● مراد از «آمدن ملائکه»
لازمه سیاق این است که مراد از آمدن ملائکه، عذاب آوردن آنان باشد، هم چنان که در آیه «وَ قالُوا یا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ لَوْ ما تَأْتِینا بِالْمَلائِکَةِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ما نُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ ما کانُوا إِذاً مُنْظَرِینَ»(الحجر/6تا8) نیز همین معنى افاده شده است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج7، ص: 533 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : ملائکه |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مراد از «آمدن پروردگار»، آمدن قیامت است
مراد از آمدن پروردگار آمدن قیامت است که روز ملاقات پروردگار است، زیرا آن روز روز انکشاف تام و جلوه حق و ظهور توحید خدا است، در آن روز دیگر حجابى بین او و بین مخلوقات نیست، چون شان قیامت همین است که پرده از روى حقیقت هر چیز بردارد، همین انکشاف و ظهور بعد از خفا، و حضور بعد از غیبت مصحح اطلاق آمدن خدا است نه اینکه- العیاذ باللَّه- آمدن او مانند آمدن دیگران مستلزم اتصاف به صفات اجسام بوده باشد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : بعضى از مفسرین گفتهاند: مراد از آمدن خدا، آمدن امر او است، در سابق هم نظیر این حرف را در ذیل آیه «هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ»(البقره/210) در جلد اول این کتاب نقل کردیم.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج7، ص: 533 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : خداوند |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مراد از آمدن برخی از آیات خداوند در آیه «أَوْ یَأْتِیَ بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ»
مراد از آمدن بعضى از آیات پروردگار، یا آمدن آیه و حادثهاى است که باعث تبدل و دگرگونى نشاه حیات ایشان باشد، بطورى که دیگر نتوانند به قدرت و اختیارى که قبلا داشتند برگردند، مانند حادثه مرگ که نشاه عمل را به نشاه جزاى برزخى مبدل مىسازد.
یا آیهاى است که مستلزم استقرار ملکه کفر و انکار در نفوس آنان باشد بطورى که نتوانند به مساله توحید اذعان و ایمان پیدا کنند، و دلهایشان به حق اقبال نکند، و اگر هم به زبان اعتراف کنند از ترس عذابى باشد که با آن روبرو شدهاند.، هم چنان که فرمود: «وَ یَقُولُونَ مَتى هذَا الْفَتْحُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ ...»( السحداه/28و29) چون ظاهر آیه این است که مراد از فتح، فتح پیغمبر و پیروزى وى به وسیله حکم شدن بین او و بین امت او است.
و یا آمدن عذابى است از ناحیه خداوند که برگشت نداشته مفرى از آن نباشد، و ایشان را مضطر به ایمان کند تا بلکه با ایمان آوردن خود را از آن عذاب برهانند، و لیکن ایمانشان سودى نبخشد، چون ایمان وقتى اثر دارد که از روى اختیار باشد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : مراد از آمدن بعضى از آیات پروردگار، یا آمدن آیه و حادثهاى است که باعث تبدل و دگرگونى نشاه حیات ایشان باشد، بطورى که دیگر نتوانند به قدرت و اختیارى که قبلا داشتند برگردند، مانند حادثه مرگ که نشاه عمل را به نشاه جزاى برزخى مبدل مىسازد، یا آیهاى است که مستلزم استقرار ملکه کفر و انکار در نفوس آنان باشد بطورى که نتوانند به مساله توحید اذعان و ایمان پیدا کنند، و دلهایشان به حق اقبال نکند، و اگر هم به زبان اعتراف کنند از ترس عذابى باشد که با آن روبرو شدهاند، هم چنان که فرمود: «وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ»(النمل/82) و نیز فرمود: «وَ یَقُولُونَ مَتى هذَا الْفَتْحُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ، قُلْ یَوْمَ الْفَتْحِ لا یَنْفَعُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِیمانُهُمْ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ»(السجده/28و29) چون ظاهر آیه این است که مراد از فتح، فتح پیغمبر و پیروزى وى به وسیله حکم شدن بین او و بین امت او است، هم چنان که شعیب (علیهالسلام) نیز این قسم فتح را از خداى تعالى مسألت نموده و خداوند از قول وى چنین حکایت کرده است: «رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحِینَ»(الأعراف/89) و نیز از قول سایر پیغمبران حکایت کرده و فرموده: «وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ»(إبراهیم/15).
