از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(ما کان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله وخاتم النبیین وکان الله بکل شی ء علیما): (محمد ص پدر هیچ یک از مردان شما نیست ولی او فرستاده خدا و خاتم پیامبران است و خدا به هر چیزی داناست ) این آیه در مقام پاسخ مردمی است که به واسطه ازدواج پبامبر ص با همسر زید به ایشان اعتراض کرده اند که چراهمسر پسرخوانده ات را به زنی گرفتی ؟ خداوند می فرماید: رسول گرامی ما پدر هیچ یک از مردان موجود و فعلی شما نیست (63) تا ازدواجش با همسر یکی از شما، ازدواج باهمسر پسرش باشد، یعنی به نحو تکوینی هیچ یک از مردان موجود در زمان نزول آیه از صلب رسولخدا ص متولد نشده اند. پس زید هم پسر صلبی رسولخدا نیست و هیچ یک از آثار پدر و فرزندی میان او و رسولخدا برقرار نیست ، لذا ازدواج آنحضرت باهمسر زید هیچ مانعی ندارد.در ادامه به مسأله خاتمیت پیامبر ص اشاره می کند. (خاتم ) یعنی هر چیزی که با آن مهر می زنند، یعنی نبوت با وجود پیامبر ص مهر و ختم شده و بعد از او دیگر نبوتی نخواهد بود. و گفتیم که (رسول ) یعنی آنکه حامل رسالت خدای تعالی به سوی مردم می باشد و (نبی ) یعنی آنکه حامل خبری از غیب باشد که آن غیب ، دین و حقایق آن است و لازمه اینکه پیامبر خاتم الانبیاء است این است که خاتم رسل نیز باشد، چون رسالت خود یکی از اخبار و انباء غیب است و نبی اعم از رسول است لذا وقتی انباء ازغیب با وجود ایشان خاتمه یافته ، قهرا رسالتی هم بعد از آنحضرت نخواهد بود. به این ترتیب پیامبر اسلام ص خاتم انبیاء و رسولان الهی است و ارتباط آنحضرت با مردم ارتباط از مصدر نبوت و رسالت است ، لذا همه اعمال ایشان به امر خدای سبحان است وخدا هم که به همه چیز داناست پس آنچه برای شما بیان کرده یا بر رسول خود ابلاغ می کند به مقتضای علم اوست . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
1) : تفسیر این آیه در باب ازدواج رسول خدا (ص) که تمام وجود ناچیزم فدای نام مبارکش باد با همسر پسرخوانده اش زید مطلب بسیار مهمّی را برایم روشن کرد به قول زلیخا «الآن حصحص الحق». بی نهایت سپاسگزارم.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیماً (40)
شأن نزول: بعد از تزویج زینب، منافقان زبان طعن دراز کرده و گفتند این مردمان مى‌گویند که زنان پسران بر شما حرام است و خود زن پسر خود را اختیار نموده و حال آنکه زید پسر خوانده حضرت بود نه پسر حضرت، چون آنها در نظر خود پسر خوانده را مثل پسر مى‌دانستند، لذا ایراد نمودند؛ حق تعالى آیه شریفه در رد قول آنها نازل فرمود:
ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ‌: نیست محمد (صلّى اللّه علیه و آله) در حقیقت پدر هیچیک از مردان شما تا میان شما و حضرت مصاهرت (دامادى) متحقق گردد و بر او زن او حرام باشد بعد از طلاق، همچنانکه میان پدر و پسر مى‌باشد.
تبصره: عمومیت این حکم منتقض نمى‌شود به پسران صلبى حضرت: قاسم، طاهر، و ابراهیم علیهم السّلام؛ زیرا که ایشان به حد رجال نرسیدند و داخل نیستند و بر تقدیر بلوغ ایشان، از رجال حضرت بودند نه از رجال امت؛ و خطاب راجع به امت است به جهت رد ابوت حضرت نسبت به زید که متبنّى او بود. و ایضا منتقض نمى‌شود به حضرت امام حسن و امام حسین علیهما السّلام به جهت بالغ نبودن ایشان در زمان حیات حضرت، و بر تقدیر بلوغ، از رجال حضرت بودند نه از رجال امت. و دیگر آنکه مراد ولد است نه ولد ولد، و نیز ایشان را پسر فرموده: (ابناى هذان ریحانتان من الدّنیا) این دو پسر من دو ریحان منند از دنیا «1»، و نیز فرمود: (ابناى هذان امامان قاما او قعدا) این هر دو پسر من‌
و مروى است که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام در وقتى که در جنگ صفین به محمد بن حنفیه فرمود: (انت ابنى حقّا) تو پسر منى به حق. عرض کردند: یا على حضرت حسن و حسین علیهما السّلام پسران تو نیستند؟ فرمود:
(هما ابنا رسول اللّه) «2» به جهت آنکه حضرت رسول فرمود (الا أنّ کلّ ابن بنت ینسبون الى ابیهم الّا اولاد فاطمة فانّى انا ابوهم) آگاه باشید هر پسر دخترى را نسبت به پدرش کنند مگر فرزندان فاطمه که من پدر ایشانم‌ «3».
