از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  انحصار علم غیب در خداوند
از آنجایى که سؤال ایشان از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) و اینکه وى ایشان را از غیب خبر دهد حکایت مى‏کرد از اینکه ایشان ادعاى نبوت آن جناب را ادعاى علم به غیب تلقى کرده‏اند، و چون علم به غیب حقیقتش از خدا است، و اگر غیر او هم چیزى از آن دارد به تعلیم خدا و وحى او است لذا دستور داد تا پیغمبرش خود را از ادعاى داشتن علم به غیب برى ساخته، و این اشتباه را از ذهن ایشان بیرون کند.
سبب حقیقى اختصاص علم غیب به خداى تعالى این است که غیر او هر چه باشد وجودش محدود است، و ممکن نیست که از حدش بیرون شده و به آنچه که خارج از حد او و غایت از او است آگاه شود، و معلوم است که هیچ موجودى غیر محدود و غیر متناهى و محیط به تمام اشیاء نیست مگر خداى تعالى، پس تنها او عالم به غیب است.
و لیکن از آنجایى که سؤال کنندگان از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فهم ساده و عامیانه‏شان قاصر از درک این معنا بوده لذا خداى تعالى دستور داده که جواب ایشان را طورى بدهد که در خور فهم ایشان باشد، و آن این است که بگوید: علم غیب آدمى را به تمامى خیر و شرها واقف مى‏سازد، و عادة معقول نیست کسى که به همه خیر و شرها اطلاع دارد از اطلاعات خود استفاده نکند، و اگر کسى تمامى خیرات را به خود جلب نکرده و همه شرور را از خود دفع نمى‏کند باید بفهمیم که قطعا علم غیب نداشته است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 484 و 485 قالب : تفسیری موضوع اصلی : غیب گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معنای کلمه «سوء»
در تفسیر عیاشى (ج 2 ص 43 ح 124 ط تهران‏) از خلف بن حماد از مردى از امام صادق (علیه السّلام) روایت کرده که فرمود: خداوند در کتابش مى‏فرماید: «وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَ ما مَسَّنِیَ السُّوءُم و مقصود از «سوء»، فقر است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 485 قالب : روایی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  زمان قیام «قیامت» - رضا رضائي
تفسیر نور
در قرآن و روایات، مطالبى بیان شده است که نشان مى‏دهد انبیا و اولیاى الهى علم غیب داشته‏اند، همچنین آیات و روایاتى نظیر همین آیه به چشم مى‏خورد که نشانگر آن است که آنان علم غیب ندارند! جمع میان این دو دسته آیات و روایات به چند صورت است: الف: آنجا که مى‏فرماید علم غیب نمى‏دانند، مراد آن است که آن بزرگواران از پیش خود غیب نمى‏دانند و آنجا که مى‏گوید غیب مى‏دانند، یعنى با اراده و الهام و وحى خدا مى‏دانند، نظیر آنکه مى‏گوییم: فلان شهر نفت ندارد یا نفت دارد که مراد ما از نداشتن این است که زمین آن نفت‏خیز نیست، یعنى از خود نفتى ندارد و مراد از داشتن نفت آن است که به وسیله‏ى لوله و ماشین و کشتى و قطار، نفت به آنجا مى‏رسد. ب: علم غیب، دو گونه است که انبیا بخش اعظم آن را مى‏دانند، نظیر اخبارى که قرآن به نام غیب به پیامبر اسلام وحى فرمود: «تلک من انباء الغیب نوحیها الیک» <385> و بخشى از علم غیب مخصوص خداوند است و هیچ کس از آن اطّلاعى ندارد، نظیر علم به زمان برپایى قیامت. پس آنجا که نمى‏دانند یعنى بخش مخصوص به خداوند را نمى‏دانند و آنجا که مى‏دانند، یعنى بخشى دیگر را مى‏دانند. ج: مخاطبین آن بزرگواران متفاوت بودند؛ بعضى اهل غلوّ و مبالغه بودند که پیامبران و ائمّه اطهار علیهم السلام به آنان مى‏فرمودند: ما غیب نمى‏دانیم