و یا آمدن عذابى است از ناحیه خداوند که برگشت نداشته مفرى از آن نباشد، و ایشان را مضطر به ایمان کند تا بلکه با ایمان آوردن خود را از آن عذاب برهانند، و لیکن ایمانشان سودى نبخشد، چون ایمان وقتى اثر دارد که از روى اختیار باشد، هم چنان که فرموده: «فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ کَفَرْنا بِما کُنَّا بِهِ مُشْرِکِینَ فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ إِیمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْکافِرُونَ»(غافر/84و85) پس این امور یعنى آمدن ملائکه و یا آمدن پروردگار و یا آمدن بعضى از آیات پروردگار همه امورى هستند که به وقوع پیوستن آن همراه با قضاى به قسط و حکم به عدل است، و مشرکین که هیچ حجتى و موعظتى در آنان اثر نمىکند جز همین پیشامدها را نخواهند داشت اگر چه خودشان از آن غافل باشند، آرى پیشامدى که دارند واقع خواهد شد چه بدانند و چه ندانند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج7، ص: 533 و 534 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : آیه- آیات |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تهدید خداوند بر مشرکین مبنی بر اینکه زمین را از وجود آنان پاک خواهد نمود
استفهام در این آیه انکارى است در مقامى که موعظه سود نمىدهد و دعوت به حق مفید نمىافتد، بنا بر این مىتوان گفت امورى که در آیه شریفه ذکر شده قضاوت حتمى و حکم قطعى خداوند است به اینکه آنان را از بین برده زمین را از لوث وجودشان پاک سازد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : بعضى از مفسرین گفتهاند: استفهامى که در آیه شریفه است از باب تهکم و استهزا است و معنایش این است که این مشرکین از تو مطالبه حجت نمىکنند، بلکه مقصودشان این است که تو اقتراحات و درخواستهاى بیجاى آنان را عملى سازى، چون مشرکین از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) خواسته بودند که وى وسیله دیدن خدا را برایشان فراهم سازد، و یا ملائکه بر آنان نازل گردد، و یا آن حضرت مانند پیغمبران گذشته عذابى بر آنان بفرستد.
این وجه خیلى بعید نیست، و لیکن آن چنان که با صدر آیه سازگارى دارد با ذیل آن که مىفرماید: «یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ ...» سازگار نیست، زیرا ذیل آیه در مقام بیان حقایق و تفصیل آثار است، و این با تهکم جور نمىآید.
خداى تعالى مطلب را با جمله «قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ» ختم نموده و فرموده: تو هم آن عذابى را که ایشان انتظارش را دارند منتظر باش، و به ایشان بگو که: من منتظر رسیدن آنم، شما هم منتظر باشید که بى شک خواهد آمد.
از اینجا معلوم مىشود آیه شریفه متضمن تهدید جدى است نه صورى، و استفهام در آن همانطورى که گفتیم انکارى است نه براى تهکم. پس اینکه بعضى از مفسرین در جواب آن کسى که گفته استفهام در آیه براى تهکم است تهدید مزبور را صورى دانسته و گفته است: مطالب آیه امورى است واقعى نه اقتراح و تقاضاى مشرکین براى اینکه لازمه اقتراح بودن این است که خداوند آن را عملى نموده و امت اسلام را مانند سایر امتها به تقاضاى عذاب خود هلاک سازد، و حال آنکه خداوند امت نبى رحمت را هلاک نمىکند، جواب صحیحى نیست. زیرا آیات قرآنى بخوبى دلالت دارد بر اینکه امت اسلام هم مانند سایر امم روزى دچار عذاب گشته و به زودى مشمول قضاى به قسط و حکم فصل خداوند مىشوند، مانند آیه «وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ وَ یَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی ضَرًّا وَ لا نَفْعاً إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ...وَ یَسْتَنْبِئُونَکَ أَ حَقٌّ هُوَ قُلْ إِی وَ رَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ ...»(یونس/47تا53).
