علی باقری
[ همه پیام ها ] پیام های علي باقري (1 مورد)
  سوره کهف آیه 10 - امداد غیبی
آیه 10 سوره کهف. إِذْ أَوَی الْفِتْیَةُ إِلَی الْکَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا
آن گاه که آن جوانمردان (از بیم دشمن) در غار کوه پنهان شدند و از درگاه خدا مسئلت کردند بار الها، تو در حق ما به لطف خاص خود رحمتی عطا فرما و بر ما وسیله رشد و هدایتی کامل مهیّا ساز.(راه نجاتی پیش پای ما بگذار).
این آیه ی 10 سوره ی کهف می باشد. این جوانمردان برای نجات جانشان به غاری پناه برده اند و از طرفی پادشاه آنها را دنبال کرده و برای تنبیه آنها دستور داده در غار را محکم مسدود کنند. لذا آنها از همه جا امیدشان قطع شده و راه نجاتی پیدا نمی کنند و در درون غار گیر افتاده اند و فکرشان هم به جایی نمی رسد. لذا رو به درگاه خداوند نموده و می گویند: رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً این جمله یعنی خدایا فکر ما دیگر به جایی نمی رسد تو خودت هر طوری هست راه نجاتی پیش پای ما قرار بده . چنین موقعیتی ممکن است برای هرکسی پیش بیاید. درِ غار بکلی بسته شده هر چه فکر می کنند می بینند فکرشان به جایی قد نمی دهد.
من لدنک یعنی از راهی که اصلا به فکر ما نمی رسد. لذا خداوند در آیه ی بعد می فرماید با یک اشاره آنها را سیصد و نه سال به خواب بردیم خودشان هم نفهمیدند چه شد. بعد از مدتی طولانی که به خواب رفتند و بعد بیدار شدند. خودشان هم مبهوت شده بودند که چه اتفاقی افتاده. در غار باز شده بود و همه چیز عوض شده بود.
آیه 11 سوره کهف. فَضَرَبْنَا عَلَیٰ آذَانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَدًا
پس ما (در آن غار از خواب) بر گوش و هوش آنها تا چند سالی پرده بیهوشی زدیم.
یادم هست در جبهه که بودیم بعد از نماز جماعت یکی از شعارهای ما این بود. خدایا خدایا! زیارت کربلا نصیب ما بفرما. ولی به فکرمان نمی رسید چطور راه که مسدود هست. مگه می شود. مگر امکان دارد
سخن من اینجاست اگر ما مثل اصحاب کهف در آن موقع به خواب می رفتیم و اکنون چشم باز می کردیم نمی گفتیم خدایا چه اتفاقی افتاده
آیا قصه ی اصحاب کهف در زندگی ما اتفاق نمی افتد؟
ا
[ همه نکته ها ] نکته های علي باقري (29 مورد)
  سوره شمس آیه 13 - ناقه الله
بسم الله الرحمن الرحیم
کذبت ثمود بطغوئها (11)
إ ذ انبعث اءشقئها (12)
فقال لهم رسول الله ناقة الله و سقیها (13)
فکذبوه فعقروها فدمدم علیهم ربهم بذنبهم فسوئها (14)
و لا یخاف عقبها (15)
این آیات آیه های 11 تا 15 سوره ی شمس هستند . در این آیه ها به داستان قوم صالح اشاره شده که ناقه الله را که نشانه بارزی بر تایید حقانیت و رسالت حضرت صالح ( ع ) بود با شقاوت تمام به قتل می رسانند .
«نَاقَه» در اصل، به معنای شتر ماده است و در هفت مورد از قرآن مجید به ناقه صالح اشاره شده.
مرحوم «طبرسی» در «مجمع البیان» می گوید: ناقه، در اصل به چیزی گفته می شود که تسلیم و رام و آماده و مهیا است و اطلاق آن به شتر ماده شاید به همین جهت است که آمادگی بیشتری برای سواری دارد.
ناقه صالح، شتر ماده‌ای بود که با معجزه الهی و در تایید حضرت صالح خلق شد. قرآن در چند آیه از ناقه صالح یاد کرده و در عموم موارد از آن به «ناقَةُ الله» تعبیر می‌کند.[ سوره اعراف، آیه ۷۳؛ سوره هود، آیه ۶۴.] اضافه ناقه به الله، اضافه تشریفیه دانسته شده که نشانه اهمیت این ناقه است.[ حسینی شیرازی، تقریب القرآن، ۱۴۲۴ق، ج ۲، ص۲۰۰.] اهمیت این ناقه به دلیل نحوه خاص خلق آن بوده که با معجزه خاص الهی خلق شده و وسیله امتحان قوم ثمود گردیده است.
