از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(ولقد عهدنا الی ادم من قبل فنسی ولم نجد له عزما) (و به تحقیق ماپیش از این ، از آدم پیمان گرفته بودیم ولی او فراموش کرد و ما در او عزم و پایمردی ندیدیم ) مراد از عهد، وصیت و سفارش است . و فرمانها را نیز به همین جهت عهدنامه می گویند و (نسیان ) یعنی فراموشی و آن را از ترک وظیفه که لازمه فراموشی است کنایه می آورند و (عزم ) یعنی قصد جزمی . می فرماید: سوگند می خورم که آدم را در زمانهای پیش وصیتی کردیم ولی اوسفارش ما را ترک کرد و ما او را در حال حفظ آن جزم یا صبر بر آن وصیت نیافتیم واما آن عهد و سفارش با استفاده از آیات قرآن ظاهرا همان نهی از خوردن درخت ممنوعه است . پس آنچه خداوند از بشر می خواهد آزادی از تمایلات نفسانی همراه با حفظسلوک آن و تسلط و حکمرانی بر نفس است . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
1) : عالی خداقوت
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
خدای سبحان فرمود من می‌خواهم در زمین خلیفه ایجاد کنم ﴿إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً﴾ پس هدف نهایی این است که در زمین خلیفةالله یافت بشود، اما قبل از اینکه وجود مبارک آدم به مقام نبوّت برسد وحی و رسالت نصیبش بشود این صحنه اتفاق افتاد که خدای سبحان آدم را آفرید حالا این کجا آفرید یعنی در زمین بود و شریعت نداشت می‌شود موجودی انسانی در زمین باشد و شریعت و تکلیفی نداشته باشد چه در سورهٴ «بقره» چه در همین سورهٴ «طه» شریعت بعد از جریان وسوسهٴ شیطان و خوردنِ میوهٴ آن درخت و هبوط به زمین پدید آمد پس قبلاً شریعتی نبود. وجود مبارک آدم می‌تواند شریعت داشته باشد ولی در لحظه‌ای که در آن جنّت بود و مأمور شد که از میوهٴ آن درخت استفاده نکند هنوز شریعتی نبود یک، فرشته‌ها هم اهل شریعت و مذهب نیستند آنها بر اساس آن جریانهای تکوینی الهی معصومانه مطیع فرمان خدای سبحان‌اند که در سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» همان مطلبی آمده است که در زیارت جامعه برای اهل بیت به کار رفته که ﴿لاَ یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ﴾[2] خب در سورهٴ «انبیاء» دارد که فرشته‌ها معصوم‌اند برای اینکه بدون اذن خدای سبحان نه حرفی می‌زنند نه کاری می‌کنند پس فرشته‌ها دارای نبوّت و شریعت و بهشت و جهنم و اطاعت و عصیان و اینها نیستند و در قرآن کریم هم برای فرشته‌ها صحیفه‌ای، کتابی، شریعتی، وحی و نبوّتی ذکر نشده در پایان سورهٴ مبارکهٴ «ذاریات» هم که سخن از هدف خلقت است فقط فرمود: ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ﴾[3] سخن از فرشته نیست پس فرشته‌ها شریعت به این معنایی که انسان دارای مذهب است و اطاعت و عصیان دارد و بهشت و جهنم دارد و امثال ذلک نیست شیطان که ابلیس است و جن است بله، او می‌تواند دارای شریعت باشد ولی هنوز شریعتی نیامده این امر، امر تشریعی نمی‌تواند باشد همان طوری که خدای سبحان به بشرها دستور رکوع و سجود می‌دهد به فرشته‌ها دستور سجود داده باشد این طور امر نیست اگر امر تکوینی باشد قابل عصیان نیست در حالی که شیطان معصیت کرده، امر تشریعی باشد فرشته‌ها شریعت و مذهب و دین به این صورت ندارند این یک سؤال، عصیان دربارهٴ ابلیس فرض دارد اما عصیانِ چه امری؟ امر تشریعی که نبود بگوییم دو امر بود یک امر تکوینی مربوط به فرشته‌ها یک امر تشریعی مربوط به شیطان این بر خلاف ظاهر است چون یک امر است فرمود: ﴿إِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ﴾[4] این یک سؤال پیچیده است که باید جواب خودش را بگیرد، سؤال دوم آن است که وجود مبارک حضرت آدم(سلام الله علیه) هیچ تکریمی نشد که خدای سبحان نسبت به ایشان اِعمال نکند دیگر از این تکریم و اِجلال بالاتر فرضی ندارد که خدای سبحان او را خلیفهٴ خود بداند و همهٴ فرشته‌ها را دستور بدهد در برابر او سجده کنند و همگان هم سجده کنند دیگر احترام بالاتر از این! تکریم و اجلال بالاتر از این! اینکه فرض ندارد همین وجود مبارک آدم با این اجلال و تکریم الهی به اذن خدا وارد یک جنّت شد خدا فرمود: ﴿یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ﴾[5] این بهشت را هم معرفی می‌کند در روایات هم مشابه همین آیات معنا شده در این بهشت هیچ شَقا و رنجی نیست نه انسان گرسنه می‌شود نه تشنه، نه برهنه می‌شود نه گرمازده اما معنایش این نیست که اَکل و شرب در آن نیست خاصیّت بهشت آن است که لذّت خوردن و نوشیدن را دارد، رنج گرسنگی و تشنگی را ندارد این خاصیّت بهشت است ما در دنیا اول رنج گرسنگی را داریم بعد برای آن رنج‌زدایی غذا می‌خوریم و خیال می‌کنیم لذّت بردیم حالا بر فرض لذّت هم باشد مسبوق به رنج گرسنگی است اول تشنه می‌شویم رنج عطش را تحمل می‌کنیم برای آن رنج‌زدایی آب گوارا می‌نوشیم درست است لذّت می‌بریم ولی برای رفع رنجِ عطش است سردمان می‌شود جامه در برمی‌کنیم، گرممان می‌شود لباس نازک در برمی‌کنیم ما رنجِ گرما را، رنج سرما را می‌چشیم برای رنج‌زدایی لباسهای مناسب در برمی‌کنیم، این چهار لذت در دنیا مسبوق به چهار رنج و اَلَم است ولی در بهشت همهٴ این لذایذ چهارگانه و مانند آن مطرح است بدون سَبق رنج یعنی در بهشت بدون اینکه انسان رنجِ گرسنگی ببرد لذّت سیری را خوردن را می‌چشد بدون اینکه رنج عطش داشته باشد لذّت نوشیدنِ کوثر را می‌بیند در آنجا فقط لذّت است نباید گفت که پس چرا آدم از آن میوه خورد در قرآن کریم راجع به آن جنّت نفرمود اینجا جای خوردن نیست فرمود اینجا جای رنج و گرسنگی نیست همهٴ ما در بهشت ـ ان‌شاءالله ـ همین طوریم دیگر غذا می‌خوریم، آب می‌نوشیم بدون رنج گرسنگی نه اینکه مثل دنیا باید صبر بکند هر وقت گرسنه شد رنج گرسنگی را تحمل کرد به سراغ غذا برود یا هر وقت رنج عطش او را تهدید کرد به سراغ کوثر برود این طور که نیست در آنجا فقط لذّت است اینکه چهار چیز را نفی کرده معنایش این نیست که اَکل و شرب نیست یا جامه در برکردن نیست پارچه‌های حریری هست، روی فرشهای حریری زندگی کردن است که ﴿بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ﴾[6] الآن بهترین فرش دنیا همین فرشهای پَرنیانی و ابریشم است فرش ابریشم آستری دارد و اَبره‌ای تمام هنرها و زیبائیهای فرش به آن اَبره اوست اگر بخشهای وسیعی از پرنیان به کار می‌برند روی ابرهٴ اوست روی آستر او که این همه کارها نمی‌کنند نقشها و زیبائیها و ابریشم‌کاریها همه‌اش روی ابره است در قرآن فرمود یک سلسله فرشهایی در بهشت هست که نمونه‌اش در دنیا نیست فقط نمونهٴ آسترش را ما می‌توانیم به شما بگوییم که آستر فرشهای بهشت پرنیان است