بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت- به چه گناه کشته شد.»
اینکه پرسش سراسر جاهلیت را گرفتار بحرانی سخت میسازد، و اگر فرض کنیم که عذری برای نپذیرفتن رسالت الاهی، یا سکوت در برابر ستمگری ثروتمندان به فقیران، یا پرداختن به جنگهای داخلی داشته، آیا برای کشتن دختران بدین صورت زشت هیچ عذر و بهانهای داشته است!؟ اینکه کار زشت و قبیح از بطلان فلسفهای که مؤید آن است، و در نتیجه بطلان همه ارزشهای جاهلیت پرده بر میدارد ممکن است فطرت آدمی گاه از شناخت بعضی از حقایق پوشیده محجوب و محروم بماند، ولی نمیتواند از حقیقتی بدین آشکاری غافل و ناآگاه باشد. به خطر انداختن زندگی کودکی که خدا او را به پدر و مادرش بخشیده و آنان را حامیان او قرار داده، و در جان ایشان محبت و مهربانی نسبت به او را به ودیعه نهاده، و بلکه او را نیازی گرانبها برای آنان قرار داده، هرگز روا نیست، پس چگونه روا است که او را در خاک کنند، و چگونه شخصیت اینکه پدر یا آن مادر که به دخترکشی پرداختهاند مسخ شده، و چگونه جامعه به آنان اجازه داده بوده است تا به ارتکاب چنین جنایت پلید و هولناک بپردازند، و در برابر اینکه کار زشت و جدان جامعه چه واکنشی نشان میداده، و مبلغان خیر و صلاح و اهل دین و تقوا چگونه میاندیشیده و چگونه خاموش مانده بودهاند، و رحمت و دوستی و محبت در کجا بوده، و صاحبان فرهنگ و اندیشه چه میکردهاند!
وقوع اینکه گناه و جریمه زشت در جامعه جاهلی گواهی بر آن بود که اینکه جامعه به پایینترین درجات پستی و رذالت سقوط کرده بود، و بدین گونه پرسش درباره موءودة هر جامعه جاهلی و هر ارزش ناروا و باطل را محکوم میکند.
زنده به گور کردن دختران از زشتترین و دردناکترین داستانهای جاهلیت است و، چنان که گفتیم، از دیدگاههای مختلف سستی فکر جاهلی را محکوم میکند و از إبن عباس روایت شده است که ... چون زنی در جاهلیت باردار میشد، گودالی حفر میکرد و در وقت فرا رسیدن درد زادن بر کنار آن مینشست و اگر نوزاد دختر بود، آن را به میان گودال میانداخت و با خاک آن را میپوشاند، و اگر پسر بود او را برای خود نگاه میداشت، و بعضی از آنان به اینکه عمل زشت خود افتخار میکردند و گویندهای از ایشان چنین گفته است:
سمیتها اذ ولدت تموت و القبر صهر ضامن زمیت«5»
آن دختر را چون به دنیا آمد، «میمیری» نام نهادم و گور داماد متعهد و با وقاری است.