قرآن این ناقه را نشانه و دلیلی از طرف پروردگار معرفی می‌کند: «قَدْ جاءَتْکمْ بَینَةٌ مِنْ رَبِّکمْ هذِهِ ناقَةُ الله لَکمْ آیةً؛ دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده. این ناقه الهی برای شما معجزه‌ای است».[سوره اعراف، آیه ۷۳.]
ناقه صالح با معجزه الهی به وجود آمد. وجود و حیات این معجزه الهی،‌ دلیل محکمی برای مؤمنان بود. صالح و مؤمنان از شیر آن نیز می‌نوشیدند.[ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق،‌ج ۱۰، ص۴۵۸.] خداوند خواهان نگهداری و حفظ این ناقه بوده و تصریح می‌کند که این ناقه، برای امتحان و آزمایش است: «ما ناقه را برای آزمایش آنها فرستادیم»[ سوره قمر،‌ آیه ۲۷.]
یکی از آیات قرآن کشتن ناقه را به یک فرد استناد می‌دهد: «یارشان را ندا دادند و او شمشیر برگرفت و آن (شتر) را پی کرد».[سوره قمر،‌آیه ۲۹.] از برخی روایات نیز همین مطلب به دست می‌آید.[ حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۴۳۵.] اما آیات دیگر، کشتن ناقه را به همگان استناد داده و به تبع آن عذاب الهی نیز شامل همه آنها شد: «فَعَقَرُواْ النَّاقَةَ وَ عَتَوْاْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ؛ پس آن‌ها،‌ ماده شتر را پی کردند و از فرمان پروردگارشان سرباز زدند».[سوره اعراف، آیه ۷۷.]
]امام علی(ع)، در سخنی به این آیه استناد کرده ومی فرماید: ای مردم! رضایت و نارضایی (بر عملی) موجب وحدت پاداش و کیفر مردم می‌گردد (یعنی؛ عاملان و کسانی که راضی به آن عملند، در کیفر یا پاداش شریکند) ناقه «ثمود» را یک نفر بیشتر پی نکرد، امّا عذاب و کیفر آن همه قوم ثمود را فرا گرفت، زیرا همه به عمل او راضی بودند، خداوند سبحان می‌فرماید:«شتر ماده ثمود را یک نفر دست و پا برید، امّا عذاب آن تمام قوم ثمود را گرفت، زیرا همگی آن را پسندیدند».[سید رضی، نهج البلاغه، ۱۴۱۴ق، خطبه ۲۰۱، ص۳۱۹. : مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ج۱، ص۴۹۷.]
((در بـعـضـی از روایـات آمده است که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) به علی (علیه السلام ) فرمود: من اشقی الاولین ؟ سنگدلترین افراد اقوام نخستین که بود؟
عـلی (عـلیـه السـلام ) در پـاسـخ عرض کرد: عاقر الناقة آن کسی که ناقه ثمود را به هلاکت رساند.
پـیـامبر فرمود: صدقت ، فمن اشقی الاخرین ؟: راست گفتی ، شقی ترین افراد اقوام اخیر چه کسی است
عـلی (عـلیـه السـلام ) مـی گـویـد: عـرض کـردم نـمـی دانـم ای رسول خدا.
پـیـامـبـر (صـلی الله عـلیـه و آله و سـلم ) فـرمـود: الذی یـضربک علی هذه ، و اشار الی یافوخه : کسی که شمشیر را بر این نقطه از سر تو وارد می کند، و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) اشاره به قسمت بالای پیشانی آن حضرت کرد . )) ( تفسیر نمونه جلد 1 تفسیر سوره شمس )
(اشقی الاولین ) و (اشقی الاخرین )
((جمعی از بزرگان شیعه و اهل سنت از جمله ثعلبی و واحدی و ابن مردویه و خطیب بغدادی و طـبـری و مـوصـلی و احـمد حنبل و غیر آنها به اسناد خود از عمار یاسر و جابر بن سمره و عـثـمـان بـن صـهـیـب از پـیـغـمـبـر اکـرم (صـلی الله عـلیـه و آله و سـلم ) چـنـیـن نقل کرده اند که به علی (علیه السلام ) فرمود: یا علی ! اشقی
الاولیـن عاقر الناقة ، و اشقی الاخرین قاتلک ، و فی روایة من یخضب هذه من هذا: ای علی ! شـقـی تـریـن پـیـشـیـنیان همان کسی بود که ناقه صالح را کشت ، و شقی ترین فرد از آخـریـن قـاتل تو است ، و در روایتی آمده است کسی است که این را با آن رنگین کند (اشاره به اینکه محاسنت را با خون فرقت خضاب می کند).