پس جواب از تهکم بودن استفهام همان است که ما دادیم.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج7، ص: 533 و 535 و 536 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : مشرک- مشرکین |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ایمان و عمل در موقع روبرو شدن با عذاب الهى یا هنگام مرگ، سودى ندارد
جمله «یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ ...» اثر و خاصیت روز بروز و ظهور این آیات را که در حقیقت خصوصیت و اثر خود آیات نیز هست شرح مىدهد، به این بیان که ایمان در روز ظهور آیات وقتى مفید است که آدمى در دنیا و قبل از ظهور آیات نیز به طوع و اختیار ایمان آورده و دستورهاى خداوند را عملى کرده باشد. و اما کسى که در دنیا ایمان نیاورده و یا اگر آورده در پرتو ایمانش خیرى کسب نکرده و عمل صالحى انجام نداده، و در عوض سرگرم گناهان بوده چنین کسى ایمانش، که ایمان اضطرارى است، در موقع دیدار عذاب و یا در موقع مرگ سودى به حالش نمىدهد، هم چنان که فرموده: «وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ»(النساء/18).
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : بعضى از مفسرین به آیه مورد بحث استدلال کردهاند بر اینکه ایمان مادامى که توام با عمل نبوده باشد هیچ اثرى ندارد، و این استدلال صحیح است لیکن تا اندازهاى نه بطور مطلق، زیرا آیه شریفه تنها در مقابل بیان این جهت است که کسى که برایش ممکن بوده که ایمان بیاورد و نیاورده و کسى که برایش ممکن بوده که ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد پس ایمان آورده ولى عمل صالح نکرده تا با مرگ خود مواجه شده چنین کسى را ایمان در موقع مرگش و یا در موقع دیدن عذاب خدا اثر ندارد، و اما کسى که به طوع و اختیار خود ایمان آورده و لیکن اجل مهلتش نداده که عمل صالح انجام دهد و در حال ایمان کسب خیرى بنماید آیه شریفه متعرض حال او نیست، بلکه بر عکس آیه شریفه دلالت و یا دست کم اشعار دارد بر اینکه ایمان نافع آن ایمانى است که اولا از روى اختیار و طوع و رغبت بوده باشد نه اینکه دیدن مرگ و یا عذاب مضطر به ایمان آوردنش کرده باشد، و ثانیا گناهان آن را فاسد و تباه نساخته باشد، پس آیه نه تنها دلالت بر بى اثر بودن ایمان مورد بحث ندارد بلکه دلالت و یا اشعار بر نافع بودن آن دارد.
در جمله «لا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ» بین موصوف (نفسا) و صفت آن (لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ) فاعل فعل (ایمانها) فاصله شده است، و گویا براى این بوده که هم بین فعل و فاعلش زیاد فاصله نیفتاده باشد، و هم دو کلمه «ایمانها» و «فى ایمانها» نزدیک به هم قرار نگیرند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج7، ص: 535 و 536 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : ایمان |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● وجه تکرار کلمه «ربک» برای دلگرم کردن نبی اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میباشد
نکته لطیفى که علاوه بر نظم بدیع و بى سابقه در آیه بکار رفته این است که سه مرتبه کلمه «ربک- پروردگارت» در آیه تکرار شده، و این بدان خاطر است که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را در برابر دشمنانش تایید کرده باشد، چون مشرکین همیشه در برابر آن جناب بداشتن بتها افتخار و مباهات مىکردند، خداى تعالى خواست تا آن جناب هم پروردگار خود را به رخ آنان بکشد، و به چنین مددکارى افتخار نماید، و در نتیجه در کار دعوت خود پشتگرم باشد، اگر مؤثر واقع شد و کارى از پیش برد که چه بهتر و گر نه از ناحیه قضاى فصل و حکمى که خداوند میان او و میان دشمنانش مىکند دلگرم بوده باشد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : خداى تعالى تنها به تکرار لفظ «ربک» اکتفاء ننموده و مطلب را با جمله «قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ» ختم نموده و فرموده: تو هم آن عذابى را که ایشان انتظارش را دارند منتظر باش، و به ایشان بگو که: من منتظر رسیدن آنم، شما هم منتظر باشید که بى شک خواهد آمد.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج7، ص: 535 و 536 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : تسلی دادن |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● امت اسلام نیز مانند سایر امتها روزی دچار عذاب و قضای الهی خواهد شد
خداى تعالى مطلب را با جمله «قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ» ختم نموده و فرموده: تو هم آن عذابى را که ایشان انتظارش را دارند منتظر باش، و به ایشان بگو که: من منتظر رسیدن آنم، شما هم منتظر باشید که بى شک خواهد آمد.
