● مراد از «قوامین بالقسط»
کلمه «قسط» به معنای عدل است و قیام به قسط به معنای عمل به قسط و تحفظ بر آن است، پس مراد از «قوامین بالقسط»، قائمین به قسط است البته قائمینی که قیامشان به قسط تام و کاملترین قیام است، (چون قوام صیغه مبالغه است و به آیه چنین معنائی میدهد).
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 5، ص : 175 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : عدالت- انصاف- قسط |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● خصوصیات شخص قوام به قسط
شخص قوام به قسط باید کمال مراقبت را بخرج دهد تا به انگیزهای از هوای نفس یا عاطفه یا ترس و یا طمع و یا غیره از راه وسط و عادلانه عدول نکند و به راه ظلم نیفتد. و این صفت زود اثرترین عوامل و کاملترین اسباب برای پیروی حق و حفظ آن از پایمال شدن است و البته این قیام به قسط برای خود آثار و شاخهها و لوازمی دارد، یکی از شاخههای آن این است که شخص قوام به قسط دیگر دروغ نمیگوید و شهادت به ناحق نمیدهد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 5، ص : 175 و 176 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : عدالت- انصاف- قسط |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● قیام به قسط، مقدمه گواه برای خدا بودن
غرض اصلی آیه بیان حکم شهادت است ولی قبل از پرداختن به اصل غرض صفت قوام بالقسط را آورد، پس کانه فرموده: «کونوا شهداء لله»(گواهانی در راه خدا باشید) و این برای شما میسر نمیشود مگر بعد از آنکه قوامین به قسط باشید، ناگزیر باید نخست قوامین به قسط شوید تا بتوانید گواهانی برای خدای تعالی بوده باشید. و خواسته است مطلب را به تدریج بیان کند، از بالا گرفته در دائره وسیعی حکم عمومی قیام به قسط را بیان کند، آنگاه به اصطلاح عوام به مساله مورد غرض گریز بزند، چون این مساله یکی از فروعات آن صفت است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 5، ص : 176 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : عدالت- انصاف- قسط |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معناى شهادت دادن برای خداوند
در جمله «شهداء لله»، حرف لام به اصطلاح لام غایت است، یعنی در شهادت خود غایت و هدفی به جز رضای خدای تعالی نداشته باشید، معنای برای خدا بودن شهادت این است که شهادت مصداق پیروی حق و به خاطر اظهار حق و زنده کردن حق باشد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : همچنانکه جمله «فلا تتبعوا الهوی ان تعدلوا»(پس پیروی هوا مکنید که منحرف میشوید) این معنا را توضیح میدهد. ودر آیه شریفه «و اقیموا الشهادة لله»(الطلاق/2) نیز لام برای غایت آمده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 5، ص : 176 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : شهادت |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● آثار نیکوى شهادت راست و آثار سوء شهادت به دروغ در اجتماع
مراد از جمله «إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقِیراً فَاللَّهُ أَوْلى بِهِما»-و خدا داناتر است-این است که زنهار که غنای غنی، شما را وادار نسازد به اینکه از حق منحرف شوید و فقر فقیر هم، شما را وادار نکند به اینکه به خاطر دلسوزی نسبت به او به ناحق به نفع او شهادت دهید، پس خدای تعالی اولای به آن دو و مهربانتر از تو نسبت به آن دو است، دلیل مهربانتریش این است که حق را واجب الاتباع کرده و به سوی قسط و عدالت دعوت فرموده و معلوم است که اگر در جامعه، حق پیروی شود و قسط بپا داشته شود، آن مجتمع سر پای خود خواهد ایستاد و از پا در نخواهد آمد و در نتیجه هم غنی و توانگر باقی میماند و از پای در نمیآید و هم حال فقیر اصلاح میگردد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : و یکی از این دو طائفه هر چند که در یک حادثه و یک نزاع اگر به ناحق به نفعش شهادت دهند در خصوص آن واقعه بهرهمند میشود و حتی ممکن است در چند واقعه از شهادت به ناحق شاهدی خدانشناس بهرهمند شود و لیکن این شهادتهای به ناحق باعث میشود که حق ضعیف گشته و عدالت در آن جامعه بمیرد و معلوم است که در چنین جامعهای باطل نیرومند گشته و ظلم و جور جان میگیرد و این خود درد بی درمان جامعه و هلاک انسانیت است.
