آیات مربوط به ظلم فراواناند و اکنون به پنج دسته آنها اشاره میشود:
دسته یکم آیاتیاند که درباره اصل وجود ظلم در این جهاناند و اینکه انسان تکالیفی الهی دارد و تجاوز از آنها ظلم است: ﴿ومَن یَتَعَدَّ حُدودَ اللهِ فَقَد ظَلَمَ نَفسَه) 1 ﴿اِنَّ الَّذینَ یَأکُلونَ اَمولَ الیَتمی ظُلمًا اِنَّما یَأکُلونَ فی بُطونِهِم نارًا وسَیَصلَونَ سَعیرا) 2 بنابراین در دنیا ظلم وجود دارد و همین ظلم در قیامت به صورت ظلمات ظهور میکند: إتّقوا الظّلم فإنّه ظلمات یوم القیامة 3.
دسته دوم آیاتیاند که ظلم را از صفات سلبی خداوند میدانند: ﴿ولایَظلِمُ رَبُّکَ اَحَدا) 1
دسته سوم آیاتیاند که فاعل ظلم را غیر خدا میدانند: ﴿ومَا اللهُ یُریدُ ظُلمًا لِلعلَمین﴾. در این آیه فاعل بر فعل مقدم است و افزون بر نفی همیشگی ظالم بودن از خدا، طبق برخی از برداشتها از وجود ظلم فی الجمله خبر میدهد 2.
دسته چهارم آیاتیاند که وجود هرگونه ظلمی را در قیامت نفی میکنند: ﴿اَلیَومَ تُجزی کُلُّ نَفسٍ بِما کَسَبَت لاظُلمَ الیَومَ اِنَّ اللهَ سَریعُ الحِساب) 3 لای نفی جنس، ظلم را به شکل مطلق نفی میکند، زیرا قیامت ظرف ظهور حق و حکومت حقیقت و عدل است و در آن روز هیچ مجالی برای ظلم نیست.
دسته پنجم آیاتیاند که دلالت میکنند ظالم به خودش ظلم میکند نه به خدا و هرگز کسی نمیتواند به خدا ستم کند. هرچند آنان که ضد دین و رهبران دینی قیام کردند و انبیا(علیهمالسلام) را به شهادت رساندند یا در صدد براندازی آثار وحی برآمدند، ظالماند؛ امّا خدا مظلوم نیست: ﴿وما ظَلَمونا ولکِن کانوا اَنفُسَهُم یَظلِمون) 4 زیرا خداوند قدرت بیکران بوده و از هر چیزی بینیاز است، پس اگر همه اهل زمین هم کافر شوند، بر دامن کبریاییاش گردی نخواهد نشست: ﴿اِن تَکفُروا اَنتُم ومَن فِی الاَرضِ جَمیعًا فَاِنَّ اللهَ لَغَنِی حَمید) 5
با تأمّل در این پنج دسته آیات نتایج ذیل به دست میآیند:
1. ظرف ظلم دنیاست و در قیامت ظلمی وجود ندارد، زیرا در آن روز کسی کاری نمیکند تا بتواند ستم کند.
2. ظلم گاهی به معنای لغوی، یعنی نقص، به کار میرود و گاهی به معنای حقوقی، یعنی تعدی به حق غیر، چنانکه گاهی تکوینی است و زمانی تشریعی. ظلم به تمام معانی و اقسام یاد شده از خدای سبحان منتفی است و به هیچ وجه نمیتواند به خدا اسناد داشته باشد. خدای سبحان، نه ظالم است و نه مظلوم. هرچند احکام الهی مورد تعرض قرار گرفته و مظلوم واقع میشوند؛ لیکن بازگشت این ظلم به تعدی و جفای ظالم به نفس خود است.
3. تنها انسان و مانند وی، یعنی موجود طبیعی مختار است که هم میتواند ظالم باشد و هم مظلوم.
4. ظالم اصالتاً به خود ستم میکند و ظلمش به دیگران عارضی است، چنانکه نیکوکار در اصل به خود احسان میکند و نیکیاش به دیگران تبعی است: ﴿اِن اَحسَنتُم اَحسَنتُم لاَنفُسِکُم واِن اَسَأتُم فَلَها) 1
عذاب الهی نیز کیفر ظلمی است که خود انسان عامل و فاعل آن است: ﴿کانوا اَنفُسَهُم یَظلِمون) 2 بیماری که رهنمود طبیب را نادیده انگاشته و پرهیز نمیکند، در حقیقت به خود ستم میکند. البته طبیب ممکن است گاهی برآشفته و خشمگین شود؛ امّا خداوند از این خشم و برآشفتگی که انفعال نفسانی است و نقص، پیراسته است.
[ نظرات / امتیازها ]