پس در آیه تمسکى نیست کسانى را که گویند حضرت حسنین علیهما السّلام فرزندان رسول خدا نیستند به جهت اضافه رجال به «کم»، و حضرت امام حسن و امام حسین علیهما السّلام از رجال آن حضرتند نه از رجال امت.
حاصل آنکه حق تعالى رد قول منافقان کرده فرمود که: حضرت محمّد صلى اللّه علیه و آله به حسب حقیقت پدر هیچیک از مردان شما نیست تا زید پسر صلبى او تواند بود، وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ‌: و لکن هست فرستاده خدا. و هر پیغمبرى پدر امت باشد نه مطلقا، بلکه از حیثیت آنکه او شفیق و ناصح ایشان و واجب التوقیر و الطّاعة بر ایشان، و زید از جمله امت، و نیست میان او و پیغمبر ولادتى تا موجب مصاهرت گردد. وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ‌: و هست ختم کننده پیغمبران. و یا مهر کننده ایشان، یعنى آخر ایشان که باب نبوت بر غیر بسته شد و بعد از او از جانب خدا پیغمبرى نیامده و نخواهد آمد تا روز قیامت. و حفص که یکى از قراء است به کسر خوانده (خاتم) یعنى آن کسى که به وجود او ختم انبیاء شده باشد، یا به او نبوت مهر کرده شده است، یعنى نبوت به آن سرور تمام گشته و از او نخواهد گذشت و به دیگرى بعد از او تعلق نخواهد گرفت، و لهذا اولاد ذکور آن حضرت فوت نمودند، زیرا اگر بعد از او فرزندى باقى مى‌ماند، منصب نبوت لایق او مى‌بود به جهت شرافت رتبه او بر سایر خلق، و لذا در وقتى‌که ابراهیم فوت نمود حضرت فرمود: (لو عاش کان نبیّا) اگر زنده مى‌ماند پیغمبر بود «1».
تتمه: نزول حضرت عیسى علیه السّلام در آخر الزمان قادح خاتمیت آن حضرت نیست، زیرا مراد از «خاتم النبیین» آنست که هیچ پیغمبرى بعد از او مبعوث نشود، و بعثت حضرت عیسى قبل از آن سرور بوده. 2- آنکه حضرت عیسى در حین نزول، عمل به شریعت حضرت خاتم نماید نه به شریعت خود.
3- محمد بن حسن از پدر خود روایت نموده که حضرت رسول فرمود: من محمد و من احمدم و من آن حاشرم که خداى تعالى بر اثر من خلقان را حشر فرماید، و من عاقبم که از عقب من پیغمبر دیگرى نباشد.
وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیماً: و هست خداى تعالى به هر چیز دانا، پس مى‌داند که کیست سزاوار آنکه نبوت به او ختم شود.
بیان: چون صحت هر کتابى به مهر او باشد، لذا پیغمبر را مهر فرمود تا بدانند محبت الهى جز به متابعت حضرت رسالت پناهى نتوان کرد که: (إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی) «2» و چون شرف و بزرگوارى کتاب به مهر او باشد، شرف جمله انبیاء نیز به آن حضرت است و شاهد هر کتاب به مهر او است، پس شاهد همه در محکمه قیامت او خواهد بود که: (وَ جِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلى‌ هؤُلاءِ) «3» و چون کتب را مهر نمودند، کتاب از خواندن اغیار محفوظ شد، نبوت چون سمت اختتام یافت باب نبوت بر غیر بسته گشت؛ و از موافق و مخالف مروى است که آن حضرت به امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود که:
یا علىّ انت منّى بمنزلة هارون من موسى الّا انّه لا نبىّ بعدى. اى على تو از من‌
«1» در کتاب من لا یحضره الفقیه، (چ 1390 هجرى دار الکتب)، ج 3 ص 317 حدیث 5، از امام صادق علیه السّلام سؤال مى‌شود که: لو بقى کان نبیّا؟ حضرت در پاسخ مى‌فرمایند: لو بقى کان على منهاج ابیه صلّى اللّه علیه و آله.
به منزله هارونى از موسى الا آنکه بعد از من پیغمبرى نخواهد بود «1». یعنى اگر جایز بود بعد از من پیغمبرى باشد، آن تو مى‌بودى نه غیر، به جهت جامعیت فضل و مزیت علم و انواع محاسن و اخلاق توست به سایر مردمان.
