داشتن فرزند حقیقى موقوف بر این است که قبلا همسرى اتخاذ شود و اتخاذ همسر براى خداى تعالى معقول نیست، و با این حال دیگر از کجا فرزند خواهد داشت؟ علاوه بر این، خداى تعالى خالق و فاطر هر چیزى است، و صاحب فرزند نمىتواند خالق فرزند خود باشد چون فرزند جزئى از پدر است که به وسیله عمل لقاح به محیط تربیتى رحم منتقل مىشود، و معقول نیست که جزء خداوند مخلوق خودش باشد- این دو دلیل در جمله کوتاه «بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» نهفته است- چون وقتى خداوند به وجود آورنده همه اجزاى آسمانها و زمین باشد دیگر چه چیزى باقى خواهد ماند که بتواند همسر خداوند بوده باشد، و یا پسران و دخترانى، همانند خود داشته باشد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : ممکن است گفته شود شما کى سرتاسر عالم را گشتید و مثل و مانندى براى خدا نیافتید؟ در جواب مىگوییم: همین که خداوند از این مطلب خبر داده باشد کافى است، چون آفریدگار جهان به همه اطراف آن، عالم و مطلع است و فرض علم نداشتن او مستلزم خروج از فرض خدایى است، هم چنان که فرموده: «وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ».
در جلد سوم این ترجمه در ذیل آیه شریفه «ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُؤْتِیَهُ اللَّهُ ...»(آل عمران/79) مطالبى مفید و مربوط به این مقام گذراندیم.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
این معنى از امام باقر (ع) نیز نقل شده است
أَنّٰى یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ : چگونه ممکن است چنین خدایى داراى فرزند باشد؟ آیا این فرزند، از کجا آمده است ؟ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صٰاحِبَةٌ : در حالى که او را همسرى نبوده است و معمولا فرزند از زنها تولد میشود
وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ ءٍ : او خالق هر چیزى است، بنا بر این نه همسر دارد، نه فرزند، زیرا مخلوق نمیتواند همسر یا فرزند خالق باشد پس چگونه ممکن است که خداوند بوسیلۀ فرزند نیرو بگیرد و نسل خود را زیاد کند؟! وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ : خداوند عالم بهمۀ اشیاء است، موجود باشند یا معدوم، هیچ چیز بر او پوشیده نیست
جبریان مى گویند: از جملۀ «وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ ءٍ» بر مى آید که خداوند خالق کارهاى نیک و بد مردم است لکن معناى این جمله این است که خداوند خالق مخلوقات و موجودات است چنان که اگر گفته شود: «اکلت کل شیء» یعنى همۀ ماکولات را خوردم نه هر چه در جهان وجود دارد
بنا بر این همۀ آفریده ها با همۀ شگفتیهایى که در آنهاست، بخداوند بزرگ منسوبند خداوند آنها را خلق کرده و در این آیه خود را از نسبتهاى ناروا و دروغهاى شاخدارى که بعضى از مردم میگفتند، منزه ساخته است وانگهى در این آیه خداوند خود را از این نسبتهاى مردم پاک شمرده است در حالى که اگر خود خالق کردار آنها بود، منزه شمردن و پاک دانستن خود از آن کردار معنى نداشت
[ نظرات / امتیازها ]