از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  معنای کلمه «وسوسه»
«وسوسه» در لغت به معناى دعوت کردن به امرى است به آهستگى و پنهانى. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 39 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معنای کلمه «سوآت»
«سوآت» جمع «سوأة» و به معناى عضوى است که آدمى از برهنه کردن و اظهار آن شرم مى‏دارد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 39 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معنای کلمه «موارات»
«موارات» پوشاندن در پس پرده است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 39 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  شرط خوردن از درخت ممنوعه
جمله «ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَکُونا مَلَکَیْنِ» در تقدیر «الا کراهة ان تکونا ملکین» است، و معنایش این است که پروردگارتان شما را از این درخت نهى نکرد مگر از این جهت که مبادا فرشته شوید، و یا از خالدین گردید. و «ملک» گر چه به فتح لام قرائت شده و به معناى فرشته است، الا اینکه در آن معناى «ملک»- به ضم میم و سکون لام- نیز هست، به دلیل اینکه در جاى دیگر در همین داستان فرموده: «قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلى‏ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلى‏» (طه/120).

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 39 و 40 قالب : تفسیری موضوع اصلی : داستان حضرت آدم (علیه‌السلام) گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  شیطان با آدم و حوا چه کرد - ابراهيم چراغي
شیطان، آدم و حوا را وسوسه مى‏کرد که خوردن از این درخت، شما را فرشته مى‏کند یا ابدى مى‏سازد و خداوند چون نمى‏خواهد شما به این مقام برسید، دستور داده که از آن نخورید.
در اینکه چرا حضرت آدم نهى خداوند را نادیده گرفت و از درخت ممنوعه خورد، ذیل آیه 21 پاسخ داده شده که نهى در اینجا عنوان کراهت دارد، نه تحریم، و مانند نهى پزشک از یک غذا براى بیمار مى‏باشد که اگر بیمار آن غذا را بخورد به زحمت مى‏افتد و آثار و عوارض مربوط به خود را دارد، نه آنکه حرام باشد.
سؤال: آیا ملائکه از آدم برتر بودند که حضرت آدم به خاطر فرشته شدن، تحت تأثیر وسوسه‏ى شیطان قرار گرفت؟
پاسخ: برترى آدم بر ملائکه، روشن است و امّا رغبت و میل آدم به ملک شدن، به خاطر کمالات آنان بود که حضرت آدم علیه السلام مى‏خواست علاوه بر آنچه خود دارد، آنها را نیز داشته باشد که این، دلیل برترى آنان نیست. [41]
از امام صادق علیه السلام سؤال شد ملائکه افضل هستند یا بنى‏آدم؟ آن حضرت روایتى را از حضرت على علیه السلام نقل کردند که فرمود: خداوند ملائکه را از عقل بدون شهوت و حیوانات را با شهوت بدون عقل آفرید، امّا انسان را با ترکیبى از عقل و شهوت آفرید، اگر عقل انسان بر شهوتش غالب شود، از ملائکه برتر است و اگر شهوتش برعقلش غالب شود، از حیوانات پست‏تر است. «فمن غلب عقله شهوتَه فهو خیر من الملائکة و من غلب شهوته عقله فهو شرّ من البهائم». [42]
آدمیزاده طرفه معجونى است‏ کز فرشته سرشته و از حیوان
گر کند میل این، شود به از این‏ ور کند میل آن، شود پس از آن
آرى خوبى‏ها ودرجات آدمیان متفاوت و داراى مراتبى است، چنانکه در ملائک نیز چنین است، پس هر انسانى را نمى‏توان گفت از همه‏ى ملائکه برتر است و یا بالعکس. [43]
خداوند، شیطان را با ماهیّتى پلید نیافریده است، بلکه او را موجودى قابل تکامل آفرید و در گذرگاه هستى هدایت کرد و این شیطان بود که خود را منحرف و پلید ساخت، وگرنه اگر ماهیّت او پلید بود، اشتغال به تسبیح و تقدیس، که سالها بدان مشغول بود، معنا نداشت. همان گونه که خداوند فرعون و ابن‏ملجم را چنان خلق نکرد، بلکه آنان نیز شایستگى رشد و اعتلاى انسانى را داشته‏اند، ولى به اختیار خود منحرف شده‏اند. [44]
سؤال: چرا خداوند شیطان را بر انسان مسلّط کرد؟
پاسخ: رابطه‏ى شیطان با انسان و امکان تأثیر او در آدمى، بیشتر و زیادتر از تأثیر غرائز حیوانى در انسان نیست. خداوند در مقابل آن غرائز حیوانى، اندیشه و تعقّل و وجدان را عطا فرموده و بهترین وسیله‏ى تعدیل و تنظیم غرائز را در اختیار آدمى قرار داده است.
