از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(یسئلونک عن الساعه ایان مرسیها):(از تو می پرسند که زمان وقوع قیامت چه زمانی است ؟) [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  صفدر فولادي - سایت بینش نو
کاف در «یسئلونک» مفعول اول است، و «عن الساعة» در جای مفعول دوم است، «ایّان مرسیها» متعلق به مدلول سؤال است. تقدیر این است «قائلین ایان مرسیها» و اِرساء به معنی اثبات است و مُرسی هم، چون اسم زمان است از اِرساء بقرینة «اَیّان» که به معنی سئوال از زمان است، پس به معنی زمان ارساء و اثبات است پس خلاصه معنی چنین می‌شود: از زمان اثبات و نگه داشتن ساعت، از تو سؤال می‌کنند؛ و از تتبع استعمالات مادة «رسو» در قرآن کریم، به دست می‌آید که «راسی» چیزی است که بعد از حرکت، ثابت گردد، و ارساء هم، به معنی اثبات و نگه داشتن بعد از اجراء است؛ پس با این قرینه هم، می‌فهمیم که مقصود پرسش کنندگان، این بوده است که: زمان، که در این زندگی، مانند جریان کشتی‌ها در اقیانوس‌ها پیوسته در حرکت و شنا کردن است، کی، ثابت خواهد شد؟ و خداوند متعال، که زمان را اکنون جاری گردانیده، کی آن را ثابت و متوقف خواهد کرد؟
کلمة ساعت، به طوری که از خود همین کریمه و امثال آن، از قرآن کریم استفاده می‌شود، و همچنین از سایر اطلاقات و استعمالات آن، در زبان عرب اصیل، به دست می‌آید، به معنی جزء وقت است؛ و با الف و لام عهد حضوری به معنی اکنون می‌آید، و بعدها هم در آلتی که با آن، حساب زمان را می‌فهمند حقیقت یافته است؛ پس لفظ «الساعة» در این کریمه ابتدائاً به معنی قیامت است، منطبق با آن می‌شود؛ با این مقدمات، به طور واضح فهمیده می‌شود که معنی کریمه این است: می‌پرسند از تو زمان را که کی نگه داشته خواهد شد و از جریان خواهد افتاد؟ [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  داريوش بيضايي - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
قوله تعـــالی:{یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْساها فیمَ أَنْتَ مِنْ ذِکْراها إِلی‏ رَبِّکَ مُنْتَهاها إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ یَخْشاها کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِیَّةً أَوْ ضُحاها}
"ای رسول ما از تو سؤال میکنند قیامت کی بر پا خواهد شد؟ تو را چکار افتاد که از آن بیاد آری, یعنی علم آن بتو تعلق ندارد و غایت و منتهی علم آن با خــــداوند است و جز خــــدا کسی نمیداند و آنچه کار تو است و بتو تعلق دارد این است که تو ترساننده کسی هستی که از یاد آنروز و احوال آن ترسانست و چون آنروز بر مردم پدیدار شود گویا چنان است که تمام دنیا شبی تا صبح یا روزی تا شام بیش نبوده است."
در کافی از ابی حمزه ثمالی روایت کرده که حضرت زین العابدین ع فرمود شخصی با اهل بیت خود بکشتی سوار شد و در اثر امواج خروشان دریا کشتی شکست و تمام اهل بیتش غرق شدند جز یکنفر زن جوان که آنهم روی یکی از الواح کشتی نشست و خود را به جزیره ای رسانید در آن جزیره مرد جوان قطاع الریق بود که از هیچ محرمات و عمل زشتی روگردان نبود متوجه شد بانوئی جوان و صاحب جمال و نبکو منظر بالای سر او ایستاده از او سؤال کرد انسیه هستی یا جنبیه؟ آن بانو گفت انسیه هستم و مرد دیگر تکلم نکرد اما وقتی خواست عمل منافی با عصمت باو انجام دهد مشاهده کرد که آن بانو مضطرب است و میلرزد گفت این چه حالت است که در تو مشاهده مینمایم؟ بطرف آسمان اشاره نمود و جوابداد که من از خـــــداوند و کیفر او در روز جزا میترسم آیا تو از خـــــداوند دوری و جدائی؟ آنمرد متوجه شد و برخاست و به گوشه ای رفت و از روی خلوص توبه و استغفار نمود, بعدها روزی در یکی از مسافرتهایش مصاحب و رفیق راهبی شد, خورشید بشدت تمام بر آنها تابیده و عطش بر ایشان غلبه کرد آبی هم وجود نداشت, راهب باو گفت ای جوان خـــــداوند را بخوان تا ابری بفرستد و بر ما سایه افکند, آن جوان گفت من نزد پـــــروردگار حسنه و عمل نیکی ندارم تا بوسیله آن جرئت پیدا کنم و از خـــــداوند در خواست و تقاضائی بنمایم, راهب گفت پس من دعا میکنم تو آمین بگو, جوان گفت روا باشد, راهب دعا کرد و جوان آمین گفت و طولی نکشید ابری ظاهر شد و بر سر آنها سایه افکند و مقداری راه باهم سیر نمودند رسیدند سر دو راه, اینجا راهب مسیرش از مسیر جوان جدا بود او به راهی و جوان براه دیگر سیر کردند, راهب دید ابر بسر جوان سایه افکنده و او را دنبال میکند گفت ای جوان تو بهتر از من هستی که خـــــداوند دعای تو را اجابت فرمود نه دعای مرا, بگو ببینم چه کاری انجام داده ای و داستان تو از چه قرار است که خــــداوند نظر لطف و مرحمت بتو دارد, جوان داستان خود رابا آن بانو در جزیره بیان کرد, راهب گفت خـــــداوند در آن وقتی که متوجه شدی و از کیفر روز جزا ترسیدی, گناهان گذشته تو را آمرزیده لذا متوجه آتیه خود باش. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.