اما ابره‌اش چیست خدا می‌داند نفرمود «ظهائرها کذا و کذا» فرمود: ﴿بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ﴾ «الظهاره أبره دان و البطانه آستر» آسترش ابریشم است حالا ابره‌اش چیست فرمود: ﴿لاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُم﴾[7] خب همهٴ این فرشها هست، پرده‌ها هست، لباسها هست بدون اینکه انسان رنج سرما و گرما داشته باشد پس در بهشت این چهار خطر نیست این چهار رنج نیست ولی آن چهار لذّت هست چنین چیزی است خب، جای حیرت این است که خدای سبحان به وجود مبارک آدم فرمود این شیطانی که در برابر امر من استکبار کرد و تو که قبله بودی در برابر تو سجده نکرد مخالف همهٴ فرشته‌ها بود امر مرا هم زیر پا گذاشت این دشمنِ رسمی توست می‌خواهد تو را و همسرت را از این بهشت بیرون کند این بهشتی که من تو را جا دادم هیچ رنجی در آن نیست و همهٴ گنجها در آن هست اگر بخواهی در این بهشت بمانی وسوسه شیطان را گوش نده شیطان هم آمده گفته که اگر بخواهی ابدی باشی حرف خدا را گوش نده تحیّر یعنی این، مشکل این است ببینید دعوا کجاست محور بحث کجاست، درگیری کجاست خدا بالصراحه چه فرمود، شیطان بالصراحه چه می‌گوید و آدم به کدام طرف می‌رود [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : خداوند ازقبل چه عهدی با ادم کرده که ادم انرا فراموش کرده .....اشاره ای به این موضوع نشده.
رمضانی (داور) : آن عهد و سفارش با استفاده از آیات قرآن ظاهرا همان نهی از خوردن درخت ممنوعه است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مسعود سلطاني - تفسیر نور محسن قرائتی
نکته ها
این ششمین مرتبه‏اى است که از آغاز قرآن تاکنون به داستان آدم و ابلیس برمى‏خوریم، قبلاً نیز در سوره‏هاى بقره، اعراف، حجر، اسراء و کهف در این مورد اشاراتى شده بود.(131)
مراد از عهد و پیمان، همان فرمانِ نخوردن از گیاه مخصوص است و مراد از نسیان، دقّت نکردن در انجام فرمان، وگرنه فراموشى مطلق، عتاب و انتقاد ندارد. منظور از «عزم»، اراده‏ى محکم در برابر وسوسه‏هاى ابلیس است.
امام کاظم‏علیه السلام فرمود: فرمان سجده ونافرمانى ابلیس، نوعى تسلّى ودلدارى پیامبر اسلام است که اگر به فرمان تو عمل نشد نگران نباش که ابلیس فرمان مرا نیز اطاعت نکرد.(132)131) تفسیر کبیر فخررازى.
132) کافى، ج‏1، ص‏412.
پیام ها
1- خداوند، بشر را به حال خود رها نکرده است. «عهدنا الى آدم»
2- انسان موجودى است که به طور طبیعى در معرض خطر افراط وتفریط قرار دارد، مگر آنکه خداوند انسان را حفظ نماید. «لا تعجل - فنسى»
3- عزم بر انجام تکالیف الهى، لازم است. «لم نجد له عزما»
4- از عوامل مهم انحراف انسان، یکى غفلت از کرامت و مقام انسانیّت و دیگرى غفلت از دشمن درونى و بیرونى است که قرآن بارها بر آن هشدار داده است. «و اذقلنا»
5 - سجده فرشتگان بر آدم، به دستور خداوند بر کرامت‏هاى والاى آدم ونشانه‏ى برترى او بر آنها بود وگرنه ابلیس نمى‏گفت: «انَا خیر منه» «اسجدوا لآدم»
6- فرشتگان در انجام مأموریت الهى، لحظه‏اى درنگ نمى‏کنند. «فسجدوا»
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رضا رضائي
برگزیده تفسیر نمونه، ج‏3، ص: 146
(آیه 115)- آدم و فریبکارى شیطان! در اینجا از داستان آدم و حوّا و مبارزه و دشمنى ابلیس با آنان سخن مى‏گوید.
