● معنای کلمه «اصر»
راغب در مفردات (ماده «اصر») گفته است: «اصر» به معناى گره زدن و حبس کردن به قهر است، گفته مىشود: «أصرته فهو ماصور» یعنى زندانى کردم او را و او فعلا زندانى است، کلمه «ماصر و ماصر»- به فتح صاد و کسر آن- به معنى زندان کشتى است، در قرآن هم که مىفرماید: «وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ» معنایش این است که خداوند چیزهایى را که مانع ایشان از خیرات و رسیدن به صواب مىشود از آنان بردارد، و در آنجا که مىفرماید: «وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً» نیز به همین معنا است، گر چه بعضىها گفتهاند معنایش ثقل و سنگینى است، و لیکن تحقیقش همان است که من گفتم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج8، ص: 361 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «اغلال»
منبع : ترجمه المیزان، ج8، ص: 362 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ایمان واقعی برای یهودیان مومن به پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله)
این آیه بحسب ظاهر سیاق، بیان جمله «وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنا یُؤْمِنُونَ» است، و ظاهر آن نیز بیان بودنش را تایید مىکند، براى اینکه رسول خدا را پیغمبرى درس نخوانده معرفى مىکند که امر به معروف و نهى از منکر کرده و هر پاک و پاکیزهاى را بر بشر حلال و هر ناپاک و پلیدى را حرام مىکند، و موانع و غل و زنجیرهایى را که مانع سعادت بشر است از دست و پاى آنان باز مىکند، و همه اینها آیات و نشانههاى نبوت آن حضرت و خاتمیت نبوت او است، و همان آیاتى است که خداوند قبلا در تورات و انجیل براى ایشان بیان کرده بود پس ایمان به آنها ایمان به آن آیات است، و یهود و نصارا اگر بخواهند دستورات اکید تورات و انجیل را در باره ایمان به آیات بکار ببندند ناگزیرند به نشانههاى نبوت خاتم النبیین (صلّی الله علیه و آله) نیز ایمان بیاورند.
این آن معنایى است که از ظاهر سیاق آیه استفاده مىشود، و لیکن انصاف این است که نمىتوان به چنین معنایى ملتزم شد، و بدون شک نمىتوان گفت آن رحمتى که خداوند بر یهود واجب کرد به شرط اینکه تقوا پیشه کرده و به آیات خداوند ایمان بیاورند تنها شامل آن عده معدود و انگشتشمارى است که معاصر عصر رسول خدا بوده و به دعوت وى ایمان آوردهاند، و میلیونها یهود حتى پارسایان بىشمارى که از زمان موسى و استجابت دعایش تا زمان بعثت خاتم انبیاء (صلّی الله علیه و آله) به دنیا آمده و رفتهاند همه از آن رحمت محرومند، توهم این معنا را هم نمىتوان کرد، چرا که خود قرآن شهادت مىدهد به اینکه گروه بىشمارى از بنى اسرائیل دعوت الهى موسى را اجابت نموده و خداوند هم ایمانشان را پذیرفته و وعده خیر شان داده است، با این حال چطور ممکن است رحمت الهى مبسوط بر بنى اسرائیل را منحصر در عده قلیلى از ایشان دانست.
بنا بر این، جمله «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ ...» گر چه بیان جمله «وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنا یُؤْمِنُونَ» است و لیکن در سعه و ضیق مساوى با آن نیست، بلکه بیان خاصى است که از مبین عام خود، استخراج و انتزاع شده، و در آن از هزاران نفر یهود- که مشمول مبین عام است- تنها مؤمنین به نبوت خاتم النبیین و آیات آن ذکر شده تا غرض از سوق کلام که همان بیان حقیقت دعوت محمدى (صلّی الله علیه و آله) و لزوم اجابت آن بر یهودیان است معلوم گردد.
و از این سنخ بیان که میان «مبین» و «بیان» از نظر سعه و ضیق اختلاف باشد در قرآن کریم بسیار دیده مىشود، مثلا از ابلیس حکایت شده که بطور عموم گفته است: «فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ...» (ص/82) و در جاى دیگر دایره فعالیت خود را تنگ کرده و گفته است: «لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِکَ نَصِیباً مَفْرُوضاً» (نساء/118) بطورى که ملاحظه مىکنید این جمله استخراج شده است از جمله اول که از او حکایت شده است.
