● نيره تقي زاده فايند -
تفسیر راهنما
- خداوند، براى هر یک از مخلوقات، اندازه و ویژگى هاى مشخص قرار داده و زمینه پیدایش شکل ها و شایستگى هاى خاصى را در آن فراهم آورده است.
و الذى قدّر فهدى
مفاد «قدّر»، اشاره به آن چیزى است که بالقوه در موجودات وجود دارد و در حالات پیاپى، در صحنه وجود ظاهر مى شود و صورت مى پذیرد. (مفردات راغب)
2 - خداوند، هر یک از موجودات را در مسیرى مناسب، با شایستگى هاى ذاتى اش قرار داده است.
فهدى
مراد از «هدایت»، یا ارشاد و راهنمایى است که در این صورت محدود به موجودات شعورمند خواهد شد و یا قرار دادن چیزى در جهت و مسیرى خاص است که آن مسیر را به طبیعت خود و یا از روى اختیار طىّ کند. در این فرض همه موجودات، مشمول هدایت خواهند بود. متعلق «هدى» ـ به قرینه «قدّر» ـ تمام امورى است که در وجود هر مخلوق تقدیر شده است.
3 - خداوند، آفریده هاى با شعور خویش را بر شیوه به کار بردن توانمندى هاى خود، آگاه ساخته است.
فهدى
4 - خداوند، به دلیل ایجاد زمینه براى ظهور شایستگى هاى نهفته در هر یک از موجودات، سزاوار تسبیح و مبرّا دانستن او از هر عیب و نقص
سبّح ... الذى قدّر فهدى
5 - جهان آفرینش، هدف دار و قانونمند است.
قدّر فهدى
6 - وجود حد و مرز مشخّص در استعدادهاى هر یک از موجودات و فراهم بودن زمینه ظهور آنها، جلوه هایى از ربوبیت خداوند است.
ربّک الأعلى ... الذى قدّر فهدى
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر هدایت
[3] خدا برای هر چه از جماد و نبات و حیوان و انسان که آفریده، هدفی قرار داده و آن را ملزم به کوشش برای رسیدن به اینکه هدف ساخته است، و برای هر هدف وسیله و برای هر غایت راهی معین ساخته، و هر چیز را به طرف آنچه برای او مقدّر ساخته رهبری کرده است. اما جمادات را خدا با نیرو و امکانیاتی که در آنها آفریده، و با فشاری که از پیرامون بر آنها وارد میشود، هدایت کرده است. شاید سیب احساس آن نکند که برای چه آفریده شده، و خود به خود به هدف برآوردن نیاز ویتامین بدن آدمی پس از خوردن آن، و نیاز روحی او برای لذت بردن از زیبایی و تر و تازگی پی نبرد، ولی خدا در سیب اینکه خاصیتها و در انسان نیازمندی به آنها را آفریده، پس تلاش آدمی را برای دست یافتن به سیب همچون تلاش سیب برای پیوستن به آدمی قرار داده است، چیزی که هست ما هنوز معرفت کامل به آنچه در سیب یا در هر جماد و نبات یا حیوان از لحاظ احساس کردن میگذرد آگاهینداریم.
و برای آن که شناخت ما نسبت به خدا و تسبیح کردن ما برای او افزایش یابد، بندهایی از کتاب «علم آدمی را به ایمان خواند» نوشته دانشمند امریکایی، کریسی موریسون، رئیس فرهنگستان علوم در نیویورک را در اینکه جا نقل میکنیم که در آن اشاره به بعضی از آیات و نشانههای خدا در طبیعت شده است:
«پرندگان غریزه بازگشت به زادگاه خود دارند، و به همین سبب فلان پرنده که در جایی در شمال امریکا برای خود لانه ساخته، در فصل پاییز به طرف جنوب مهاجرت میکند، ولی در بهار سال بعد به لانه قدیمی خود باز میگردد. و در ماه سپتامبر گروههای بزرگی از پرندگان ما به جنوب مهاجرت میکنند و گاه نزدیک 1500 کیلومتر از زادگاه خود دور میشوند، ولی هرگز راه خود را گم نمیکنند.