تا درباره‏ى آنان مبالغه نکنند. و بعضى در معرفت آن بزرگواران ناقص بودند، که پیامبر و امام، براى رشد آنان، گوشه‏اى از علم غیب خود را عرضه مى‏کردند. د: مراد از نداشتن علم غیب، نداشتن حضور ذهنى است. ولى به فرموده‏ى روایات براى امامان معصوم عمودى از نور است که با مراجعه به آن از همه چیز آگاهى پیدا مى‏کنند. نظیر انسانى که مى‏گوید من شماره‏ى تلفن فلانى را نمى‏دانم، ولى دفترچه راهنمایى دارد که مى‏تواند با مراجعه به آن همه‏ى شماره‏ها را بداند. ه : آگاهى از غیب، همه جا نشانه‏ى کمال نیست، بلکه گاهى نقص است. مثلاً شبى که حضرت على علیه السلام در جاى پیامبر صلى الله علیه وآله خوابیدند، اگر علم داشتند که مورد خطر قرار نمى‏گیرند، کمالى براى آن حضرت محسوب نمى‏شد، زیرا در این صورت، همه حاضر بودند جاى آن حضرت بخوابند. در اینجا کمال به ندانستن است. و: خداوند علم غیبى را که توقّع سود و زیان در آن است، به آنان مرحمت نمى‏کند. نظیر همین آیه‏ى مورد بحث، ولى در مواردى که هدف از علم غیب، ارشاد و هدایت مردم باشد، خداوند آنان را آگاه مى‏سازد، همان‏گونه که عیسى علیه السلام به یاران خود فرمود: من مى‏توانم بگویم که شما مردم در خانه‏ى خود نیز چه چیزى را ذخیره کرده‏اید. «و ماتدّخرون فى بیوتکم» <386> بعضى مفسران گفته‏اند که اهل مکّه به رسول‏خدا صلى الله علیه وآله گفتند: اگر با خدا ارتباط دارى، چرا از گرانى و ارزانى اجناس در آینده با خبر نمى‏شوى تا بتوانى سود و منفعتى بدست آورى و آنچه به زیان شماست، کنار بگذارى، که آیات فوق نازل شد. <387> 1- هر که ایمانش بیشتر باشد، نسبت به تکلیف وخواست الهى تسلیم‏تر است و خود بیشتر احساس عجز مى‏کند. «لا أملک لنفسى ...» 2- همه‏ى سود و زیان‏ها را به اراده و خواست خدا بدانیم. «الاّ ما شاء اللّه» 3- پیامبر از پیش خود و براى زندگى شخصى خویش، غیب نمى‏داند. اخبار غیبى به عنوان پیامبر بودن به او داده شده، آن هم از سوى خدا. «لو کنت ...» 4- زمان برپایى قیامت، از امور غیبى است. «یسئلونک عن الساعة... و لو کنت اعلم الغیب» 5 - شناخت آینده، زمینه‏ساز رفاه و آسایش، و جهل به آن، زمینه‏ساز زیان و مشکلات است. «لو کنت اعلم الغیب لاستکثرت...» 6- زندگانى پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله مانند مردم دیگر، آمیخته با رنج و سختى بود. «و ما مسّنى السوء» 7- پیامبر صلى الله علیه وآله مژده‏رسان و بیم دهنده‏ى همه‏ى بشر است، امّا تنها مؤمنان که تحت تأثیر قرار مى‏گیرند. «نذیر و بشیر لقوم یؤمنون» [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت تبیان قالب : تفسیری موضوع اصلی : قیامت گوینده : رضا رضائی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  بشر انتخابگر - غلامرضا تاجري
دریافت این نکته که من مالک سود و زیان خودم نیستم ، و آنچه را خدا بخواهد میکند ومیشود وخدا جرخیر چیزی برای من نمی خواهد وشیطان جر شر چیزی برایم نمیخواهد باعث میشود پنج اتفاق بسیار مهم ذیل در اصلاح عمل وذات من صورت بگیرد:
1- تقوی معنی جدیدی پیدا میکند یعنی من تسلیم الهامات حق وپرهیز از القائ شیطان میشوم
2- نفس من میکنم ازبین میرود
3- در من حرص ازبین میرود
4 - طمع ازبین میرود در من
5 - متوجه میشوم که من فاعل نیستم بلکه فقط انتخاب کننده خیر وشر به اختیار خودهستم

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر شخصی قالب : تفسیری موضوع اصلی : عمل انسان گوینده : غلامرضا تاجری
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.