در جمله «إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقِیراً فَاللَّهُ أَوْلى بِهِما» با اینکه غنى و فقیر بطور تردید آمده و فرموده: "چه اینکه مشهود له که تو، به نفعش شهادت مىدهى توانگر باشد و چه فقیر باشد" مع ذلک ضمیر تثنیه به آن دو بر گردانده و فرموده: "خداى تعالى سزاوارتر به آن دو است"، با اینکه در یک واقعه، شخص مشهود له، یکى از آن دو است، یعنى یا فقیر است یا غنى و هر دوى آنها نیست، پس جاى این سؤال هست که چرا ضمیر تثنیه برگردانیده و چرا نفرمود:" فالله اولى به"؟.
جواب این سؤال این است که درست است که در یک واقعه شخص مشهود له یا غنى است و یا فقیر و نمىتواند هر دو باشد و لیکن از آنجایى که سخن از مشهود له معینى نیست، بلکه از مشهود له فرضى است و مشهود له فرضى در یک واقعه غنى و در واقعهاى دیگر فقیر است، لذا ضمیر تثنیه را به مشهود له برگردانیده تا معنا چنین شود:" خداى تعالى اولاى به غنى است در غنایش و اولاى به فقیر است در فقرش".
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 5، ص : 177 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : شهادت |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● حق گویى، از حقوق مومنین نسبت به یکدیگر
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: مؤمن به گردن مؤمن دیگر هفت نوع حقوق دارد، از همه آنها واجبتر این است به او حق بگوید، هر چند به ضرر خودش و یا والدینش باشد، پس به حسب این حق، مسلمان نمیتواند به خاطر نامبردگان از حق منحرف شود، آنگاه آیه «فلا تتبعوا الهوی ان تعدلوا و ان تلووا او تعرضوا» استشهاد نموده، در معنای جمله «ان تعدلوا»(نساء/129) فرمودند: یعنی از حق منحرف شوید.
علامه طباطبایی: در این حدیث نکتهای است و آن این است که معنای شهادت را عمومیت داده، و آن را شامل مطلق سخن حق گفتن دانسته، چون امام (علیهالسلام) از جمله «کونوا قوامین بالقسط» عموم را فهمیده است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 5، ص : 178 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : حقوق |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معناى جمله «وَ إِن تَلْوُاْ أَوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللَّهَ کاَنَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا»
در مجمع البیان آمده که بعضی گفتهاند: معنای جمله «ان تلووا»، "ان تبدلوا" است و معنای «او تعرضوا» ، "او تکتموها" است و بنا بر این قول که از امام باقر (علیهالسلام) روایت شده معنای آیه چنین میشود: و اگر شهادت را مبدل کنید و چیزی غیر آنچه دیدهاید بگوئید و یا به کلی آنچه را دیدهاید کتمان نموده، بگوئید: من اصلا چیزی ندیدهام ، خدای تعالی به آنچه میکنید آگاه است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 5، ص : 178 و 179 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : شهادت |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «تلووا»
کلمه «تلووا» از مصدر "لی" است. "لی" به شهادت، کنایه است از تحریف شهادت و از "لی" زبان یعنی پیچاندن زبان گرفته شده است. پس جمله «و ان تلووا» معنایش این است که اگر به آنچه دیدهاید شهادت ندهید بلکه آن را تحریف کنید.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : و جمله «او تعرضوا» به این معنا است که اصلا از دادن شهادت اعراض نموده، آن را از اصل ترک کنید. بعضی از قاریان کلمه «تلوا» را با ضم لام و سکون واو خواندهاند به این حساب که از ماده: "ولی یلی" و از مصدر ولایت باشد و بنا بر این معنای جمله چنین میشود: اگر متولی و عهده دار امر شهادت شدید و آن را به خوبی انجام دادید، خدا عملتان را میبیند و اگر هم عهدهدار نشدید و از این کار سر برتافتید، باز خدای تعالی اعمال شما را میبیند و در هر دو صورت پاداشتان را میدهد.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 5، ص : 178 و 179 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● رعایت عدالت -
محمد فردين دوست
کلمهى «تلووا» از ریشهى «لىّ» به معناى پیماندن و تاب دادن است که مراد از آن در این آیه یا گرداندن زبان به ناحق و تحریف گواهى است و یا تاب دادن به اجراى عدالت و ایجاد تأخیر در آن است.