و زنبور عسل، هر اندازه باد به شدت بوزد و وضع گیاهان و درختان را تغییر دهد، کندوی خود را گم نمیکند، و اینکه همه دلیل بر دید قوی آن است، و ناگزیر باید گفت که بعضی از حشرات چشمهایی دارند که دیدنیها را برای آنها همچون ذرهبین بزرگ میکند که ما از مقدار قدرت آن آگاهی نداریم، و بازها از چشم شبیه دوربین برخوردارند.
زنبورهای عسل کارگر، در کندوهای تازه حجرههایی به حجمهای مختلف میسازند: کوچک برای کارگرها، بزرگتر از آن برای زنبوران نر، و حجره خاصی برای ملکههای باردار. ملکه تخمی بارور ناشده در هر غرفه مخصوص زنبوران نر میگذارد، و تخمی بارور شده در غرفههای فراهم آمده برای زنبوران کارگر ماده، و ملکههای منتظر و کارگران مادهای که پس از مدتها انتظار کشیدن برای ورود نسل جدید زنبوران، آمادگی آن پیدا کردهاند که با جویدن عسل و فراهم آوردن مقدمات هضم به خوراک دادن به زنبوران کوچک بپردازند، و سپس در مرحله معینی از تطوّر نر و مادهها از جویدن و مقدمات هضم فراهم کردن باز ایستادهاند ... و مادههایی که به اینکه صورت در آمدهاند کارگر میشوند».«15»آن کیست که کار زنبور عسل را مقدر و اینکه حیوان را به آن هدایت کرده است، و آن کیست که به مرغان تهیه روزی را آموخته، و هر موجود زندهای را به آنچه شایسته و مقدر شده برای آن است هدایت کرده است! آیا خدا نیست! پس سبحان ربی الاعلی.
بهتر است به داستان عنکبوت آبی گوش کنیم، نویسنده مذکور میگوید:
«یکی از گونههای عنکبوت آبی برای خود لانهای به شکل بالون از رشتههای تار عنکبوت میسازد، و آن را به چیزی زیر آب میآویزد، سپس با مهارت حباب هوایی را زیر مویی در بدنش نگاه میدارد و آن را به زیر آب میبرد، و از دهانه زیر لانه به داخل آن رهایش میکند، و اینکه کار را چندان ادامه میدهد تا بالون لانه پر از هوا متورم شود باد کند. سپس در آن به تخم گذاشتن و بچه آوردن میپردازد و دیگر بیم آن ندارد که باد بوزد و لانه را از جا بکند. و در اینکه جا مشاهده میکنیم که عنکبوت با عمل بافتن و مراعات نکات لازم چگونه به انجام وظیفه خود و آوردن نوزاد میپردازد.
خدا بدین گونه برای اینکه جانور یا آن گیاه آنچه را که به صلاح آن است مقدر میکند و سپس راه رسیدن به هدف را با الهام به او میآموزد، پس سبحان ربنا الاعلی، ولی اینکه اختصاص به جانور یا گیاه تکامل یافته ندارد، بلکه یاختهها نیز مشمول اینکه تقدیر و هدایت الاهی هستند. مؤلف میگوید:
«هر یاخته که در موجودی زنده به وجود میآید، باید خود را چنان کند که در جایگاه مناسبی که برای آن مقدر و تعیین شده قرار گیرد، مثلا به صورت پارهای از گوشت درآید، یا جزئی از پوست یا مینای دندان شود، یا مایع شفاف درون چشم را بسازد، و برای اینکه منظور باید با هدفی که برای آن مقدر شده است سازگاری پیدا کند، تصور اینکه امر دشوار است که یاختهای دست راست یا چپ داشته باشد، ولی یکی از یاختهها جزئی از گوش راست میشود، در صورتی که یکی دیگر باید جزئی از گوش چپ باشد، و صدها هزار یاخته چنان به نظر میرسد که هر یک موظف است آنچه را که شایسته است در وقت درست و در مکان صحیح انجامدهد».«16»
بدین گونه یک یاخته شایستگی آن را دارد که یک مدرسه توحیدی باشد، به شرط آن که تو شاگردی از آن باشی، پس آیا آمادگی اینکه کار را داری!
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» مجمع البیان
وَ الَّذِی قَدَّرَ فَهَدى
همو که هر چیزى را اندازه گیرى فرمود و آن گاه به راه زندگى راه نمود.