علاوه بر آنکه شیطان، بر انسان سلطه ندارد واراده و اختیار را از انسان نمى‏گیرد، چنانکه خودش مى‏گوید: «ما کان لى علیکم من سلطان الاّ أن دعوتکم فاستجبتم لى فلاتلومونى ولوموا انفسکم ما انا بمصرخکم و ما انتم بمصرخى» [45] کار او کمک به غرائز حیوانى است و اگر بخواهد تأثیرى بگذارد، مجبور است با یکى از قواى درونى یعنى غرائز و توهّمات و وسوسه‏ها وارد شود که در مقابل آنها دو نیروى عقل و وجدان همواره انسان را به خیرات ونیکى‏ها دعوت مى‏کنند. [46]

--------------------------------------------------------------------------------
41) تفسیر منهج‏الصادقین‏
42) وسائل، ج‏15، ص‏209
43) تفسیر اطیب البیان، ج‏1، ص‏512
44) شرح‏مثنوى، علاّمه جعفرى، ج 5، ص‏207
45) ابراهیم، 22
46) شرح مثنوى، ج‏5، ص‏207
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور قالب : تفسیری موضوع اصلی : آیه- آیات گوینده : ابراهیم چراغی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حرص، آفت‏بزرگ خوشبختى - رعنا سليمان عباسي
داستان آدم و همسرش حوا و مبارزه با شیطان است، مطابق آیات قرآن، خدا آدم را در بهشت جاى داد و از نزدیک شدن به شجره ممنوعه نهى فرمود و از تسلیم شدن در برابر وسوسه‏هاى شیطان برحذر داشت، ولى سرانجام وسوسه‏هاى شیطان کار خود را کرد و آدم مرتکب ترک اولى شد و از درخت ممنوعه خورد و زندگى بهشتى را از دست داد و در میان انبوه مشکلات این دنیا گرفتار شد.
شیطان او را وسوسه کرد و گفت: اى آدم آیا مى‏خواهى تو را به درخت عمر جاویدان و ملک فناناپذیر راهنمایى کنم؟(در واقع شیطان شجره ممنوعه را درختى معرفى کرد که هر کس از آن بخورد عمر جاودان مى‏یابد و به صورت فناناپذیر مى‏تواند در ناز و نعمت زندگى کند) سرانجام هر دو(یعنى آدم و حوا) از آن خوردند(و لباس بهشتیشان فروریخت) و عورتشان آشکار شد و ناچار از برگهاى بهشتى براى پوشاندن خود جامه دوختند و آدم نافرمانى پروردگارش کرد و از پادش او محروم شد!»
چه انگیزه‏اى سبب شد که آدم(ع) به وسوسه‏هاى شیطان تن در دهد و به وعده‏هاى او اعتماد کند و فرمان صریح الهى را در باره شجره ممنوعه به فراموشى بسپارد؟! آیا جز این است که حرص و فزون‏طلبى، حجابى در برابر چشمان او شد؟!
به این ترتیب مى‏بینیم بعد از مساله تکبر و استکبار که در آغاز خلقت‏سبب عصیان شیطان گردید و بدترین پایه فساد در جهان نهاده شد، مساله حرص و طمع و عشق به مواهب مادى، عامل دیگرى براى افزایش ناراحتى‏هاى نسل انسان گشت و به همین دلیل اصول کفر سه چیز شمرده شده، <تکبر» که سبب انحراف شیطان گشت و <حرص‏» که سبب اغواى آدم شد و <حسد» که سبب قتل هابیل به وسیله برادرش گشت.