از اینجا معلوم مىشود آیه شریفه متضمن تهدید جدى است نه صورى. زیرا آیات قرآنى بخوبى دلالت دارد بر اینکه امت اسلام هم مانند سایر امم روزى دچار عذاب گشته و به زودى مشمول قضاى به قسط و حکم فصل خداوند مىشوند، مانند آیه «وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ وَ یَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی ضَرًّا وَ لا نَفْعاً إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ...وَ یَسْتَنْبِئُونَکَ أَ حَقٌّ هُوَ قُلْ إِی وَ رَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ ...»(یونس/47تا53).
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج7، ص: 536 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : مسلمانان |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● کدام «آیات» است که وقتى ظاهر شوند ایمان سود نخواهد داشت؟
حضرت ابى جعفر و حضرت صادق(علیهمالسلام) در ذیل جمله «یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمانُها» فرمودند: مقصود از این آیات طلوع آفتاب از مغرب و خروج جنبنده زمین و پدید آمدن دود است که انسان اگر به گناه اصرار ورزد و عمل ایمانى بجا نیاورد و این آیهها ظاهر شود ایمانش سودى نخواهد داشت.
علامه طباطبایی: مساله اصرار بر گناه- چنان که روایت آینده دلالت مىکند- تفسیر جمله «أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمانِها خَیْراً» است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این روایت را تفسیر عیاشى(ج 1 ص 384 ح 128) از زراره و حمران و محمد بن مسلم از حضرت ابى جعفر و حضرت صادق(علیهمالسلام) روایت کرده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج7، ص: 539 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : ایمان |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مومنی که گناهانش زیاد و اعمال صالحش کم باشد از ایمان خود خیری نمیبیند
حضرت ابى جعفر و حضرت صادق(علیهمالسلام) در ذیل جمله «أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمانِها خَیْراً» فرمودند: مؤمن گنهکار کمى حسنات و کثرت گناهانش میان او و ایمانش حائل گشته و در نتیجه باعث مىشود که وى در ایمانش کسب خیرى نکرده باشد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این روایت را تفسیر عیاشى(ج 1 ص 385 ح 130) از ابى بصیر از از حضرت ابى جعفر و حضرت صادق(علیهمالسلام) روایت کرده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج7، ص: 539 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : ایمان |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مراد از «آیات پروردگار» که در هنگام ظهور آن، ایمان آوردن سودى ندارد
1-مرحوم قمى در تفسیر خود مىگوید: پدرم از صفوان از ابن مسکان از ابى بصیر از امام باقر(علیهالسلام) برایم چنین روایت کرد که آن جناب در تفسیر جمله «یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ ...» فرموده: این آیت الهى عبارت است از طلوع آفتاب از مغرب، کسانى که در چنین روزى ایمان بیاورند ایمانشان بى فایده است.
2-رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در تفسیر جمله «یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ» فرموده است: این آیات عبارت است از طلوع آفتاب از مغربش.
علامه طباطبایی: از ظاهر این روایات برمىآید که از باب تطبیق کلى بر مصداق باشد و لیکن احتمال هم دارد که تفسیر بوده باشد، و مراد از بعض آیاتى که در آیه شریفه است همین آیات
بوده باشد، و به هر حال روز طلوع آفتاب از مغرب روزبروز غضب الهى است که مردم از شدت عذاب آن روز متوسل به ایمان مىشوند، و لیکن ایمانشان سودى نمىبخشد.(ادامه بیان علامه در ذیل روایت در توضیحات آمده است)
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : 1-این روایت را تفسیر قمى(ج 1 ص 221- 222) روایت کرده است.
2-این روایت را الدر المنثور(ج 3 ص 57) از احمد و عبد بن حمید در مسند خود و ترمذى و ابو یعلى و ابن ابى حاتم و ابو الشیخ و ابن مردویه همگى از ابى سعید خدرى از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) روایت کردهاست.
(ادامه توضیحات علامه طباطبایی): مساله طلوع آفتاب از مغرب در روایات بسیارى از طرق شیعه از امامان اهل بیت(علیهمالسلام) و از طرق اهل سنت از جمعى از صحابه رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از قبیل ابى سعید خدرى، ابن مسعود، ابى هریره، عبد اللَّه بن عمر، حذیفه، ابى ذر، عبد اللَّه بن عباس، عبد اللَّه بن أبى اوفى، صفوان بن عسال، انس، عبد الرحمن بن عوف، معاویه، ابى امامه و عایشه و غیر ایشان وارد شده و البته در مضمون آنها اختلاف فاحشى وجود دارد.