و در الدر المنثور آمده است که: صعصعة بن ناجیة المجاشی، نیای فرزدق، گفت که به رسول اللّه (ص) گفتم: یا رسول اللّه؟ من در جاهلیت کارهایی انجام دادهام، آیا در برابر آنها مزدی به من داده خواهد شد! و پیامبر گفت: «چه کاری انجام دادی!»، گفت: از کشته شدن سیصد و شصت نوزاد دختر کشتنی، با پرداختن بهایی برابر با دو ماده شتر آبستن و هماهه و یک شتر نر در مقابل هر نوزاد جلوگیری کردم، آیا اینکه کار را اجری هست، و رسول- صلّی اللّه علیه و آله و سلّم- گفت: «از آن روی که خدا با مسلمان شدنت بر تو منت نهاد، البته مزد آن را خواهی گرفت».«6»
به حق باید گفت که سقوط آدمی در دوزخ فساد و گناه هولناک است، و اگر رحمت خدا دستگیر و یاور او نشود، به ترازی از پستی و رذالت کشیده میشود که فرزندان خود را زنده به گور میکند، و شاید اشاره به نوزادان دختر در اینکه آیه به عنوان منحصر بودن به آنان نبوده باشد، بلکه بدان جهت است که اینان ضعیفتر و ترحمانگیزترند، چه آیات دیگری دلالت بر آن دارد که نوزادان پسر نیز چنین سرنوشتی داشتهاند، در آن جا که پروردگارمان میگوید: وَ لا تَقتُلُوا أَولادَکُم خَشیَةَ إِملاقٍ نَحنُ نَرزُقُهُم وَ إِیّاکُم- و پسران خود را از بیم فقر مکشید که ما روزی دهنده آنان و شماییم».«7»
اگر امروز مشاهده میکنیم که قوانینی مانع کشتن اولاد وجود دارد، و بلکه عواطف رقیقی فرزندان را همچون سپری حمایت میکند و مراقبت عالی از آنان به عمل میآید، اینکه همه به فضل آموزشهای رسالتهای الاهی است، و اگر آنها وجود نمیداشت، بشریت به دوران جاهلی پیشین خود باز میگشت، چه نتیجه فلسفههای مادّی که هر چیز را از طریق سود و زیان آن ارزیابی میکند، چیزی جز اینکه تبهکاریها نخواهد بود.
هنوز هم بعضی از مردم در امثال اینکه گونه تبهکاریها غوطهورند و من سه مثال از آنها را برای شما در اینکه جا نقل میکنم:
الف: آنچه در جهان وجود دارد و به صورتی گسترده از طریق خرید و فروش فرزندان صورت میگیرد، تا آنان را دیگران به بردگی گیرند یا از آنان در ساختن و پرداختن و صادر کردن فیلمهای جنسی بسیار زشت و پلید بهرهبرداری کنند، یا حتی آنان را بکشند و از بدنهای ایشان برای ساختن موادی معین استفاده کنند.
علی رغم سری بودن گسترده اینکه گونه تبهکاریها، جهان گاهگاه از بعضی از گونههای آنها آگاهی پیدا میکند.
اینک نمونههایی که در روزنامهها و خبرگزاریها از آنها یاد شده است:
کیهان عربی (روزنامه عربی صادر شده در تهران) در شماره 1691 خود چنین نوشته است:
نمایندگان در کنگره مربوط به بردهگیری کودکان، پریروز از اینکه راز پرده برداشتند که بیش از هفت میلیون کودک همچون بردگان در کشورهای جنوب آسیا به سر میبرند، و بعضی از آنان ربوده شدهاند و مراسم بردگی آنان صورت اتمام پذیرفته که میبایستی در تمام عمر خود از یک زندگی بدتر از زندگی چهارپایان رنج برند.
و سوامی اجنیفیش رئیس جبهه آزادی بردگان در برابر آن کنگره گفت:
«کودکان را در سنین میان شش و دوازده سالگی میربایند و آنان را به کارخانههای قالیبافی منتقل میکنند و با آهنهای سرخ شده با آتش علامتی بر سطح بدن ایشان فراهم میآورند که حکایت از بردگی آنان میکند».
و من ریاست جبهه آزادی کارگران بردهای را بر عهده داشتم که در دهلی نو تشکیل شده بود و نمایندگانی از هند و بنگلادش و پاکستان و نپال و سریلانکا درآن شرکت داشتند.
و ب. ن. باغواتی از بزرگترین قاضیان پیشین در هند، آن کودکان را بدین گونه توصیف کرده است که همچون آدمیزاد زندگی نمیکنند، بلکه از زندگیی بدتر از زندگی چهارپایان برخوردارند، چه چارپایان لا اقل اینکه آزادی را دارند که هر جا که خواهند بچرند، یا اگر گرسنه باشند خوراک خود را از راه دزدی فراهم آورند.
در همان کنگره کودکانی نیز وجود داشتند که آزاد شدن آنان از قید بردگی صورت اتمام پذیرفته بود.