در حـقـیـقـت شـبـاهـتـی مـیـان قـدار بـن سـالف کـنـنـده نـاقـه صـالح و قـاتـل امـیر مؤ منان عبد الرحمن بن ملجم مرادی وجود داشت . هیچ یک از این دو خصومت شخصی نداشتند، بلکه هر دو می خواستند نور حق را خاموش کنند، و معجزه و آیتی از آیات الهی را از مـیـان بردارند، و همانگونه که بعد از ماجرای ناقه صالح عذاب الهی آن قوم طاغی و سرکش را فرو گرفت مسلمین نیز بعد از شهادت مظلومانه امیر مؤ منان علی (علیه السلام ) در زیر سلطه حکومت جبار و بیدادگر بنی امیه شاهد دردناکترین عذابها شدند.))( تفسیر نمونه ذیل آیات اا تا 15 )
نکته ها
نکته ی 1: ناقه ی صالح برای امتحان و آزمایش قوم صالح بود و کشتن آن نشانه ی بر دشمنی با خداوند . حضرت علی (ع ) تصدیق کننده رسالت حضرت رسول و به شهادت رساندن آن حضرت دلیلی بر دشمنی با خداوند
نکته 2- قوم صالح در حالی ناقه ی صالح را به قتل رساندند که از نعمت شیر آن برخوردار بودند و شقاوت و حسادت و کینه توزی عامل اصلی آن بود . قوم حضرت محمد ( ص) در حالی حضرت علی (ع) را به شهادت رسانیدند که از چشمه های جوشان علم آن حضرت برخوردار بودند .
نکته ی 3 : شتر صالح را شقی ترین فرد از قوم صالح و با توافق و رضایت قومش کشتند و حضرت علی (ع) هم به دست شقی ترین افراد و با رضایت و توطئه ی عده ی کثیری از قوم حضرت محمد ( ص)
نکته ی 4: قوم صالح بعد از کشتن ناقه الله دچار عذاب سخت گردیدند و مسلمانان بعد از شهادت حضرت علی ( ع) به دست شقی ترین حاکمان بنی امیه مجازات و دچار عذاب گردیدند
نکته 5 : شتر حضرت صالح در قران با عنوان " ناقه الله " مطرح گردیده که به عنوان شتر ماده می باشد و یکی از القاب حضرت علی ( ع) حیدر می باشد که به معنی شیر ماده می باشد و حضرت به عنوان شیر خدا همواره تصدیق کننده ی حضرت پیامبر ( ص ) هستند .
نکته ی 6 : ناقه ی در میان اعراب به شتر ماده ی گفته می شود که در میان انواع شتر رامترین و تسلیم ترین شتر در برابر دستورات صاحبش می باشد و نمادی از تسلیم و رضایت و فرمانبرداری می باشد و ناقه الله هم در معنی مجازی یعنی کسی که بی چون و چرا تسلیم امر خدا و فرمانبردار بی چون و چرای خداوند می باشد.
نکته 7: آیات و روایات بسیاری در مورد نسبت " ناقه الله " به حضرت صالح و نسبت حضرت علی (ع)به پیامبر (ص)به دست ما رسیده که ما در اینجا به یک مورد آن اشاره می کنیم
الصّادق (علیه السلام)- عَنِ الْفَضْلِ‌بْنِ‌الْعَبَّاس عَنْ أَبِی‌عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) أَنَّهُ قَال ... قَوْلُهُ تَعَالَی فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللهِ هُوَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) ناقَةَ اللهِ وَ سُقْیاها قَالَ النَّاقَهًُْ الْإِمَامُ الَّذِی فَهَّمَهُمْ عَنِ اللَّهِ وَ سُقْیاها أَیْ عِنْدَهُ مُسْتَقَی الْعِلْم.