آرى، ذات بى همتاى او دو وصف دیگرش این است که: پدیده هاى گوناگون جهان آفرینش را در چهره ها و قیافه ها و شکل هاى متنوعى طراحى فرمود و نظام بخشید، آن گاه اسباب رزق و روزى و راه هاى زندگى را به آنان ارزانى داشت و رهنمود داد، و در این میان انسان را در پرتو انبوهى از دلیل ها و برهان ها به شناخت خدا و دین او راه نمود.
به باور پاره اى منظور این است که: همو که روزى آنها را اندازه گیرى فرمود و به سوى به دست آوردن آن هدایت شان کرد.
امّا به باور پاره اى دیگر، همو که آنها را بر اساس حکمت اندازه گیرى کرد و هر کدام را به سوى سود و زیان خویش راه نمود و آگاه ساخت: درست همانسان که نوزاد، به سینه مادر هدایت شده است، و جوجه هاى پرندگان به زیر پر و بال مادر.
برخى برآنند که: همو که اندازه گیرى کرد و نر و ماده را به سوى یکدیگر راه نمود و نشان داد که چگونه نسل خویش را ادامه دهند.
و برخى دیگر برآنند که: آنها را به راه نیک و بد راه نمود، تا کدام راه را بروند.
از دیدگاه «سدى» منظور این است که: آن خدایى را ستایش کنید که دوران رشد کودک را در شکم مادر، نه ماه یا اندکى کم و بیش اندازه گیرى کرد و به او راه نمود که چگونه و از چه راهى به دنیا بیاید.
و از دیدگاه برخى دیگر، منظور هدایت انسان به سوى بهره ورى از پدیده هاى گوناگونى است که چگونه از برخى به عنوان غذا و از پاره اى به عنوان دارو بهره گیرد، و نشان داد که چگونه آنها را از دل زمین و گنجینه هاى آن استخراج کند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبد بائس -
تفسیر نمونه
بعد از مساءله آفرینش و نظم بندى خلقت ، به موضوع برنامه ریزى براى حرکت کمالى ، و هدایت موجودات در این مسیر، پرداخته ، مى افزاید: ((همان کسى که تقدیر کرد و هدایت فرمود)) (و الذى قدر فهدى ).
منظور از ((تقدیر)) همان اندازه گیرى و تعیین برنامه هاى حرکت به سوى اهدافى است که موجودات به خاطر آن آفریده شده اند.
و منظور از ((هدایت )) همان هدایت تکوینى است که به صورت انگیزه ها و قوانینى که به بر هر موجودى حاکم ساخته (اعم از انگیزه هاى درونى و برونى مى باشد.
فى المثل از یکسو پستان مادر و شیر آن را براى تغذیه طفل آفریده و به مادر عاطفه شدید مادرى داده و از سوى دیگر در طفل انگیزه اى آفریده که او را
به سوى پستان مادر مى کشاند، و این آمادگى و جاذبه دو جانبه در مسیر هدف ، در همه موجودات دیده مى شود.
خلاصه اینکه : دقت در ساختمان هر موجود و مسیرى را که در طول عمر خود طى مى کند، به وضوح این حقیقت را نشان مى دهد که برنامه ریزى دقیقى دارد، و دست هدایت نیرومندى پشت سر آن است ، و آن براى اجراى این برنامه ها کمک مى کند، و این نشانه دیگرى از ربوبیت پروردگار است .
البته در مورد انسان غیر از برنامه هدایت تکوینى ، نوع هدایت دیگرى وجود دارد که از طریق وحى و ارسال انبیاء صورت مى گیرد، و هدایت تشریعى نام دارد، و جالب اینکه هدایت تشریعى انسان نیز در تمام زمینه ها مکمل هدایت تکوینى او است .
نظیر این معنى در آیه 50 طه نیز آمده است ، آنجا که موسى (علیه السلام ) در مقابل این سؤ ال فرعون که مى گوید: پروردگار شما کیست ))؟ و من ربکما یا موسى ؟ جواب مى دهد: ربنا الذى اعطى کل شى ء خلقه ثم هدى : ((پروردگار ما کسى است که به هر موجودى آنچه را لازمه آفرینش او بود داد، سپس رهبریش کرد)).