و اجنیفس گفت که سازمانهای بین المللی برای جلوگیری از اینکه بردگی بر اینکه اعتقاد است که حد اقل 75 میلیون کودک کمتر از چهارده ساله اکنون در جنوب آسیا به کار گرفته میشوند که ده درصد آنان داغ بردگی دارند.
دولت هند نظام کار از طریق بردگی را در 1976 لغو کرد.
بیش از 000، 100 کودک برده تنها در صناعت قالیبافی به کار اشتغال دارند که مهمترین منبع هند برای دست یافتن به ارزهای خارجی است.
در سریلانکا 146 سازمان برای خرید و فروش کودکان بیگانه وجود دارد، و در سال 1985 شماره کودکان فروخته شده به توسط آنها 5343 بوده است. به نقل از خبرگزاری فرانسه، 25/ 11/ 85.
روزنامه الوطن کویتی در شماره 4138 خود چنین آورده است: خرید و فروش نزدیک به یک میلیون کودک که بعضی از آنان در سالهای سه و چهار سالگی عمر خود بودند، در بازار هنر همه چیز حلال شمار بین المللی صورت اتمام پذیرفت که بعضی از آنان را بیماری میکشد و بعضی دیگر را خودکشی یا تجسم بخشیدن به حوادث سخت در فیلمهای سینمایی.
روزنامه السفیر در شماره 4782 خود چنین نقل کرده است: معاون وزیر داخله پاکستان، بعضی از پدران پاکستانی را به آن متهم کرده است که کودکان خود را به دولتهای حاشیه جنوبی خلیج فارس میفروشند که از آنان در مسابقههای شتردوانی استفاده میشود، و مربیان شتران مسابقه میگویند: بهرهبرداری ازکودکان یاد شده و قرار دادن آنان بر پشت شتران بدان منظور است که صدای گریه و داد و فریاد آنان شتران را به هیجان میآورد و با سرعت بیشتری حرکت میکنند.
روزنامه الوطن در شماره 3137 مطلبی به اینکه مضمون دارد که: زنی سریلانکایی که در نزدیکی از امرای دولت امارات عربی کار میکند، طفل خود را به مبلغ 1122 دلار برای فروش عرضه کرد.
ب: بدی تغذیه سبب فوت شمار فراوانی از کودکان میشود، بدون آن که کسی در صدد نجات آنان برآید، در صورتی که برای دنیای پیشرفته کنونی از لحاظ مالی و مادّی نجات دادن آن کودکان به هیچ وجه دشوار نیست.
نخست وزیر (سابق) سودان پرده از اینکه راز برداشت که بیست هزار کودک در ناحیه «کوردوان» مرکز سودان از گرسنگی تلف شدند، و در همان ناحیه 250 هزار نفر از بدی تغذیه گرفتار عذاباند.
سازمان ملل متحد به اینکه مطلب اشاره کرده است که نیمی از ساکنان بخشی از سودان که شماره آنان به یک میلیون نفر میرسد، به سبب خشکسالی در معرض گرسنگی قرار دارند.
مسئولان مددرسانی باختری میگویند که در هر هفته 100 نفر، که بیشتر آنان از کودکانند، در اردوگاه 50 هزار نفری قربانیان گرسنگی در ناحیه دارفورجان خود را از دست میدهند.
کارشناسان سازمان ملل متحد بر آنند که 15 میلیون سودانی- که دو سوم ایشان از کودکاناند- از گرسنگی رنج میبرند، و در قسمت جنوبی سودان، کودکان به صورت هیکلهایی استخوانی در آمدهاند، زیرا که 85 از وزن طبیعی بدنهای خود را از دست دادهاند.
در هاییتی 50 از کودکان پیش از رسیدن به چهار سالگی از دنیا میروند، و کسانی که اینکه مرحله را پشت سر بگذارند، در تمام عمر لاغر و نزار باقی میمانند و وزن بدن ایشان از 10 تا 20 از وزن طبیعی کمتر است.
در گزارشی از آفریقا خبر از آن داده شده که در سال 1985 م روزانه
هزار طفل در اینکه قاره تلف میشوند.
