● روایاتی از رسول خدا (ص) در باب مزایای مشورت کردن
1-از ابن عباس روایت کرده اند که گفت: وقتى آیه «وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ» نازل شد رسول خدا (ص) فرمود: خدا و رسول او نیاز به مشورت ندارند، و لیکن خداى تعالى این دستور را رحمت براى امتم قرار داده، چون هر کس از امت من که مشورت کند چنان نیست که هیچ رشدى عایدش نشود و کسى که آن را ترک کند، ممکن نیست که به هیچ مقدار و هیچ نوعى از گمراهى و کجى گرفتار نشود.
علامه طباطبایی: روایات در باب مشورت کردن بسیار زیاد است، و البته جاى مشورت آنجایى است که عملى را که در بارهاش مشورت مىکنیم عملى جایز باشد(ادامه متن در توضیحات آمده است)
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : 1-این روایت را الدر المنثور(ج 2 ص 90) از ابن عدى و بیهقى (در کتاب شعب) به سند حسن از ابن عباس روایت کرده است.
2-در الدر المنثور(ج 2 ص 90) است که طبرانى در کتاب اوسط از انس روایت کرده که گفت: رسول خدا (ص) فرمود: کسى که استخاره کند یعنى از خدا خیر طلب کند نومید نمىشود، و کسى که مشورت کند پشیمان نمىگردد . 3-در تفسیر صافى(ج 1 ص 310) از رسول خدا (ص) روایت کرده که فرمود: هیچ تنهایى وحشتآورتر از خودپسندى نیست، و هیچ پشتیبانگیرى قابل اعتمادتر از مشورت نیست.
4-متن کامل توضیحات علامه طباطبایی: روایات در باب مشورت کردن بسیار زیاد است، و البته جاى مشورت آنجایى است که عملى را که در بارهاش مشورت مىکنیم عملى جایز باشد، یعنى از نظر مزیتها، انجام و ترکش جایز باشد، و بخواهیم با مشورت به دست آوریم که آیا ترجیح، در انجام آن است یا در ترک آن؟ و اما عملى را که خداى تعالى در باره آن یا حکم وجوب دارد (در نتیجه نمىتوان ترکش کرد) و یا حکم حرمت (که در نتیجه نمىتوان انجامش داد) چنین عملى جاى مشورت نیست، چون هیچ طرف مشورتى حق ندارد در مقام مشورت آن را که واجب است جایز الترک و آن را که حرام است جائز الفعل کند و در نتیجه احکام الهى را تغییر دهد، چرا که اگر چنین عملى صحیح بود باید اختلاف حوادث جاریه ناسخ کلام خدا شود.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج4، ص: 108 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : مشورت- شورا |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● روایاتی از امیر امومنین علی (ع) در باب مزایای مشورت کردن
1-در نهج البلاغه هست که هر کس براى خود استبداد کند هلاک مىشود، و هر کس با مردم مشورت کند در عقل آنان شریک شده است.
2-و نیز در همان کتاب است که امام فرمود: مشورت کردن عین هدایت است و کسى که استبداد برأى داشته باشد خویشتن را در معرض خطر قرار داده است .
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : 1-این روایت در نهج البلاغة (صبحى صالح ص 500 کلام 161) آمده است.
