از این آیه استفاده مىشود که جمعى از منافقین و سست ایمانها در جنگ بدر در میان مؤمنین بودهاند.
توضیح : چون کسى را منافق گویند که اظهار اسلام کند ولى در باطن کافر باشد، و معنا ندارد که چنین کسانى در بین لشکر کفار باشند، پس لا جرم در میان مسلمین بودهاند، و عمده اینجاست که با نفاق درونى در آن روز که روز سختى بود ایستادگى کردند، و باید دید عامل این ثبات و ایستادگى چه بوده است.
و اما سست ایمانها و یا آنهایى که در باره حقانیت اسلام شک داشتهاند هم بودنشان میان مؤمنین تصور مىشود و هم بودنشان در میان مشرکین، بعضىها هم گفتهاند که طایفهاى از قریش بودند که در مکه مسلمان شده و پدرانشان ایشان را از اینکه به مسلمین ملحق شوند مانع بودند و در جنگ بدر مجبور شدند که با مشرکین قریش به جنگ بدر بیایند، و وقتى در بدر کمى و ذلت مسلمین را دیدند گفتند: این بیچارهها دینشان مغرورشان کرده، و این قول در بحث روایتى آینده به زودى خواهد آمد- ان شاء اللَّه.
و به هر حال باید در پیرامون مفاد این آیه به دقت بحث کرد، و دید که به چه سبب این منافقین و آن سست ایمانها در این صحنه حاضر شدند، و چه شد که خود را به چنین موقف خطرناک درآوردند، چون شرکت در اینگونه مواقف تنها کار مردان حقیقت است که خدا دلهایشان را براى ایمان آزموده و شرکت منافقین با اسباب عادى معمولى جور نمىآید، خلاصه اینکه منافقین چرا در این صحنه حاضر شدند؟ و به چه منظورى تا آخرین لحظه با مسلمانان صابر صبر کردند؟ شاید در ذیل آیات راجع به منافقین و بیماردلان که بزودى در سوره توبه خواهد آمد- ان شاء اللَّه- تا اندازهاى بحث کنیم.
[ بستن توضیحات ]