● عطيه صفاري -
تفسیر نمونه
(آیه 101)- در این آیه به پاسخ این عقاید خرافى پرداخته نخست مىگوید:
«خداوند کسى است که آسمانها و زمین را ابداع و ایجاد کرد» (بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
«بدیع» به معنى وجود آورنده چیزى بدون سابقه است یعنى، خداوند آسمان و زمین را بدون هیچ ماده و یا طرح و نقشه قبلى ایجاد کرده است.
به علاوه «چگونه ممکن است او فرزندى داشته باشد در حالى که همسرى ندارد» (أَنَّى یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صاحِبَةٌ).
اصولا چه نیازى به همسر دارد، وانگهى چه کسى ممکن است همسر او باشد با این که همه مخلوق او هستند.
بار دیگر مقام خالقیت او را نسبت به همه چیز و همه کس و احاطه علمى او را نسبت به تمام آنها تأکید کرده، مىگوید: «همه چیز را آفرید و او به هر چیزى داناست» (وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● رضا رضائي -
سایت تبیان
تفسیر کشاف
(بدیع السموات ) من إضافة الصفة المشبهة إلی فاعلها ، کقولک : فلان بدیع الشعر ، أی بدیع شعره . أو هو بدیع فی السموات و الأرض ، کقولک : فلان ثبت الغدر ، أی ثابت فیه ، و المعنی أنه عدیم النظیر و المثل فیها . و قیل : البدیع بمعنی المبدع ، و ارتفاعه علی أنه خبر مبتدأ محذوف ، أو هو مبتدأ و خبره (أنی یکون له ولد) أو فاعل تعالی و قرئ بالجر ردا علی قوله (و جعلوا لله ) أو علی (سبحانه ) . و بالنصب علی المدح ، و فیه إبطال الولد من ثلاثة أوجه ، أحدها : أن مبتدع السموات و الأرض و هی أجسام عظیمة لا یستقیم أن یوصف بالولادة ، لأن الولادة من صفات الأجسام ، و مخترع الأجسام لا یکون جسما حتی یکون والدا . و الثانی : أن الولادة لا تکون إلا بین زوجین من جنس واحد و هو متعال عن مجانس ، فلم یصح أن تکون له صاحبة ، فلم تصح الولادة . و الثالث : أنه ما من شی ء إلا و هو خالقه و العالم به ، و من کان بهذه الصفة کان غنیا عن کل شی ء ، و الولد إنما یطلبه المحتاج . و قرئ : و لم یکن له صاحبة بالیاء . و إنما جاز للفصل کقوله : * لقد ولد الأخیطل أم سوء *
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
تفسیر نور
کلمهى «بدیع» به معناى آفریدن ابتکارى است (نه تقلیدى). آنکه آسمانها و زمین را بدون تقلید و نقشهى قبلى آفرید، چه نیازى به فرزند و همسر دارد؟ او با یک اراده، آنچه را بخواهد خلق مىکند. «خالق کلّ شىء» توحید در خلق است و «هو على کلّ شى وکیل» توحید در امر است. «له الخلق والامر» <428> . 1- آفریدگار جهان، توانمند است ونیازى به همسر وفرزند ندارد. «بدیعالسموات» 2- خدایى را که قرآن معرفى مىکند، با خدایى که دیگران عقیده دارند مقایسه کنید. «ذلکم اللَّه» 3- در عقیدهى اسلامى، آفریدگار و پروردگار یکى است. «ربّکم... خالق کلّ شىء» (امّا مشرکین، خالق را اللَّه مىدانند، ولى عقیده به چندین ربّ دارند). 4- خالقیّت مطلقهى خدا، دلیل توحید است. «لا اله الاّ هو خالق کلّ شىء» 5 - هم آفرینش به دست خداست، هم بقا و ثبات هر چیز به ارادهى اوست. «خالق - وکیل» 6- ربوبیّت وخالقیّت خدا، فلسفهى پرستش است. «ربّکم... خالق کلّشىء فاعبدوه»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
برگزیده تفسیر نمونه :
(آیه 101)- در این آیه به پاسخ این عقاید خرافى پرداخته نخست مىگوید:
«خداوند کسى است که آسمانها و زمین را ابداع و ایجاد کرد» (بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
«بدیع» به معنى وجود آورنده چیزى بدون سابقه است یعنى، خداوند آسمان و زمین را بدون هیچ ماده و یا طرح و نقشه قبلى ایجاد کرده است.