2-این روایت در نهج البلاغة (صبحى صالح ص 506 کلام 211) آمده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج4، ص: 108 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : مشورت- شورا |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «فَظًّا»
منبع : ترجمه المیزان: ج4، ص: 86 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مراد از غلیظ بودن قلب
منبع : ترجمه المیزان: ج4، ص: 86 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «انْفَضُّوا»
منبع : ترجمه المیزان: ج4، ص: 86 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● علت التفاتی که در آیه به کار رفته
در این آیه شریفه التفاتى به کار رفته، چون در آیات قبل خطاب متوجه عموم مسلمین بود، و در این آیه متوجه شخص رسول خدا (ص) شده...نکتهاش همان مطلبى است که در اول آیات مربوط به جنگ خاطر نشان کرده و گفتیم: این آیات آمیخته با لحنى از عتاب و سرزنش است، به دلیل اینکه مىبینیم خداى تعالى هر جا که مناسبت داشته از مردم به خاطر نافرمانیهایشان اعراض کرده است و یکى از آن موارد همین آیه مورد بحث است که متعرض یکى از حالات آنان است، آن حالتى که نوعى ارتباط با اعتراضشان بر رسول خدا (ص) دارد، و آن عبارت است از اندوهى که از کشته شدن دوستانشان داشتند، چون چه بسا که همین اندوه وادارشان کرد که در عمل رسول خدا خرده گیرى نموده، کشته شدن آنان را به آن جناب نسبت دهند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : در این آیه شریفه التفاتى به کار رفته، چون در آیات قبل خطاب متوجه عموم مسلمین بود، و در این آیه متوجه شخص رسول خدا (ص) شده، و خطاب در اصل معنا در حقیقت باز به عموم مسلمین است و مىخواهد بفرماید: رسول ما به رحمتى از ناحیه ما نسبت به شما مهربان شده است، و به همین جهت به او امر کردیم که از شما عفو کند و برایتان استغفار نماید و با شما در امور مشورت کند، و وقتى تصمیمى گرفت بر ما توکل کند.
پس با اینکه اصل معنا این بود، باید دید چرا خطاب را به شخص رسول خدا (ص) بر گردانید؟ و چه نکتهاى باعث آن شد؟ نکتهاش همان مطلبى است که در اول آیات مربوط به جنگ خاطر نشان کرده و گفتیم: این آیات آمیخته با لحنى از عتاب و سرزنش است، به دلیل اینکه مىبینیم خداى تعالى هر جا که مناسبت داشته از مردم به خاطر نافرمانیهایشان اعراض کرده است و یکى از آن موارد همین آیه مورد بحث است که متعرض یکى از حالات آنان است، آن حالتى که نوعى ارتباط با اعتراضشان بر رسول خدا (ص) دارد، و آن عبارت است از اندوهى که از کشته شدن دوستانشان داشتند، چون چه بسا که همین اندوه وادارشان کرد که در عمل رسول خدا خرده گیرى نموده، کشته شدن آنان را به آن جناب نسبت دهند، و بگویند: تو باعث شدى که ما این چنین مستاصل و بیچاره شویم، و بخاطر همین نسبت ناروا، خداى تعالى از سخن گفتن با آنان اعراض نموده و روى سخن به رسول خدا (ص) کرده، فرموده:« فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ».و این سخن به خاطر اینکه حرف" فا" در اول آن آمده فرع و نتیجه گیرى از کلامى دیگر است که البته صریحا در آیات نیامده، ولى سیاق بر آن دلالت دارد و تقدیر کلام چنین است:" و اذا کان حالهم ما تریه من الشباهة بالذین کفروا، و التحسر على قتلاهم، فبرحمة منا لنت لهم، و الا لانفضوا من حولک"
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج4، ص: 86 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : مسلمانان |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● بیان سیره پیامبر(ص)
جمله «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ» براى این آمده که سیره رسول خدا (ص) را امضا کرده باشد، چون آن جناب قبلا هم همین طور رفتار مىکرده و جفاى مردم را با نرمخویى و عفو و مغفرت مقابله مىکرده و در امور با آنان مشورت مىکرده است، به شهادت اینکه اندکى قبل از وقوع جنگ با آنان مشورت کرد، و این امضا اشارهاى است به این که رسول خدا (ص) بدانچه مامور شده عمل مىکند و خداى سبحان از عمل او راضى است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج4، ص: 87 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● دستور الهى به پیامبر (صلی الله علیه و آله) مبنى بر گذشت از مردم و مشورت با آنها، شامل احکام الهى نمىشود