تنبیه: آیه شریفه دال است بر آنکه حضرت محمّد بن عبد اللّه صلّى اللّه علیه و آله خاتم النبیین است، یعنى ختم کننده پیغمبران است و بعد از او دیگر پیغمبرى از جانب خدا نیامده و نخواهد آمد تا انقراض عالم.
بیان: شخص بصیر منصف که دیده حق بین بگشاید و مطالعه در دیانت اسلام و شریعت آن حضرت بنماید، هر آینه تصدیق نماید که این شریعت، تمام فوائد روحى و جسمى و دنیائى و آخرتى و احکام کلى و جزئى عموم طبقات بشر را دارا باشد و هیچ چیز را فرو گذار ننموده، حتى ارش خدشه و دیه خراش را؛ بنابراین دیگر بشر محتاج به دینى و شریعتى نخواهد بود، پس جامعیت دیانت ملازمه دارد با خاتمیت، و لذا این پیغمبر خاتم واقع شد.
برهان: 1- آنکه آن حضرت آمد و ادعاى نبوت و خاتمیت نمود و بر طبق دعواى خود معجزه آورد، و هر که چنین باشد پیغمبر بر حقى است. و پس از اثبات رسالت آن حضرت، قول او و کتابش را به خاتم بودن آن حضرت تصدیق باید کرد.
2- آنکه دعوى نبوت نمود به تواتر ثابت؛ و تواتر، مفید علم است مانند جود حاتم و ملوک گذشته و بلاد ندیده.
3- آنکه معجزه آورد و معجزات آن حضرت دو قسم است: 1- معجزه باقیه- قرآن بر صفحه روزگار و تحدّى آن به تمام عالمیان آشکار و عجز ایشان بر آوردن به مثل آن در فصاحت و بلاغت برقرار. 2- معجزات بسیار آن حضرت- اگرچه هر یک به اخبار آحاد است ولى قدر مشترک آنها متواتر و همه در کتب‌ثبت است، بلکه کمّلین از اهل معنى در تصدیق آن حضرت حاجت به معجزه ندارند، زیرا آن مظهر اعظم و مجلاى اتم، هر جزوى از اجزاى او، هر نعتى از نعوت او معجزه باهره‌اى است.
و طریق اثبات نبوت براى بشر منحصر است به معجزه، یعنى خارق عادتى که به اراده الهى ظهور یابد تا نبوت او به عالمیان محقق یابد، لذا جریان نبوت انبیاى الهى بدین رویه خاتمه یافت؛ و نفوذ کلمه، شرط ثبوت حقانیت پیغمبر نزد عقلا نخواهد بود، زیرا ممکن است مدلّسى به حیله و تدلیس مردم را به خود جذب یا ظالم و جائرى به تعدى و ظلم نفوذ کلمه پیدا کند. و متفق علیه است که آن حضرت علت غائى ممکنات است چنانچه حدیث قدسى است: (لولاک لما خلقت الافلاک) «1» و خودش فرمود: (اوّل ما خلق اللّه روحى‌ «2»- اوّل ما خلق اللّه نورى) «3» و البته چنین وجودى که صادر اول باشد، خاتم و آخر انبیاء واقع شد.
تتمه: حکیم الهى حاج ملا هادى سبزوارى (رحمه اللّه) فرموده: آیا نمى‌بینى جهان آفرین از بسیارى از جماد، اندک را نبات کرد؛ و از بسیارى از نبات، اندک را حیوان؛ و از بسیارى حیوان، اندکى را انسان نمود، یعنى نباتى که در طریق وجود خود حیوان، و حیوانى که در صراط وجود خود انسان است. و از بسیارى انسان، اندکى را عاقل؛ و از بسیارى عقلا، اندکى را مسلم؛ و از بسیارى مسلم، اندکى را مؤمن؛ و از مؤمنین، اندکى را عابد؛ و از عابدین، اندکى را زاهد؛ و از زاهدین، اندکى را عالم؛ و از عالمین، اندکى را عارف؛ و از عرفاء، اندکى را ولى؛ و از اولیاء، اندکى را نبى، و از انبیاء، اندکى را رسول؛ و از رسولان، اندکى را اولوا العزم؛ و از اولوا العزم، یکى را خاتم آفرید:
اى کائنات را به وجود تو افتخار
اى بیش از آفرینش و کم از آفریدگارنعم ما قیل:
لکلّ نبىّ فى الانام فضیلة
و جملتها مجموعة فى محمّد (ص)
فاق النّبیین فى خلق و فى خلق‌
و لم یدانوا به فى علم و لا کرم‌
فهو الّذى تمّ معناه و صورته‌
ثمّ اصطفاه حبیبا بارئ النّسم‌
فکیف یدرک فى الدّنیا حقیقته‌
قوم نیام تسلّوا عنه بالحلم‌ [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » اطیب البیان
ما کان‌َ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِن‌ رِجالِکُم‌ وَ لکِن‌ رَسُول‌َ اللّه‌ِ وَ خاتَم‌َ النَّبِیِّین‌َ وَ کان‌َ اللّه‌ُ بِکُل‌ِّ شَی‌ءٍ عَلِیماً (40)
نیست‌ ‌محمّد‌ (ص‌) پدر احدی‌ ‌از‌ مردان‌ ‌شما‌ و لکن‌ ‌رسول‌ ‌خدا‌ ‌است‌ و خاتم‌ تمام‌ انبیاء ‌است‌ ‌که‌ دیگر ‌بعد‌ ‌از‌ ‌او‌ پیغمبری‌ نیست‌ ‌تا‌ قیامت‌ و خداوند بهر چیزی‌ عالم‌ و دانا ‌است‌.