و نیز در اول همین سوره نخست خطاب به این امت نموده مىفرماید: «وَ لَقَدْ خَلَقْناکُمْ ثُمَّ صَوَّرْناکُمْ» (اعراف/11) آن گاه بطور عموم مىفرماید: «یا بَنِی آدَمَ إِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ» (اعراف/35) در این مثال بعکس مثال بالا «بیان» عام و «مبین» خاص است، و این سنخ بیان همانطورى که در سابق گفته شد از قبیل استخراج خطاب از خطاب و منظور از آن تعمیم دادن مطلب است، و نظائر آن در قرآن کریم بسیار است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : برگشت بیان بودن جمله «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ» به استخراج بیان از بیان براى تطبیق دادن بیان بر مورد حاجت است، و مثل این است که فرموده باشد: وقتى رحمت مکتوب بر بنى اسرائیل منحصرا براى کسانى مکتوب و واجب شده است که تقوى پیشه کنند و زکات دهند و به آیات ما ایمان بیاورند، در این زمان که زمان بعثت آخرین پیغمبر ما است مصداق آن اشخاص از بنى اسرائیل تنها کسانى هستند که این پیغمبر را پیروى کنند، براى اینکه در این عصر تنها ایشانند که تقوى داشته و زکات مىدهند و هم به آیات ما ایمان دارند، موسى و عیسى و محمد (علیهم السّلام) را تصدیق نموده و آیات و معجزات و شرایع و احکامى را که ما بوسیله ایشان فرستادیم پذیرفتند، آرى، تنها ایشانند که به آیات و امارات نبوت محمد (صلّی الله علیه و آله) و علامات ظهور دعوت وى که در تورات و انجیل آمده ایمان آوردند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج8، ص: 362 و 363 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : یهودی |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ذکر اوصاف پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) در تورات و انجیل
از اینکه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) را اسم نبرده و با سه وصف «رسول»، «نبى» و «امى» یاد کرده و مخصوصا از اینکه دنبالهاش فرموده: «الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ» به خوبى بدست مىآید که آن جناب در تورات و انجیل هم به همین سه وصف معرفى شده است، چون غیر از آیه مورد بحث که راجع به شهادت تورات و انجیل بر نبوت آن حضرت است در هیچ جاى دیگر قرآن رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به مجموع این اوصاف یک جا توصیف نشده، و اگر منظور از توصیف وى به این اوصاف تعریف آن جناب به اوصاف آشناى در نظر یهود و نصارا نبود در خصوص این آیه وى را به این اوصاف و مخصوصا صفت سوم توصیف کردن هیچ نکتهاى را افاده نمىکرد.
و همچنین ظاهر آیه دلالت و یا حد اقل اشعار دارد بر اینکه مساله امر به معروف و نهى از منکر و خلاصه امور پنجگانهاى که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) در این آیه به آن امور وصف شده همه از علائمى است که از آن جناب در تورات و انجیل ذکر شده است، و بر اینکه این امور از مختصات پیغمبر اسلام و ملت بیضاى او است- و همین طور هم هست-.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : براى اینکه هر چند به شهادت آیه «لَیْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ» تا آنجا که مىفرماید: «وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ أُولئِکَ مِنَ الصَّالِحِینَ» (آل عمران/114) سایر امم صالح نیز به وظیفه امر به معروف و نهى از منکر قیام مىکردهاند، و به شهادت آیه «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ» (اعراف/32) حلال دانستن طیبات و حرام دانستن خبائث و پلیدیها تا اندازهاى از فطریاتى بوده که همه ادیان بر آن اتفاق داشتهاند، و همچنین هر چند مساله برداشتن موانع و غل و بندهاى معنوى از دست و پاى بشر تا حدى در شریعت عیسى (علیه السّلام) هم بوده و حکایت قرآن در آیه «وَ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ لِأُحِلَّ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ» (آل عمران/50) بر آن دلالت و آیه «قَدْ جِئْتُکُمْ بِالْحِکْمَةِ وَ لِأُبَیِّنَ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی تَخْتَلِفُونَ فِیهِ» (زخرف/63) که خطاب به بنى اسرائیل است بر آن اشعار دارد، الا اینکه هیچ خردمندى تردید ندارد در اینکه دینى که محمد (صلّی الله علیه و آله) به همراهى کتابى از ناحیه خدا آورده هر چند بر کتب آسمانى دیگر صحه گذارده و آنها را تصدیق کرده است، و لیکن خودش یگانه دینى است که در قالب بىروح امر به معروف و نهى از منکر تا آنجا که ظرفیت داشته روح حیات دمیده و کار آن را که جز دعوت زبانى چیز دیگرى نبود به جایى رسانید و آن قدر آن را توسعه داد که شامل جهاد با اموال و نفوس گردید، و تنها دینى است که جمیع امور مربوط به زندگى بشر و همه شؤون و اعمال وى را بر شمرده و آنها را به دو قسم طیبات و خبائث تقسیم، و طیبات را حلال و خبائث را حرام نموده است.
