قوله تعـــالی: {أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوی وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ فَهَدی وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنی فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَرْ وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ}
پـــــروردگار در این آیه نعمتهائی که به پیغمبرش عطا فرموده تذکر میدهد و میفرماید "آیا خـــداوند تو را یتیم نیافت و در پناه خود جای داد" چه هنگامیکه مادرش به او باردار بود پدر آنحضرت وفات کرد و در مدت دوسالگی مادرش نیز وفات نمود و حضرت ابوطالب عم بزرگوارش او را در تحت تکفل و تربیت خود قرار داد و نزد آن جناب از فرزندان خودش محبوب تر بود.
از حضرت صادق ع سؤال کردند چرا خــــداوند پیغمبر را یتیم نمود؟ فرمود تا آنکه خــــداوند او را تربیت کند و هیچ مخلوقی بر او منت نداشته باشد.
ابن بابویه از زراره روایت کرده که از حضرت باقر ع معنای آیه فوق را سؤال نمودم فرمود: یعنی مردم بسوی تو پناه می آورند در صورتیکه یتیم بمردم پناه میبرد و یتیم کسی را گویند که مانند او در فضیلت و شرافت نمیباشد و از اینجهت حضرتش را دره الیتیمیه مینامند, زیرا آن بزرگوار فرد است و مثل و مانندی برای او نیست, و در طفولیت حضرتش را در بیابان مکه گم شده و حیران یافت و با او رهنمائی کرد.
داستان گم شدن آن حضرت بدین قرار است که مدت شیرخوراگی رسول خـــدا ﷺ که تمام شد حلیمه سعدیه او را به مکه آورد تا به عبدالمطلب برساند وقتی به دروازه مکه رسید هاتفی صدا زد, ای بطحای مکه مبارک باد تو را که امروز نور و بهاء و جمال و زینت عالم بسوی تو آمده, حلیمه آن حضرت را رها کرد و دنبال قضای حاجت رفت چون بازگشت او را نیافت و فریادی کرد و جامه چاک زد و هرکس را می دید از او سؤال میکرد که کودکی را به این شکل و شمائل ندیده اند؟ وقتی مایوس شد با خود گفت من چه عذری حضور عبدالمطلب آوردم, آنگاه با خود گفت اگر او را باز نیافتم خود را از این کوه به زیر افکنم تا از این غم رها شوم, مردی دست حلیمه را گرفت نزد بت بزرگ هبل برد و گفت ای دستگیر ما در نوائب و شدائد تو منت های بسیاری بر قریش داری این سعدیه کودکی بنام محمد ﷺ را گم کرده بر ما منت بنه و ما را به او راهنمائی کن, حلیمه میگوید چون آن مرد نام محمد ﷺ را نزد هبل برد, هبل و تمام بتها بروی زمین در افتادند و هاتفی صدا زد, ای مرد بی خرد دور باش این چه سخنی است که میگوئی, نمیدانی که نابودی تمام این بتها بدست محمد ﷺ خواهد بود آن مرد از شدت ترس لرزید و روی به حلیمه کرد و گفت: ای حلیمه دل مشغول دار که این محمد ﷺ که تو میگوئی خــــدائی دارد که او را حفظ مینماید, حلیمه گفت عبدالمطلب که با خبر شد گمان کرد قریش باو صدمه ای وارد کردند لذا شمشیر کشید و فریاد کرد: ای آل غالب و تمام قریش که جمع شدند گفتند ای سید ما ترا چه میشود؟ فرمود فرزندم محمد گم شده, تمام قریش در صدد جستجو بر آمدند و او را نیافتند, عبدالمطلب چون مایوس شد داخل خانه کعبه شد طواف کرد آنگاه سر به آسمان بلند نمود و عرض کرد: ای پــــروردگار محمد ﷺ را بسوی ما برگردان, منادی صدا زد: جزع نکن خــــدای محمد ﷺ او را نگاه میدارد او در وادی تهامه نزد فلان درخت است, عبدالمطلب با ورقه بن نوفل بجانب آندرخت رفتند کودکی را دیدند که با شاخ و برگ درخت بازی میکند, سؤال کرد ای کودک تو کیستی؟ چه عبدالمطلب مدتی بود که آنحضرت را زیارت نکرده بود, کودک جوابداد: من محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب هستم, عبدالمطلب گفت: جانم فدای تو باد او را بغل گرفت و به مکه برد.
بعضی گفتند معنای ضال مفرط در محبت است چنانچه خــــداوند حکایت میکند گفتار برادران یوسف را نسبت به پدر خود و میفرماید:إِنَّ أَبانا لَفِی ضَلالٍ و دیگر میفرماید تَاللَّهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلالِکَ الْقَدِیمِ یعنی ما تو را در دوستی یوسف مفرط یافتیم.
و ای پیغمبر تو محتاج بودی و به مال و اموال غنایم خدیجه را توانگر نمودم و معنای دیگر آیه وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنی آنست که خلایق عیال تو بودند در علم و دانش و احتیاج بتو داشتند, و یافتند ترا در حالتیکه به سبب وحی پــــروردگار بی نیاز شدی و سؤال نکردند از تو چیزیرا مگر آنکه جواب آنها را دادی و آنان بی نیاز شدند به دانش تو و یافتند تو را گمنام در قومیکه پیغمبری را نمیشناختند سپس خــــداوند آنها را هدایت و راهنمائی نمود به وجود مقدست ای رسول گرامی پس به امتت بگو یتیمان را میازارند و سائل را زجر نکنند یا چیزی باو بدهند و یا به خوبی جواب دهند.
روزی پیغمبر اکرم ﷺ به انگشت سبابه و وسطی اشاره نمود و فرمود من و آنکسیکه کفالت یتیم کند در بهشت مانند این دو انگشت هستیم و فرمود چون یتیم گریه کند عرش از گریه او بلرزد و فرمود هر کس دست محبت به سر یتیمی فرود آورد بهر موئی که از دست او رود خــــداوند حسنه ای در نامه عمل او بنویسد, آنگاه فرمود ای رسول ما نعمت پــــروردگارت را بازگو کن و آنچه خــــدا بر تو نازل کرده و امر فرموده از واجبات و محرمات و ولایت و فضیلت امیرالمؤمنین ع به مردم برسان.
[ نظرات / امتیازها ]