عبارت «اسْتَغْفِرْ لَهُمْ» هر چند مطلق است، و اختصاصى به مورد بحث آیه ندارد، و لیکن موارد حدود شرعى و امثال آن را شامل نمىشود، (و چنان مطلق نیست که حتى اگر فردى مرتکب قتل شد او را هم ببخشاید و یا اگر زنا کرد تنها برایش طلب مغفرت کند و دیگر حد شرعى را بر او جارى نسازد) چون اگر اطلاق تا این مقدار شمول داشته باشد باعث لغو شدن تشریع مىگردد، علاوه بر اینکه جمله «وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ» که به یک لحن عطف بر مساله عفو و مغفرت شده، خود شاهد بر این است که این دو امر: یعنى" عفو" و" مغفرت" در چارچوب ولایت و تدبیر امور عامه بوده، چون اینگونه امور است که مشورت بر مىدارد، و اما احکام الهى خیر، پس عفو و مغفرت هم در همان امور ادارى جامعه است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج4، ص: 87 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : عفو و بخشش |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● دستور به مومنین در توکل به خداوند و آثار این توکل
«فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ» و چون خداى تعالى تو را به خاطر اینکه به او توکل کردهاى دوست مىدارد در نتیجه ولى و یاور تو خواهد بود، و درماندهات نخواهد گذاشت و به همین جهت که اثر توکل به خدا یارى و عدم خذلان است، دنبال این جمله فرمود «إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ ...» و مؤمنین را هم دعوت کرد به توکل و فرمود: اگر خدا شما را یارى کند کسى نیست که بر شما غلبه کند، و اگر شما را درمانده گذارد کیست که بعد از خدا شما را یارى کند؟ آن گاه در آخر آیه با بکار بردن سبب توکل (که ایمان باشد) در جاى خود توکل مؤمنین را امر به توکل نموده و مىفرماید: «وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»، یعنى مؤمنین به سبب اینکه ایمان به خدا دارند و ایمان دارند به اینکه ناصر و معینى جز او نیست باید فقط بر او توکل کنند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج4، ص: 87 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : توکّل |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● آیا پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم میبایست در همه امور با مؤمنان مشورت کند؟ -
سيد علي بهبهاني
اگر «الف و لام» در کلمه ﴿الاَمر﴾ برای جنس و استغراق باشد، پاسخ مثبت است و چنانچه برای عهد ذهنی یا ذکری باشد، این مشورت تنها درباره جنگ اُحد است؛ لیکن در هر دو صورت، مشورت تنها در موضوعات است نه احکام، زیرا احکام شرعی فقط در حیطه اراده و تصمیم الهی است و دیگران در آن سهمی ندارند: ﴿لَیسَ لَکَ مِنَ الاَمرِ شیءٌ اَو یَتوبَ عَلَیهِم اَو یُعَذِّبَهُم فَاِنَّهُم ظلِمون) 1 و وقتی رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم در احکام الهی هیچ سهمی ندارد، دیگران مسلّماست که اختیاری ندارند.
مؤمنان نیز که یکی از فضایل آنان مشورت کردن با یکدیگر است: ﴿واَمرُهُم شوری بَینَهُم) 2 تنها در «أمرهم» یعنی امرالنّاس با هم مشورت میکنند نه در مورد امرالله. شاید چون کلمه «امر» مضاف است، از آن معنای جمع برداشت شود؛ ولی دو مطلب را هرگز دربر نمیگیرد: یکی احکام الهی که زمام آن تنها به دست خداست و دیگری موضوعاتی که روشن نیست امر مردمی (امرالنّاس)اند تا آنان درباره آن تصمیم بگیرند؛ یا از موضوعاتیاند که تنها به اختیار شارع مقدّساند (امرالله) و تنها او میتواند درباره آنها تصمیم بگیرد، زیرا تمسّک به ﴿واَمرُهُم شوری بَینَهُم﴾ یا ﴿وشاوِرهُم فِی الاَمر﴾ در اینگونه موارد برای اثبات امرالنّاس بودن اینگونه موضوعات، تمسّک به عام در شبهه مصداقی همان عام است که پذیرفته نیست؛ مثلاً رهبر جامعه اگر «وکیل» مردم باشد، تعیین او به اختیار مردم است که با مشورت انجام میشود؛ امّا اگر «ولی» مردم باشد، تعیین وی به اختیار شارع است و تنها انبیای معصوم(علیهمالسلام) باید از سوی خدا نصب او را اعلام کنند و بعد از پیامبران(علیهمالسلام) امامان معصوم(علیهمالسلام) عهدهدار این مسئولیتاند، همانگونه که حضرت امام صادق(علیهالسلام) چنین کرد: فإنّی قد جعلته علیکم حاکماً
آری مردم برای شناسایی ولیشان جهت پذیرش ولایت او میتوانند با یکدیگر مشورت کنند و از آرای صائب خبرگان بهرهمند شوند.
