زهرا رضائی طوفال
[ همه پیام ها ] پیام های زهرا رضائي طوفال (3 مورد)
  سوره توبة آیه 45 - ویژگیهای منافقان
منافقان چون هدفشان تاریک و نامشخص است گرفتار حیرت و سرگردانى هستند و همیشه به دنبال بهانه‏اى این دو نشانه مخصوص" مؤمنان" و" منافقان" صدر اسلام و میدان جنگ" تبوک" نبود بلکه هم امروز نیز" مؤمنان راستین" را از" مدعیان دروغین" با این دو صفت مى‏توان شناخت، مؤمن، شجاع و مصمم است و منافق بزدل و ترسو و متحیر و عذرتراش!براى فرار از زیر بار مسئولیتها مى‏گردند.
  سوره توبة آیه 43 - ترک اولی
از آیات فوق استفاده مى‏شود که گروهى از منافقان نزد پیامبر آمدند و پس از بیان عذرهاى گوناگون و حتى سوگند خوردن، اجازه خواستند که آنها را از شرکت در میدان" تبوک" معذور دارد، و پیامبر به این عده اجازه داد.
خداوند در نخستین آیه مورد بحث پیامبرش را مورد عتاب قرار مى‏دهد و مى‏گوید:" خداوند تو را بخشید، چرا به آنها اجازه دادى که از شرکت در میدان جهاد خود دارى کنند"؟! (عَفَا اللَّهُ عَنْکَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ).
" چرا نگذاشتى آنها که راست مى‏گویند از آنها که دروغ مى‏گویند شناخته شوند" و به ماهیت آنها پى برى؟ (حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْکاذِبِینَ).
در اینکه عتاب و سرزنش فوق که توأم با اعلام عفو پروردگار است دلیل بر آن است که اجازه پیامبر ص کار خلافى بوده، یا تنها" ترک اولى" بوده، و یا هیچکدام، در میان مفسران گفتگو است.این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که: عتاب و خطاب مزبور جنبه کنایى داشته و حتى ترک اولى نیز در کار نباشد، بلکه منظور بیان روح منافقگرى منافقان با یک بیان لطیف و کنایه آمیز بوده است‏
  سوره توبة آیه 37 - نسیئ
نسی یکی از رسوم عرب بوده که ماههای حرام(ذیقعده ذیحجه محرم ورجب) را جا به جا میکردند این جابه جایی به خاطر این بود که چون جنگیدن در ماه حرام حرام بود انها خواستار جنگ وغارت بودند بنابراین ماه حرام راحلال میدانستند وماه بعد را حرام میکردند یعنی انها را جابه جا میکردند وبه کلی از بین نمیبردند واین جابه جایی به خاطر سفر حج نبودملاک انها تعداد ماههای حرام بود نه خد انها
[ همه نکته ها ] نکته های زهرا رضائي طوفال (3 مورد)
  سوره توبة آیه 42 - سرزنش
این آیه بطورى که از سیاقش برمى‏آید سرزنش و مذمت منافقینى است که از همراهى کردن با رسول خدا (ص) براى جنگ تبوک تخلف ورزیدند، و اینکه گفتیم جنگ تبوک، براى اینکه تنها جنگى که منافقینى تخلف ورزیدند و مسافتش هم دور بود جنگ تبوک بود، و آیه شریفه به غیر آن تطبیق نمى‏کند
  سوره توبة آیه 40 - داستان نصرت الهی
زهرى گفته: هنگامى که رسول خدا- صلى اللَّه علیه و آله- با ابو بکر داخل غار شدند خداوند یک جفت کبوتر فرستاد تا بر در غار تخم گذاردند، و عنکبوت را مأمور کرد تا بر آنجا تارى تنید، و چون سراقة بن مالک بجستجوى آن دو آمد و تخم کبوتران و تار عنکبوت را مشاهده کرد، گفت: اگر کسى داخل این غار شده بود این تخمها شکسته شده بود و تار عنکبوت از هم گسیخته بود، و بهمین جهت از آنجا گذشت. رسول خدا- صلى اللَّه علیه و آله- نیز دعا کرده گفت: خدایا چشمشان را کور کن، و در اثر همان دعا نتوانستند داخل غار گردند و شروع بگردش اطراف غار کردند، در آن حال ابو بکر گفت: اگر اینها بپاهاى خود نگاه کرده بودند ما را میدیدند

توضیح : نام این غار ثور بوده ونام یار پیامبر ابوبکر بوده

  سوره توبة آیه 39 - مجازات
منظور در این ایه از عذابا الیما چون قیدی ندارد هم میتواند عذاب دنیوی باشد هم اخروی یا هر دو اگر ما در اوامر خداوند سستی کنیم هیچ ضرری به خداوند نمی زنیم در چند ایه در قران امده که اگر شما نافرمانی کنید خداوند گروهی بهتر از شما را می آورد که از شما بهترند زیرا خداوند بر انجام هر کاری تواناست
[ همه ترجمه ها ] ترجمه های زهرا رضائي طوفال (1 مورد)
  سوره توبة آیه 44 - اقتباس از تفسیر المیزان
آنها که ایمان به خدا و سراى دیگر دارند هیچگاه از تو اجازه براى عدم شرکت در جهاد با اموال و جانها، نمى‏خواهند.(بلکه هنگامى که فرمان جهاد صادر شد بدون تعلل و سستى به دنبال آن مى‏شتابند و همان ایمان به خدا و مسئولیتهایشان در برابر او، و ایمان به دادگاه رستاخیز آنان را به این راه دعوت مى‏کند و راه عذرتراشى و بهانه‏جویى را به رویشان مى‏بندد.) خداوند به خوبى افراد پرهیزکار را مى‏شناسد و از نیت و اعمال آنها کاملا آگاه است‏.
