● رضا رضائي -
برگزیده تفسیر نمونه، ج2، ص: 132
(آیه 6)- این گروه ظاهربین و کم حوصله در مسیر راه به سوى بدر «مرتبا با تو مجادله و گفتگو در این فرمان حق داشتند، و با این که این واقعیت را دریافته بودند» که این فرمان خداست، ولى باز دست از اعتراض خویش برنمىداشتند (یُجادِلُونَکَ فِی الْحَقِّ بَعْدَ ما تَبَیَّنَ).
و آنچنان ترس و وحشت سراسر وجود آنها را فراگرفته بود که «گویى به سوى مرگ رانده مىشوند و مرگ و نابودى خویش را با چشم خود مىبینند» (کَأَنَّما یُساقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ).
ولى حوادث بعد نشان داد که آنها چقدر گرفتار اشتباه و ترس و وحشت بىدلیل بودند، و این جنگ چه پیروزیهاى درخشانى براى مسلمانان به بار آورده، با دیدن چنین صحنهاى چرا بعد از جنگ بدر، در مورد غنائم زبان به اعتراض مىگشایند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کشاف
والحق الذی جادلوا فیه رسول الله صلی الله علیه و سلم : تلقی النفیر ، لایثارهم علیه تلقی العیر (بعد ما تبین ) بعد إعلام رسول الله صلی الله علیه و سلم بأنهم ینصرون . و جدالهم : قولهم ما کان خروجنا إلا للعیر ، وهلا قلت لنا لنستعد و نتأهب ؟ و ذلک لکراهتهم القتال . ثم شبه حالهم فی فرط فزعهم و رعبهم وهم یسار بهم إلی الظفر والغنیمة ، بحال من یعتل إلی القتل ویساق علی الصغار إلی الموت المتیقن ، وهو مشاهد لاسبابه ، ناظر إلیها لا یشک فیها . وقیل : کان خوفهم لقلة العدد ، وأنهم کانوا رجالة . وروی أنه ماکان فیهم إلا فارسان .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
یُجٰادِلُونَکَ فِی اَلْحَقِّ بَعْدَ مٰا تَبَیَّنَ :جدال مى کنند با تو اى پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله در اختیار حق، یعنى جهاد، بعد از آنکه روشن و واضح شد بر آنها که جهاد واجب است، یا آنکه دانسته اند به اعلام تو که بر دشمن غالب شوند مع ذلک کاره جهادند کَأَنَّمٰا یُسٰاقُونَ إِلَى اَلْمَوْتِ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ : همچون کراهت داشتن آنها از آنکه رانده شوند به مرگ در حالتى که نظر کنند به علامات آن، یعنى کراهت ایشان بر وجهى است که گویا ایشان را به طرف مرگ مى رانند و علامات آن مى بینند این به جهت قلت عدد و مدد و کمى استعدادشان بود به حسب ظاهر، چه تمام لشکر سیصد و پنج نفر بودند با هفت استر و دو اسب و شش زره و هفت شمشیر و ایضا طبیعت انسان مجبول است که از موت راهب، و به راحت راغب، و از هلاکت منفور، و به امنیت مرغوب باشد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» انوار درخشان در تفسیر قرآن
یُجٰادِلُونَکَ فِی اَلْحَقِّ بَعْدَ مٰا تَبَیَّنَ : بااینکه آثار و نتایج نهضت و قیام علیه مشرکین را براى آنان بیان نموده و مژدۀ ظفر و غلبه بر دشمن را نیز به مسلمانان داده بودى مع ذلک در مقام مجادله با تو برآمده، از حضور و شرکت در جنگ اظهار کراهت مى نمودند
کَأَنَّمٰا یُسٰاقُونَ إِلَى اَلْمَوْتِ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ : مبنى بر توبیخ است که از نظر ضعف ایمان و کثرت علاقه به زندگى بسیج به جنگ را چنین در روان خود مى پرورانیدند گویا آنها را بمبارزه با دشمنان چیره دست و صحنۀ خونین مى کشانند در صورتى که برحسب بشارت فتح و پیروزى که به آنان داده اى نباید نگرانى داشته باشند