شاید اشاره به این نکته که مبارزه حق و باطل منحصر به امروز و دیروز و موسى (ع) و فرعون نیست، از آغاز آفرینش آدم بوده و همچنان ادامه دارد.
نخست از پیمان آدم با خدا سخن مى‏گوید، مى‏فرماید: «پیش از این، از آدم پیمان گرفته بودیم، اما او فراموش کرد، و عزم استوارى براى او نیافتیم»! (وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً).
منظور از این «عهد» فرمان خدا دایر به نزدیک نشدن به درخت ممنوع است.
بدون شک آدم، مرتکب گناهى نشد بلکه تنها ترک اولایى از او سر زد، اصولا دوران سکونت آدم در بهشت یک دوران آزمایشى براى آماده شدن جهت زندگى در دنیا و پذیرش مسؤولیت تکالیف بود. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » سایت تبیان
تفسیر نور
این ششمین مرتبه‏اى است که از آغاز قرآن تاکنون به داستان آدم و ابلیس برمى‏خوریم، قبلاً نیز در سوره‏هاى بقره، اعراف، حجر، اسراء و کهف در این مورد اشاراتى شده بود. <639> مراد از عهد و پیمان، همان فرمانِ نخوردن از گیاه مخصوص است و مراد از نسیان، دقّت نکردن در انجام فرمان، وگرنه فراموشى مطلق، عتاب و انتقاد ندارد. منظور از «عزم»، اراده‏ى محکم در برابر وسوسه‏هاى ابلیس است. امام کاظم‏علیه السلام فرمود: فرمان سجده ونافرمانى ابلیس، نوعى تسلّى ودلدارى پیامبر اسلام است که اگر به فرمان تو عمل نشد نگران نباش که ابلیس فرمان مرا نیز اطاعت نکرد. <640> 1- خداوند، بشر را به حال خود رها نکرده است. «عهدنا الى آدم» 2- انسان موجودى است که به طور طبیعى در معرض خطر افراط وتفریط قرار دارد، مگر آنکه خداوند انسان را حفظ نماید. «لا تعجل - فنسى» 3- عزم بر انجام تکالیف الهى، لازم است. «لم نجد له عزما» 4- از عوامل مهم انحراف انسان، یکى غفلت از کرامت و مقام انسانیّت و دیگرى غفلت از دشمن درونى و بیرونى است که قرآن بارها بر آن هشدار داده است. «و اذقلنا» 5 - سجده فرشتگان بر آدم، به دستور خداوند بر کرامت‏هاى والاى آدم ونشانه‏ى برترى او بر آنها بود وگرنه ابلیس نمى‏گفت: «انَا خیر منه» «اسجدوا لآدم» 6- فرشتگان در انجام مأموریت الهى، لحظه‏اى درنگ نمى‏کنند. «فسجدوا» [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
تفسیر کشاف
یقال فی أوامر الملوک و وصایاهم : تقدم الملک إلی فلان و أوعز إلیه ، و عزم علیه ، و عهد إلیه . عطف الله سبحانه قصة آدم علی قوله (و صرفنا فیه من الوعید لعلهم یتقون ) و المعنی : و أقسم قسما لقد أمرنا أباهم آدم و وصیناه أن لا یقرب الشجرة، و توعدناه بالدخول فی جملة الظالمین إن قربها، و ذلک من قبل وجودهم و من قبل أن نتوعدهم ، فخالف إلی ما نهی عنه ، و توعد فی ارتکابه مخالفتهم ، و لم یلتفت إلی الوعید کما لا یلتفتون ، کأنه یقول : إن أساس أمر بنی آدم علی ذلک ، و عرقهم راسخ فیه . فإن قلت : ما المراد بالنسیان ؟ قلت یجوز أن یراد النسیان الذی هو نقیض الذکر ، و أنه لم یعن بالوصیة العنایة الصادقة ، و لم یستوثق منها بعقد القلب علیها و ضبط النفس ، حتی تولد من ذلک النسیان . و أن یراد الترک و أنه ترک ما وصی به من الاحتراس عن الشجرة و أکل ثمرتها . و قرئ : فنسی ، أی : نساه الشیطان . العزم : التصمیم و المضی علی ترک الأکل ، و أن یتصلب فی ذلک تصلبا یؤیس الشیطان من التسویل له . و الوجود: یجوز أن یکون بمعنی العلم ، و مفعولاه (له عزما) و أن یکون نقیض العدم کأنه قال : و عدمنا له عزما . [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  بي تا سادات شريفي - تفسیر نمونه
آدم و فریبکارى شیطان! در اینجا از داستان آدم و حوّا و مبارزه و دشمنى ابلیس با آنان سخن مى‏گوید.

شاید اشاره به این نکته که مبارزه حق و باطل منحصر به امروز و دیروز و موسى (ع) و فرعون نیست، از آغاز آفرینش آدم بوده و همچنان ادامه دارد.

نخست از پیمان آدم با خدا سخن مى‏گوید، مى‏فرماید: «پیش از این، از آدم برگزیده تفسیر نمونه، ج‏3، ص: 146

پیمان گرفته بودیم، اما او فراموش کرد، و عزم استوارى براى او نیافتیم»! (وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً).

منظور از این «عهد» فرمان خدا دایر به نزدیک نشدن به درخت ممنوع است.

بدون شک آدم، مرتکب گناهى نشد بلکه تنها ترک اولایى از او سر زد، اصولا دوران سکونت آدم در بهشت یک دوران آزمایشى براى آماده شدن جهت زندگى در دنیا و پذیرش مسؤولیت تکالیف بود.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : عالی بود
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‌ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً (115)
وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‌ آدَمَ‌: و هر آینه بتحقیق امر در وصیت فرمودیم به سوى آدم.
مِنْ قَبْلُ‌: پیش از اینکه با اینان امر و وصیت نمائیم، مراد نهى از خوردن درخت است به نهى تنزیهى، یعنى اولى و شایسته بود که بجا نیاورد آن را. فَنَسِیَ‌: پس ترک نمود آدم نهى ما را و خورد از درخت. وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً: و نیافتیم ما آدم را بر این ترک قصدى، یعنى غرض او نه مخالفت فرمان بود.
تحقیق: این مطلب محقق شده که نبوت، منصب عظمى و مرتبه علیا و خلافت کبراى الهى است براى تبلیغ فرامین سبحانى به بندگان، و البته به حکم عقل، این مقام منیع با فراموشى و سهو و عصیان سازگارى نخواهد داشت.
اما قبل از نبوت به جهت آنکه مجرم به جنایتى در دستگاه دنیوى از شئون امارت و صدارت، محروم و ممنوع مى‌باشد، چه برسد به ریاست دینى و خلافت الهى.
اما بعد از نبوت و بعثت هم باید معصوم باشد، زیرا با احتمال صدور گناه، اعتماد و اعتبارى به قول او نخواهد بود؛ چگونه واسطه در وحى و مبلغ احکام واقع خواهد شد. بنابراین مراد از «فنسى» ترک مى‌باشد، و هر ترکى ملازم با مخالفت نیست، بلکه ترک اولویت باشد، خصوصا با قرینه بعد (وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً) و نیافتیم آدم را بر این ترک قصدى بر مخالفت.