انسانهای مغرور و خودخواه، در غیر احکام و موضوعات یاد شده، به رأی خود بسنده میکنند و هلاک میشوند: من استبد برأیه هلک 1 ؛ امّا مؤمنان با مشورت کردن از عقول دیگران بهره میگیرند: و من شاور الرجال شارکها فی عقولها 2.
نکته: مشورت و ارزیابی آرا وسیله است نه هدف، زیرا مقصود نهایی، کشف حق و صلاح و عزم بر اجرای آن است. جامعه نامصمّم و رهبر غیرعازم، محکوم به هزیمت و عقب افتادگیاند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : مشورت- شورا |
گوینده : آیت الله جوادی آملی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شورایی نبودن خلافت از پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم -
سيد علي بهبهاني
حساسترین مسئله شورا در دو چیز است: أ. خلافت از حضرت ختمی نبوّتصلی الله علیه و آله و سلم که مشروط به عصمت است و جز خداوند کسی از راز و رمز آن آگاه نیست، امر الله است نه امر الناس، بنابراین در محور ﴿اَللهُ اَعلَمُ حَیثُ یَجعَلُ رِسالَتَه) قرار دارد؛ نه در مدار ﴿اَمرُهُم شوری بَینَهُم) 2 و چنین مطلب خطیری با غدیر خم حلّ میشود؛ نه با سقیفه بنیساعده.
ب. بر فرض باطل که خلافت از آن حضرت(علیهالسلام) مشروط به عصمت و جزو امر الله نباشد و در قلمرو امر الناس باشد، آنچه در صدر اسلام رخ داد با مشورت کارشناسان حکومت اسلامی به ویژه صاحبنظرانِ صائب نبوده است، چنانکه سید اوصیا و اولیای الهی، حضرت علی بن ابی طالب(علیهالسلام) فرمود:
فإن کُنت بالشوری ملکْت اُمورهم ٭٭٭٭ فکیف بهذا و المشیرون غُیّبٌ
مبادرت عمر به بیعت با ابی بکر و ترغیب عدهای به آن، هرگز با روح مشورت کاردانان سیاسی اسلام هماهنگ نبود، چنانکه خلافت عمر با عهد بود نه با مشورت؛ و احتیال آنکه این رأی (خلافت عمر) را بعداً صحابه پذیرفتند و امّت اسلامی دربارهاش اجماع کرده است حیله ناکارآمد است، زیرا اولاً اعاظم صحابه نپذیرفتند و ثانیاً پذیرش بعد از تصویب و تمامیت عمل، غیر از مشورت است و ثالثاً اجماع مردم بدون حضور معصوم(علیهالسلام) حجت نیست و رابعاً عمل صحابه در برابر نصّ قرآن، نه ناسخ است و نه مُخصّص و نه مقیّد. بهانهگیری خلافت ابیبکر به اینکه عمر از اختلافِ مُهلکِ امّت نگران بود و بهانهگیری خلافت عمر به اینکه ابیبکر در نهان با عدهای مشورت کرد و برای رهایی از فتنه اختلاف، به انجام چنین شورایی مبادرت شد نیز خطاست و تفصیل آن با حفظ وحدت اسلامی و انسجام کامل مسلمانان در صف واحد، بر عهده فن شریف کلام است و تعرّض این مقدار، برای بیان بطلان چیزی است که در تفسیر المنار آمده است
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : مشورت- شورا |
گوینده : آیت الله جوادی آملی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اخلاق پسندیده -
مسعود ورزيده
بدرستی که تو به اخلاق پسندیده و بزرگی آراسته شده ای.
حسن خلق و گشاده رویی از بارزترین صفاتی است که در معاشرت های اجتماعی باعث نفوذ محبت شده و در تأثیر سخن اثری شگفت انگیز دارد. به همین جهت خدای مهربان، پیامبران و سفیران خود را انسان هایی عطوف و نرمخو قرار داد تا بهتر بتوانند در مردم اثر گذارند و آنان را به سوی خود جذب نمایند. این مردان بزرگ برای تحقّق بخشیدن به اهداف الهی خود، با برخورداری از حسن خلق و شرح صدر، چنان با ملایمت و گشاده رویی با مردم رو به رو می شدند که نه تنها هر انسان حقیقت جویی را به آسانی شیفته خود می ساختند و او را از زلال هدایت سیراب می کردند، بلکه گاهی دشمنان را نیز شرمنده و منقلب می کردند.