ما کان‌َ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِن‌ رِجالِکُم‌ ‌برای‌ رد کسانی‌ ‌که‌ میگفتند زید پسر پیغمبر ‌است‌ و مراد پدر بلا واسطه‌ ‌است‌ و الا ذراری‌ فاطمه‌ پسران‌ پیغمبر هستند بدلیل‌ ‌آیه‌ مباهله‌ و ‌آیه‌ شریفه‌ جعل‌ عیسی‌ ‌از‌ اولاد و ابناء ابراهیم‌ و نوح‌ ‌فی‌ ‌قوله‌ ‌تعالی‌ وَ مِن‌ ذُرِّیَّتِه‌ِ داوُدَ وَ سُلَیمان‌َ،‌-‌ ‌الی‌ ‌قوله‌‌-‌ وَ زَکَرِیّا وَ یَحیی‌ وَ عِیسی‌‌-‌ الایه‌ (انعام‌ ‌آیه‌ 85).
وَ لکِن‌ رَسُول‌َ اللّه‌ِ آنهم‌ ‌بر‌ کافه‌ جن‌ و انس‌ و ناسخ‌ جمیع‌ ادیان‌.
وَ خاتَم‌َ النَّبِیِّین‌َ سیاهی‌ قرآن‌ ‌که‌ مطابق‌ قرائت‌ عاصم‌ ‌است‌ و نزد ‌ما معتبر ‌است‌ قرائت‌ حفص‌ ‌از‌ عاصم‌ چنانچه‌ ‌در‌ مقدمات‌ ‌اینکه‌ تفسیر بیان‌ کردیم‌ و گفتیم‌ قرائت‌ حفص‌ ‌از‌ عاصم‌ مطابق‌ سیاهی‌ قرآن‌ ‌است‌ نه‌ سیاهی‌ مطابق‌ قرائت‌ اوست‌ خاتم‌ بفتح‌ تاء ‌است‌ و بمعنی‌ مهر و امضاء دفتر نبوت‌ ‌است‌ و چند دلالت‌ دارد یکی‌ آنکه‌ آخر دفتر مهر و امضاء میکنند دلیل‌ ‌بر‌ اینست‌ ‌که‌ ‌اگر‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌او‌ جمله‌ نوشته‌ شود مربوط ‌به‌ صاحب‌ مهر و امضاء نیست‌ و دلیل‌ ‌بر‌ ختم‌ نبوت‌ ‌است‌ ‌که‌ شریعتش‌ ‌تا‌ دامنه‌ قیامت‌ باقیست‌ و یکی‌ آنکه‌ آنچه‌ قبل‌ ‌از‌ مهر و امضاء ‌است‌ مستند بصاحب‌ مهر ‌است‌ و وجود مقدسش‌ اعتبار نبوت‌ جمیع‌ انبیاء سلف‌ ‌را‌ ثابت‌ فرمود ‌که‌ ‌اگر‌
قرآن‌ مجید ‌او‌ و فرمایشات‌ ‌او‌ نبود ‌ما هیچ‌ دلیلی‌ ‌بر‌ اثبات‌ انبیاء سلف‌ نداشتیم‌ نه‌ ‌از‌ طریق‌ یهود و نه‌ ‌از‌ طریق‌ نصارا و نه‌ ‌غیر‌ ‌آنها‌ چنانچه‌ ‌در‌ مجلد اول‌ کلم‌ الطیب‌ مفصلا و مشروحا بیان‌ ‌شده‌ و دیگر آنکه‌ افضلیت‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ جمیع‌ کمالات‌ ‌بر‌ سایر انبیاء دلالت‌ دارد و اما ‌اگر‌ بکسر تاء ‌باشد‌ فقط دلیل‌ ‌به‌ خاتمیت‌ ‌او‌ ‌است‌.
وَ کان‌َ اللّه‌ُ بِکُل‌ِّ شَی‌ءٍ عَلِیماً اللّه‌ُ أَعلَم‌ُ حَیث‌ُ یَجعَل‌ُ رِسالَتَه‌ُ (انعام‌ ‌آیه‌ 124) [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.