غَبَرَة ٭ تَرهَقُها قَتَرَة ٭ اُولئِکَ هُمُ الکَفَرَةُ الفَجَرَة) 1 امّا براساس معنای کنایی که رو سفید به معنای موفّق و کامیاب، و روسیاه به معنای ناموفّق و ناکام است، دیگر به چنین توجیهی نیاز نیست، بلکه آنان نیز که هم اعمال صالح و هم سیئه دارند ممکن است مشمول رحمت فراگیر خدای سبحان و در نتیجه روسفید و سفیدرو گردند: ﴿خَلَطوا عَمَلًا صلِحًا وءاخَرَ سَیِّئا) 2
نکته: اگر عناوین پنج‏گانه بیاض، سواد، غَبْرت، قَتْرت و نَضْرت که در آغاز بحث بدان‏ها اشاره شد قابل جمع باشند، مانند اجتماع بیاض و نَضْرت و اجتماع سواد، غَبْرت و قَتْرت، محذوری وجود ندارد و اگر قابل جمع نباشند ممکن است بر تعدّد موقف یا اختلاف افراد حمل گردند؛ یعنی در یک موقف اسود و در موقف دیگر اَغْبر یا برای کسانی که عصیان آن‏ها زیاد است کیفیت سواد و برای افراد کم گناه کیفیت غَبْرت انتخاب شود، به طوری که بتوان بین عنوان‏های پنج‏گانه یاد شده بدون محذور جمع کرد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم قالب : تفسیری موضوع اصلی : انسان گوینده : آیت الله جوادی آملی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  تیرگی چهره ظاهر و باطن بر اثر دوری از مبدأ نور - سيد علي بهبهاني
خداوند نور آسمان‏ها و زمین است: ﴿اَللهُ نورُ السَّموتِ والاَرض) 4 منظور آن است که هر موجودی که با نظام آفرینش هماهنگ باشد به وسیله نور خدا روشن می‏شود، لذا از انسان مؤمن به عنوان مُقرّب و وَجیه نزد خداوند یاد می‏گردد و هر موجودی که با نظام هستی همراه نباشد و بر خلاف آن حرکت ند، مشمول ﴿یُنادَونَ مِن مَکانٍ بَعید) 1 بوده و کور، کر، گنگ و غیر عاقل خواهد بود. چنین موجودی بر اثر دوری از مبدأ نور، تیره و تاریک بوده و چهره ظاهر و باطن او ظلمانی است که راز ظلمتکده شدن وی همان بُعد از نور آسمان‏ها و زمین است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم قالب : تفسیری موضوع اصلی : انسان گوینده : آیت الله جوادی آملی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.