به علاوه «چگونه ممکن است او فرزندى داشته باشد در حالى که همسرى ندارد» (أَنَّى یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صاحِبَةٌ).
اصولا چه نیازى به همسر دارد، وانگهى چه کسى ممکن است همسر او باشد با این که همه مخلوق او هستند.
بار دیگر مقام خالقیت او را نسبت به همه چیز و همه کس و احاطه علمى او را نسبت به تمام آنها تأکید کرده، مىگوید: «همه چیز را آفرید و او به هر چیزى داناست» (وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ابراهيم چراغي -
برگزیده تفسیر نمونه
101)- در این آیه به پاسخ این عقاید خرافى پرداخته نخست مىگوید:
«خداوند کسى است که آسمانها و زمین را ابداع و ایجاد کرد» (بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
«بدیع» به معنى وجود آورنده چیزى بدون سابقه است یعنى، خداوند آسمان و زمین را بدون هیچ ماده و یا طرح و نقشه قبلى ایجاد کرده است.
به علاوه «چگونه ممکن است او فرزندى داشته باشد در حالى که همسرى ندارد» (أَنَّى یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صاحِبَةٌ).
اصولا چه نیازى به همسر دارد، وانگهى چه کسى ممکن است همسر او باشد با این که همه مخلوق او هستند.
بار دیگر مقام خالقیت او را نسبت به همه چیز و همه کس و احاطه علمى او را نسبت به تمام آنها تأکید کرده، مىگوید: «همه چیز را آفرید و او به هر چیزى داناست» (وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نور
1- آفریدگار جهان، توانمند است ونیازى به همسر وفرزند ندارد. «بدیعالسموات»
2- خدایى را که قرآن معرفى مىکند، با خدایى که دیگران عقیده دارند مقایسه کنید. «ذلکم اللَّه»
3- در عقیدهى اسلامى، آفریدگار و پروردگار یکى است. «ربّکم... خالق کلّ شىء» (امّا مشرکین، خالق را اللَّه مىدانند، ولى عقیده به چندین ربّ دارند).
4- خالقیّت مطلقهى خدا، دلیل توحید است. «لا اله الاّ هو خالق کلّ شىء»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● احمد يوسفي -
تفسیر المیزان (خلاصه)
این جمله جواب از همان اعتقاد است، و حاصلش این است که : داشتن فرزند حقیقى موقوف بر این است که قبلا همسرى اتخاذ شود و اتخاذ همسر براى خداى تعالى معقول نیست، و با این حال دیگر از کجا فرزند خواهد داشت ؟ علاوه بر این، خداى تعالى خالق و فاطر هر چیزى است، و صاحب فرزند نمى تواند خالق فرزند خود باشد چون فرزند جزئى از پدر است که به وسیله عمل لقاح به محیط تربیتى رحم منتقل مى شود، و معقول نیست که جزء خداوند مخلوق خودش باشد - این دو دلیل در جمله کوتاه (بدیع السموات و الارض ) نهفته است - چون وقتى خداوند به وجود آورنده همه اجزاى آسمانها و زمین باشد دیگر چه چیزى باقى خواهد ماند که بتواند همسر خداوند بوده باشد، و یا پسران و دخترانى، همانند خود داشته باشد. ممکن است گفته شود شما کى سرتاسر عالم را گشتید و مثل و مانندى براى خدا نیافتید؟ در جواب مى گوییم :
همینکه خداوند از این مطلب خبر داده باشد کافى است، چون آفریدگار جهان به همه اطراف آن، عالم و مطلع است و فرض علم نداشتن او مستلزم خروج از فرض خدائى است، همچنانکه فرموده : (و خلق کل شى ء و هو بکل شى ء علیم ).