در کافى و علل و بصائر از حضرت باقر: قال: عهد الیه فى محمّد و الائمّة من بعده فترک و لم نجد له عزم فیهم انّهم هکذا [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » اطیب البیان
وَ لَقَد عَهِدنا إِلی‌ آدَم‌َ مِن‌ قَبل‌ُ فَنَسِی‌َ وَ لَم‌ نَجِد لَه‌ُ عَزماً (115)
و ‌هر‌ آینه‌ قرار داد و عهد کردیم‌ بسوی‌ آدم‌ ‌یعنی‌ ‌با‌ ‌او‌ عهد کردیم‌ ‌از‌ قبل‌ ‌پس‌ نسیان‌ کرد و نیافتیم‌ ‌از‌ ‌برای‌ ‌او‌ عزم‌ و ثباتی‌ ‌اینکه‌ آیه شریفه‌ ‌از‌ مشکلات‌ آیات‌ ‌است‌ و مفسّرین‌ اختلاف‌ زیادی‌ کردند، بعضی‌ گفتند: راجع‌ ‌به‌ شجره‌ منهیّه‌ ‌است‌ بعضی‌ گفتند: راجع‌ ‌به‌ اغوای‌ شیطان‌ ‌است‌ بعضی‌ گفتند راجع‌ بوعید خروج‌ ‌از‌ جنّت‌ ‌است‌، و اخبار زیادی‌ ‌در‌ برهان‌ نقل‌ کرده‌ ‌که‌ راجع‌ بمقام‌ محمّد صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و ‌سلّم‌ و ائمه‌اطهار ‌علیهم‌ ‌السلام‌ و حضرت‌ قائم‌ (عج‌) فرجه‌ ‌است‌، و ‌ما ‌پس‌ ‌از‌ بیان‌ چند مقدّمه‌ آنچه‌ بنظر میرسد بیان‌ میکنیم‌ و اللّه‌ العالم‌.
«1» انبیاء و اوصیاء کلا شرط اوّلی‌ ‌آنها‌ عصمت‌ ‌است‌ ‌هم‌ ‌از‌ معاصی‌ ‌در‌ تمام‌ عمر و ‌هم‌ ‌از‌ خطا و نسیان‌ و سهو و شک‌ و نحو اینها.
«2» لفظ نسی‌ دلیل‌ ‌بر‌ نسیان‌ بمعنی‌ فراموشی‌ نیست‌ ‌در‌ قرآن‌ نسبت‌ نسیان‌ ‌را‌ بذات‌ مقدّس‌ ‌خود‌ ‌هم‌ داده‌ ‌در‌ آیه شریفه‌ ‌در‌ همین‌ سوره‌ آیه 123‌-‌ 126 (وَ مَن‌ أَعرَض‌َ عَن‌ ذِکرِی‌ ‌الی‌ ‌قوله‌ وَ کَذلِک‌َ الیَوم‌َ تُنسی‌).