سازمان یونیسف در اعلامیهای گفته است که در کشورهای در حال رشد هر ساله چهار میلیون کودک از دنیا میروند.
بهای تودههای همچون کوه خوراکیهای زاید بر مصرف بازار مشترک بهایی نزدیک 5 و 8 میلیارد دارد، که از جمله آنها است: 17 میلیون تن گندم، 2 و 1 میلیون تن کره، 79000 تن گوشت گاو و 487 تن شیر خشک.
در همان هنگام که فزونی خوراکیهای زاید در اروپا و امریکای شمالی چشمگیر جلوهگر میشود، بیم آن میرود که در سراسر جهان 34 میلیون نفر که بیشتر آنان از کودکاناند، در قاره آفریقا از بد غذایی جان خود را از دست بدهند. و مدیر مسئولی در سازمان ملل متحد، به نام مورث، گزارش داده است که 20 میلیون نفر در افریقا از گرسنگی تهدید به مرگ میشوند که اکثریت آنان را کودکان تشکیل میدهند.
میانگین مرگ کودکان در سومالی به سبب بدی تغذیه 200 در هزار است، یعنی یک پنجم متولد شدگان، و در گابون 140 کودک در هزار.
خبرگزاری فرانسه آمارهای شگفتانگیز زیر را پراکنده ساخته است.
40 هزار کودک در جهان در معرض مرگ حتمی به سبب سوء تغذیه قرار دارند.
20 میلیون کودک میان 6 تا 12 ساله به سببی یا سبب دیگر از حق آموزش دیدن محرومند، و مهمترین علت آن فقر کوبنده است.
75 میلیون کودک 8 تا 15 ساله در جهان سوم به سبب سختی زندگی مجبورند به انجام کارهای طاقتفرسا اشتغال پیدا کنند.
نسبت متوفیات کودکان در جهان در حال رشد ده برابر متوفیات قسمت دیگر جهان است.
بالاترین میانگینها در متوفیات کودکان مخصوص افریقا است که در سال 1984 م نزدیک 5 میلیون بوده است، و به همین شماره از ایشان کودکانی به بدبختیهای گوناگون در نتیجه بیماری و بدی تغذیه مبتلا میشوند، و اینکه موافق است با رقمی که نشریه خبرگزاری فرانسه منتشر کرده و شماره کودکان مرده میان سالهای 85- 83 م را 10 میلیون دانسته است.
سازمان بهداشت جهانی گفته است: سالانه 15 میلیون کودک به سبب سوء تغذیه در سالهای عمر زیر پنج سالگی میمیرند، و بسیاری از کودکان به امراضی حاصل از بدی تغذیه همچون حصبه و سل و اسهال و کوری مبتلا میشوند.
و مجله اطلاعات هفتگی در شماره 2225 خود نوشته است که در هندوستان 9 میلیون کور وجود دارد، و در بنگلادش 200 هزار کودک در هر سال بینایی خود را بر اثر بدی خوراک و نقصان ویتامین از دست میدهند.
در روزنامه کیهان شماره 12322 چنین آمده است:
در برزیل در هر دقیقه و 42 ثانیه، یک کودک بر اثر گرسنگی جان خود را از دست میدهد.
وزارت بهداری در برزیل خبر داده است که 300 هزار کودک در کمتر از یک سال، به سبب سوء تغذیه خود یا مادرانشان و نیز برای بدی وضع بهداشت در اول ماه بعد محکوم به مرگاند.
بنا بر گفتههای یونیسف 80 میلیون از 120 میلیون ساکنان برزیل از سوء تغذیه رنج میبرند.
ج: و از جمله چیزهایی که میشنویم و جانمان به لرزه در میآید، مطلبی است که برای من از مصیبت زن جوانی هندی نقل کردند که، بنا بر عادات جاهلیت، همراه با شوهر مردهاش به آتش کشیده شد و سبب هیاهوی شدیدی در آن سرزمین شد.«8»
شاید در روستاهای فراوانی هنوز زن بیوه را همراه با شوهر مردهاش خواه بخواهد یا نخواهد، به خاک میسپارند، و از کشتن دختران در هند بعضی از حقایق از اینکه قرار است:
هر ساله در هند 65 هزار نوزاد دختر در منطقه مادورای در تامیلنادو از جنوب هند کشته میشود.