مفهوم این سخن در زمان موسى بن عمران یا نزول قرآن گرچه اجمالا معلوم بود، ولى امروز با پیشرفت علوم و دانش بشرى در زمینه شناخت انواع موجودات ، مخصوصا جانداران و گیاهان ، از هر زمان آشکارتر شده است ، و هزاران هزار کتاب در زمینه این ((تقدیر)) و ((هدایت تکوینى )) نوشته شده ، و در عین حال اعتراف مى کنند، آنچه هنوز ناگفته مانده به مراتب بیشتر است .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● محمد هادي مؤذن جامي -
المیزان
راغب اصفهانی گفته: “القدر و التقدیر: تبیین کمیة الشی ... و تقدیر الله الاشیاء علی وجهین: احدهما: باعطاء القدرة و الثانی بان یجعلها علی مقدار مخصوص و وجه حسبما اقتضت الحکمة ... کتقدیره فی النواه ان ینبت منها النخل دون التفاح و الزیتون و تقدیر منی الانسان ان یکون منه الانسان دون سائر الحیوانات. فتقدیرالله علی وجهین: احدهما بالحکم منه ان یکون کذا اولایکون کذا ... والثانی: باعطاء القدرة علیه ...“قدر و تقدیر یعنی اندازه گیری و تعیین کمیت شی. تقدیر خدا بر دو وجه است: یکی اعطاء قدرت بر اشیاء . دیگری آنکه اشیاء را بر مقدار مخصوص و وجه مخصوص قرار بدهد به اقتضاء حکمت ... مانند تقدیر هسته خرما که از آن درخت خرما بروید نه سیب و زیتون. و مانند تقدیر منی انسان که از آن انسان بوجود آید نه حیوانات دیگر.
تقدیر خدا بر دو وجه است یکی حکم به اینکه اینطور باشد و اینطور نباشد ... و دوم اعطاء قدرت به اشیاء.”
در آیه شریفه، منظور از تقدیر همان معنای دوم است. یعنی خداوند متعال همه اشیاء را بر وجه مخصوص و مقدار معین به اقتضاء حکمت و مصلحت آفریده است و آنها را در همان مسیر معین هدایت می کند. ظاهرا مفعول به “هدی” جمله “قدر” است.
یعنی “هدی الی ماقدر”. پروردگاری که برای اشیاء عالم اندازه گرفت، مقادیر و مراحلی معین کرد و آنها را به آنچه تقدیر کرده هدایت نمود و همه تکوینا به آنچه تقدیر کرده می روند. مثلا یک پرنده می داند که چگونه تخم بگذارد، چگونه بچه در بیاورد، چگونه لانه بسازد و ...پس منظور از هدایت، همان هدایت تکوینی است. خداوند متعال براساس تکوین، طفل را به سوی سینه مادر هدایت می کند. جوجه را به سوی منقار مادر هدایت می کند.
پس آیه شریفه، نظیر آیه “ربناالذی اعطی کلی شیء خلقه ثم هدی”است. پس خداوند برای هر موجودی، نحوه زندگی او را اندازه گرفت و درهمان راه آنرا به طور تکوینی هدایت و رهبری نمود و همه را در راهی که معین کرده پیش می برد. کرات و اجرام آسمانی، کائنات عالم حیوانات، نباتات، انسانها و به طورکلی کاروان خلقت، همه در راهی که خدا قرارداده پیش می روند.و اینکه خداوند متعال همه اشیاء را به اندازه مخصوص و حد معین آفرید، این اندازه هم شامل ذات اشیاء می شود و هم شامل صفات وافعال آنها.
البته برخی ا ز مفسران معتقدندهدایت در اینآیه شامل هدایت تکوینی و تشریعی هر دو خواهد شد. بیضاوی می نویسد: “فهدی فوجهه الی افعاله طبعا و اختیارا بخلق المیول و الالهامات و نصب الدوئل و انزل الآیات.
برخی دیگر از مفسران هدایت راتنها به هدایت تشریعی تفسیر کردند. سیدعبدالحسین طیب گفته: “هویت اعطاء عقل، فهم، شعور، ادراک ارسال ارسل، انزال کتب، ارشاد و ... است. به طوری که هیچ عذری برای احدی باقی نگذاشت و حجت را از هر جهت بر بندگان تمام کرد.”
[ نظرات / امتیازها ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.