امام صادق (علیه السلام)- فضل‌بن‌عبّاس از امام صادق (علیه السلام) روایت می‌کند که فرمود: فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللهِ؛ منظور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است. ناقَةَ اللهِ وَ سُقْیاها؛ مراد از ناقة اللهِ امام است که فهم و علم او از خدا است. وَ سُقْیاها یعنی در نزد امام چشمه‌ی گوارای علم است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۱۴۴ بحارالأنوار، ج۲۴، ص۷۲/ تأویل الآیات الظاهرهْ، ص۷۷۶
نکته ی 8 : در حقیقت نکته ی معجزه وار در مورد نسبت ناقه ی صالح یعنی " ناقه الله " با حضرت علی در یکی از القاب آن حضرت یعنی " حیدر " نهفته است که بنده به عنوان یکی از معجزات لفظی قران در اینجا به آن خواهم پرداخت . یهودیان مدینه اعتقاد داشتند کسی که قلعه ی خیبر را فتح خواهد کرد شخصی به نام حیدار می باشد لذا وقتی شنیدند قلعه به دست علی (ع) فتح شد دچار حیرت کردیدند و گفتند این شخص باید اسمش حیدار می بودو با پیش گویی های ما درست در نمی آید و پیش گویی های کتاب های آسمانی از او با عنوان حیدار یاد شده. به آنها گفته شد حیدار یکی از لقب های این شخص بوده و مسلمانان به او حیدر هم می گویند . لذا فهمیدند پیش گویی هایی که در این مورد داشتند به حقیقت پیوسته است .
حال " ناقه الله " را با " حیدر " از طریق حروف ابجد مقایسه می کنیم تا اثبات گردد آیا ناقه الله همان حیدر هست یا نه ؟
ناقه الله : ( ن : 50 ) ، ( ا : 1) ،( ق: 100) ،( ه : 5) ، ( ا : 1) ، ( ل: 30) ،(ل : 30) ، ( ه: 5) ،
50 و 1 و 100 و 5 و 1 و 30 و 30 و 5 در جمع می شود 222
حیدر : ( ح : 8 ) ، ( ی: 10 ) ، ( د: 4 ) ، (ر : 200 )
8 و 10 و 4 و 200 در جمع می شود 222
  سوره اسراء آیه 31 - فرزندکشی از ترس فقر
وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبیراً
دو نکته در این آیه وجود دارد
نکته ی 1 : از ضمیر " هم " در واژه های نَرْزُقُهُمْ و قَتْلَهُمْ می توان فهمید که این کشتن فرزندان منحصرا به زنده ه گور کردن دختران اشاره نمی کند بلکه فرزندان دختر و پسر را شامل می شود زیرا اگر منظور کشتن دختران بود باید می فرمود قَتلَهنَّ .و نرزقهن
نکته 2 : نکته دوم در " کان " در عبارت کانَ خِطْأً کَبیراً نهفته است . یعنی این کار اشتباه از قدیم بوده و تا زمانی که بشر در روی زمین زندگی می کند همچنان ادامه خواهد داشت و اختصاص به اعراب ندارد . کما اینکه می بینیم این قتل امروزه به شکل سقط جنین همچنان ادامه دارد .
  سوره ص آیه 67 - نبأ عظیم
قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظیمٌ67أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ68
در مورد نبأ عظیم بر طبق روایاتی که از معصوم رسیده و همچنین از ضمیر شخصی " هو" کاملا مشخص هست که منظور نه قیامت هست و نه قرآن . چون عرب هیچ گاه برای امور بی جان ضمیر شخصی هو به کار نمی برد بلکه منظور از نبأ عظیم شخص خاصی هست . نبآ عظیم در خود سوره ی نبآ هم آمده . عَمَّ یَتَساءَلُونَ1عَنِ النَّبَإِ الْعَظیمِ2الَّذی هُمْ فیهِ مُخْتَلِفُونَ 3
علی در حروف ابجد : (ع= 70) +( ل = 30 ) + (ی= 10) در جمع می شود 110
عم در حروف ابجد : (ع= 70) +( م = 40 ) در جمع می شود
همچنین در اینجا هم از موصول شخصی الذی استفاده شده که مخصوص برای انسان هست .
موصول خاص شش قسم است سه تا از آن برای مونث و سه تا برای مذکر به کار می روند ( و فقط برای اشخاص ذی عقل به کار می روند .)
مذکر:
1- مفرد : اَلّذی(کسیکه – که
2- مثنی : الذان -الذَّین ( دو کسی که )
3- جمع : اَلّذین ( کسانیکه )
مونث :
1- مفرد : اَلَّتی(کسی که)
2- مثنی : التان – الّتَین (دو کی که )
3- جمع : اَلَّاتی یا اَلَّلواتی (کسانی که )
مآخذ :محمدی حمید (1371) زبان قرآن (جلد اول دوره متوسطه ) ، انتشارات رودکی .صص 233-232.