مصداق کامل این فضیلت، وجود مقدّس رسول گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ است. قرآن کریم، این مزیّت گرانبهای اخلاقی را عنایتی بزرگ از سوی ذات مقدس خداوند دانسته، می فرماید:
«فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَو کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لانْفَضوُا مِنْ حَولِکَ»[
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : اندیشه قم |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : اخلاق خوب |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● با چه اشخاصى مشورت کنیم ؟ -
مسعود ورزيده
مسلم است که هر کس نمى تواند طرف مشورت قرار گیرد، زیرا گاه آنها نقاط ضعفى دارند که مشورت با آنها مایه بدبختى و عقب افتادگى است چنانکه على (علیه السلام ) مى فرماید: با سه طایفه مشورت نکن :
1 - ((لا تدخلن فى مشورتک بخیلا یعدل بک عن الفضل و یعدک الفقر؛ با افراد بخیل مشورت نکن زیرا ترا از بخشش و کمک به دیگران باز مى دارند و از فقر مى ترسانند)).
2 - ((و لا جبانا یضعفک عن الامور؛ همچنین با افراد ترسو مشورت نکن زیرا آنها ترا از انجام کارهاى مهم باز مى دارند)).
3 - ((و لا حریصا یزین لک الشره بالجور؛ و نیز با افراد حریص مشورت نکن که آنها براى جمع آورى ثروت و یا کسب و مقام ، ستمگرى را در نظر تو جلوه مى دهند)).
وظیفه مشاور
همانطور که در اسلام دستور مؤ کد درباره مشورت کردن داده شده به افرادى که مورد مشورت قرار مى گیرند نیز تاکید شده که از هیچ گونه خیرخواهى فروگذار نکنند و خیانت در مشورت ، یکى از گناهان بزرگ محسوب مى شود، حتى این حکم درباره غیر مسلمانان نیز ثابت است ، یعنى اگر انسان ، پیشنهاد مشورت را از غیر مسلمانى بپذیرد، حق ندارد در مشورت ، نسبت به او خیانت کند و غیر از آنچه تشخیص مى دهد به او اظهار نماید.
در رساله حقوق که از امام سجاد على بن الحسین (علیهماالسلام ) نقل شده ، مى فرماید:
((و حق المستشیران علمت له راءیا اشرت علیه و ان لم تعلم ارشدته الى من یعلم و حق المشیر علیک ان لا تتهمه فیما لا یوافقک من راءیه ؛ حق کسى که از تو مشورت مى خواهد این است که اگر عقیده و نظرى دارى در اختیار او بگذارى و اگر درباره آن کار، چیزى نمى دانى ، او را به کسى راهنمائى کنى که مى داند و اما حق کسى که مشاور تو است این است که در آنچه با تو موافق نیست او را متهم نسازى )).
شوراى عمر
جمعى از مفسران و دانشمندان اهل تسنن هنگامى که به آیه فوق رسیده اند اشاره به شوراى شش نفرى عمر، براى انتخاب خلیفه سوم کرده و ضمن بیانات مشروحى آنرا منطبق بر آیه فوق و روایات مشورت دانسته اند.
گرچه تشریح کامل این بحث در عهده کتب عقائد است ولى در اینجا لازم است بطور فشرده بچند نکته اشاره شود:
اولا: انتخاب امام و جانشین پیامبر صلى اللّه علیه و آله تنها باید از طرف پروردگار باشد زیرا او همانند پیامبر صلى اللّه علیه و آله باید واجد صفاتى همچون عصمت و مانند آن باشد که تشخیص آن تنها بدست خدا است ، و به عبارت دیگر همانطور که نمى توان پیامبر را با مشورت تعیین کرد، انتخاب امام هم با مشورت ممکن نیست .