تمام کلمات و جملات این آیه در راستاى تشویق و تأکید بر عدالت است. قیام به عدالت و گواهى به عدالت ودورى از هرگونه فردگرایى، نژادگرایى و یاضعیفگرایى، معیار حقّ و عدالت است، نه فقر و غنى، یا خویش و خویشاوند.
گواهى انسان چند حالت دارد:
گاهى علیه ثروتمندان به خاطر روحیّهى ضدّ استکبارى.
گاهى به نفع ثروتمندان بخاطر طمع به مال و مقام او.
گاهى علیه فقیر به خاطر بىاعتنایى به او.
گاهى به نفع فقیر به خاطر دلسوزى براى او.
که این آیه همهى این انگیزهها را باطل و تنها قیام به عدل را حقّ مىداند.
امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن بر مؤمن هفت حقّ دارد که واجبترین آنها گفتن حقّ است، گرچه به زیان خود و بستگانش تمام شود.[397]
--------------------------------------------------------------------------------
397) تفسیر المیزان
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر المیزان |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : پاداش اعمال |
گوینده : محمد فردین دوست |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عدالت درگواهى انسان -
ابراهيم چراغي
کلمهى «تلووا» از ریشهى «لىّ» به معناى پیماندن و تاب دادن است که مراد از آن در این آیه یا گرداندن زبان به ناحق و تحریف گواهى است و یا تاب دادن به اجراى عدالت و ایجاد تأخیر در آن است.
تمام کلمات و جملات این آیه در راستاى تشویق و تأکید بر عدالت است. قیام به عدالت و گواهى به عدالت ودورى از هرگونه فردگرایى، نژادگرایى و یاضعیفگرایى، معیار حقّ و عدالت است، نه فقر و غنى، یا خویش و خویشاوند.
گواهى انسان چند حالت دارد:
گاهى علیه ثروتمندان به خاطر روحیّهى ضدّ استکبارى.
گاهى به نفع ثروتمندان بخاطر طمع به مال و مقام او.
گاهى علیه فقیر به خاطر بىاعتنایى به او.
گاهى به نفع فقیر به خاطر دلسوزى براى او.
که این آیه همهى این انگیزهها را باطل و تنها قیام به عدل را حقّ مىداند.
امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن بر مؤمن هفت حقّ دارد که واجبترین آنها گفتن حقّ است، گرچه به زیان خود و بستگانش تمام شود.[397]
--------------------------------------------------------------------------------
397) تفسیر المیزان.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : وجدان |
گوینده : ابراهیم چراغی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● وای از هواپرستی -
زهرا بخشنده
(فلا تتبعوا الهوى ان تعدلوا)
از این جمله به خوبى استفاده میشود که سرچشمه مظالم و ستمها، هواپرستى است و اگر اجتماعى هواپرست نباشد، ظلم و ستم در آن راه نخواهد داشت !
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : زهرا بخشنده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عدالت -
مسعود ورزيده
ممکن است معنى جمله «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا» چنین باشد: از هوسها پیروى نکنید که در نتیجه از حقّ منحرف شوید و عدول کنید.
کلمهى «تَلْوُوا» از ریشهى «لى» به معناى پیچاندن و تاب دادن است که مراد از آن در این آیه یا گرداندن زبان به ناحق و تحریف گواهى است و یا تاب دادن به اجراى عدالت و ایجاد تأخیر در آن است.
تمام کلمات و جملات این آیه در راستاى تشویق و تأکید بر عدالت است. قیام به عدالت و گواهى به عدالت ودورى از هرگونه فردگرایى، نژادگرایى و یاضعیفگرایى، معیار حقّ و عدالت است، نه فقر و غنى، یا خویش و خویشاوند.
گواهى انسان چند حالت دارد:
گاهى علیه ثروتمندان به خاطر روحیّهى ضدّ استکبارى.
گاهى به نفع ثروتمندان بخاطر طمع به مال و مقام او.
گاهى علیه فقیر به خاطر بىاعتنایى به او.
گاهى به نفع فقیر به خاطر دلسوزى براى او.
این آیه همهى این انگیزهها را باطل و تنها قیام به عدل را حقّ مىداند.
امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن بر مؤمن هفت حقّ دارد که واجبترین آنها گفتن حقّ است،
گرچه به زیان خود و بستگانش تمام شود. «1»
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور(10جلدى)، ج2، ص: 184 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : عدالت- انصاف- قسط |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.