آرى قوانین مجعوله در هیچ دین و هیچ قانون اجتماعى به تفصیل قوانین این شریعت نبوده و بمانند آن به جزئیات و دقائق امور نپرداخته است، دینى است که جمیع احکام و تکالیف شاقهاى که در سایر ادیان و مخصوصا در دین یهود و به دست احبار و ملایان ایشان رخنه پیدا کرده بود نسخ کرده و از بین برده، پس حد اعلا و کامل امور پنجگانه مذکور در آیه مورد بحث که عبارت بود از: 1- امر به معروف 2- نهى از منکر 3- تحلیل طیبات 4- تحریم خبائث 5- برداشتن تکالیف شاقه جعلى و غیر الهى، تنها و تنها در اسلام یافت مىشود، هر چند در سایر ادیان نمونهاى از هر یک آنها دیده مىشود.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج8، ص: 364 و 365 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عمومیت دین اسلام برای همه انسان ها
اگر در آیه مورد بحث مانند آیات سابق الذکر بطور اجمال نفرمود: «مصدقا لما بین یدیه» بلکه بطور تفصیل امور پنجگانه را بر شمرد براى این بود که در این آیه وجهه کلام تنها به دو ملت یهود و نصارا نیست، بلکه به تمام مردم است، و لذا مىبینیم در آیه بعدیش پیغمبر خود را دستور مىدهد که جمیع بشر را خطاب کرده و بگوید: «إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً من فرستاده خدا به سوى همگى شمایم». شاهد دیگر اینکه در خود آیه بطور عموم فرموده: «فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ پس هر آن کسانى که ایمان آوردند به او» و طورى نفرمود که مختص به یهود و نصارا باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج8، ص: 366 |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : آیین- دین- شریعت- مذهب |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «عزروه»
منبع : ترجمه المیزان، ج8، ص: 366 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نور بودن قرآن کریم برای انسان
مقصود از نورى که با او نازل شده همان قرآن کریم است، و غرض از این تعبیر این است که بفهماند قرآن کریم نورى است که راه زندگى و آن طریقى را که انسان باید براى رسیدن به سعادت و کمال خود بپیماید روشن مىسازد، چون زمینه کلام اثبات همین معنا است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج8، ص: 367 |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : قرآن کریم |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شهادت اسلام بر حقانیت خودش
در اینکه فرمود «انزل معه نازل شده با او» و نفرمود «انزل علیه نازل شد بر او» و یا «انزل الیه نازل شد بسوى او» با در نظر گرفتن اینکه کلمه «مع» به معناى همراه بودن چیزى با چیز دیگرى است، اشاره و تلویح است به همان معناى شهادتى که گفتیم، و همین یک کلمه معناى آیه را به این بر مىگرداند که پیروى کنید نورى را که نازل بر وى شده در حالى که این نور (قرآن) با شرایعى که در بر داشته و اظهار مىکند خود شاهد صدق وى است و گواه بر این است که وى همان کسى است که انبیاى خود شما و کتابهاى آسمانىتان از آمدنش خبر داده است. و بنا بر این، کلمه «معه» حال از نائب فاعل «انزل» خواهد بود. و نظیر این تعبیر در آیه «فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ» (بقره/213) نیز به کار رفته است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : مفسرین دیگر در توجیه این تعبیر و معناى کلمه مزبور اختلاف کرده، بعضى گفتهاند: ظرف «مع» متعلق است به «انزل» و میان کلمه مزبور و ضمیرى که بدان اضافه شده است مضاف دیگرى است که حذف شده، و آن یا رسالت است و یا نبوت، و تقدیر کلام «مع نبوته» و یا «مع رسالته» است، براى اینکه اگر این مضاف را در تقدیر نگیریم معناى آیه «پیروى مىکنند قرآنى را که با او نازل شده» مىشود و حال آنکه قرآن با رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) نازل نشده بلکه با جبرئیل نازل شده است.