ثانیا: شوراى شش نفرى مزبور، هرگز منطبق بر موازین مشورت نبود، زیرا اگر منظور، مشورت با عموم مسلمانان بوده ، منحصر به این شش نفر نبودند و افراد پر مایه اى همچون سلمان که مشاور شخص پیغمبر صلى اللّه علیه و آله بود و ابوذر و مقداد و ابن عباس و مانند آنها از دایره این مشورت بیرون بودند، بنابراین ، منحصر
ساختن مشاوران به آن شش نفر به یک دسته بندى سیاسى شبیه تر است از یک هیئت مشورتى ، و اگر منظور انتخاب افراد صاحب نفوذ براى مشورت بوده تا راءى آنها مورد قبول دیگران واقع شود، باز درست نبوده است زیرا شخصیتهائى مانند سعد بن عباده که رئیس مطلق طایفه انصار بود و ابو ذر غفارى که شخصیت بزرگ طایفه بنى غفار بود و مانند آنها از این مشورت بر کنار شده بودند.
ثالثا: مى دانیم براى این مشورت شرائط سخت و سنگینى قرار داده شده بود و مخالفان تهدید به مرگ شده بودند در حالى که در برنامه هاى مشورتى اسلام چنین چیزى وجود ندارد.
سپس قرآن در ادامه مى افزاید: ((به هنگام تصمیم نهائى باید توکل بر خدا داشته باشى )). (فاذا عزمت فتوکل على الله )
همان اندازه که به هنگام مشورت باید، نرمش و انعطاف بخرج داد، در موقع اتخاذ تصمیم نهائى باید قاطع بود، بنابراین پس از برگزارى مشاوره و روشن شدن نتیجه مشورت ، باید هرگونه تردید و دودلى و آراء پراکنده را کنار زد و با قاطعیت تصمیم گرفت و این همان چیزى است که در آیه فوق از آن تعبیر به عزم شده است و آن تصمیم قاطع مى باشد.
قابل توجه اینکه در جمله بالا مساءله مشاوره بصورت جمع ذکر شده (و شاورهم ) ولى تصمیم نهائى تنها به عهده پیامبر صلى اللّه علیه و آله و بصورت مفرد ذکر شده (عزمت ).
این اختلاف تعبیر، اشاره بیک نکته مهم مى کند و آن اینکه : بررسى و مطالعه جوانب مختلف مسائل اجتماعى ، باید بصورت دسته جمعى انجام گیرد، اما هنگامى که طرحى تصویب شد باید براى اجراى آن ، اراده واحدى بکار افتد. در غیر این صورت هرج و مرج پدید خواهد آمد، زیرا اگر اجراى یک برنامه بوسیله رهبران متعدد، بدون الهام گرفتن از یک سرپرست صورت گیرد، قطعا مواجه
با اختلاف و شکست خواهد شد و به همین جهت در دنیاى امروز نیز مشورت را بصورت دسته جمعى انجام مى دهند، اما اجراى آن را بدست دولتهائى مى سپارند که تشکیلات آنها زیر نظر یک نفر اداره مى شود.
موضوع مهم دیگر اینکه جمله فوق مى گوید: ((به هنگام تصمیم نهائى باید توکل بر خدا داشته باشید)) یعنى در عین فراهم نمودن اسباب و وسائل عادى ، استمداد از قدرت بى پایان پروردگار را فراموش مکن .
البته معناى توکل این نیست که انسان از وسائل و اسباب پیروزى که خداوند در جهان ماده در اختیار او گذاشته است ، صرفنظر کند چنانکه در حدیثى از پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله نقل شده است که هنگامى که یک نفر عرب ، پاى شتر خود را نبسته بود و آن را بدون محافظ رها ساخته بود و این کار را نشانه توکل بر خدا مى دانست به او فرمود: ((اعقلها و توکل ؛ یعنى پایش را ببند و سپس توکل کن .
بلکه منظور این است که انسان در چهار دیوار عالم ماده ، و محدوده قدرت و توانائى خود محاصره نگردد و چشم خود را به حمایت و لطف پروردگار بدوزد، این توجه مخصوص ، آرامش و اطمینان و نیروى فوق العاده روحى و معنوى به انسان مى بخشد که در مواجهه با مشکلات اثر عظیمى خواهد داشت شرح بیشتر درباره مساءله توکل و چگونگى ارتباط آن با موضوع استفاده از وسائل جهان طبیعت را بخواست خدا در ذیل آیه ((و من یتق الله یجعل له مخرجا)) (سوره طلاق آیه 3 خواهید خواند.