در جلد سوم این ترجمه در ذیل آیه شریفه (و ما کان لبشر ان یؤ تیه الله...) مطالبى مفید و مربوط به این مقام گذراندیم.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
بَدِیعُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ :او است ایجادکننده و پدیدآورندۀ آسمانها و زمینها از ابتدا بى ماده و مده و مثالى و بدون اعانت غیر و شریک و نظیر، و مثل ندارد، بلکه ذات فرد و یکه و یکتا است فرق ابداع و اختراع آن است که ابداع فعلى است مسبوق به مثل نباشد و اختراع فعلى است که مفقود بسبب باشد
تقدیم ابداع بر اختراع به جهت افادۀ کمال قدرت الهى است، و ذاتى که مبدع اشیاء باشد، احتیاج به شریک و ولد ندارد أَنّٰى یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ :از کجا بوده و چگونه باشد مر ذات الهى را فرزندى وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صٰاحِبَةٌ :و حال آنکه نیست مر او را زنى که فرزند از او پدید آید، و چگونه او را صاحبه باشد در صورتى که در تزویج، کفو و همسر و جنسیت شرط است و او را کفو و مجانستى با ما سوا نیست بعلاوه موجب نقص و احتیاج و عیب، و ذات ذوالجلال از اینها منزه است وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ ءٍ :و ایجاد فرموده همۀ چیزها را، و خالق را مثلى و نظیر و مانندى نیست به مخلوق وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ :و حق سبحانه به همۀ چیزها داناست و غیر و احاطۀ علمیه به موجودات ندارد
تنبیه آیۀ شریفه دال است بر نفى ولد و صاحبه از ذات سبحانه به وجوهى: 1 اتخاذ ولد یا براى حاجت یا به عبث باشد، و این دو حق تعالى روا نبود
2 ولد از جنس والد پس از جهتى مشارک و از جهتى مغایر باشد، و مشارکت و مغایرت از لوازم حدوث، و آن نسبت به ذات متمنع است 3 ولد جزء منفعل از وارد، موجب انفعال باشد «تعالى اللّه عن ذلک علوّا کبیرا»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر عرفانی اشراق
بَدِیعُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ أَنّٰى یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ، وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صٰاحِبَةٌ ، وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ ءٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ
او پدیدآورندۀ آسمان و زمین است چگونه او را فرزندى خواهد بود، در حالى که او را جفتى نیست ؟ و براى او صاحبى نیست ؟ او همه چیز را آفرید، و به هر چیزى آگاه است
عارفان همیشه در پیشگاه حضرت حق بیدارند، ولى دیگر مردمان از حال او بى خبرند وقتى خداوند بر دل عارفى تجلّى و ظهور پیدا کرد؛ آنگاه دل بنور او روشن مى گردد براى مثال به دونیمه شدن ماه در صدر اسلام بیندیشید که نمونه اى از رستاخیز و دگرگونى در پیامبر (ص) است سایه خواب آرد تو را همچون سَمَر چون برآید شَمسْ ، اِنشَقَّ القَمَر خود غریبى در جهان چون شمس نیست شمسِ جان باقیى کش اَمْس نیست شمس در خارج اگر چه هست فرد مى توان هم مثل او تصویر کرد شمس جان کاو خارج آمد از اثیر نَبْودَش در ذهن و در خارج نظیر در تصوّر ذاتِ او را گنج کو؟ تا در آید در تصوّر مثل او چون حدیث روى شمس الدّین رسید شمس چارم آسمان سر در کشید واجب آید چونکه آمد نام او شرح کردن رمزى از اِنعامِ او این نفس، جان دامنم بر تافته ست بوى پیراهان یوسف یافته ست از براى حقِّ صحبت سالها بازگو، حالى از آن خوش حالها تا زمین و آسمان خندان شود عقل و روح و دیده صد چندان شود لا تُکَلِّفنى فَإنّى فِى الفَنا کَلَّتْ اَفْهامى فَلا أُحصِى ثَنا کُلُّ شَىءٍ قالَهُ غیرُ الْمُفیق إن تَکَلَّفْ أوتَصَلَّفْ ، لا یَلیٖق من چه گویم یک رگم هشیار نیست شرحِ آن یارى که او را یار نیست شرح این هجران و این خون جگر این زمان بگذار تا وقت دگر قال أَطْعِمْنى فَإِنّى جٰایِعٌ وَاعْتَجِلْ ، فَالوَقْتُ سَیْفٌ قاطع صوفى اِبنُ الوَقت باشد اى رفیق نیست فردا گفتن از شرطِ طریق تو مگر خود مرد صوفى نیستى ؟ هست را از نسیه خیزد نیستى گفتمش پوشیده خوشتر سِرِّ یار خود تو در ضمن حکایت گوش دار خوشتر آن باشد که سرِّ دلبران گفته آید در حدیث دیگران گفت مَکشُوف و برهنه گوى این آشکارا به که پنهان ذکر دین پرده بردار و برهنه گو که من مى نخُسبم با صَنَم با پیرهن گفتم اَرْ عریان شود او در عیان نى تو مانى، نى کنارت، نى میان آرزو مى خواه، لیک اندازه خواه بر نتابد کوه را یک برگ کاه آفتابى کز وى این عالم فروخت اندکى گر پیش آید، جمله سوخت فتنه و آشوب و خونریزى مجوى بیش از این از شمس تبریزى مگوى این ندارد آخر از آغاز گوى رَو تمام این حکایت باز گوى