در کتاب در منثور از عبادة بن صامت نقل نموده مى گفت: بحضور رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله در جنگ بدر بودیم و با کفار قریش جنگ نمودیم، پروردگار دشمنان را پراکنده نمود، راه فرار پیش گرفتند گروهى از مسلمانان در تعقیب دشمن که بسوى مکه فرار مى کرده برآمدند و گروهى از لشکر به جمع آورى غنائم جنگ سرگرم شدند و گروهى دیگر در حضور رسول خدا بودند که به وى آسیبى نرسد تا اینکه تاریکى شب فضا را فراگرفت
گروهى که غنائم جنگ را جمع آورى نموده مى گفتند، اموال دشمن را ما از صحنۀ جنگ بدست آورده و به ما اختصاص دارد و گروهى که در تعقیب دشمن رفته بودند مى گفتند: ما نیز مانند شما از غنائم سهم داریم، زیرا ما دشمن را از صحنه جنگ رانده و خارج نمودیم و گروهى که در اطراف رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به حراست و نگهبانى او سرگرم بودند، گفتند: براى اینکه از دشمن آسیبى به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله نرسد، به جمع آورى غنائم توجه ننمودیم
در اثر اختلاف مسلمانان آیه (یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلْأَنْفٰالِ ) نازل شده، رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله نیز غنائم را در میان افراد لشکر بطور تساوى تقسیم نمود
بتواتر گفته شده که سبب وقوع جنگ بدر آنست که مال التجاره قریش از شام بسوى مکه بازمى گشت و چهل نفر از بزرگان قریش سواره در قافله بودند
از آن جمله ابو سفیان و عمرو بن العاص و گروهى دیگر، جبرئیل (ع) جریان را برسول اکرم «صلّى اللّه علیه و آله» خبر داد، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نیز به مسلمانان اعلام فرمود و بر آنان مبارزه با قریش و گرفتن مال التجاره بسیار دشوار بود، از نظر کمى عدد مسلمانان و زیادى مال التجاره
چون تصمیم گرفته شد گروهى از مسلمانان بسوى بیابان بدر رهسپار شوند، خبر عزیمت مسلمانان در مکه منتشر شد ابو جهل در فراز کعبه برآمده فریاد برآورد، اى اهل مکه با هر سختى که باشد، بکوشید براى دفاع از دشمن چنانچه محمد بر قافله و مال التجاره شما دست بیابد هرگز در زندگى کامیاب نخواهید بود
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» ترجمه تفسیر جوامع الجامع
یُجٰادِلُونَکَ فِی اَلْحَقِّ بَعْدَ مٰا تَبَیَّنَ ؛ دربارۀ امرى که آنها را به آن دعوت کردى بعد از آن که به آنها اعلام کردى که پیروز خواهند شد، با تو مجادله و گفتگو مى کردند و آن امر، رویارویى با لشکر قریش بود چرا که آن را بر پیروزى ترجیح مى دادند
گفتگو و مجادلۀ آنها با پیامبر این بود که مى گفتند: ما جز براى رویارویى با کاروان قریش بیرون نیامده ایم جریان امر چنین بود که کاروان قریش در حالى که چهل سوار از جمله ابو سفیان و عمرو بن عاص با آن بود از شام به سوى مکّه رو آورده بود جبرئیل این امر را به رسول اللّٰه صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم و او به مسلمانها خبر داد و از این خبر رویارویى با کاروان قریش، مسلمانها را خوش آمد و چون مسلمانها از مدینه بیرون شدند، مردم مکه از آن با خبر شده و ابو جهل بر بالاى کعبه رفته فریاد زد: اى مردم مکه با شتران رام و سرکش بشتابید و کاروان و اموال خود را دریابید، اگر محمّد صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم به آن دست یابد بعد از آن هرگز پیروز نخواهید شد در این هنگام ابو جهل با همۀ مردم مکه بیرون