«3» آیه شریفه‌ (وَ إِذ أَخَذَ اللّه‌ُ مِیثاق‌َ النَّبِیِّین‌َ لَما آتَیتُکُم‌ مِن‌ کِتاب‌ٍ وَ حِکمَةٍ ثُم‌َّ جاءَکُم‌ رَسُول‌ٌ مُصَدِّق‌ٌ لِما مَعَکُم‌ لَتُؤمِنُن‌َّ بِه‌ِ وَ لَتَنصُرُنَّه‌ُ قال‌َ أَ أَقرَرتُم‌ وَ أَخَذتُم‌ عَلی‌ ذلِکُم‌ إِصرِی‌ قالُوا أَقرَرنا قال‌َ فَاشهَدُوا وَ أَنَا مَعَکُم‌ مِن‌َ الشّاهِدِین‌َ) آل‌ عمران‌ آیه 76 شرحش‌ ‌در‌ مجلّد سیّم‌ صفحه 266 بیان‌ ‌شده‌ مراجعه‌ فرمائید ‌پس‌ ‌از‌ ‌اینکه‌ مقدمات‌ می‌گوییم‌:
(وَ لَقَد عَهِدنا إِلی‌ آدَم‌َ مِن‌ قَبل‌ُ) راجع‌ بشجره منهیّه‌ نیست‌، زیرا نهی‌ ‌از‌ شجره‌ نه‌ تحریمی‌ ‌بود‌ و نه‌ تنزیهی‌ نه‌ فعل‌ حرامی‌ مرتکب‌ شدند و نه‌ مکروهی‌، بلکه‌ ارشادی‌ ‌بود‌ و اعمال‌ مولویّة ‌در‌ ‌او‌ نشده‌ ‌بود‌ فقط ظلم‌ بخود کرده‌اید ‌که‌ میفرماید: (فَتَکُونا مِن‌َ الظّالِمِین‌َ) ‌که‌ ‌از‌ بقاء ‌در‌ جنت‌ محروم‌ شده‌اید و راجع‌ باغوای‌ شیطان‌ ‌هم‌ نیست‌، زیرا شیطان‌ قسم‌ یاد کرد ‌که‌ ‌من‌ محض‌ نصیحت‌ ارشاد می‌ کنم‌ (وَ قاسَمَهُما إِنِّی‌ لَکُما لَمِن‌َ النّاصِحِین‌َ) و راجع‌ بخروج‌ ‌از‌ جنت‌ ‌هم‌ نیست‌، زیرا اکل‌ شجره‌ بقصد خلود ‌در‌ جنّت‌ بوده‌ ‌که‌ شیطان‌ ‌گفت‌ (أَو تَکُونا مِن‌َ الخالِدِین‌َ) بلکه‌ راجع‌ بهمان‌ اخذ میثاقست‌ آدم‌ ‌هم‌ ایمان‌ بحضرت‌ رسالت‌ داشت‌ لکن‌ ‌در‌ نصرت‌ ‌او‌ اقرار نکرد و انکار ‌هم‌ نکرد و نصرت‌ انبیاء ‌در‌ زمان‌ ظهور حضرت‌ بقیة اللّه‌ ‌است‌ ‌که‌ رجعت‌ کنند بدنیا و ‌در‌ کابش‌ نصرت‌ دین‌ محمّدی‌ صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و ‌سلّم‌ کنند، و بعید نیست‌ ‌که‌ عدم‌ اقرار آدم‌ ‌هم‌ ‌از‌ ‌اینکه‌ جهت‌ بوده‌ ‌که‌ بسیار محزون‌ ‌بود‌ ‌از‌ خروج‌ بهشت‌ متأثر ‌بود‌ ‌که‌ ‌بعد‌ ‌از‌ رجعت‌ بدنیا باز طول‌ کشد زندگانی‌ و گرفتار زخارف‌دنیوی‌ شود بناء ‌علی‌ ‌هذا‌ ‌هم‌ مفاد اخبار واضح‌ میشود ‌هم‌ مفاد آیه شریفه‌.
اما اخبار ‌در‌ کافی‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌علیه‌ ‌السلام‌ ‌است‌ فرمود:
(عهدنا الیه‌ ‌فی‌ محمّد و الأئمة ‌من‌ بعده‌ فترک‌)
و همین‌ حدیث‌ ‌از‌ علی‌ّ ‌بن‌ ابراهیم‌ ‌از‌ ‌آن‌ حضرت‌ روایت‌ ‌شده‌ و همچنین‌ ‌از‌ ‌إبن‌ بابویه‌ و ‌از‌ کافی‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌علیه‌ ‌السلام‌ فرمود:
(‌فی‌ کلمات‌ ‌فی‌ محمّد و ‌علی‌ و الحسن‌ و الحسین‌ و الأئمه‌ ‌من‌ ذرّیتهم‌)
و ‌از‌ مفید ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌علیه‌ ‌السلام‌ حدیث‌ مفصل‌ ‌است‌ شاهد مطلب‌ ‌اینکه‌ جمله‌ ‌که‌ ‌در‌ آیه شریفه‌ (أَ لَست‌ُ بِرَبِّکُم‌ الایة) فرمود: اخذ میثاق‌ نمود ‌از‌ انبیاء
(انّی‌ ربکم‌ و محمّد رسولی‌ و ‌علی‌ امیر المؤمنین‌ و الاوصیاء ‌من‌ بعده‌ ولاة امری‌ و خزّان‌ علمی‌ و ان‌ّ المهدی‌ انتصر ‌به‌ لدینی‌ و اظهر ‌به‌ دولتی‌ و انتقم‌ ‌به‌ ‌من‌ اعدائی‌ قالوا اقررنا و شهدنا و ‌لم‌ یجحد آدم‌ و ‌لم‌ یقرّ‌-‌ الحدیث‌)
و اما آیه شریفه‌.