[ همه تفسیر ها ] تفسیر های زهرا رضائي طوفال (2 مورد)
  سوره توبة آیه 46 - برگزیده تفسیر نمونه
" اینها اگر راست مى‏گویند و آماده شرکت در جهادند و تنها منتظر اذن تواند مى‏بایست همه وسائل جهاد را از سلاح و مرکب و هر چه در توان دارند فراهم ساخته باشند" در حالى که هیچگونه آمادگى در آنها دیده نمى‏شود (وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً)." اینها افراد تاریکدل و بى ایمانى هستند که خدا از شرکت آنها در میدان پر افتخار جهاد کراهت دارد لذا توفیق خود را از آنها سلب کرده و آنان را از حرکت باز داشته است" (وَ لکِنْ کَرِهَ اللَّهُ انْبِعاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ) «1».
در اینکه گوینده این سخن کیست؟ آیا خداوند یا پیامبر است؟ و یا نفس و باطن خودشان است؟
در میان مفسران گفتگو است، ولى ظاهر این است که یک فرمان تکوینى است که از باطن تاریک و آلوده آنها برخاسته و مقتضاى عقیده‏فاسد و اعمال زشت آنها است و بسیار دیده مى‏شود که مقتضاى حال را به صورت امر یا نهى بیرون مى‏آورند از آیه فوق به خوبى استفاده مى‏شود که هر عمل و نیتى اقتضایى دارد که خواه ناخواه دامان انسان را مى‏گیرد، و همه کس شایستگى و لیاقت آن را ندارند که در کارهاى بزرگ و راه خدا گام بردارند، این توفیق را خداوند نصیب کسانى مى‏کند که پاکى نیت و آمادگى و اخلاص در آنان سراغ دارد.
  سوره توبة آیه 38 - تفسیر المیزان
کلمه" اثاقلتم" اصلش" تثاقلتم" بوده مانند" ادارکوا" که اصلش" تدارکوا" بوده، و همچنین کلماتى دیگر نظیر آن، و گویا در این کلمه معناى میل نهفته شده، و به همین جهت با کلمه" الى" متعدى شده، و گفته شده است:" اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ" و معنایش این است که با گرانى میل کردید بسوى زمین، و یا این است که تثاقل ورزیدید در حالى که میل مى‏کردید به زمین. و مقصود از" نفر در راه خدا" سفر کردن براى جهاد است." أَ رَضِیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ" مثل اینکه در اینجا در کلمه" رضا" معناى قناعت نهفته که با حرف" من" متعدى است، هم چنان که خود ما هم مى‏گوئیم:" من از مال به خوبش راضیم" یعنى قانعم، و یا مى‏گوئیم:" من از همه این مردم به دوستى با فلانى راضیم" یعنى قانعم. و بنا بر این، در حقیقت در کلام نوعى عنایت مجاز بکار رفته، و چنین مى‏فهماند که زندگى دنیا یک درجه پستى از زندگى آخرت است، و زندگى دنیا و آخرت یکى حساب شده، و مردم مورد نظر آیه از این زندگى به درجه پستش قناعت کرده‏اند و جمله" فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ" هم به این عنایت مجاز، اشعار دارددر این آیه و آیه بعدش به مؤمنین عتابى شدید و تهدیدى سخت شده، و هم چنان که در روایات شان نزول آمده، این آیات با داستان جنگ تبوک انطباق دارد.