شد و آنها مردان جنگى بودند و در مثل رایج آمده است: لا فى العیر و لا فى النفیر در این هنگام به ابو جهل گفته شد: مردم را به مکه برگردان چون کاروان قریش راه ساحل دریا را در پیش گرفته و نجات یافته است ابو جهل گفت: به خدا سوگند برنمى گردیم تا آن که شتران و گوسفندان را ذبح کنیم و در بدر شراب بنوشیم تا مردم عرب براى یکدیگر تعریف کنند که محمّد صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم به کاروان قریش دست نیافته و او را شکست داده ایم سپس آنها را به بدر برد بدر سرابى بود، که مردم عرب در هر سال یک روز در آنجا گرد مى آمدند تا کالایشان را به معرض فروش بگذارند در این هنگام جبرئیل فرود آمد و گفت: اى محمّد صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم خداوند یکى از دو گروه را به شما وعده داده: یا کاروان یا لشکر قریش سپس پیامبر صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم با اصحابش در این باره مشورت کرد و فرمود: شما چه مى گویید لشگر قریش از مکه بیرون آمده است رویارویى با کاروان را بیشتر دوست دارید یا رویارویى با لشکر قریش را؟ گفتند: رویارویى با کاروان را، چون رسول اللّٰه صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم این سخن را شنید چهره اش دگرگون شد و فرمود: کاروان از ساحل دریا گذشته و اکنون این ابو جهل است که به سوى ما رو آورده است اصحاب گفتند: اى رسول خدا کاروان را بگیر و دشمن را رها کن در این هنگام عده اى از بزرگان اصحاب پیامبر بپا خاستند و سخنانى گفتند سپس مقداد بن عمرو بپا خاست و گفت: به خدا سوگند اگر به ما فرمان دهى که در آتش برافروخته از چوب درخت شوره گز و خارهاى درخت هراس وارد شویم با تو وارد خواهیم شد و همانند بنى اسرائیل که به موسى گفتند: « تو و پروردگارت بروید و (با آنان) جنگ کنید ما همین جا نشسته ایم» ، به تو نمى گوییم ولى مى گوییم: هر چه را پروردگارت امر کرده انجام ده، ما تا زمانى که رمقى از حیات داشته باشیم همراه با تو خواهیم جنگید سعد بن معاذ نیز بپا خاست و گفت: اى رسول خدا صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم هر چه را مى خواهى انجام ده، سوگند به خدایى که تو را بحق مبعوث کرده اگر ما را به حرکت در این دریا امر کنى تا با تو وارد آن شویم هیچ کس از ما نافرمانى نخواهد کرد امید است که خداوند عملى از ما به تو بنمایاند که دیدگانت روشن شود پس ما را به برکت یارى خداوند حرکت ده رسول خدا از سخن سعد مسرور شد و فرمود: به برکت یارى خداوند حرکت کنید و بشارت باد شما را؛ زیرا خداوند یکى از دو گروه را به من وعده داده است به خدا سوگند گویا من قتلگاههاى آنها را مى بینم
کَأَنَّمٰا یُسٰاقُونَ إِلَى اَلْمَوْتِ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ ؛ در این جمله خداوند حال آنان را به حال کسى تشبیه کرده که بزور به سوى قتلگاه کشیده مى شود در حالى که اسباب مرگ را مى بیند و در کشته شدن خود تردیدى ندارد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر عاملی
«یُجٰادِلُونَکَ فِی اَلْحَقِّ » 6 طبرى: در مقصود از این جمله اختلاف است: ابن عبّاس گفته است: یعنى مسلمانها که پیغمبر (ص) با آنها براى مقابله با اعراب قریش مشورت کرد هرکسى چیزى گفت و بعضى مایل به جنگ نبودند، و اظهار نارضائى مى کردند ابن زید گفته است: مقصود کافران است که چون دعوت به اسلام کنى در دین حقّ با تو بحث و جدل مى کنند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نور