احادیث در این مورد زیاد هست بنده به چند مورد اشاره می کنم
علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِیمٌ یَعْنِی أَمِیرَ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ.
علیّ‌بن‌ابراهیم ( ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِیمٌ یعنی امیرمؤمنان علی (علیه السلام)، أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۱۴۰ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۱/ القمی، ج۲، ص۲۴۳/ البرهان
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) عَلَی الْمِنْبَرِ أَنَا أَخُو الْمُصْطَفَی خَیْرِ الْبَشَرِ مِنْ هَاشِمٍ سَنَامُهُ الْأَکْبَرُ وَ نَبَأٌ عَظِیمٌ جَرَی بِهِ الْقَدَرُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ مَضَتْ بِهِ الْآیَاتُ وَ السُّوَرُ وَ إِذَا ثَبَتَ أَنَّهُ صَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ فَیَنْبَغِی کَوْنُهُ أَصْلَحَ مِنْ جَمِیعِهِمْ بِدَلَالَهًِْ العُرْفِ وَ الِاسْتِعْمَالِ کَقَوْلِهِمْ فُلَانٌ عَالِمُ قَوْمِهِ وَ شُجَاعُ قَبِیلَتِهِ.

امام علی (علیه السلام)- أمیرالمؤمنین (علیه السلام) بر بالای منبر فرمود: «من برادر مصطفی خیر البَشَر هستم، بزرگ خاندان هاشم و آن خبر عظیمی که دست تقدیر آن را به جریان انداخته و صالح مؤمنانم که آیهها و سورهها را به خود اختصاص داده است»! و اگر ثابت شود که صالح المؤمنین اوست، أصلح بودنش نسبت به دیگران نیز ثابت است هم به جهت عرف وهم به جهت استعمال لفظ، زیرا وقتی میگویی فلانی دانای خود قوم است و دلاور قبیلهاش، بدین معناست که در میان آن‌ها از این دو جهت همتا ندارد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۱۴۲ بحارالأنوار، ج۳۶، ص 28
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- المناقب: وَ رُوِیَ أَنَّه لَمَّا هَرَبَتِ الْجَمَاعَهًُْ یَوْمَ أُحُدٍ کَانَ عَلِیٌّ یَضْرِبُ قُدَّامَهُ وَ جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) وَ مِیکَائِیلُ عَنْ یُسَارِهِ فَنَزَلَ قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِیمٌ أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ وَ کَانَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) یَقُولُ مَا لِلَّهِ آیَهًٌْ أَکْبَرُ مِنِّی.

امام علی (علیه السلام)- روایت است که چون روز اُحد آن جماعت پا به فرار گذاشتند، علی (علیه السلام) از روبرو، جبرئیل از سمت راست و میکائیل از سمت چپ از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دفاع میکردند. در این حال آیه: قُل نبأٌ عظیمٌ* أنتم عَنه مُعرضون نازل شده و همزمان علی (علیه السلام) میفرمود: خدا را آیتی بزرگتر از من نیست!
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۱۴۲ بحارالأنوار، ج۳۶، ص
[ همه ترجمه ها ] ترجمه های علي باقري (5 مورد)
  سوره طه آیه 32 - نگارنده ( با استفاده از چند ترجمه )
وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی(طه 32)
در این کار [امر رسالت که به من محول شده ] او را هم شریک گردان . [ تا بتوانیم به کمک هم این مأموریت را به آخر برسانیم .]
أَشْرِکْ:فعل امر ساده از : شرک ،أَشرَکَهُ فِی أمرِهِ: او را در کار خود شریک کرد ( المنجد)
أَمْرِ:اسم ، جامد غیر مصدری از : ءمر، مأموریت ، کاری که به کسی محول شده (المنجد) دستورمحوله .
یعنی او را هم " اولِی الْأَمْرِ " ساز
  سوره طه آیه 31 -
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی( طه :31)
به وسیله ی (کمک) او پشتم را محکم ساز و تقویتم کن .
اشْدُدْ: (امر ساده ، فَعَلَ یَفْعُلُ) ، شدد: کمک و تقویت کرد ، نیرومند کرد ( المنجد )،
بِهِ: به وسیلۀ او
أَزْرِی:(ءزر ) ، شَدَّ بِهِ اَزرَهُ : پشت خود را به او محکم کرد ( المنجد) .
  سوره طه آیه 30 - نگارنده ( با استفاده از چند ترجمه )
(یعنى همین )هارون برادرم را.