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
بَدِیعُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ أَنّٰى یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صٰاحِبَةٌ این آیه ببشر خاطر نشان مى کند که خداى شما آن کسى است که آسمانهاى با این عظمت و زمین با این سعه و استحکام را ابداع نموده یعنى همه موجودات را از نیستى و عدم بوجود آورده و اولاد داشتن کسى را سزد که زن داشته باشد و زن داشتن کسى را سزد که محتاج باشد و احتیاج با وجوب وجود و کمال قدرت منافى است و خدا بمحض اراده ازلى عوالم وجود را ابداع نموده و نیز ولد تولید مثل است و به ادلّه توحید ثابت گردیده که براى خدا نه شبهى و نه مثلى و نه نظیرى است متفرد است بذات و صفات و از صفات مخلوقین منزه و مبراء است وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ ءٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ تعمیم پس از تخصیص است،اول آیه خود را معرفى نموده که ابداع کننده آسمانها و زمین است سپس بطور عموم خاطر نشان مى کند که او خالق و پدیدآورنده هر حادثى است،و همه اشیاء فعل او و اختراع او و صنع او است،و دیگر در این آیه یادآورى مى کند که دانسته شود علم او بتمام اشیاء احاطه دارد
و خلاصه اینکه دو صفت از اوصاف عظمت و جلال خداوندى خود را تذکر مى دهد:یکى عموم قدرت،دوم احاطه علمیه و ذات ذو الجلال خود را به این دو صفت کمالیه مى ستاید و معرفى مى نماید و آیات راجع به این دو صفت یعنى عموم خلقت و احاطه علم خدا بسیار است و اگر بخواهیم آیاتى که راجع بعموم خلقت در قرآن کریم است یادآورى کنیم طول مى کشد و براى نمونه سه آیه ذکر مى شود مثل قوله تعالى (وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ ءٍ) (اَللّٰهُ خٰالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ) (وَ اَللّٰهُ خَلَقَکُمْ وَ مٰا تَعْمَلُونَ ) و امثال اینها لا تعدّ و لا تحصى است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
بَدِیعُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ ؛ بدون آن که الگویى از سابق داشته باشد، آسمان ها و زمین را آفرید
أَنّٰى یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صٰاحِبَةٌ ؛ چگونه براى خدا فرزندى باشد، درحالى که همسرى ندارد، نه از جنس خود و نه از جنسى دیگر؟ زیرا همانند او چیزى نیست و او از هر چیزى بى نیاز است قبلا در تفسیر آیۀ 50 از سورۀ نساء، دراین باره به تفصیل سخن گفته شد وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ ءٍ؛ او همه چیز را آفرید و آفریده نمى تواند شریک آفریننده باشد وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ بااینکه خدا همه چیز را مى داند، نمى داند که فرزند دارد و اگر او را فرزندى مى بود، به وجود آن علم داشت هرچند در مورد غیر خدا، عدم علم بر عدم وجود دلالت ندارد؛ لکن در مورد خداى تعالى، علم او از وجود معلوم جدا نیست
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» روان جاوید
خداوند ایجاد فرمود آسمانها و زمین را بعلم خود بدوا نه از چیزى و نه از روى نقشۀ که سابقه داشته باشد چنانچه در مجمع از امام باقر (ع) نقل نموده است و چگونه ممکن است کسى که زن نداشته باشد اولاد پیدا کند چون کسانى که اثبات ولد براى او نمودند اثبات زن ننمودند و کسى که تمام موجودات را خلق نموده و عالم به همه آنها است مستغنى از همه چیز است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.