نکته ها:
جدال گروهى از مسلمانان با پیامبر صلى الله علیه و آله، در مسیر جنگ بدر، بر سر این بود که امکانات و نفرات کافى ندارند و تنها براى تصاحب اموال تجّار قریش خارج شده اند، نه براى جنگ با لشکر قریش و بااینکه این واقعیّت را مى دانستند که فرمان خداوند است، ولى از اعتراض خود دست بردار نبودند؛ البتّه بعضى هم مانند مقداد مى گفتند: ما مثل اصحاب موسى علیه السلام نمى نشینیم که بگوییم: شما بروید بجنگید! بلکه اهل جنگیم و هرچه فرمان دهى مى پذیریم ولى بعضى از روى ترس و اینکه آمادگى جنگ ندارند، با رسول خدا صلى الله علیه و آله مجادله مى کردند و حرکت به سوى جهاد و جنگ بدر را به منزله ى حرکت به سوى مرگ مى پنداشتند ولى حوادث پس از آن و پیروزى در جنگ نشان داد که آنان اشتباه مى کرده اند
جدال و گفتگویى که براى انکار حقّ باشد مطرود است و آن اقسامى دارد:
الف: گاهى پس از روشن شدن حقّ است «یُجٰادِلُونَکَ فِی اَلْحَقِّ بَعْدَ مٰا تَبَیَّنَ »
ب: گاهى از روى علم و آگاهى نیست «فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِیمٰا لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ »
ج: گاهى براى از بین بردن حقّ است «وَ یُجٰادِلُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا بِالْبٰاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ اَلْحَقَّ »
البتّه گاهى بحث و مجادله براى روشن شدن حقّ است که باید به نیکوترین شکل صورت گیرد «وَ جٰادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ »
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» روان جاوید
اختصاص داد خداوند انفال را بمحمد و آل او صلوات اللّه علیهم اجمعین بحق و بر وفق حکمت و مصلحت چنانچه بیرون آورد آن حضرت را از خانه خود در مدینه براى جنگ بدر بحکم جهاد که بحق و بموقع و محلّ بود و پارۀ از اهل ایمان کراهت داشتند از خروج براى جهاد چنانچه کراهت داشتند از اختصاص انفال به آن حضرت و مجادله مى نمودند با او که چرا اختیار نمودى جهاد با کفار را بر قتل و غارت کاروان قریش که از شام حرکت کرده بود با مال التجارۀ بسیارى بجانب مکه و شرحش بیاید انشاء اللّه تعالى چنانچه مجادله مى نمودند با آن حضرت که چرا انفال را اختصاص به خود دادى که در آیه اول این سوره گذشت بعد از آنکه بیان شده بود براى آنها مصلحت جهاد و اختصاص انفال و در موقع خروج براى جنگ بدر بقدرى این عمل بر آنها شاق و ناگوار بود که گویا پیغمبر (ص) اعزام نموده است آنها را بجانب مرگ و امارات آن را بچشم خود مى بینند چنانچه در موقع اخذ انفال این حال به آنها دست مى داد این حال جمعى از اصحاب بدر بود که از طراز اوّل مسلمانان صدر اسلام بودند واى بحال آنها که بعد از قوّت اسلام از ترس جان و مال یا طمع در جاه و جلال مسلمان شده بودند پس هیچ جاى تعجّب نیست که در غدیر خم حاضر باشند و بعد از پیغمبر (ص) فراموش کنند بلکه جاى تعجب است از کسانى که فراموش نکردند و بحبل المتین ولایت متمسک شدند و آن همه محنت ها کشیدند و آزارها دیدند و دست از ولاى مولى بر نداشتند و اینها اهل ایمان حقیقى بودند که در آیات سابقه اوصاف آنها ذکر شد و آنها اهل ایمان مجازى که حال ایشان در این دو آیه بیان گردید
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.