- خداوند، بر اعاده مجدد انسان پس از مرگ او، توانمند است.
إنّه على رجعه لقادر
2 - آفرینش انسان از منى، برهان قدرت خداوند بر معاد و تجدید حیات انسان است.
خلق من ماء ... یخرج ... إنّه على رجعه لقادر
3 - تمام انسان ها پس از مرگ، دوباره زنده خواهند شد.
إنّه على رجعه لقادر
آیه شریفه صرفاً در مقام بیان توانمندى خداوند نیست; بلکه در صدد دفع پندار منکران معاد نیز مى باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
[8] حقایق بزرگ، به سبب سنگینی و فخامتی که دارند، از قلب میلغزند، و لذا برای دست یافتن به آنها باید از نردبان حقایق کوچک و جزئی به طرف آنها بالا رویم که اینکه حقایق جزئی مفردات و تجلیات آنها به شمار میروند، به همان گونه که پرتوهای خورشید سایههایی از خود خورشید محسوب میشوند. قلب هنگامی به جایگاه حقایق بزرگ میرسد که بر نردبانی به سوی آنها بالا رود، ولی اگر به نظر کردن تنها بپردازد و بر اینکه نردبان ساکن بماند، بالا رفتن صورت نمیگیرد، و حجابی در مقابل دیدن کشیده میشود، و اینکه خود یکی از مشکلاتاساسی بشری است که در کنار حقایق جزئی متوقف میماند. آیا آثار قدرت پروردگار را در هر یاخته و ذرّه، با هر لحظه از لحظههای زندگی نمیبینیم! چرا.
پس چرا هنوز قلب درباره آخرت دچار شک و تردید و از فهمیدن آن عاجز است! و حتی مؤمنان به اینکه حقیقت را میبینیم که باز در برابر آن تردید دارند، و اینکه نتیجه آن است که با خرد و فهم خویش در کنار حقایقی که قدرت پروردگار در آن متجلی میشود، به طرف بالا صعود پیدا نکردهاند، و از همین رو نمیتوانند وسوسههای شیطان را از قلبهای خود دور کنند. خدا چگونه آدمی را پس از آن که مرد و خاک شد بار دیگر زنده میکند! بیایید چنین فرض کنیم که: آن یاخته زندهای که انسان از آن به وجود آمده، به همان صورت بدون نابود شدن باقی بماند، و یاختههای اضافی جمع شده در کنار آن پس از انجام یافتن عمل باروری همه از میان رفته باشد، و خداوند متعال اینکه یاخته را در گور یا در ظرف دیگر به همان گونه محفوظ نگاه دارد که پیش از آن در صلب مرد آن را حفظ میکرد، و سپس زمینه را برای نمو دوباره آن به همان گونه که در رحم نمو میکرد فراهم آورد. آیا چنین کاری عجیب و غریب است! هرگز ... و ما میدانیم که یاخته زنده میتواند در اوضاع و احوال مختلف و به اشکال گوناگون زنده بماند، و بعضی از یاختهها را دیدهایم که در اوضاع بسیار دشوار زندگی خود را ادامه میدهند، پس چرا باید از اینکه در شگفت باشیم که یاخته اصلی از همین گونه است!
اینکه اندیشه همچون نظریهای برای حلّ اینکه معما کفایت میکند که: چگونه خدا انسان را پس از مرگ به زندگی باز میگرداند! و من میگویم: (کفایت میکند) بدان جهت که ارزش نظریه حلّ معما است، و شاید نظریههای دیگری هم بوده باشد، ولی وجود یک نظریه برای از بین بردن حالت شک و تردید کفایت میکند.
باید دانست که آنچه گفتم نظریه محض نیست، بلکه درباره آن روایتی از امام صادق- علیه السلام- رسیده است: از او پرسیدند که آیا جسد مرده نابود میشود! گفت: «آری، به صورتی که از آن گوشت و استخوانی باقی نمیماند،ولی طینتی که از آن آفریده شده است باقی میماند، چه آن فانی نمیشود و در گور باقی بماند تا از آن بار دیگر، همچون بار نخستین، آفریده شود».«13»
پروردگار ما، پس از اینکه که از آفرینش نخستین به ما خبر داد، گفت که به باز گرداندن او توانا است:
«إِنَّهُ عَلی رَجعِهِ لَقادِرٌ- و او (خدا) به دوباره زنده کردن او توانا است.»
[ نظرات / امتیازها ]