قرآن افکار منحط و خرافى آنها را به باد استهزا مىگیرد که شما از یکسو دختران را زنده به گور مىکنید و عیب و ننگ مىدانید، و از سوى دیگر فرشتگان را دختران خدا مىدانید، نه تنها خودشان را مىپرستید که مجسمههاى بىروح آنها نیز به صورت بتها در نظر شما این همه احترام دارد. و از اینجا روشن مىشود که حد اقل بسیارى از بتهاى سنگى و چوبى که مورد پرستش عرب واقع مىشد به زعم آنها مجسمههاى فرشتگان بود فرشتگانى که آنها را «ربّ النوع» و مدیر و مدبر عالم هستى مىدانستند و نسبت آنها را با خدا نسبت دختر و پدر مىپنداشتند. برگزیده تفسیر نمونه، ج4، ص: 586
از اینجا معلوم مىشود که قرآن هرگز نمىخواهد اعتقاد عرب جاهلى را در مورد تفاوت دختر و پسر بپذیرد، بلکه مىخواهد مسلمات طرف را به رخ او بکشد و الا نه دختر و پسر در منطق اسلام از نظر ارزش انسانى تفاوتى دارند، و نه فرشتگان دختر و پسر دارند و نه اصلا آنها فرزندان خدا هستند، و نه خدا اصولا فرزندى دارد.
[ نظرات / امتیازها ]