بعضى دیگر گفتهاند: کلمه مذکور متعلق است به «اتبعوا» و معناى آیه «پیروى و شرکت مىکنند با او در پیروى کردن قرآن» است، و یا این است که «با پیروى کردن او قرآن را نیز پیروى مىکنند».
بعضى دیگر گفتهاند: حال از فاعل «اتبعوا» است و معنایش این است که «پیروى مىکنند قرآن را در حالى که در پیروى کردنشان با رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) هستند».
عدهاى دیگر گفتهاند: کلمه «مع» به معناى «على» است. و بعضى دیگر گفتهاند: در معناى کلمه «عند نزد» مىباشد. و لیکن دور بودن این معانى از ظاهر آیه شریفه بر کسى پوشیده نیست.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج8، ص: 367 |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : اسلام |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تطابق پیروی از قرآن و پیروی از رسول
اینکه فرمود: «فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ ...» به منزله تفسیرى است براى صدر آیه که فرمود: «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ» و توضیح مىدهد که منظور از پیروى رسول بطور حقیقت، همانا پیروى کتاب خداست که مشتمل است بر شرایع و احکام خدا، و آن چیزى که براى او معناى اتباع را دارد همان ایمان به نبوت و رسالت او و تکذیب نکردن و احترامش را رعایت کردن و در برابر اوامرش تسلیم بودن و در انجام مقاصد یاریش کردن است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج8، ص: 368 |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : اطاعت- پیروی |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● رابطه صدر و ذیل آیه
این جمله یعنى جمله «فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ ...» نتیجهاى است که بر صدر آیه یعنى جمله «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ ...» متفرع مىشود، چنان که قبلا هم گفتیم جمله دوم بیان خاصى است که از بیان عام «وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنا یُؤْمِنُونَ» استخراج شده است، و معنایش این است که: وقتى پیروى رسولى که داراى این صفات است همان ایمان به آیات ما باشد که ما آن را به بنى اسرائیل توصیه نموده و پاداش آن را بسط رحمت در دنیا و آخرت قرار داده و گفتیم اگر به آیات ما ایمان بیاورید با رسیدن به حسنه در دنیا و آخرت رستگار مىشوید، پس کسانى که از یهود به وى ایمان آورده و او را یارى کنند همانا اینان رستگارند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج8، ص: 368 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اعراف |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● پنج دلیل براى نبوت در یک آیه! -
رضا رضائي
نخست این که او «امّى» بود و درس نخوانده، اما با این حال کتابى آورد که نه تنها سرنوشت مردم حجاز را دگرگون ساخت، بلکه نقطه بازگشت مهمى در تاریخ بشریت بود.
دوم این که: دلایل نبوت او با تعبیرات مختلف در کتب آسمانى پیشین وجود دارد آنچنان که انسان را به حقانیت او مطمئن مىسازد.
سوم این که: محتویات دعوت او با عقل و خرد سازگار است.
چهارم: محتویات دعوت او با طبع سلیم و فطرت هماهنگ است.
پنجم: اگر او از طرف خدا نبود، حتما به خاطر منافع خویش دست به چنین کارى مىزد و در این صورت نه تنها نباید غل و زنجیرها را از مردم بگشاید بلکه باید آنها را همچنان در جهل و بىخبرى نگهدارد تا بهتر بتواند آنها را استثمار کند، در حالى که مىبینیم او زنجیرهاى گران را از دست و پاى بشریت گشود.
زنجیر جهل و نادانى از طریق دعوت پىگیر و مستمر به علم و دانش.
زنجیر انواع تبعیضات و زندگى طبقاتى! و زنجیرهاى دیگر، هر یک از اینها به تنهایى دلیلى است بر حقانیت دعوت او و مجموع آنها دلیلى روشنتر.
2- بشارت ظهور پیامبر در کتب عهدین:
گرچه شواهد قطعى تاریخى و همچنین محتویات کتب مقدسه یهود و نصارى (تورات و انا جیل) نشان مىدهد که اینها کتابهاى آسمانى نازل شده بر موسى و عیسى (ع) نیستند و دست تحریف به سوى آنها دراز شده است بلکه بعضى از میان رفتهاند و آنچه امروز به نام کتب مقدسه در میان آنهاست مخلوطى است از زائیدههاى افکار بشرى و قسمتى از تعلیماتى که بر موسى (ع) و عیسى (ع) نازل گردیده و در دست شاگردان بوده، ولى با این حال در همین کتب تحریف یافته عباراتى دیده مىشود که اشارات قابل ملاحظهاى به ظهور این پیامبر بزرگ دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت تبیان |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : اصول دین |
گوینده : رضا رضائی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● امی -
سيد مصطفي فاطمي کيا
کلمهى «اُمّى»، منسوب به «اُمّ»، به معناى مادر، به کسى گفته مىشود که درس نخوانده باشد، مثل کسى که از مادر متولّد شده است. بعضى گفتهاند: اُمّى، یعنى برخاسته از امّت و تودهى مردم، نه اَشراف. برخى هم آن را منسوب به «اُمّ القُرى» دانستهاند که نام مکّه است، پس اُمّى یعنى مکّى.
پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله امّى و درس نخوانده بود، «الرّسول النّبىّ الاُمّى» چنانکه در آیه 48 سورهى عنکبوت نیز مىخوانیم: «و ما کنت تتلوا من قبله من کتاب و لاتخطّه بیمینک» تو هرگز پیش از این کتابى نمىخواندى و با دست خود نمىنوشتى. البتّه آن حضرت توانایى نوشتن و خواندن هر دو را داشت. [288]
در تمام مکّه در عصر بعثت، 17 مرد و یک زن با سواد بیشتر وجود نداشت و اگر پیامبر صلى الله علیه وآله حتّى کلمهاى از یک نفر آموخته بود، نمىتوانست خود را در میان مردم، امّى بنامد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور : حجت الاسلام قرائتی |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : خرد- عقل |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● انسان -
سيد مصطفي فاطمي کيا
کلمهى «اِصر»، در اصل به معناى نگهدارى و محبوس کردن است و به هر کار و تکلیف سخت و دشوار که انسان را از فعّالیّت باز دارد گفته مىشود، چنانکه به عهد و پیمان و کیفر نیز گفته شده است. «اَغلال»، جمع «غُلّ»، به معناى زنجیر، شامل عقائد باطل، خرافات، بتپرستى، بدعت و سنّتهاى دست و پاگیر جاهلى مىشود.
گرچه به دلایلى، تورات و انجیل را تحریف شده مىدانیم، امّا در همین تورات و انجیل موجود نیز اشارات و بشاراتى نسبت به پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله به چشم مىخورد و سبب مىشود که اهل کتاب، پیامبر خدا را بشناسند، آنگونه که پدر فرزند خود را مىشناسد. [290] اگر نام و نشان پیامبر اسلام در تورات و انجیل نبود، مخالفان، آن دو کتاب را آورده و مىگفتند: نیافتیم و از این راه وارد خصومت مىشدند، نه از راه لشکرکشى و پرداخت هزینههاى آن چنانى و جزیه دادن.
در احادیث متعدّدى از شیعه و سنّى مىخوانیم که پیامبر صلى الله علیه وآله فرمودند: هر آیهاى در قرآن که دربارهى مؤمنان و صفات نیک آنان آمده، علىّ در رأس آن و رهبر آنان است. «ما انزل اللّه آیة فیها «یا ایّها الّذین آمنوا» الاّ و علىٌّ رأسها و امیرها». [291]
پیامبر صلى الله علیه وآله به اصحاب خود فرمودند: پس از شما قومى مىآیند که پیامبرى را دیدهاند و تنها به وسیلهى کتاب و مکتوبى ایمان مىآورند و آنگاه این آیه را تلاوت فرمودند. [292]
288) تفسیر نمونه
289) تفسیر نمونه، نقل از فتوحالبلدان بلاذرى، ص 459
290) از جمله: تورات، سِفر تکوین، فصل 17، آیه 18 ؛سِفر پیدایش، باب 49، آیه 10 و انجیلیوحنّا، باب 14، آیه 15 و باب 15، آیه 26
291) تفسیر فرقان
292) تفسیر مجمع البیان
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور : حجت الاسلام قرائتی |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : عمل انسان |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ذکر آمدن پیامبر در تورات -
مرضيه علمدار .ب
تورات: در سفر تثنیه، باب 18، آیات 17-20 چنین مىخوانیم: «نبىاى را براى ایشان از میان برادران ایشان مثل تو مبعوث خواهم کرد و کلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر آنچه به او فرمایم به ایشان خواهد گفت و هر کس که سخنان مرا که او به اسم من گوید نشنود من از او مطالبه خواهم کرد».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر کوثر |
قالب : تاریخی |
موضوع اصلی : تورات |
گوینده : مرضیه علمدار .ب |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.