در پایان آیه بعد دستور مى دهد که افراد با ایمان باید تنها بر خدا تکیه کنند زیرا ((خداوند متوکلان را دوست دارد)) (ان الله یحب المتوکلین ).
و ضمن از این آیه استفاده مى شود که توکل باید حتما بعد از مشورت و استفاده از همه امکاناتى که انسان در اختیار دارد قرار گیرد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : با افراد ترسو مشورت نکن زیرا آنها ترا از انجام کارهاى مهم باز مى دارند
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : مشورت- شورا |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ندامت وپشیمانى -
مسعود ورزيده
O گرچه محتواى آیه دستورات کلّى است ، لکن نزول آیه درباره ى جنگ اُحد است . زیرا مسلمانانى که در جنگ احد فرار کرده و شکست خورده بودند، در آتش افسوس وندامت وپشیمانى مى سوختند. آنان اطراف پیامبر را گرفته وعذرخواهى مى نمودند، خداوند نیز با این آیه دستور عفو عمومى آنان را صادر نمود.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنور |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : پشیمانی- ندامت |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مشورت با عقلا -
مرضيه علمدار
امام على علیهالسلام :
مَنْ شاوَرَ ذَوِى الْعُقولِ اسْتَضاءَ بِاَنْوارِ الْعُقولِ؛
هر کس با عقلا مشورت کند، از نور عقلها بهره مىبرد.
غررالحکم، ح 8634
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : غررالحکم |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : مشورت- شورا |
گوینده : مرضیه علمدار |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای شاورهم -
علي باقري
نکته بسیار مهم در این آیه اشتباه ترجمه کنندگان در مورد عبارت" وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ " می باشد . این اشتباه را برای اولین بار یک نفر مرتکب شده و بقیه هم کور کورانه از او تبعیت کرده اند . و آن هم این است که " وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ " " با آنها در کارها مشورت کن " ترجمه شده در حالی که معنی آن می شود " به آنها در کارها مشاوره بده " .
برای روشن شدن مطلب در نظر بگیرید که مریضی از نظر اخلاقی یا روحی مشکلی دارد و برای حل مشکلش پیش مشاور می رود . . در این مورد مشاور با این شخص مریض مشورت نمی کند ، بلکه یک سری توصیه هایی به او می کند و راهکارهایی به او نشان می دهد . به اصطلاح به او مشاوره می دهد و می گوییم مریض پیش مشاور رفت و مشاور ه گرفت .
و همین اشتباه ترجمه باعث شده هر کسی در مورد اینکه پیامبر نیاز به مشورت دارد یا ندارد سخنان توجیه آمیزی ارائه کنند . تامل در کلمات قبل از این عبارت هم نشان می دهد که سخن از مشورت کردن نیست بلکه سخن از این است که رفتار درست تو باعث شده دور تو جمع شوند .
این آیه به پیامبر می فرماید : سعی کن به جای توبیخ کردن و مذمت و سرزنش افرادی که در اطراف تو هستند و ممکن است دچار خطا و اشتباه شوند . راه کار درست پیش رویشان قرار دهی و به اصطلاح امروزی سعی کن در اموری که ممکن است دچار خطا و اشتباه شوند به آنها مشاور دهی.
امر ، مفاعله ، شور ، صیغه 7 ، معلوم ، متعدی ، مبنی بر سکون ، مذکر
اجوف واوی ، مخاطب ، مفرد
شور در اصل در زبان عرب به معنی بیرون آوردن عسل از کندو می باشد و مشاور کسی هست که سخنانش وقتی از دهانش خارج می شود مثل عسل برای شنونده شیرین باشد .
معنی مُشیر ( مشاوره کننده ) در لغت نامه المنجد به معنی : دلسوز ، رایزن ، راهنما ، اشاره کننده ، نصیحت و پند و اندرز هم آمده است .
اگر اشتباهی در این مطالب باشد از نگارنده ( علی باقری ) است . الله اعلم
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر شخصی |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : مشاوره |
گوینده : علی باقری |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.