(وَ لَقَد عَهِدنا إِلی‌ آدَم‌َ مِن‌ قَبل‌ُ) عهد همان‌ میثاق‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ آیه (وَ إِذ أَخَذَ اللّه‌ُ مِیثاق‌َ النَّبِیِّین‌َ) بیان‌ شد.
(فَنَسِی‌َ) ‌یعنی‌ فترک‌ ‌که‌ مفاد
(و ‌لم‌ یجحد و ‌لم‌ یقر)
‌در‌ حدیث‌ مفید ‌است‌ (وَ لَم‌ نَجِد لَه‌ُ عَزماً) عزم‌ ‌بر‌ یاری‌ پیغمبر و نصرت‌ دین‌ ‌او‌ ‌در‌ دولت‌ حقه‌ بقیة اللّه‌ و ‌از‌ مفاد حدیث‌ مفید استفاده‌ میشود ‌که‌ مثل‌ نوح‌ و ابراهیم‌ و موسی‌ و عیسی‌ و محمّد صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و ‌سلّم‌ ‌را‌ اولی‌ العزم‌ گفتند و آدم‌ ‌را‌ ندانستند باین‌ معنی‌ ‌است‌ ‌هذا‌ ‌ما عندنا و اللّه‌ العالم‌. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر احسن الحدیث
وَ لَقَدْ عَهِدْنٰا إِلىٰ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً به نظر مى آید که نسیان به معنى ترک باشد چنان که گفته اند، آیات نشان مى دهد که آدم فراموش نکرده بود بلکه وسوسۀ شیطان او را فریفت و مخصوصا قسم خوردن شیطان که در سورۀ اعراف آمده است و اگر فراموش مى کرد مسئول نمى شد، از امام علیه السّلام نیز نقل شده که فراموش نکرد (صافى) «من قبل» اشاره به گذشته است منظور از عهد همان دستور لاٰ تَقْرَبٰا هٰذِهِ اَلشَّجَرَةَ است، معناى وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً آنست که در او ثبات و استقامتى براى مراعات عهد پیدا نکردیم [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
وَ لَقَدْ عَهِدْنٰا إِلىٰ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً (عهد)در اینجا بمعنى امر است،پس از حکایت موسى(ع)و فرعون و بیان بعض آیاتى که دلالت دارد بر سوء حال کفار و معاندین دین در عالم قیامت حکایت آدم و شیطان را تذکر مى دهد و اینکه آدم(ع)بااینکه با او عهد کرده بودیم یعنى قبلا همان اول ورود او در بهشت به او امر نمودیم که از آن درخت معهود نخورد عهد ما را فراموش نمود و نیافتیم او را که بر آن عهد ثابت باشد یا نیافتیم او را که عمدا مخالفت امر نموده باشد و از آن درخت تناول نمود [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
وَ لَقَدْ عَهِدْنٰا إِلىٰ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً مراد از عهد، همان پیمانى است که خداوند با آدم بست که به درخت معهود نزدیک نشود و دعوت و وسوسۀ ابلیس را اجابت نکند نسى به معناى مخالفت کردن است و مراد از عزم، پایدارى مى باشد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.