مردم آن جا اینکه کشتن را با خورانیدن سمی گرفته شده از درخت خرزهره بلافاصله پس از به دنیا آمدن انجام میدهند، و اینکه روش به جامعه کالار هندویی انحصار ندارد، بلکه در میان هندوان دیگر ساکن در ثیغارس، مدارس، و جاتس در راجیوتس، ولیگاکاتبی باتبدراس در گجرات نیز رایج است، و از روشهای جاری مسموم کردن کودکان یکی آن است که مادر نوک پستان خود را به زهر آلوده میسازد و بینی نوزاد را برای احساس نکردن بو میبندد، و در راجپوتس، تلف کردن کودک به دست مادرش از اینکه راه صورت میگیرد که او را در پارچهای ستبر محکم میپیچد، یا او را در رودخانه یا دریا غرق میکند.
آسانترین راه برای کشتن نوزاد دختر آن است که او را در زبالهدان میاندازند یا در بیابان به حال خود میگذارند.
دختر کشی در هند روشی است که فقیران با پیروی از آن خود را از گرفتاری فراهم آوردن مهریه دختر خلاص میکنند، چه کمترین مهریهای که باید برای به شوهر رفتن دختری پرداخته شود پنجاه هزار روپیه یا معادل آن چهارصد و پانزده دولار است، و اینکه علاوه بر جواهراتی است که باید دختر نو عروس همراه خود به خانه شوهر ببرد، و در صورتی که شوهر درس خوانده یا کارمند دستگاه دولتی باشد، بر مقدار مهریهای که پدر باید بپردازد افزوده میشود.
در آن صورت که هندیان فرزندان پسر را تحمل میکنند، دختران را برای خود همچون مسئولیتی در نظر میگیرند، و اینکه همه برای آن است که فرزندان ذکور مهریه دریافت میکنند، و اینکه امر حتی در نزد درس خواندگان و پرورشیافتگان نیز مقبول به نظر میرسد.
پدران میان پسران و دختران خود در خوراک و پوشاک و توجه و تعلیم تمایز قایلند، و چنان است که 84 از پسران در مقابل 45 از دختران روانه مدرسههایشوند.
زنی که یک دختر یا بیشتر به دنیا بیاورد، در معرض ملاحظاتی خاص قرار میگیرد، بدان سبب که فرزند پسری به دنیا نیاورده است، و زنی که دو تا سه دختر به دنیا آورده باشد، به سقط جنین میپردازد یا خود را عقیم میسازد.
پدران فقیر در کشتن دختران از سقط جنین استفاده میکنند، و از وسایل محدود کردن اولاد در بیشتر شهرهای هند به صورتی گسترده استفاده میشود.
در همه جا آگهیهایی از اینکه گونه به چشم میخورد، خواه در قطارها و خواه بر دیوارههای اوتوبوسها و دیوارها: «ما عقیم میکنیم ...» یا «برای خلاص شدن، به جای پرداختن 50 هزار روپیه فقط 500 روپیه بدهید» یا «از اندوه دختر خود را خلاص کنید» یا «از جنس کودک خود آگاه شوید».
و به سبب همین عمل سقط جنین، در هر صد هزار زن باردار، 400 تا 500 نفر جان خود را از دست میدهند، و اینکه دومین نسبت در جهان است.
به سبب کشتن و بچه افکندن، یک چهارم نوزادان دختر در سال نابود میشوند که شماره آنان به 12 میلیون نفر میرسد، و بنا بر آنچه از شورای هندی مخصوص بحثهای پزشکی صادر شده، شماره زنان از شماره مردان در هند پیوسته رو به کاهش میرود، چنان که در 1981 م در مقابل هر 1000 نوزاد پسر 993 نوزاد دختر به دنیا آمد، و اینکه نسبت در 1986 م به 935 در مقابل هزار کاهش یافت.
[ نظرات / امتیازها ]