درست است که نهى آدم(ع) یک نهى تحریمى نبود و مخالفت‏با آن گناه مطلق محسوب نمى‏شد، بلکه <ترک اولى‏» بود و یا به تعبیر دیگر نوعى نهى ارشادى بود، همانند نهى طبیب نسبت‏به بیمار به هنگام دستور جهت پرهیز از غذاهاى نامناسب، ولى به هر حال از آدم(ع) انتظار ترک اولى نیز نمى‏رفت، ولى صفت‏حرص و طمع هر چند به صورت کم رنگ در وجود آدم(ع) لانه کرده بود و سبب این خطاى بزرگ شد، خطایى که او و نسلش را در این جهان به زحمت افکند و این خود روشن‏ترین هشدار قرآن در باره حرص و فزون‏طلبى است
نتیجه مى‏گیریم که مساله حرص و آز و دنیاپرستى و دلباختگى و دلدادگى نسبت‏به مواهب مادى از دیدگاه قرآن بسیار خطرناک و نکوهیده و مایه انواع شر و فساد است و به یقین در مسیر خودسازى و تکامل اخلاق از بزرگترین موانع محسوب مى‏شود
آثار شوم حرص در زندگى فردى و اجتماعى بشر

1- حرص انسان را به رنج و زحمت ابدى گرفتار مى‏سازد.
2- حریص هرگز سیر نمى‏شود و به همین دلیل اگر مالک تمام دنیا گردد باز فقیر است.
3- حریص همچون فقیران زندگى مى‏کند و همچون فقیران مى‏میرد، ولى همچون اغنیاء در قیامت محاسبه مى‏شود.
4- حرص انسان را به هلاکت مى‏افکند، زیرا شخص حریص به خاطر دلباختگى به دنیا خطراتى را که در اطراف او وجود دارد نمى‏بیند و با عجله و شتاب به پیش مى‏تازد.
5- آدم حریص روز به روز خود را گرفتارتر مى‏کند و سرانجام راه نجات را بر خود مى‏بندد.
6- حرص آبروى انسان را مى‏ریزد و ارزش او را در نظرها پایین مى‏آورد، چرا که شخص حریص براى رسیدن به مقصود خود حتى ملاحظات اجتماعى را کنار مى‏گذارد و همچون اسیرى که زنجیر به گردن او افکنده باشند به این سو و آن سو کشیده مى‏شود.
7- حرص، انسان را آلوده به انواع گناهان: دروغ، خیانت، ظلم و غصب حقوق دیگران مى‏کند، چرا که اگر بخواهد حلال و حرام خدا را رعایت کند به مقصودش نمى‏رسد.
8- حرص، انسان را از خدا دور مى‏سازد، در نظر بندگان خدا کوچک مى‏کند، آرامش را از او سلب مى‏نماید و زندگى توام با ناراحتى و شکنجه براى او به بار مى‏آورد.
9- حریص اموالى را مى‏اندوزد که زحمت و مسؤولیتش از آن اوست و سود و استفاده‏اش از آن دیگران.
10- حرص نتیجه سوء ظن به خداست و محصولش تشدید این سوء ظن مى‏باشد.
این نکته قابل توجه است که حریص غنا و بى نیازى را در برون مى‏جوید در حالى که ریشه غنا را باید در درون جان پیدا کرد، از یکى از دانشمندان سؤال شد حقیقت غنا و بى نیازى چیست؟ در پاسخ گفت: این است که آرزوهایت کوتاه باشد و به آنچه خدا به تو داده است راضى شوى.


[ نظرات / امتیازها ]
منبع : اخلاق در قرآن جلد دوم/آیت الله مکارم شیرازى قالب : اخلاقی موضوع اصلی : سوره اعراف گوینده : رعنا سلیمان عباسی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.