نظریههاى علمى امروز هم انکار ندارد که ممکن است روزى کره زمین بر خلاف حرکتى که تا آن روز شرقى بوده حرکت غربى کند، و یا دو قطب آن تغییر یافته شمالیش جنوبى، و یا جنوبیش شمالى شود، حال یا بطور تدریج هم چنان که رصدخانهها آن را پیش بینى نمودهاند و یا آنکه یک حادثه جهانى و عمومى جوى این تحول را یک مرتبه به وجود بیاورد، البته همه این سخنان در جایى است که کلمه طلوع خورشید از مغرب در روایات رمزى در باره سرى از اسرار حقایق نبوده باشد.
به هر حال، از جمله آیتهایى که در روایات ذکر شده مساله بیرون شدن «دابة الارض» و «دخان» و خروج «یاجوج و ماجوج» است. قرآن کریم نیز به این چند امر ناطق است، و نیز از آن جمله خروج مهدى(عجاللهتعالىفرجه) و نزول عیسى بن مریم و خروج دجال و غیر آن است. این چند امر گر چه از علائم آخر الزمان است و لیکن بودنش از آن آیتهایى که در هنگام بروزش توبه قبول نمىشود و ایمان سود نمىبخشد روشن نیست.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج7، ص: 539 و 540 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : آیه- آیات |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● بسته شدن در توبه و عدم قبول ایمان در چهل روز مانده به قیامت
امام صادق(علیهالسلام) فرمود: همواره در روزى زمین از ناحیه پروردگار حجتى که حلال و حرام خدا را بشناسد و به راه خدا دعوت کند بوده و خواهد بود، و این رابطه بین خدا و خلق هیچگاه در زمین قطع نمىشود مگر چهل روز مانده به قیامت که در آن چهل روز خداوند حجت خود را از زمین برمىدارد، در آن روزها است که در توبه به روى گنهکاران بسته مىشود، و ایمان آوردن در آن ایام بى فایده است، گنهکاران و کفارى که تا آن روز توبه نکرده و ایمان نیاوردهاند از بدترین خلقند و کسانى هستند که قیامت بر آنان قیام مىکند.
علامه طباطبایی: این روایت را ابو جعفر محمد بن جریر طبرى نیز در کتاب مناقب فاطمه به سند دیگرى از امام صادق(علیهالسلام) نقل کرده است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این روایت را تفسیر برهان(ج 1 ص 564 ح 5) از برقى نقل مىکند که وى به سند خود از عبد اللَّه بن سلیمان عامرى از امام صادق(علیهالسلام) روایت کرده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج7، ص: 540 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : ایمان |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● توقّعات نابجاى کفّار -
ابراهيم چراغي
در آیه 92 سورهى اسراء توقّعات نابجاى کفّار مطرح شده است که مىگفتند: ما به تو ایمان نمىآوریم مگر آنکه آسمان را بر ما فروریزى، یا خدا و فرشتگان را نزد ما آورى. این انتظارها در این آیه رد شده است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : کافر و کافران |
گوینده : ابراهیم چراغی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● توقعات نابجا -
سيد علي مهدوي
در آیه 92 سورهى اسراء توقّعات نابجاى کفّار مطرح شده است که مىگفتند: ما به تو ایمان نمىآوریم مگر آنکه آسمان را بر ما فروریزى، یا خدا و فرشتگان را نزد ما آورى. این انتظارها در این آیه رد شده است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : کافر و کافران |
گوینده : سید علی مهدوی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ظهور بقیه الله -
مسعود مستعلي
امام صادق در مورد آیه یَوْمَ یَأْتی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إیمانُها فرمودند مراد ائمه هستند آیه منتظره حضرت حجت است و کسی که قبل از قیام ایشان ایمان نیاورده ایمانش سودی نخواهد داشت.
و فرمود خوشابحال شیعیان که انتظار ظهور ایشان را میکشند و.... آنها دوستان خدایند وبرایشان هیچ غم و انده نیست.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرجامع |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : دینداری |
گوینده : مسعود مستعلی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● علت نام سوره -
حميده احمدي نيا
به دلیل اینکه مشرکان درعربستان به اعتقادخود برخی چهارپایان راحرام وبرخی راحلال میدانستند قرآن برای مبارزه با این گونه باورهای غلط از آیه 136این سوره به بعد احکامی درباره چهارپایان بیان میدارد که بدین جهت این سوره انعام نام گرفته است .
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره انعام |
گوینده : حمیده احمدی نیا |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.